eitaa logo
آرایه های ادبی
875 دنبال‌کننده
763 عکس
188 ویدیو
94 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده سپاس بابت همراهیتون،با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
قافيه در توانمند سازی موسيقی شعر سپيد، نقش بسيار برجسته ای دارد و گاهی مانند شعر سنتّی كه از تكرار حرف يا حروف و حركات ماقبل آنها در آخرين واژه ی هر مصراع يا بيت تشكيل يافته است سود می برد. تكيده زبان در كام كشيده، از خود رميدگانی در خود خزيده به خود تپيده (شاملو) «تكيده، كشيده، خزيده و تپيده» واژه های قافيه هستند و در حروف «يده» با هم مشترك اند. گاهی قافيه فقط حرف يا حروف الحاقی دارد كه آن هم می تواند موسيقی شعر را بيشتر كند. در گردش چار هجای سال دريافته ای، شهادت داده ای كه راز خدا را در قالب آدمی به چشم ديده ای (شاملو) در اين شعر حروف «ه ای» الحاقی است و قافيه حرف يا حروف اصلی ندارد. البته درصد اين نوع قافيه در شعر سپيد،بسيار نيست. قافيه هميشه با اتّكا به حرف روی (آخرين حرف اصلی واژه ی قافيه) و همسانی كلمات به وجود نمی آيد. مثلاً شاملو با افزودن حرف«ی» به آخر بعضی كلمات كه تناسبی با هم ندارند در آنها نوعی تناسب و هماهنگی به وجود می آورد كه در واقع ناشی از تكرار مصوت «ی» است مانند: «لب، دست و...» در شعر: لبی دستی و چشمی قلبی كه زيبايی را در اين گورستان خدايان به سان مذهبی تعليم می كند (شاملو) @arayehha
يا در شعر زير كه «خندانی» و «نامی» طبق قواعد شعر سنتّی نمی توانند با هم قافيه شوند ولی به خاطر مصوت «ا» و يكسانی مصوت «ی» بين آنها هم صوتی ايجاد شده و كار قافيه را برای ايجاد موسيقی انجام می دهد. فغان كه در پس پاسخ و لبخند دل خندانی نيست بهاری ديگر آمده است آری اما برای آن زمستان ها كه گذشت نامی نيست نامی نیست (شاملو) تكرار قافيه نزد علمای بلاغت از معايب شعر محسوب می شود و تنها تكرار آن را در مصراع چهارم غزل و يا قصيده آن هم به شرط اين كه به حسن كلام بيفزايد جايز می دانند كه در اين صورت از صنايع بديعی نيز محسوب می شود و به آن «ردالقافيه» می گويند و عموماً شاعران از آن پرهيز داشته و به ندرت در شعر آن ها به چشم می خورد. دوش از مسجد سـوی ميخانه آمـد پير مـا چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما ما مريدان روی سوی قبله چون آريم چون روی سـوی خـانـه ی خمار دارد پير مـا (ديوان حافظ) در قافيه ی شعر سپيد هم مانند شعر سنتّی، خاصيت تكرار وجود دارد و چون تكرار از قوی ترين عوامل تاثير است و بهترين وسيله برای القای عقيده يا فكر. وقتی شاعر موضوعی را در شعر خود مطرح می كند با هر قافيه ای كه می آورد قسمت قبل را در ذهن ما زنده می كند و با قافيه ی بعدی،مجموعه ی دو قسمت قبل را و همين طور تا هر چه قافيه ها در يك صورت مشترك تكرار شوند اين تاثير وجود دارد زيرا در اين نوع تكرار ذهن خواننده يا شنونده هيچ گونه توجه ای به تكرار ندارد بلكه با آمدن كلمات مشابه، ذهن،خود،آن چه را كه قبلاً شنيده است تداعی می كند و اين تداعی ها در حقيقت نوعی تكرار است و در پذيرش مقصود شاعر سخت موثّر و از اين رو است كـه نيما می گـويـد: «قـافيه زنگ مطلب است هر جـا مطلب عـوض شد قـافيه نيز عـوض می شـود.» (نيما يوشيج) @arayehha
رديف رديف يك يا چند واژه است كه در مصراع های شعر عيناً بعد از واژه های قافيه تكرار می شود و اگر شعر رديف داشته باشد علاوه بر قافيه، رعايت رديف نيز الزامی است. در موسيقی كناری شعر، رديف همراه قافيه است و به آن غنا و زيبايی می بخشد. رديف در انواع شعر فارسی وجود دارد و به شعری كه رديف داشته باشد «مردف» می گويند. رديف از ويژگی های شعر فارسی و اختراع ايرانيان است و جزئی از ساختمان ظاهری و فرم شعر فارسی به شمار می رود. علّت توجه ايرانيان به رديف،از نظر موسيقايی و زبان شناختی بوده است. شاعر برای تكميل موسيقی قافيه از رديف كمك می گيرد تا حروف مشترك پايان قافيه را كه يكی دو حرف بيشتر نيست فزونی بخشد و موسيقی شعرش را كامل كند. اكثر غزليات خوب فارسی دارای رديف هستند و شعری كه رديف داشته باشد از نظر موسيقايی غنی تر است. در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشين کوی سربازان و رندانم چو شمع (حافظ) از طرف ديگر، رديف، شاعر را محدود می كند و آزادی احساس و تخيل را از او می گيرد اما مجال بيشتری به او می دهد تا قافيه را با آن رديف در نظر بگيرد و مفاهيم زيبايی به وجود آورد. در شعر سنتّی، اولين مصراع يا بيت شعر به واسطه ی داشتن رديف،آهنگی در ذهن خواننده ايجاد می كند كه خواننده پس از آن انتظار دارد همان آهنگ آغازين را بشنود و احساس كند و اگر چنين نشود لذّت نمی برد. يكی از نقش های رديف،تاثيری است كه در ايجاد تعبيرات خاص زبان شعر و توسعه ی مجازها و استعاره ها در شعر دارد. @arayehha
رديف در شعر سپيد در شعر پيش از اسلام، گـاهی شعر، فاقد قـافيه و تنها دارای رديف است. در شعر سپيد نيز اين ويـژگی ديـده می شود. سال بد سال باد سال اشك سال شك سال روزهای دراز و استقامت های كم سالی كه غرور گدايی كرد سال پست سال درد سال عزا (شاملو) شعر دارای رديف آغازی است اما قافيه ندارد. گاهی رديف چنان بر شعر غلبه دارد كه جز يك كلمه، تمام مصراع رديف محسوب می شود. تاريك تَرَك يافتم از آفتاب خود را. پی سوز انديشه را كه چه ت اوفتاد كه برافراشتی؟ تابان تَرَك يافتم از آفتاب خود را. (شاملو) رديف شعر سپيد، گاهی كوتاه و گاهی بلند است. رديف، گاهی يك هجا بيشتر نيست. مانند رديف كوتاه و آغازين «در» كه در بيست و چهار مصراع پشت هم تكرار شده است: در زير تاق عرش، بر سفره ی زمين در نور و در ظلام در های و هوی و شيون ديوانه وار باد در چوبه ها دار (شاملو) رديف آغازين بلند نيز در اين نوع شعر ديده می شود. اندكی بدی در نهاد تو اندكی بدی در نهاد من اندكی بدی در نهاد ما . . . @arayehha
گاهی رديف می تواند دو واژه يا بيشتر باشد. خوش بينی برادرت تركان را آواز داد تو را و مرا گردن زدند سفاهت من چنگيزيان را آواز داد (شاملو) گاهی رديف يك يا چند جمله است. خسته شكسته و دل بسته من هستم من هستم من هستم (شاملو) گاهی رديف نيز همانند قافيه در آغاز می آيد و در آخر مصراع،قافيه هم آورده می شود. خونی كه می دهی خونی كه مي گيری خونی كه می فشانی خونی كه می خوری (شاملو) گاهی رديف در درون مصراع می آيد همان گونه كه در وزن دوری،رديف در درون مصراع می آيد. آن گاه بانوی پـر غرور عشق خود را ديدم در آستانه ی پـر نيلوفر، كه به آسمان بارانی می انديشيد (شاملو) @arayehha
رديف ممكن است اسم باشد. واژه ی «ديوارها» در شعر زير رديف آغازی و از نوع اسم می باشد. ديوارهای عايق، خوددار، اخم ناك! ديوارهای سرحد با ما و سرنوشت! اندوده با سياهی بسيار سرگذشت (شاملو) رديف ممكن است حرف باشد. اي مقدس خوردنی: سمنوی بهاری راز! ای آغاز! ای خشم تپنده در ناز! ای زخم عطرآگين، ای زخم مقدس، ای زخمه ی ساز! (شاملو) واژه ی «ای» در اين شعر رديف آغازی و حرف ندا می باشد. رديف ممكن است فعل باشد. ای خوب! ای زمرد رويان ره با صدای پاك تو، كوتاه می شود الفاظ، در حسرت لبان تو، چون آه می شود (شاملو) گاهی رديف در آغاز و بدون قافيه می آيد. دختران دشت دختران انتظار! دختران اميد تنگ در دشت بی كران (شاملو) «دختران» رديف آغازی شعر است و شعر قافيه ندارد. گاهی رديف قبل از قافيه قرار می گيرد. مانند «خود» در شعر زير: گرچه انسانی را در خود كشته ام گر چه انسانی را در خود زاده ام (شاملو) گاهی رديف در اول و آخر مصراع هم زمان می آيد. در گذرگاه نسيم سرودی ديگرگونه آغاز كردم در گذرگاه باران سرودی ديگرگونه آغاز كردم در گذرگاه سايه سرودی ديگرگونه آغاز كردم (شاملو) در اين شعر هم در آغاز و هم در پايان مصراع، رديف آمده است. در شعر سپيد، گاهی رديف، جانشين قافيه می شود و يا به عبارت ديگر،رديف،بدون حضور قافيه، مستقلاً عمل می كند؛ چيزی كه در شعر كهن امكان پذير نبود؛زيرا در شيوه ی شعر كهن،رديف هميشه با قافيه می آيد و مكمل قافيه است و به طور مستقل نمی تواند در شعر عرض اندام كند. من برگ را سرودی كردم سرسبزتر ز بيشه من موج را سرودی كردم پر نبض تر ز انسان من عشق را سرودی كردم پر طبل تر ز مرگ (شاملو) @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5771442340715562393.mp3
15.42M
🎧آهنگ بسیار زیبا و عاشقانه_عارفانه شعر از سعدی ❌بر وزن : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن چند بیت غزل هم بر وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن 💛 👇 @arayehha ➖➖➖➖➖➖➖➖
چیست ؟ عزیزان توجه کنید برای تقطیع شعر حتما باید خط عروضی رو بلد باشیم این مطلب خیلی مهمه و کاربردی برای تعیین وزن یك شعر چهار قاعده باید در نظر گرفت: 1) درست خواندن شعر و درست نوشتن آن طاعت آن نیست كه بر خاك نهی پیشانی      صدق پیش آر كه اخلاص به پیشانی نیست را وقتی درست بخوانیم (طاعت آن) به صورت (طاعتان) تلفظ میشود. در تعیین وزن شعر باید خط را تا ممكن است به صورت ملفوظ نزدیك كرد این خط ،خط عروضی نام دارد.در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نكته لازم است: 1)اگر در فصیح خواندن شعر همزه ی آغاز هجا (وقتی قبل آن صامتی باشد)تلفظ نشود در خط نیز همزه را باید حذف كرد چنان كه در شعر فوق (طاعت آن) با حذف حمزه به صورت (طاعتان) تلفظ می شود 2)در خط عروضی باید حركات(مصوت های بلند) گذاشته شود(حركاتی مانند مصوت بلند همیشه دومین حرف هجا است). كلماتی مانند (تو) (دو) به صورتی تلفظ میشوند باید نوشته شوند 3)حروفی كه در خط هست اما به تلفظ در نمی آید در خط عروضی حذف میشود. مانند(خویش) كه به این صورت نوشته می شود( خیش) 4)قبلا گفتیم كه مصوت دومین حرف هجا است لذا حروف (و) (ا) وقتی دومین حرف هجا است مصوت هستند و دو حرف به حساب می اید به عنوان مثال (سار) 5)حرفی كه به صورت مشدد تلفظ شود باید به صورت دو حرف نوشته شود مانند عزت كه باید به صورت عززت نوشته شود @arayehha
آخر به چه گویم هست، با خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست، با وی نظرم چون هست بررسی وزن شعر و تعداد هجاهای کوتاه و کشیده که به هجای بلند تبدیل میشوند پاسخ 📍وزن شعر مستفعل مفعولن مستفعل مفعولن یا (مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن) است که همسان دولختی است و در اوزان همسان دولختی علاوه بر انتهای هر مصراع، هجای آخر هر نیم‌مصراع نیز باید بلند باشد. هر دو باری که لغات «هست» و «نیست» آمده‌اند، هجای کشیده هستند که به هجای بلند تبدیل می‌شوند و 4 مرتبه هجای کشیده به هجای بلند تبدیل می‌شود. @arayehha
عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند دفتر اول 📘مراقب انرژی واژه ها باشیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، انسان با مفاهیم عارضی کلمات شرطی شده است. در دنیایی که ما زندگی میکنیم که اکثراً خیال اندیش اند و در قالب های لفظی و ارزشی زندگی میکنند، خیلی باید مراقب حرف زدن های خود باشیم. ما خیلی به مفاهيم وكلمات وابستگی داریم. جهان را یک سخن، یک ایدئولوژی، یک باور، یک اندیشه کج ویران می کند. به تاریخ جهان نگاه کنید، مصیبت های تاریخی ابتدا از سخن و حرف و نظریه و تئوری و اندیشه و برداشت شروع شد، این طور نیست؟ دنیای کمونیسم را بنگرید. فرضیه حقیقت نمایی که بخشی از جهان را به پشت پرده واقعیت ها برد و ذلیل کرد. از معنای سطحی بیت صرف نظر کنید؛ از اینکه یک سخن نسنجیده و هضم نکرده ممکن است دیگران را برنجاند. البته این هم حرفی است. مراقب اندیشه هایی باشید که «نقد» نشده اند و به صورت حکم و آتوریته بر ذهن و عمل ما سلطه پیدا کرده اند و حکومت میکنند. از هر اندیشه و هر نقدی که بدون پشتوانه علمی و تجربی مطرح می شود، برحذر باشید. آیا این نمی تواند درسی برای همه فصول باشد؟ @arayehha
‍ ** گریه‌ی دائم سیاهی را نبُرد از بخت من زاغ را بسیاری باران نسازد پَر سپید " جامی" - قرن نهم # وزن‌ عروضی و اختیارات شاعری وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن اختیارات شاعری : اختیار زبانی بلند تلفظ کردن مصوّت کوتاه در هجای سوم مصراع اوّل و هجای هفتم مصراع دوم - اختیار زبانی کوتاه تلفظ کردن مصوّت بلند در هجای ششم مصراع دوم - اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوازدهم مصراع اول - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع دوم # آرایه‌های ادبی بیت : اسلوب معادله دارد. ( مصراع دوم معادلی برای تایید مصراع اوّل است. تمثیل نیز دارد.) سیاه - سپید : تضاد تکرار مصوّت " ا "  و صامت " ر " در بیت و نیز صامت " س " در مصراع دوم : واج‌آرایی سیاهی را از بخت کسی نبردن:  کنایه از باقی ماندن بخت و سرنوشت سیاه و روسپید نشدن بخت و اقبال # معنی و مفهوم بیت سرنوشت سیاهی‌گریبانگیر شاعر شده است و حتی گریه‌‌های دائمی و همیشگی‌اش هم باعث نشده است که غبار تیرگی از بخت او دور و زدوده گردد و اقبال و سرنوشت او رو به سپیدی و روشنی نهد. شاعر در درستی و توجیه سخن خود در مصراع دوم از مَثَل بهره می‌‌گیرد و می‌گوید : همان‌‌طور که ریزش فراوان باران سبب نشده است تا پَر سیاه زاغ تبدیل به پَر سپید گردد. به عبارت دیگر گریه‌ی دائم و پیاپی شاعر باعث نگردیده است تا بخت و سرنوشت سیاه او سپید گردد؛ همان‌طور که باران بسیار باعث نشده است تا پَر سیاه زاغ سپید شود. رهی‌ معیری شاعر معاصر می‌گوید : شکوه تنها از شب دوشین ندارم کز نخست بخت ناساز و دلِ ناکامیابی داشتم 🍁🍂 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌
برخوردار بودن: این اصطلاح فقط می‌تواند دربارۀ امور مستحسن و ستوده به کار رود. مانند: «فلانی از سلامت روحی و جسمی برخوردار است.» یا «این نویسنده از شهرت جهانی برخوردار است.» بنابراین همچنان که نمی‌توانیم بگوییم: «این خانه از چشم انداز زشتی برخوردار است»؛ حق نیست که بگوییم: «معادن طلای آفریقای جنوبی از بالاترین رقم تلفات جانی در جهان برخوردار است.» (رادیو ایران، برنامۀ اخبار ۶۵/۶/۲۹) یا نیز بگوییم: «این شیوه از همان معایب برخوردار است.» در همۀ این عبارت‌ها ساده‌تر و زیباتر آن است که داشتن را به جای برخوردار بودن به کار ببریم. «این خانه چشم انداز زیبایی دارد.» «در جبهۀ... آتش توپخانه، شدت بیشتری داشت.» 📖کتاب: غلط ننویسیم، صفحه ۶۷ 🖊نگارنده: ابوالحسن نجفی @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔑ضرب آهنگ 🐥 🦄 🥁 🦄رکن : 🐝 🦄 : زنده دل 👨🏻‍🏫 واسه دوستاتم بفرست😍 ✅انتشار مجاز ➖➖➖➖➖➖➖ 🆔 @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درباره شعر از بیژن جلالی.pdf
1.56M
درباره شعر منتخبی از اشعار جدید و قدیم جلالی C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
همچنین هر شهوتی اندر جهان خواه مال و خواه جان و خواه نان هر یکی زاین ها تو را مستی کند چون نیابی آن خمارت می زند جز به اندازه ضرورت زاین مگیر تا نگردد غالب و بر تو امیر دفتر سوم 📘چقدر دیدگاه زیبایی برای میزان برخورداری از چیزهایی که در دنیا میتوانی کسب کنی از هر نوعی که باشد اینها همانند شرابی هست که اگر کمی بیشتر از ظرفیتت مصرف کنی ترا مست میکنند و کنترل تورا در دست خودشان میگیرند پس فقط به اندازه ضرورت از آنها کسب کن @arayehha
‍ ‍ ** صدف بشکن، برون کن دُرّ شهوار بیفکن پوست، مغزِ نغز بردار " شیخ‌محمود شبستری " # وزن‌ عروضی، اختیارات شاعری، ردیف و قافیه وزن : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل اختیارات شاعری : اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع‌های اوّل و دوم - اختیار زبانی بلند تلفظ کردن مصوّت کوتاه در هجای هفتم مصراع دوم ردیف : - قافیه‌ها : شهوار - بردار َ# آرایه‌های ادبی صدف - دُر : مراعات‌نظیر پوست - مغز : مراعات‌نظیر و تضاد مغز - نغز : جناس ناقص اختلافی صدف و پوست : مجاز از ظاهر و صورت حروف و الفاظ دُر و مغز : مجاز از درون و باطن واژگان، معانی ارزشمند و ژرف، اندیشه‌های ناب # معنی و مفهوم بیت این بیت در بیان ماهیت صورت و معنی است. برای دست‌یابی به دُرّ گرانبها و شاهانه باید صدف را بشکافی؛ همان‌طور که برای رسیدن به مغز و بهره‌گیری از آن باید پوستش را کنار بگذاری. به عبارت دیگر اگر می‌خواهی به معانی ژرف و ارزشمند دست پیدا کنی و به کشف حقایق نائل گردی، باید حروف، صوت و الفاظ را شکافت و به درون و عمق آن‌ها راه یافت. 🍁🍂 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
🔠عیوب قافیه🫸 1️⃣پسوند و پیشوند اگر تکراری باشند و با حذف آنها هیچ واژه مشترکی باقی نماند عیب قافیه محسوب می‌شود.👇😊 زیباتر ، زشت تر❌ 2️⃣تفاوت در حرف زدی که آخرین حرف مشترک در حروف اصلی قافیه است.💁🏻👇 یار جسمانی بود روش چو مرگ صحبتش شوم است باید کرد ترک 3️⃣حروف قافیه باید هم از لحاظ نوشتاری هم تلفظ یکسان باشند در غیر این صورت عیب قافیه محسوب می‌شود.🙅🏻👇 مرغ بی اندازه چون شد در قفس گفت حق بر جان فسون خواند و قصص 4️⃣تکرار علامت های جمع که با حذف آنها حروف مشترکی باقی نماند.🙇🏻👇 در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع 5️⃣تفاوت در مصوت کوتاه در قاعده ۲ 🙆🏻 نشسته به یک دست او زردهُشت که با زند و اُست آمده ایت از بهِشت ⚠️نکته:اگر حروف الحاقی داشته باشیم دیگر تفاوت در مصوت کوتاه عیب قافیه نخواهد بود.👇 سراسر همه دشت پر کُشته بود زمین چون گل ارغوان گَشته بود ✔️ کانال آرایه های ادبی👇👇 🆔 @arayehha
4_5774028353409388336.mp3
431.4K
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ در گوش دلم گفت فلک پنهانی حکمی که قضا بود ز من میدانی در گردش خویش اگر مرا دست بُدی خود را برهاندمی ز سرگردانی ➖➖➖➖➖➖➖ خیام نیشابوری - در گوشِ دلم گفت: به من الهام شد - فَلَک: این کره خاکی که همیشه در حال گردش است هم به دور خود و هم به دور خورشید، روزگار - حُکم: سرنوشت، تقدیر - قضا بود: نوشته شده بود، از پیش تعیین شده بودپ - گردشِ خویش: سردرگمی، روزمرگی - مرا دست  بُدی: توانایی تغییر دادن را داشتم - بِرَهاندَمی: خودم را رها (آزاد) می کردم - سَرگردان:  اسیرِ روزمرگی، کسی که در بندِ منِ ذهنی خویش گرفتار است و راهِ زندگی  را گم کرده است در قدیم این باور وجود داشت که از روی موقعیت ستارگان می توان سرنوشتِ انسانها را پیش بینی کرد که حکیم عمر خیام بعنوان یک اخترشناس با این رباعی این باور را نفی می کند. وقتی ستارگان و سیاراتِ آسمان بر روی برنامه و قوانین دقیق در گردش هستند و از خود هیچ اختیاری ندارند، چگونه ما که در برابرِ آنها هیچ هم نیستیم، می توانیم در این جهانِ بیرونی از خود اختیاری داشته باشیم @arayehha
5428872617.pdf
277.4K
جزوه جامع قواعد قافیه، حروف اصلی و الحاقی، انواع قافیه و ... @arayehha
4_5906580463027229957.mp3
9.13M
🟪 وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 🟪 از اوزان همسان تک لَختی 🟦 خواننده: امیر عظیمی بشوَم! یا بشَوی! یا بشوَد، عاشقِ تو دلِ بیچاره یِ من، عاشق و بیـمار شُده بخرم! یا بخری! یا بخرَد! نازِ تو را دلِ بی عاطـفه ات، باز طَلب کار شده! بروَم! یا برَوی! یا برَود! با دلِ تو دلِ تنهایِ من، از آه!! تلَنــبار شده من از آن روز که در بندِ توام، آزادم… پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم برسَم! یا بِرسی! یا برسـد! آخرِ راه دلِ دلواپسِ من؛ مانده و سَربار شده بکنم! یا بکـنی! یا بکند! از همه دل دلِ بی حوصله ام… بی کس و غَم دار شده بِزنم! یا بزنی! یا بزنَد! قــیدِ تو را… دلِ من؛ خانه یِ ویرانه و آوار شده @arayehha
فهرست اوزان همسان و ناهمسان.pdf
368.6K
فهرست اوزان همسان و ناهمسان @arayehha