eitaa logo
آرایه های ادبی
852 دنبال‌کننده
698 عکس
175 ویدیو
81 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده فوروارد آزاد.با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
عروض و قافیه نسخه 5.pdf
10.54M
عروض و قافیه جامع ۳ سال؛ نسخه ۵ مولّف؛ دکتر ابوذر احمدی 👈 استفاده برای دبیران و دانش‌آموزان رایگان است. 👈 👈 ارسال به کانال‌ها و گروه‌ها بلامانع است. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
آرایه‌های ادبی نسخه 5.pdf
5.77M
آرایه‌های ادبی جامع ۳ سال؛ نسخه ۵ مولّف؛ دکتر ابوذر احمدی 👈 استفاده برای دبیران و دانش‌آموزان رایگان است. 👈 👈 ارسال به کانال‌ها و گروه‌ها بلامانع است. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
دوازدهم مرداد، زادروز محمد قاضی (مهاباد ۱۲۹۲- تهران ۱۳۷۶) مترجمی که علاقه‌مند به سرنوشت مملکت و ملتش است و علاقه‌مند به آزادی و اشاعۀ فرهنگ و تمدن، و اگر مطالب را منحصراً برای بالا بردن سطح فرهنگِ جامعه‌اش ترجمه کند، او مترجمی متعهد است. ولی اگر صرفاً درصدد آن باشد که از کاری که می‌کند فقط نانش را دربیاورد، حالا هر موضوعی که باشد، این مترجم را نمی‌توان مترجم متعهد نامید. برگرفته از: حنجرۀ ترجمه (شناخت‌نامۀ استاد محمد قاضی)، گفت‌وگوی اسماعیل جنتی با محمد قاضی، نشر سرای هیمن، ۱۳۹۴، ص ۳۵۲. @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۲ امرداد زادروز محمد قاضی (زاده ۱۲ امرداد ۱۲۹۲  مهاباد -- درگذشته ۲۴ دی ۱۳۷۶ تهران) مترجم   او آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد شخصی به‌نام آقای گیو، از کردهای عراق آغاز کرد و در سال ۱۳۰۸ به‌تهران آمد و درسال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. وی که از مترجمان برجسته دوره معاصر ایران است، ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به‌زبان فارسی است. از آثار مهم ترجمه‌ شده توسط او، دن‌کیشوت اثر سروانتس، نان و شراب اثر ایناتسیو سیلونه، آزادی یا مرگ و در زیر یوغ است که بیشتر از زبان فرانسه به‌فارسی ترجمه می‌کرد. وی در مهر ۱۳۲۰ مبتلا به‌سرطان حنجره شد و تارهای صوتی‌اش را از دست داد. او از مخالفان سرسخت جدايى بحرين بود كه آنرا در قصيده‌هاى بلند به‌نظم در آورد و خليج‌فارس را به اشكهايى تشبيه كرده كه مام ميهن براى از دست رفتن پاره تنش گريسته است. در فروردین‌ سال ۱۳۸۶ از تندیسی به بلندی ۴ متر از او در کوی دانشگاه مهاباد پرده‌برداری شد. برخی از آثار ترجمه‌شده قاضی: جزیره پنگوئن‌ها (اثر آناتول فرانس)چهل روز موسی داغ اثر فرانتز ورفل/درد ملت (ترجمه به‌همراه احمد قاضی از رمان کردی «ژانی گه‌ل» نوشته ابراهیم احمد) /دن‌کیشوت اثر میگل د. سروانتس/زوربای یونانی، اثر نیکوس کازانتزاکیس/شازده کوچولو، سنت اگزوپری ۱۳۳۳/صلاح‌الدین ایوبی اثر آلبر شاندور/قلعه مالویل/کمون پاریس/مسیح بازمصلوب/نان و شراب (اثر اینیاتسیو سیلونه) /آخرین روز یک محکوم/آدم‌ها و خرچنگ‌ها/آزادی یا مرگ ایالات نامتحد (اثر ولادیمیر پوزنر) /باخانمان/بردگان سیاه/پولینا چشم و چراغ کوهپایه آناماریا ماتوته) /تاریخ ارمنستان/تاریخ مردمی آمریکا (هاروی واسرمن) /خداحافظ گری‌کوپر/ (رومن گاری) /داستان کودکی من/در زیر یوغ (اثر ایوان وازوف) /در نبردی مشکوک/زن نانوا/ساده‌دل از ولتر، ۱۳۳۳/سپیددندان (جک لندن) ترجمه در ۱۳۳۱/سرمایه‌داری آمریکا/سگ کینه‌توز/شاهزاده و گدا اثر مارک تواین، ترجمه ۱۳۳۳/غروب فرشتگان اثر پاسکال چاکماکیان/فاجعه سرخپوستان آمریکا/ کرد و کردستان، نوشته واسیلی نیکیتین/کلود ولگرد (اثر ویکتور هوگو) ترجمه در ۱۳۱۷/کلیم سامگین (اثر ماکسیم گورکی) /کوروش کبیر اثر آلبر شاندور/ماجراجوی جوان/مادر (اثر ماکسیم گورکی) /مادر (اثر پرل باک) /درباره مفهوم انجیل‌ها (اثر کری ولف) ‎🆔 @arayehha
ـــــــــــــــــــــــ پیر مغان ▪️اصطلاح پیر مغان هم مانند اصطلاح رند در زبان شعر از سنائی تا عطّار از معنی ظاهری خود خلع شده و به کسی اطلاق شده است که در دکان او متاع قلب و تزویر فروخته نمی‌شود. در دکان او کالائی عرضه می‌شود که شخص را از هواهای شیطانی و نفسانی دور کند و او را مست و بیخود‌ کند، یعنی از حرص و آز شهوت غافل سازد. پیر مغان مرشد و راهنمای واقعی است. او کسی است که به تأیید نظر حلّ معمّا می‌کند و مشکل جویندگان حقیقت را برطرف می‌سازد. او جام جهان‌بین و دل روشن و ضمیر پاک دارد و چون از او می‌پرسند که این جام جهان‌بین را کی به او داده‌اند می‌گوید در ازل و در آغاز آفرینش، زیرا آفرینش انسان عبث نیست و انسان موجود خوابنده و خورنده و کُشَنده نیست و حامل امانت الاهی است. مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو‌ به تأیید نظر حلّ معما می‌کرد گفتم این جام جهان‌بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد هدایت در دست پیر مغان است و شیخِ مدّعی و زاهدِ ریاکار وعدهٔ هدایت و سعادت می‌دهند امّا به ضلالت و شقاوت می‌برند. شیخ می‌گوید در آن جهان تو را شرابی خواهند داد که مستی‌بخش روح است است و درخور نیکوکاران است، اما پیر مغان همین شراب هدایت‌بخش را با نور الاهی واقعی خود به تشنگان حقیقت می‌پیماید، پس اوست که وعده را به جا می‌آورد: مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ▪️در شعر حافظ پیر مغان پیر هدایت و مرشد انسان و انسان کامل است. رند آزادهٔ پاکباز وارسته‌ای است که از همه قیود آزاد است امّا سر تعلیم و ارشاد ندارد. پیر مغان مقامی والاتر دارد زیرا راهبر و راهنما و مشکل‌گشا است و حافظ نمی‌خواهد سر از آستان او بردارد زیر آستان او سرای دولت و خانهٔ فتوح گشایش است: از آستان پیر مغان سر چرا کشم دولت درین سرا و گشایش در این در است آئینهٔ جام، صص ۴۱_۴۲ شرح مشکلات دیوان حافظ شادروان استاد عباس زریاب خوئی @arayehha
ـــــــــــــــــــــــ خرابات ▪️خرابات هم از کلمات رمزی و نمادی در شعر حافظ است. سنائی و عطار و حافظ این کلمه را از معنی پست و حقیر و زشتِ آن تجرید کرده و مفهوم بسیار عالی و شریف به آن بخشیده‌اند. این هم قدرت شاعر را در تصرف در معانی می‌رساند و هم توانائی او را در تصرّف در نفوس و افکار مردم نشان می‌دهد. خرابات به گواهی جمیع نصوص و متونِ تاریخی جایگاه عیاشان و هرزه‌گردان و بدکاران و مُقامران (قماربازان) بوده است. لفظ خرابات هم این معنی را تأکید می‌کند، یعنی از لحاظ اخلاقی ویران‌ترین و پست‌ترین جائی بود که ممکن بود در شهری پیدا شود: هم خراب از لحاظ ظاهری، زیرا مقررات اجتماعی اجازه نمی‌داد که چنین جائی در محل معتبر و مرغوبی باشد و بنای خوب و آبادی داشته باشد و هم از لحاظ معنوی؛ زیرا محل فساد و تباهی و خرابی بوده است. حافظ و شاعران پیش از او با پیوندی معناشناسی و با یک دستکاری ماهرانه که تنها از نفوس ابداع‌گر و خلّاق ساخته است، خرابات را به آرمانشهر و مکانی مقدس و آباد و معمور از جهت معنوی و روحانی تبدیل کرده‌اند. توانائی حافظ در این است که هم به معنای اصلی پست و نکوهیده آن و هم به مفهوم والای آن از نظر خود اشاره می‌کند: در خرابات مغان نور خدا می‌بینم وین عجب بین که چه نوری زِ کجا می‌بینم خرابات مغان را هم تجلی‌گاه نور خدا می‌داند و هم تعجب می‌کند که چه نور والائی از چه جای نامناسبی! و نیز می‌گوید: در عشق خانقاه و خرابات شرط نیست هرجا که هست پرتوِ روی حبیب هست آئینهٔ جام شرح مشکلات دیوان حافظ شادروان استاد عباس زریاب خوئی درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ @arayehha
🍒🍒 🎈اضافه تشبیهی؛ اول این نکته که ترکیب ماباید اسم باشه: اسم+اسم نه این که صفت باشه 🧮مثلادرخت عشق =اضافه تشبیهی است یا(گهردیده) اضافه تشبیهه که گوهر راتشبیه کرده به دیده که همون چشم هستش 📌نکته ای که توی اضافه تشبیهی باید مدنظر باشه اینه که بین اجزامون که (دوتاشون اسم هستن) بایـــــــــد رابطه شباهت برقرارباشه 🎈اضافعه استعاری ویژگی مشبه به+مشبه مثل( بارش عشق) که بارش ویژگی ابرهستش اما وقتی میگیم بارش عشق میشه اضافه استعاری ❌تفاوت این دو(اضافه تشبیهی واضافه استعاری) 🔴دوتاشون اسم +اسم هستن ینی مضاف +مضاف الیه 💯✓امااتفاوتشون اینه که دراضافه تشبیهی: مشبه به مشبه به اضافه میشه ودوتاشون حضوردارن ❌ولــــــــی دراضافه استعاری؛ فقط مشبه حضورداره و 🔻ویژگی مشبه به رومیارن مشبه به خودش محذوفه ویژگیش میاد🔺 ❣اضافه تشبیهی به دوتاشکل ساخته میشن ♦️✓مشبه+مشبه به ♦️✓مشبه به+مشبه ❣ولــــــی اضافه استعاری فقط وفقط وفقط یک شکل داره یکی ازویژگی های مشبه به که حذف شده وفقط ویژگیش اومده +مشبه @arayehha
📙اضافه استعاری 🟠تفاوت اضافه تشبیه بااضافه استعاری 🍂دراضافه تشبیهی=مشبه +مشبه به به صورت مضاف ومضاف الیه کنارهم هستند 🍂دراضافه استعاری=ویژگی مشبه به محذوف+مشبه وجوددارد 💥ترکیب های زیر چه درشعرچه درمتن آمدنداضافه استعاری هستند💥 🔥روح کلام 🔥رخ اندیشه 🔥زلف سخن 🔥دست روزگار 🔥چشم روزگار 🔥پروازخیال 🔥مشت روزگار 🔥پایه ظلم 🔥اساس تزویر 🔥ریشه دوستی 🔥ریشه امل 🔥بنیادهستی 🔥بنیادبقا 🔥پای همت 🔥پای اوهام 🔥پایه ی افکار 🔥چشم آسمان 🔥درآفاق 🔥درآسمان 🔥فریادهستی @arayehha
4_5834737093368091685.opus
584.1K
نقد شعر بانو مهناز ولی‌زاده دکتر داودرضا کاظمی کانال ادبیات دانشگاه چالوس @arayehha
4_5834737093368091701.opus
1.5M
نقد شعر دکتر مریم حسین‌زاده دکتر داودرضا کاظمی کانال ادبیات دانشگاه چالوس @arayehha
4_5834737093368091923.opus
1.12M
‏تحلیل شعر دکتر مریم حسین‌زاده بانو سودابه امینی کانال ادبیات دانشگاه چالوس @arayehha
امضا کنید: کارزار درخواست واگذاری حق ممیزی کتاب به ناشرین
👇👇👇👇👇👇 https://www.karzar.net/135004 دوستان این کارزار  را مطالعه کنید درد دلی است از  سوی ناشرین، نویسندگان و  صاحبان آثار با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص تاثیراتی که مصوبه قبلی این شورا تحت عنوان 《ضوابط نشر کتاب》 بر حیات و زندگی نویسندگان، ناشرین، مصنفین، ویراستاران، مولفین و صاحبان آثار تأثیر گذاشته است. اهم اهداف و آثار کاروزار به ترتیب ذیل است: ۱ افزایش تولید متون علمی فرهنگی، ادبی ۲ بالا بردن میاگین مطالعه در کشور ۳ حفظ و صیانت بیت المال از طریق صرفه جویی در هزینه های اداری ۴ افزایش تعداد مخاطبین علامندان به چاپ و نشر  کتاب ۵ تسهیل مراحل نشر کتاب و ترغیب مولفین و نویسندگان به نشر آثارشان. ۶ اشتغالزایی، توسعه و بهبود کار و فعالیت نویسندگان، مولفین، مصنفین، طراحان، گرافیست ها، تصویرگران، ناشران و ده ها صنف مرتبط با این حوزه. لطفا کارزار را امضا کنید و برای سایر دوستان ارسال نمایید تا امضا کنند. همه عزیزان اهل علم و دانش ، نویسندگان، مولفین، مصنفین، ویراستاران، تصویرسازان، طراحان کتاب، صاحبان و پدیدآورندگان آثار، اساتید و صاحب نظران می توانند این کارزار را امضا کنند.
‍ ‍ ‍ ۱۳ امرداد سالروز درگذشت الکساندر گراهام‌بل (زاده ۳ مارس ۱۸۴۷ اسکاتلند – درگذشته ۱۳ امرداد، ۳ اوت ۱۹۲۲ کانادا) مخترع تلفن او مخترع، مبتکر و دانشمند اسکاتلندی-آمریکایی، اختراعات زیادی داشت، اما شهرت او بیشتر به‌خاطر اختراع تلفن است. از دیگر اختراعات معروف وی فلزیاب و خرپای سه بعدی یا فضا کار است. او چندسالی به‌مدرسه نرفت اما در دوران تحصیل، شاگرد ممتازی بود. وی تحصیلات دانشگاهی نداشت ولی چون پدرش ملویل بل، متخصص فیزیولوژی صدا، اصلاح گفتار و آموزش به ناشنوایان بود، تصمیم گرفت با شغل پدر امرار معاش کند. در سال ۱۸۷۱ به‌شهر بوستون آمریکا رفت و در سال ۱۸۷۵ به‌برخی کشفیات مختلف دست یافت که سرانجام به اختراع تلفن منتهی شد. او اظهارنامه مربوط به‌درخواست ثبت حق انحصاری اختراعش را در فوریه سال ۱۸۷۶ تسلیم کرد و امتیاز مربوط به آن چند هفته بعد به‌ وی داده شد. حق بهره‌برداری انحصاری از این اختراع در قبال مبلغ یکصدهزار دلار به‌کمپانی «وسترن یونیون تلگراف» پیشنهاد شد، ولی کمپانی مزبور از خرید آن امتناع کرد. بنابراین او و دستیارانش در ژوئیه ۱۸۷۷ خود به تأسیس شرکتی همت گماشتند که آن شرکت در حقیقت سلف همین کمپانی «آمریکن تلفن و تلگراف» امروزین بود. تلفن از همان آغاز با توفیق تجاری بسیار بزرگی روبه‌رو شد. اکنون نیز AT&T بزرگ‌ترین تشکیلات بازرگانی خصوصی جهان است. ظاهراً بل و همسرش که در مارس ۱۸۷۹ حدود ۱۵ درصد سهام شرکت تلفن را داشتند تصور نمی‌کردند که کمپانی آن‌ها به‌زودی تبدیل به‌شرکتی با سوددهی افسانه‌ای خواهد شد. آنها در چندماه بیشتر سهامشان را با بهای متوسط هرسهم ۲۵۰ دلار فروختند و به‌زودی ارزش سهام شرکت به یکهزار دلار رسید. در سال ۱۸۸۱ آنها باز هم دست به‌ کاری غیر عاقلانه زدند و یک سوم بقیه سهام باقی مانده را فروختند. با وجود این در سال ۱۸۸۳ ثروت او و همسرش بالغ بر یک میلیون دلار می‌شد. وی در ۲۴ ژوئن ۱۸۷۶ به نمایشگاه صدساله صنایع گام نهاد که در فید مونت پارک فیلادلفیا برگزار شد. در این نمایشگاه، که امپراتور برزیل هم، حضور داشت، برنده جایزه ویژه شد. پس از آن به‌ معرفی اختراعش در این زمینه پرداخت و در تالارهای زیادی سخنرانی کرد. وی در انگلستان حتی در حضور ملکه انگلستان هم طریقه کار تلفن را اجرا کرد. او در سال ۱۸۷۸ به‌سوی آمریکا روانه شد و به‌ بوستون رفت تا به‌ دفاع از امتیاز تلفن که شرکت دسترن یونیون مدعی آن شده بود بپردازد. او از این دادگاه سر بلند بیرون آمد و در همان سال آقای هبرد و واتسون اولین آگهی را چاپ کردند و این آگهی تأثیر شگفت‌انگیزی در مردم داشت و هرکس به‌فکر تهیه تلفن افتاد. در سال ۱۹۱۵ یک خط تلفن سرتاسری در آمریکا برقرار شد و آن روز رئیس‌جمهور  از کاخ سفید در واشینگتن با فرماندار کالیفرنیا ارتباط برقرار کرد. @arayehha
بیش از پیش: بیش صفت تفضیلی است که بی پسوند «تر» به کار می‌رود، ولی می‌تواند پسوند «تر» نیز بگیرد و در همه حال به معنای بیشتر است. (بیش/ بیشتر) بنابراین ترکیب «بیش از پیش» به معنای بیشتر از پیش است و اگر صفتی به دنبال این ترکیب بیاید دیگر نباید صفت تفضیلی باشد. مثلاً نمی‌توان گفت: «این کتاب زمینه تحقیقات ایران شناسی را بیش از پیش گسترده‌تر ساخت» (از یک کتاب دانشگاهی) بلکه باید گفت: زمینه را بیش از پیش گسترده ساخت. یا زمینه را گسترده‌تر از پیش ساخت. ولی به این صورت چنان است که بگوییم: «زمینه را بیشتر از پیش گسترده‌تر ساخت.» 📖کتاب: غلط ننویسیم، صفحه ۸۵ 🖊نگارنده: ابوالحسن نجفی @arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فارسی را پاس بداریم (۴) بزرگراه یا اتوبان؟ بگوییم ✅ بزرگراه نگوییم ❌ اتوبان @arayehha
چهاردهم مرداد ماه سالروز درگذشت «حسین پناهی» شاعر‌، نویسنده، کارگردان و بازیگر                روحش شاد و یادش گرامی @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ۱۴ امرداد سالروز درگذشت حسین پناهی (زاده ۶ شهریور ۱۳۳۵ کهگیلویه – درگذشته ۱۴ امرداد ۱۳۸۳ تهران) شاعر، نویسنده، کارگردان و بازیگر او پس از پایان تحصیل در بهبهان، برای تحصیل به مدرسه گلپایگانی رفت و پس از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به‌محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در لباس روحانی بود تا اینکه زنی برای پرسش مسئله‌ای پیش او رفت و پرسید که فضله موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟  پناهی باوجود اینکه می‌دانست روغن نجس است، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهارماه خانواده‌‌اش را باید تأمین کند، به‌زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آن را دربیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که با فشارهای اطرافیان نتوانست تحمل کند که در آن لباس باقی بماند و این اقدام به‌طرد وی از خانواده نیز منجر شد. پس از آن در تهران در مدرسه هنری آناهیتا چهارسال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. وی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند. با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می‌کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش‌های تلویزیونی دیگرش طرف توجه مخاطبان خاص قرارگرفت. نمایش‌های دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به‌درخواست مردم به‌دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، او یکی از نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما وی بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعرش با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعه شعر تاکنون بیش از ۱۶ بار بازنشر شده و به ۶ زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است. آرامگاه وی در گورستان شهر سوق "واقع در استان کهگیلویه و بویر احمد" است. ‎ @arayehha
‍ ۱۴ امرداد زادروز ژاله علو (زاده ۱۴ امرداد ۱۳۰۶ تهران) شاعر، صداپیشه و بازیگر تئاتر، سینما و رادیوتلویزیون او در کودکی آثار ادیبان ایرانی، حافظ، سعدی و مولانا را فراگرفت و در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیت‌ها موجب راهیابی‌اش به‌ رادیو و گویندگی در آنجا را درسال ۱۳۲۷ شد. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران سال ۱۳۲۶ و همچنین فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران سال ۱۳۲۹ است. او از پایه‌گذاران برنامه «داستان شب» بود و اولین نمایشنامه‌ای که به‌طور زنده برای «داستان شب» کار کرد «دختر خورشید» نام داشت که نصرت‌اله محتشم آن را کارگردانی کرد. اجراهای موزیکال وی در رادیو، وی را بر آن داشت که نام هنری «ژاله» را برای خود برگزیند. در سال ۱۳۲۷ در «طوفان زندگی» به کارگردانی علی دریابیگی، به ایفای نقش پرداخت و پس از بازی در «زندانی امیر» و «واریته بهاری» وارد عرصه تئاتر شد. نخستین اجرا را در سال ۱۳۲۸ در یکی از نمایش‌های هنریک استپانیان به نام «ماری مادلن» در «تئاتر فردوسی» تجربه کرد و فعالیت گسترده‌ای در این زمینه داشت. آخرین اجرای تئاتری او در سال ۱۳۳۷ و در نمایشی به نام «توپاز» به کارگردانی محتشم، انجام داد. وی به پیشنهاد اسماعیل کوشان، نقش اول فیلم «افسونگر» را با آنکه نقش منفی بود، پذیرفت و تا اواخر دهه سی ایفاگر نقش‌های اصلی بود اما به‌تدریج در نقش مادر در سینمای ایران ظاهر شد. فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ در استودیو «پارس فیلم» و با گویندگی به‌جای دلکش در فیلم «مادر» کاری از اسماعیل کوشان آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌های زیادی به‌جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زد. وی آغازگر دوبله کارتون در ایران نیز بود و دوبله بسیاری از کارتون‌های والت دیسنی، مانند «زیبای خفته» و «گربه‌های اشرافی» به‌سرپرستی وی انجام شد. پس از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعه «امیرکبیر» آغاز کرد و آخرین حضور تلویزیونی‌اش مجموعه «مختارنامه» بود. شاخص‌ترین آثار وی در سالهای پس از انقلاب، یکی مدیریت دوبلاژ سریال محبوب «سالهای دور از خانه» و دیگری، هنرنمایی در مجموعه تلویزیونی «روزی روزگاری» در نقش زن ایلیاتی مقتدری به‌نام خاله لیلا بود و فیلم سینمایی «شنیدم که جغدی مرا به‌نام می‌خواند» گزیده جوایز: تندیس افتخار برای یک عمر فعالیت سینمایی از سوی خانه سینمای ایران (۱۳۸۲) تقدیرنامه برای یک عمر فعالیت هنری و تأثیر فرهنگی از انجمن بازیگران سینمای ایران لوح تقدیر به‌عنوان کارگردان برتر از ششمین جشنواره بین‌المللی برنامه‌های رادیویی لوح تقدیر و جایزه بهترین کارگردانی برای نمایشنامه رادیویی «یک اتفاق ساده» در جشنواره بین‌المللی برنامه‌های رادیویی (۱۳۸۵) معرفی به‌عنوان چهره ماندگار (۱۳۸۹) لوح تقدیر و هدیه کمیسیون ملی یونسکو در ایران به پاس یک عمر فعالیت هنری. @arayehha
چهاردهم مرداد ماه زادروز «ترانه مکرم» نویسنده و ترانه سرا @arayehha
‍ ‍ ۱۴ امرداد زادروز ترانه مُکَرَّم (زاده ۱۴ امرداد ۱۳۵۹ تهران) نویسنده و ترانه‌سرا او از سال ۱۳۷۲ فعالیتش را با شعرنو و سپید آغاز کرد که منجر به جمع‌آوری ۲ مجموعه‌ به نامهای سالار و ترانه‌نامه شد. وی در چندین مجله و هفته‌نامه و هم‌چنین نشریات دانشجویی و وب‌نوشتی با نام «ترانه‌سازان» در باب ترانه می‌نوشت. در حال حاضر در کنار ترانه‌سرایی مشغول ترجمه آثار ادبی انگلستان است که به‌ قول خودش ترجمه و بررسی آثار نویسندگان و شعرای معاصر جهان به‌ نوعی به‌ دیدگاه او در مورد ترانه هم کمک خواهد کرد. او که رشته تحصیلی‌اش مترجمی زبان انگلیسی است، در بهار سال ۱۳۸۷ اولین کتابش را با نام"طلوع من" در نمایشگاه کتاب و در سال ۱۳۸۹ دومین مجموعه ترانه‌هایش را با نام "ساعت ۹" و سومین مجموعه‌اش را با نام "خدا رو چه دیدی" از نشر نیماژ در سال ۱۳۹۵ به‌بازار عرضه کرد. همکاری‌ها: اولین ترانه او سال ۱۳۷۹ با عنوان «یه روز برفی» در کاست «یه روز برفی» به خوانندگی محمدرضا عیوضی بود. پس از آن با خوانندگان: سیروان خسروی، سیاوش شمس، معین، کاوه یغمایی، حامد همایون، محمد اصفهانی، خشایار اعتمادی، بهنام صفاریان، بهزاد ابطحی، مهدی مقدم، محسن چاوشی، فرزاد فرزین، شهرام شبپره، شهرام کاشانی، بابک جهانبخش، فرزاد فرزین، رامین بی‌باک، میلاد بابایی، رضا صادقی، اشوان، سینا شعبانخانی، رضا شیری، شهرام صولتی، آصف، سپیده، ستار، سوزان روشن، بابک رهنما، شهاب تیام، شهیاد، شهره صولتی، محمد زندوکیلی، حمید عسکری و ... و همچنین آهنگسازان و تنظیم‌کنندگان: فرخ آهی، امیرمیلاد نیکزاد، یاسین ترکی، بهنام ابطحی، شوبرت آواکیان، داریوش تقی‌پور، شهیاد، بهروز صفاریان، پدرام کشتکار، فرد میرزا، میلاد بابایی، میلاد ترابی، مسعود جهانی، حامد برادران، پوریا حیدری، مهران سراجیان، رضا تاجبخش، آریا عظیمی‌نژاد، محمدرضا چراغعلی، عماد طغرایی و .... به فعالیتش را ادامه داد. @arayehha
زمان 🔸شاید گمانمان این باشد که «زمان» کلمه‌ای عربی است، خصوصاً که این کلمه در زبان عربی هم وجود دارد و جمع مکسرش «ازمنه» است. اما «زمان» اصالتی فارسی دارد که به زبان‌های آرامی راه پیدا کرده و به عبری و از آنجا به عربی رسیده. احتمالاً چنین مسیری را رفته باشد: ایرانی باستان ← آرامی ← عبری (זְמַן) ← عربی 🔸زمان در فارسی میانه همان «زمان» [zamān] است و به همین صورت به فارسی نو رسیده است. ریشهٔ آن ظاهراً از واژهٔ «جَمانَه» [ǰamāna] در ایرانی باستان گرفته شده باشد. 🔸جَمانَه از ریشهٔ گَم- [-gam] به معنای «آمدن» مشتق شده و در کلمات زیر حضور دارد: ۱. انجام: گرفته‌شده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + جامه [ǰāma]: به پایان آمدن، تمام شدن. ۲. انجمن: گرفته‌شده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + جمنه [ǰamana]: گرد هم آمدن، گردهمایی. ۳. فرجام: گرفته‌شده از ایرانی باستان: فرا- [-fra] + جامَه [ǰāma]: فرا آمدن، فرارسیدن، به‌پایان‌رسیدن. ۴. هنگام/انگام: گرفته‌شده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + گامه [gāma]: به فرجام آمدن، تمام شدن. ۵. هنگفت: گرفته‌شده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + گمته [gamᶠta]: به هم آمدن، جمع شدن. 🔸بنابراین، «زمان» یعنی آنچه در حال آمدن است، آمدنی یا آیان. 🔸در پایان ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا /ǰ/ (ج) در جَمانه تبدیل به /z/ (ز) در زمان شد. پاسخ این است که همخوان /ǰ/ (ج) آغازی در فارسی باستان، در برخی مواقع، تبدیل به همخوان /z/ (ز) می‌شود، مانند: جَن [-ǰan]، فارسی باستان > زَتَن [zatan]، فارسی میانه > زدن [zadan]، فارسی نو سجادسرگلی @arayehha