☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۵ خرداد سالروز درگذشت رحیم موذنزاده اردبیلی
(زاده ۱ مهر ۱۳۰۴ اردبیل – درگذشته ۵ خرداد ۱۳۸۴ تهران) اذانگو
او که آوازش بیات ترک و در گوشه روح الارواح بود، اذان مشهورش در سال ۱۳۳۴ در استودیو یک رادیو ضبط شد و در سال ۱۳۸۷ بهعنوان اثر ملی معنوی شناخته شد. اذانهایی که توسط وی خوانده شده است، در رسانههای صوتی و تصویری ایران پخش میشود.
او مشهور به «بلال ایران» بود و اذان وی و حسین کریمینیا بهعنوان نخستین اثر ثبتی در حوزه میراث معنوی کشور، با پیشنهاد امید شریف موسوی - فیلمساز و کارگردان فیلم زندگی آن - توسط سازمان میراث فرهنگی بهثبت رسیده است.
برادر وی سلیم موذنزاده اردبیلی، مداح و نوحهخوان و پدرش عبدالکریم موذنزاده نخستین موذن رادیو ایران بودند و از جدش، فرجاله موذن، بهعنوان قدیمیترین موذن شناخته شده در ایران نام برده میشود.
🆔 @arayehha
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#رحیم_موذن_زاده_اردبیلی
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۵ خرداد آغاز اكتشاف نفت در ايران
در ۵ خرداد ۱۲۸۷ مته حفاری به لایه نفتدار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. چاه شماره یک نام اولین چاه نفت خاورمیانه است که در منطقه مسجدسلیمان در استان خوزستان قراردارد.
«ویلیام ناکسی دارسی» یک میلیونر استرالیایی، نخستین کسی بود که با روشهای جدید روز و دستگاههای حفاری مکانیکی در ایران به اکتشاف نفت و حفرچاه پرداخت.
او ابتدا گروهی فنی را بهسرپرستی زمینشناسی به نام «برلز» استخدام و به ایران اعزام کرد. این گروه پس از بررسیهای زمینشناسی، احتمال وجود نفت در حوالی قصرشیرین و شوشتر را زیاد و در دیگر نقاط امیدوارکننده دانست. پس از دریافت این گزارش، دارسی نمایندهای به نام «ماریوت» را در سال ۱۹۰۱ بهدربار ایران فرستاد. ماریوت امتیاز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ایران، بجز پنج ایالت شمالی را از مظفرالدین شاه گرفت. چندماه پس از امضای قرارداد، حفاری اولین چاه در محلی بهنام چیاسرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد.
کار حفاری بهعلت نبود راه و ناامنی بهکندی پیش میرفت، تا آنکه در تابستان ۱۹۰۳ در عمق ۵۰۷ متری بهگاز و کمی نفت رسید. چاه دوم هم در همین ناحیه در عمقی مشابه بهنفت رسید. بهرهدهی این چاه درحدود ۱۷۵ بشکه در روز بود.
دارسی با ارزیابی نتایج دریافت، اگر در ناحیه چیاسرخ نفتی بیش از این مقدار هم بیابد بهعلت دوری از دریا و نبود امکان حمل بهبازار مصرف، سودی عاید او نخواهد شد. بنابراین ناحیه را ترک کرد و بهخوزستان روی آورد.
منطقه چیارسرخ در مرزبندیهای بعدی بهدولت عثمانی واگذار شد و اکنون چیاسرخ یک میدان نفتی کوچک در عراق است.
درمنطقه خوزستان، اولین و دومین چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. درنیمه اول سال ۱۹۰۸ سرمایه شرکت رو بهپایان بود و هنوز نفتی کشف نشده بود. روسای شرکت بهمسئول عملیات که مهندسی بهنام «دینولدز» بود، دستور توقف عملیات را داد، ولی او که در محل وضع را بهتر ارزیابی کرده بود چند روزی از اجرای دستور توقف خودداری کرد و بهحفاری ادامه داد.
در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ (۱۹۰۸) مته حفاری بهلایه نفتدار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. عمق چاه ۳۶۰ متر بود و دومین چاه که ده روز بعد بهنفت رسید ۳۰۷ متر عمق داشت. با بهنفت رسیدن این دوچاه، وجود نفت بهمقدار زیاد در ایران به اثبات رسید. پس از کشف نفت در ایران درسال ۱۹۰۹ شرکت سابق نفت ایران و انگلیسی تشکیل شد.
از سال ۱۹۰۸ تا سال ۱۹۲۸ تمام نفت تولیدی ایران از میدان نفتی مسجدسلیمان استخراج شد. در این سال میدان نفتی هفتکل، در سال ۱۹۳۰ میدان نفتی گچساران، در سال ۱۹۳۶ میدان نفتی آغاجاری و در سال ۱۹۳۸ میدانهای نفتی لالی و نفت سفید کشف شدند. میدان نفتخانه را در عراق، درسال ۱۹۲۷ شرکت نفت انگلیسی و عراق کشف کرد. نیمی از این میدان درخاک ایران قراردارد که اکنون نفتشهر نامیده میشود. با کشف این هفت میدان نفتی حوزه مورد قرارداد شرکت نفت سابق ایران و انگلیس بهصورت یکی از مناطق مهم نفتی جهان درآمد.
🆔 @arayehha
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#اکتشاف_نفت
تمایزِ معنایی در واژههای عربیِ مختوم به «ت» یا «ه»
برخی واژههای عربی به «ة» (تاءِ مربوطه) ختم میشوند، مانندِ إضافة، جمعة، نجاة، زاویة، علاوة، قوة.
تعدادی از این واژهها در فارسی رایجاند و حرفِ آخرِ آنها به یکی از دو صورتِ «ه» (e-) یا «ت» تلفظ و نوشته میشود، مانندِ ادامه، استفاده، تصفیه، مبارزه؛ حسادت، صورت، شریعت، قیامت، مسافت، مجازات.
در فارسیِ امروز، تلفظ و املای این واژهها تثبیتشده است و نمیتوان یکی از دو صورتِ ممکن را به جای دیگری به کار برد؛ مثلاً نمیتوان به جای اداره، مدرسه، و جریمه گفت ادارت، مدرست، و جریمت.
ظاهراً تنها استثنا سیره/ سیرت است که تفاوتی با هم ندارند: سیرۀ/ سیرتِ انبیا.
اصطلاحِ «به ودیعه نهادن» نیز گاهی به صورتِ «به ودیعت نهادن» به کار میرود که کهنتر و ادبیتر است.
موردِ جالبِ دیگر واژۀ «عقیدتی» (= ایدئولوژیک) است که از عقیدت + -ی (پسوند) ساخته شده، در حالی که در فارسیِ امروز «عقیده» به کار میرود، نه «عقیدت».
اما در این میان، چند واژه مسیری دوگانه پیمودهاند و هریک از دو صورتِ آنها با تلفظ و معنا و کاربردِ جداگانه تثبیت شدهاست؛ مثلاً «اراده» یعنی خواست و عزم، اما «ارادت» یعنی دوستیِ احترامآمیز.
اینک مواردِ این واژههای دوگانه در فارسیِ امروز:
آیه: هریک از بخشهای شمارهدارِ یک سورۀ قرآن.
آیت: شخصِ برجسته و شگفتآور؛ اعجوبه: فلانی در فقه و اصول آیتی بود.
اجازه: اِذن.
اجازت: صورتِ ادبیِ اجازه.
اراده: خواست؛ عزم: ارادۀ قوی.
ارادت: دوستیِ احترامآمیز: ارادتِ شاگرد به استاد.
اشاره: سخنِ کوتاه.
اشارت: صورتِ ادبیِ اشاره: خردمند را اشارتی کافی است.
اقامه: برپا کردن؛ به جا آوردن: اقامۀ نماز.
اقامت: ماندن و زندگی کردن: اقامت در خارج از کشور.
امنیه: ژاندارمری.
امنیت: امن بودن.
بِعثه: محلِ استقرارِ هیئتِ نمایندگی، بهویژه در حج.
بعثت: مبعوث شدن: بعثتِ انبیا.
تعزیه: نمایشِ مذهبی.
تعزیت: تسلیت؛ عزاداری.
حیله: مکر؛ فریب.
حیلت: صورتِ ادبیِ حیله.
ذله: به ستوه آمده.
ذلت: خواری.
رساله: کتابِ کوچک؛ پایاننامه.
رسالت: وظیفه؛ مسئولیت.
شراره: جرقه؛ اخگر.
شرارت: شرور بودن؛ فتنهانگیزی.
شهره: مشهور؛ نامدار.
شهرت: مشهوریت؛ آوازه.
ضربه: برخوردِ دو جسم.
ضربت: ضربۀ شمشیر، گرز، و مانندِ آنها.
طاقه: توپِ پارچه.
طاقت: تاب و توان.
طریقه: راه و روش؛ نحوه: طریقۀ طبخِ غذا.
طریقت: مسلکِ صوفیان: تقابلِ شریعت و طریقت.
قوه: توانایی؛ نیرو؛ دستگاهِ حکومتی: قوۀ قضائیه/ مجریه/ قهریه؛ چراغقوه.
قوّت: نیروی جسمانی؛ توان: خوب بخور که قوّت بگیری.
محافظه: در واژۀ «محافظهکار».
محافظت: مراقبت؛ مواظبت.
مراجعه: رجوع: مراجعه به ادارۀ مربوطه.
مراجعت: بازگشت: مراجعت به وطن.
مراقبه: مدیتیشن.
مراقبت: مواظبت.
مساعده: بخشی از حقوق که کارمند به درخواستِ خود پیش از موعد میگیرد.
مساعدت: یاری؛ کمک: ایشان از هیچ مساعدتی دریغ نکردند.
مسئله: موضوع؛ مطلب.
مسئلت: درخواست از خدا.
مصاحبه: گفت و گو و پرسش و پاسخ: مصاحبۀ مطبوعاتیِ وزیر.
مصاحبت: همنشینی: مصاحبتِ یاران.
معرفه: مقابلِ نکره: اسمِ/ ضمیرِ معرفه.
معرفت: شناخت: معرفتِ الاهی/ شهودی.
منزله: در «به منزلۀ چیزی بودن».
منزلت: ارزش و اهمیت؛ جایگاهِ احترامآمیز: مقام و منزلتِ استادان.
میمنه: سمتِ راست؛ مقابلِ میسره.
میمنت: فرخندگی؛ مبارکی.
نشئه: شاد بر اثرِ مصرفِ موادِ مخدر.
نشئت: پیدا شدن؛ ظهور.
نظاره: تماشا.
نظارت: مراقبت و کنترل.
نوبه: در «تبِ نوبه» و «به نوبۀ خود».
نوبت: زمان؛ دفعه؛ بار.
وحده: در «یایِ وحده».
وحدت: یگانگی؛ اتحاد.
وصله: تکهای پارچه یا چرم که رویِ پارگیِ لباس، کفش، و مانندِ آنها میدوزند.
وصلت: ازدواج: ایشالا این وصلت سر بگیره.
در واژههای مرکب
اگر واژۀ مختوم به «ت» در ساختِ «الـ + اسم» به کار برود، «ت» به «ه» تبدیل میشود (به استثنای «طویلالمدت»):
اطاعت > واجبالاطاعه
تجارت > دارالتجاره، مالالتجاره
تربیت > دارالتربیه
تولیت > نایبالتولیه
حرارت > میزانالحراره
حکومت > نایبالحکومه
حمایت > تحتالحمایه
خلقت > عجیبالخلقه، ناقصالخلقه
دولت > امینالدوله، علاءالدوله
زحمت > حقالزحمه
زیارت > نایبالزیاره
ساعت > خلقالساعه
سلطنت > نایبالسلطنه
صحت > حفظالصحه
صراحت > بالصراحه
طبیعت > ما بعد الطبیعه
عادت > خارقالعاده، فوقالعاده
فطرت > بالفطره
قامت > طویلالقامه، قصیرالقامه
لغت > فقهاللغه
ملت > وجیهالمله
منفعت > عامالمنفعه
نسبت > بالنسبه
نهایت > الی غیرِ النهایه
وکالت > حقالوکاله، دارالوکاله، ممنوعالوکاله
هویت > مجهولالهویه
هنگامِ تنوین گرفتن
اگر واژۀ مختوم به «ه» تنوین بگیرد، «ه» به «ت» تبدیل میشود:
خانواده > خانوادتاً
دفعه > دفعتاً
عمده > عمدتاً
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
@arayehha
دویست و شصت وامواژۀ فرانسویِ رایج در فارسی
آباژور. آبونمان. آبونه. آپارتمان. آدرس. آرم. آرشیو. آژانس. آسانسور. آسفالت. آکواریوم. آلبوم. آلرژی. آلومینیم. آمبولانس. آمپول. آناناس. آنتن. آنفولانزا. آوریل. اتم. اتوبوس. اتوماتیک. اتومبیل. ادکلن. ارتودونسی. استادیوم. اسکلت. اسکی. اسید. اکتبر. اکسیژن. الکتریسیته. الکتریک. الکل. المپیک. انرژی. اوت. اورژانس. اوریون. ایده. ایدئال. باتری. باسن. باک (بنزین). باکتری. بالکن. بالون. بانک. برس. بلوز. بمب. بنزین. بوتیک. بودجه. بوفه. بولوار. بیسکوئیت. پاپ. پاراگراف. پارتی. پارک. پاس. پاساژ. پاسپورت. پاکت. پالتو. پرانتز. پروتئین. پروژه. پُز. پُست. پلاستیک. پلاک. پلیس. پماد. پمپ. پنگوئن. پودر. پورسانت. پورنو. پورنوگرافی. پوره. پیپ. پیژامه. پیست. تابلو. تاکسی. ترافیک. ترم. ترمینال. ترور. تروریست. تروریسم. تست. تکنولوژی. تکنیسین. تکنیک. تلفن. تلویزیون. تمبر. تُن. تنیس. توالت. توریست. توریسم. تونل. تئاتر. تیپ. تیتر. تیروئید. دسامبر. دسر. دکتر. دکترا. دکور. دموکراسی. دوش (حمام). دیپلم. دیپلمه. دیکتاتور. دیکته. دینامیت. رادیو. رادیولوژی. رزرو. رژیم. رستوران. رکورد. رگل. رگلاتور. رمان. ژاکت. ژامبون. ژانر. ژانویه. ژلاتین. ژله. ژن. ژنتیک. ژوئن. ژوئیه. ژیگول. ژیله. ژیمناستیک. ساک. سالاد. سالن. سانتریفوژ. سانتیمانتال. سانتیمتر. سانسور. سپتامبر. سرویس. سِری. سریال. سس. سشوار. سکس. سلول. سمینار. سوبسید. سوپ. سوتین. سوسیس. سوئیت. سیستم. سیگار. سیلو. سیمان. سینما. شارژ. شانس. شکلات. شوفاژ. شوک. شوکه. شومینه. شیک. شیمی. فامیل. فانتزی. فتوکپی. فُرم. فسیل. فلاسک. فوریه. فیزیک. فیش. فیلم. فینال. کابینت. کابینه. کاپشن. کاپیتان. کادو. کارت. کارتن. کاریکاتور. کاریکاتوریست. کافه. کافئین. کاکائو. کاکتوس. کاموا. کامیون. کاناپه. کانال. کپسول. کپی. کتلت. کراوات. کربن. کِرِم. کریستال. کلاس. کلاسیک. کلسیم. کلیشه. کلینیک. کمپانی. کمپوت. کمد. کمدی. کنترل. کنتور. کنسرت. کنسرو. کنفرانس. کنکور. کنگره. کوپن. کودتا. کوران. کیلو. کیلوگرم. کیلومتر. کیوسک. گاراژ. گارانتی. گارسن. گاز. گازوئیل. گرافیست. گرافیک. گرامافون. گِرم. گلبول. گوریل. گیتار. گیشه. گیوتین. گیومه. لاستیک. لامپ. لیتر. لیسانس. لیسانسیه. لیست. ماشین. ماکت. مانکن. مایو. متر. متراژ. مترو. مرسی. مکانیک. موتور. موزه. موزیک. مولکول. میکروب. میکروسکوپ. میلیارد. میلیمتر. میلیون. مین. مینیاتور. مینیبوس. ویروس. ویولن. هیدروژن.
#وامواژهها
@arayehha
صد وامواژۀ ترکیِ رایج در فارسی
آبجی. آچار. آچمز. آذوقه. آلاچیق. اتاق. اجاق. اخته. اردک. اردو. ارمغان. الاغ. اُلدُرُمبُلدُرُم. الگو. ایل. باتلاق. باجناق. باسلق. باقلوا. بشقاب. بقچه. بلدرچین. بوران. بهادر. بیبی. تسمه. تشک. تلاش. تلمبه. توپ. توتون. تومان. جلو. چاخان. چاق. چالش. چاووش. چپاول. چپر. چپق. چخماق. چریک. چماق. چُمباتمه. خانم. داداش. داغون. دکمه. دلمه. دنج. دوقلو. دیشلمه. ساچمه. سپور. سراغ. سنجاق. سورتمه. شلاق. شیشلیک. قاب. قابلمه. قاتی. قاچاق. قاشق. قالپاق. قالتاق. قایق. قرق. قرقی. قرمساق. قرمه. قرهقوروت. قزلآلا. قشقرق. قشلاق. قشون. قلچماق. قلدر. قلق. قمه. قنداق. قوچ. قورت. قوطی. قیچی. قیقاج. قیمه. کتک. کشیک. کمک. کولاک. یاتاقان. یاغی. یدک. یراق. یغما. یغور. یقه. یواش. یورش. یوغ. ییلاق.
#وامواژهها
@arayehha
سی وامواژۀ روسیِ رایج در فارسی
استکان. اسکناس. بانکه. برزنت. بُرش (سوپ). بشکه. پاگون. پیراشکی. ترمز. چدن. چرتکه. چلیک. چمدان. درشکه. دوشکا. زاپاس. سارافون. سماور. سوخاری. شَمّاته. شنل. فانُسقه. کاتیوشا. کالباس. کالسکه. کلاشینکف. کوپه. گارمون. لنت. واکس. وان.
#وامواژهها
@arayehha
📌طرز نوشتن «است»
اصل در نوشتن «است» بر اثبات همزه است. اما اگر کلمه منتهی به «الف» یا «واو» باشد هر دو وجه (نوشتن یا ننوشتن همزه «است» ) جایز است. در اینگونه موارد در صورتی که منجر به اشتباه نشود بهتر است بدون همزه نوشت. مانند: نیکوست و... .کلمههایی که منتهی بههای غیر ملفوظ هستند بهتر است همزه نوشته شود. مانند: گرفته است و... . جز در کلمههای (که، چه و نه) که به صورت (کیست، چیست و نیست) نوشته میشوند.
#درست_نویسی
@arayehha
📌غلتانیدن/ غلطانیدن
این واژه فارسی است و بهتر است آن را به صورت «غلتانیدن» بنویسیم:
مشکل است حکم کرد که در گرداب حوادثی که در آن سال پرآشوب هند را به هر سو میغلتاند دست ناخدا همیشه قرص و محکم و بیلرزش و انحراف این کشتی عظیم را هدایت میکرده است. (قاضی: مهاتما گاندی ۱۰۳)
#درست_نویسی
@arayehha
📌عَرض/ عِرض
عَرض به معنی «سخن مؤدبانه، نشان دادن رفتاری یا بیان مطلبی به مقامی محترم یا بالاتر از خود»، «نمایاندن، نشان دادن» و «پهنا» است.
عِرض به معنی «آبرو، شرف و ناموس» است.
#درست_نویسی
#واژههای_متشابه
@arayehha
📌غَدر/ قَدر
غدر به معنی «مکر و حیله» نیز به معنی «بیوفایی، پیمان شکنی و خیانت» است:
ندیمان خود را بیفزای قدر/ که هرگز نیاید ز پرورده غدر (سعدی: بوستان ۴۴)
قدر به معنی «ارزش و اعتبار»، «مقام و مرتبه» و «اندازه» است:
گفتم پس اینکه اثری رنگ خاص داشته باشد و آن را از روی اثری دیگر نساخته باشند شرط کافی برای قدر و اعتبارش نیست. (خانلری: هفتاد سخن ۹۹)
#درست_نویسی
#واژههای_متشابه
@arayehha
#مقاله_نویسی
#مقاله_ی_علمی_پژوهشی
بخش های تشکیل دهندۀ #مقالۀ_پژوهشی
🔹🔸 #عنوان مقاله: عنوان مقاله، باید ساده، کوتاه و دربردارندۀ واژه های کلیدی پژوهشی و کاربردی باشد. عنوان های بلند و نیز عنوان هایی که کلمات کلیدی ناآشنایی دارند، از ارزش علمی کمتری برخوردار هستند.
🔹🔸 #چکیده: یکی از مهترین بخشهایی که باید در نوشتن یک مقالۀ پژوهشی به آن توجه نمود، بخش Abstract یا چکیده میباشد. لازم است، این بخش قوی بوده و اطلاعات کلی در مورد تمام مراحل کار را در اختیار خواننده بگذارد. در چکیده نباید هیچگونه ابهامی وجود داشته باشد.
در چکیده، روش انجام کار و مراحل آن و نتیجه به دست آمده به طور مختصر و مفید نوشته شود.
🔹🔸 #مقدمه: در این بخش از مقاله باید پژوهش های قبلی و نتایج به دست آمده از پژوهش ذکر شود( پیشینۀ تحقیق).
در این قسمت نویسنده با طرح سوال و جواب از پژوهش محققان دیگر به توضیح پژوهش خود پرداخته و موضوع را برای فهم و درک بیشتر بسط می دهد. ( طرح مسأاله)
در این بخش رعایت ترتیب سال های انجام پژوهشهای انجام شده که نویسنده در نگارش مقاله خود به آنها پرداخته، لازم است.
این بخش از مقاله اهمیت بسیاری دارد و اگر نویسنده نتواند پژوهش های قبلی را کامل و با ارجاع دهی به مرجع مربوطه توضیح دهد؛ مقاله او اعتبار مقالۀ علمی_پژوهشی ندارد.
🔹🔸 #روش_تحقیق: در این بخش نویسنده روش یا روش هایی که برای پژوهش و نوشتن مقاله به کار برده، ذکر می شود.
🔹🔸 #نتایج و بحث: در این بخش از یک مقالۀ علمی_پژوهشی لازم است، نویسنده نتایجی که خود به دست آورده و نیز نتایج به دست آمده در پژوهش های پیشین( مرتبط با موضوع) نوشته شود.
در این بخش نویسنده به مقایسه نتایج خود با نتایج دیگر پژوهش ها می پردازد. نکته ی مهم این است که نویسنده باید به بحث در مورد پژوهش هایی بپردازد که به روز بوده و حاصل تحقیقات جدید باشد تا اعتبار علمی مقالۀ خود را بالا ببرد.
🔹🔸 #منابع و مآخذ: این بخش یکی از مهمترین و اصلی ترین بخشها در نوشتن یک مقاله، به خصوص مقالۀ علمی_پژوهشی است. وجود کوچکترین ایراد در این بخش، از اعتبار و ارزش مقاله می کاهد. تمام ارجاع ها باید با جزئیات کامل نوشته شود و هیچ نکته ای اعم از نام نویسنده، تعداد صفحات و نام مجله در آن از قلم نیفتد.
مثال :
با این روش به سادگی می توان مقاله نوشت مثلا اگر ادبیات حماسی را انتخاب کردید درقسمت مقدمه توضیحی در مورد انواع حماسه و در مورد زمینه های حماسه چند سطری بنویسید سپس در بخش متن هدف از نگارش مقاله که تحلیل فصل است را در دوبخش می نویسید .
تحلیل ساختاری که به شکل ظاهری مطالب ،نگارش و املا و نقد تصاویر و خلاصه هر نکته ای که در ظاهر و ساختار کتاب می بینید اینکه از چند درس و بخش تشکیل شده ،عنوان و موضوع درس ها چیست .آیا تصاویر با محتوا مرتبط است یا خیر
در بخش دوم تحلیل محتوایی محاسن و معایب درس را بررسی می کنیم و جزء به جزء می نویسیم با آور ن نمونه هایی از متن
و در پایان نتیجه گیری و منابع .
@arayehha