🧹🏡 خانه تکانی، آمادگی میزبانی از فَرَوَهَر پاک گذشتگان
خانهتکانی پیش از نوروز از آیینهای چند هزارسالهی ایرانیان است که گفته میشود همسال با آمدن آریاییان به این سرزمین است.
پیدایش خانهتکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمیگردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و رویگردان میشوند. از اینرو ایرانیان گَردِ فراوردههای کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه میتکاندند و خانه را آب و جارو میکردند.
آن دسته از کهننگارانی که میگویند آیین خانهتکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان میرسید نوشتهاند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانیها به پایان میرسید، ابزارهای کهنه دور ریخته میشد و ایرانیان زمینها را شخم میزدند و برای گاهنبار پنجه و آماده کردن هفتسین آماده میشدند. گروهی هم نوشتهاند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود میآیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بیگمان با خوشنودی به جهان مردگان باز میگردند.
ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه میزدودند و رخت تازه برتن میکردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانهی دل پاک میکردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانههای بهجا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده میشود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش میافروزند، نیایش ویژهی این شب را بهجا میآورند و آرزو میکنند که فروهرها از آنها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده میشوند.
در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشیهای نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانهروز پیاپی در اینجا برای آگاهی بهسر برند.»
پریسا مام وردیلو
جشنهای ایرانی، اسپندگان نوروز
بهره از:
۱- جهان فروری بهرام فرهوشی
۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان هاشم رضی
@arayehha
نورانی است روزگارم
یــا
نورانیست روزگارم
در چه مواردی حرف الف در عبارت«است»حذف نمیشود:
۱-اگر حرف پایانی قبل از «است» الف باشد
مثل:«زیبا» که حرف آخر آن “الف” میباشد:
پس کلمهی «است» را کامل نمینویسیم
زیباست☑️
زیبا است⛔
۲-اگر حرف پایانی قبل از «است» ”واو“ باشد:
مثل عبارت «نیکو» کلمهی«است» را کامل نمینویسیم:
نیکوست: ☑️
نیکو است ⛔
در غیر این دو صورت واژهی «است» کامل نوشته میشود
منبع:کتاب غلط ننویسیم
@arayehha
آسوده بر کنار چو پرگار میشدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
.حافظ
می شدم ، می رفتم
همچون پرگار فارغ از تمام درد و رنج ها بودم ولی سرانجام گردش روزگار، مرا همانند نقطۀ وسط دایره به میان حوادث و غم ها افکند
شاعر خود را به پرگار و نقطه #تشبیه کرده
#ایهامتناسب, دوران ( دور زدنهای پرگار)در خارج بیت با نقطه و پرگار تناسب داره . ولی در خود بیت به معنی روزگاره
#تضاد بین کنار و میان
#استعارهپنهان ، دوران ....
@arayehha
#آرایه
زندگی #سرخیِ سیبیست که افتاده به خاک؛
به نظر خوب رسیدیم، ولی بد رفتیم ...
#فاضل_نظری
در تصاوير اين بيت زيبا، زندگي به سرخي سيب #تشبيه شده؛ به نظر خوب رسيديم #ايهام دارد؛ خوب و بد #تضاد دارند تكرار واج "س" آرايه ي #واج_آرایی ايجاد كرده است.
@arayehha
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجرهها رو به تجلّی باز است.
بامها جای کبوترهایی است که به فوّاره هوش بشری مینگرند.
دست هر کودک ده سالۀ شهر، شاخۀ معرفتی است.
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف.
خاک، موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد.
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازۀ چشمان سحرخیزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند.
پشت دریاها شهری است!
قایقی باید ساخت.
#سهراب_سپهری
احتمال زیاد میرود که شاعر در انتخاب عنوان و توصیفی که از این شهر میکند تحت تاثیر روایت زیر باشد:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ مَدِينَةً خَلْفَ اَلْبَحْرِ سَعَتُهَا مَسِيرَةُ أَرْبَعِينَ يَوْماً لِلشَّمْسِ فِيهَا قَوْمٌ لَمْ يَعْصُوا اَللَّهَ قَطُّ وَ لاَ يَعْرِفُونَ إِبْلِيسَ إِلَى آخِرِ اَلْخَبَرِ .» (بحارالانوار، چاپ جدید، ج۵۴، ص۳۳۳)
«امام صادق علیه السلام فرمود: خدا پشت دریا شهری دارد که به اندازه چهل روز طول میکشد تا خورشید آن را بپیماید و در آن مردمی هستند که هیچگاه گناه نکردهاند و ابلیس را نمیشناسند»
در صورت دیگری که از این روایت از ابن عبّاس نقل شده به جای «خلف البحر» (پشت دریا)، «خلف البحار السبته» (پشت هفت دریا) آمده است.
📃مقاله: کیهان فرهنگی؛ سال ۳؛ ش ۲؛ اردیبهشت ۱۳۶۵؛ ص ۲۳-۲۷
🖊نگارنده: حسین معصومی همدانی
@arayehha
#نکته_های_دستوری
#فرق_هست_و_است
✳️ معانی را با هم مختلط نکنیم. یکی از ضررهای فضاهای مجازی همین است که زبان را بههم میریزد.
تا آنجا که من یافتهام
«هست» در چند جا کاربرد دارد:
۱. در معنی موجودبودن و وجودداشتن
یا to exist انگلیسی
و exister فرانسوی؛
۲. برای تکیه و تأکید بر
مُسند (predicate)
بهجای مُسندالیه (subject)؛
۳. در جایی که برخورد مصوتها پیش میآید.
اما «است» در معنی to be انگلیسی
و être فرانسوی بهکار میرود.
مثال برای معنی ۱:
وقتی به میوهفروشی وارد میشویم،
از فروشنده میپرسیم:
«چه، هست؟» (با مکث بعد از «چه»، یعنی چه وجود دارد؟)
یا «چه داری؟»
و او در جواب میگوید:
«سیب هست»، «پرتقال هست» «انار هم هست»...
یعنی سیب و پرتقال و جز اینها موجود است؛ ولی مثلاً وقتی میخواهیم نام میوه را بدانیم، میگوییم
«این چه است؟» یا «نام این میوه چه است؟»
و او در پاسخ میگوید: «این، سیب است».
با دقت در این مثال
فرق «است» و «هست» روشن میشود.
امروزه، در خیلی جملاتی که در فضای مجازی بهکار میرود، قاتیشدن «است» و «هست» بهوضوح مشاهده میشود.
برای نمونه، در این جمله که یکی از اعضای گروه گفته است:
«نگاهی انداختم. انصافاً کانال خوبی هست»
بهراحتی میشود «است» بهکار برد.
حتی در گفتار روزانه و در محاوره هم، ما در چنین جملاتی «هست» نمیگویم. میگوییم: «اِ» که مخفف همان «است» است و این جمله در زبان محاوره میشود: «نگاهی انداختم انصافاً کانال خوبیه» که این «ه» چسبان همان «اِ» یا مخفف «است» است نه هست.
مثال برای معنی ۲:
«کانالهایی از این قبیل مفید هست؛
اما نباید ما را از کار اصلی خود یعنی مطالعهٔ مستقل و پژوهش باز دارد.»
در اصل، در این جمله، تکیه و تأکید بر مُسند (مفید) است و این تأکید را با مکثی که بعد از کلمۀ «مفید» میکنیم بهآسانی درمییابیم.
@arayehha
زبان عامهی مردم پر از لغات و اصطلاحاتی است که حتی در لغتنامههای بزرگ و روزآمد هم پیدا نمیشوند. اینها عمدتاً در زمان خاص و جغرافیای خاصی پدیدار میشوند و خیلیشان فرصت پیدا نمیکنند به گفتار نسلهای بعد راه یابند و جایشان را به اصطلاحات عامیانهی جدید میدهند.
نمونههای زیر بهخوبی این تحول را نشان میدهد. واژهی سمت راست ممیز اصطلاحی است که در دورهی به کار میرفته و واژهی سمت چپ ممیز اصطلاحی است که امروزه و کمابیش با همان معنی رواج یافته است.
❇️ حلوا/ زنذلیل
❇️ هاتانماتان/ سوسول
❇️ تاطوله/ آبکی (شراب و عرق و ...)
❇️ پاچهفسفسی/ دَدَردودوری
❇️ قِولدِنگ/ ابنهای
❇️ خرچه/ بچهخوشگل
❇️ قُوزولَی مُوزولَی/ لاغرمردنی
❇️ آشمال/ پاچهخوار
❇️ عیاش خر/ چسخور
❇️ قلیان دستهلق/ دراز بیقواره
❇️ چُرتی/ عملی
❇️ گورخر عبداللهخان/ درِ مسجد
❇️ بیبیبنفشه/ پخمه
حسین جاوید
@arayehha
برای افزایش مهارت خود در نویسندگی چه کتابهایی بخوانیم؟
همیشه به تکتک شما عزیزان توصیه کردهام در کنار اینکه مینویسید حتما کتابهایی برای بهتر کردن قلم و خلاق کردن ذهن خود بخوانید. همیشه کتابها نجاتبخش بودهاند و در این مسیر هم نقششان را بهخوبی ایفا میکنند اگر بدانیم چه کتابهایی بخوانیم. برای راحتی کار شما دوستان عزیز، اسامی ده جلد از کتابهایی که بسیار کمککننده و روشنگر مسیر هستند را آماده کردهام؛ پیشاپیش سپاس از نگاه پرمهر شما🧡
🔸حق نوشتن؛ جولیا کامرون
✨جستارهایی در باب رمان؛ میشل بوتور
🔸فن داستاننویسی؛ ترجمهی محسن سلیمانی
✨زاویه دید در داستان؛ ریچارد گیل
🔸حرفه: داستاننویس؛ هالی برنت
✨سه گام بر نردبان نوشتار؛ الن سیسکو
🔸نوشتن با تنفس آغاز میشود؛ لرن هرینگ
✨تا میتوانی بنویس؛ ناتالی گلدبرگ
🔸فنون آموزش داستان کوتاه؛ وال تیسن
✨طرح و ساختار رمان؛ جیمز اسکاتبل
✍ غزاله غفارزاده
@arayehha
🔸ظرف نوشتن شما چقدر است؟
همیشه درمورد نوشتن اعتقادی داشتهام آن هم این بوده که تمام چیزهایی که منجر به نوشتن میشوند را در ظرفی میگنجانیم و هر نویسندهای بیشک ظرف مخصوص خودش را دارد. محتویات این ظرف میتواند واژگان شما؛ آموختههایی که دارید؛ استعارههایی که در ذهنتان نگه داشتهاید؛ ایدههایتان، کتابهایی که خواندهاید و حتی تمام مطالبی که برای بهتر نوشتن میخوانید، باشد. ظرف هر نویسنده با نویسندهی دیگر کاملا متفاوت است و قرار نیست شما با دوستِ نویسندهتان ظرفی هماندازه داشته باشید. ممکن است دایرهی واژگانی شما گستردهتر باشد و در عوض دوستتان مطالب بهتری را هرروز برای بهتر شدن قلمش بخواند. نکتهای که وجود دارد این است که خودتان را هرگز با نویسندگان دیگر -حتی اگر بسیار به شما نزدیک باشند مثل دوستانتان- مقایسه نکنید. اگر احساس کردید که ظرف نوشتن شما کوچک است پس باید تلاش و تمرکزتان روی این باشد که محتویات ظرف را افزایش دهید. مثلا بیشتر کتاب بخوانید تا ذهنتان را برای نوشتن آمادهتر کنید و دایرهی واژگانیتان گسترش یابد. البته فراموش نکنید که در مسیر بهتر شدن، باید آموخت. بهجای احساس مقایسه و رقابت، از نویسندگانی که فکر میکنید نسبت به شما عملکرد بهتری دارند بیاموزید و نوشتههایشان را بررسی کنید تا متوجه نقاط قوت کارشان شوید.
هیچکس رقیب شما نیست و قرار است باهم بیشتر بیاموزیم.
اکنون نوشتههای اخیرتان را بخوانید تا خودتان متوجه شوید که ظرف نویسندگیتان چقدر است و نبود چه چیزی بیشتر به چشم میخورد؟ بنابراین از امروز تلاش به بیشتر کردن اطلاعاتتان در آن زمینه کنید.
✍ غزاله غفارزاده
@arayehha
🎓 واج در زبانشناسی كوچكترين جزء مشخص كلام است كه جايگزينی آن با جزیی ديگر تفاوت معنايی ايجاد میكند. برای نمونه /پ/ و /ب/ در واژههایی مانند "پاک" و "باک" باعث دگرگونی معنایی میشوند. در اینجا /پ/ و /ب/ را واحدهای صوتی تمایزبخش یا به عبارتی واج میگویند.
واجها كوچكترين واحدهای آوايی مستقل هستند كه به كمك آنها تكواژها ساخته میشوند.
(يك يا چند تکواژ تشكيل يك واژه میدهد)
مثلا كلمه ما از دو واج م و ا تشكيل شده.
واجها صداهايی هستند كه معنا ندارند و در يك زبان مشاهده میشوند و به ساختار زبان حاكم به هر جامعهای بستگي دارد.
تلفظ واجها نزد همه گويشوران يك زبان لزوما يكسان نيست با اين حال اين تفاوتهای تلفظی به معنای وجود دو واج نيست.
از سه ماهگی بچهها واجها را درك میكنند. صداها را از تو حلق درآوردن و ورور میكنند. (با لب صدا درآوردن) كه اين علامت رسش مغز است.
اولين كلمه معنیدار در يك سالگی است مثل شير–بابا
واج با حرف متفاوت است حرف صورت مكتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف.
درزبان فارسی يك واج با صدای (ت) وجود دارد در حالی كه دو حرف (ت و ط) يكسان تلفظ میشود.
@arayehha
میانجی واج است یا تکواژ.pdf
495.5K
«میانجی» واج است یا تکواژ؟
یا هردو یا هیچ کدام؟
🇮🇷 @arayehha
رماننویسی زنان ایرانی بیشتر به خاطرهگویی شبیه است. یعنی آنان گویی راوی زندگی و خاطرات خود یا چیزی شبیه زندگی و خاطرات خودند و به همین سبب موفقیتشان یکبار برای همیشه است. آنها نمیتوانند این موفقیت را در رمانهای بعدیشان تکرار کنند یا بر آن چیزی بیفزایند. به عبارت دیگر نخستین رمان آنها به صورت بهترین اثر آنها درمیآید و در آثار بعدی خود دیگر موفقیتی تا به آن پایه به دست نمیآورند. این نکته در مورد اکثر قریب به اتفاق زنان رماننویس ما صادق است، از سیمین دانشور بگیرید که سووشون همچنان بهترین اثر اوست تا زویا پیرزاد با چراغها را من خاموش میکنم و در این اواخر روحانگیز شریفیان با چه کسی باور میکند رستم و پس از او بلقیس سلیمانی با رمان بازی آخر بانو.
در جملهٔ این موارد بهترین رمان همان اولین رمان نویسنده است، و اگرچه از آینده نمیتوان خبر داد، گمان میکنم جای تعجب خواهد بود اگر از این میان کسی بتواند از کار نخستین خود اندکی فراتر رود. سببش این است که زنان نویسندهٔ ما غالبا در دنیای محدود خود میزیند و هنوز فرصت یا جرأت آن را ندارند که روزنهای به دنیاهای دیگر بگشایند و زندگی را از زوایای گوناگون و نامکرر بنگرند. و تا چنین است نمیتوانیم شاهد تحول مهمی در رماننویسی زنان باشیم.
دکتر محمد دهقانی
@arayehha
جواب ✅
گزینه ۳
نکات
⬅️گزینه یک ...بلند بودن هجای پایانی مصراع ها....در اوزان دوری هر نیم مصراع حکم پایان مصراع را دارد....
پس کلمه تو.....دارای اختیار است
⬅️گزینه ۲...ابدال در رکن آخر
و بلند بودن هجای پایانی
⬅️گزینه ۴
ابدال در رکن سوم مصراع دوم
@arayehha
دو الگوی فاصلهگذاری
۱) صفت شمارشی (عدد) + واژه + «-ی» بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشود:
یکطرفی، یکلایی، یکوجبی، یکبُعدی، دوبرگی، دوبیتی، دوشخصیتی، دوفوریتی، دووَجهی، سهضلعی، سهلایی، سهراهی، چندهجایی، چندبُعدی، چندوجهی، چندآوایی، چندقطبی، … .
۲) صفت شمارشی (عدد) + واژه + «-ه» بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشود:
یکروزه، یکسویه، یکشبه، یکمَرده، دوپوسته، دودَهنه، دوزبانه، دوکاره، سهپایه، سهچرخه، سهتیغه، سهطلاقه، سهماهه، چندکاره، چندمنظوره، چندماهه، چندموتوره، چندشغله، چندنفره، … .
یادآوری:
هر عددی با معدودش (یعنی اسمی که بعد از آن میآید) بافاصله نوشته میشود، مگر درمجموع یک واحد واژگانی باشند. در این صورت، نیمفاصله یا بیفاصله نوشته میشوند. مثال:
دوازدهامام، هفتتپه، هفتخان/ هفتخوان، هفتخط، هفتتیر، هفتسنگ، هفتقلم، ششپهلو، ششدانگ، ششگوش، ششلو، پنجتن، چهارباغ، چهارپا، چهارتخم، چهارچوب، چهارراه، چهارزانو، چهارفصل، چهارقل، چهارمیخ، چهارنعل، سهبَر، سهپهلو، سهتار، سهراه، سهگام، سهگوش، سهنقطه، دوپا، دوپهلو، دودِل، دوزانو، دورو، دوضرب، دولا، دونقطه، یکخم، یکدل، یکرنگ، یکرو، یکصدا، یکضرب، یککلام، یکلا، یکهو، ... .
سید محمد بصام
@arayehha
زِلّ آفتاب
املای «زِل»، بهمعنای «نهایت تابش و سوزندگی آفتاب»، به همین صورت با «ز» درست است. مثال:
«توی زل آفتاب ... یکمرتبه از پشت بوتههای بادمجان پیداش میشد.» (جمال میرصادقی، چشمهای من، ص ۹)
یادآوری:
۱) سه واژۀ دیگر هم داریم:
- ذُل: خواری (همخانواده: «ذلت» و «ذلیل»)
- ضُل: خطا و اشتباه (همخانواده: «ضلالت»، «ضال» (گمراه)، «مُضِل» (گمراهکننده))
- ظِل: سایه («ظلالله» یعنی «سایۀ خدا» که لقب شاهان بود. تعبیرِ «در "ظلِ" عنایتِ ...» نیز با همین املاست.)
۲) «زُل» به معنای «خیره» و «زُل زدن» به معنای «خیره شدن» با «ز» است:
- «زل توی چشمهایم نگاه میکرد.»
- «همانطور بیحرکت نشسته بود و به ما زل زده بود.»
۳) «ذِلّه» و «ذِلّه شدن/ کردن» نیز با «ذ» نوشته میشود:
- «همۀ ما از دست حاجیهخانم ذلّه شده بودیم.»
سید محمد بصام
@arayehha
«الآن» یا «الان»؟
«الآن» از «ال» و واژۀ عربی «آن» (= «لحظه») تشکیل شدهاست. املای رسمی و معیار این واژه به همین صورت با «آ» درست است. در گفتارینویسی میتوان «الان» نوشت (بدون «~»).
یادآوری:
«الآن است که» (یعنی «چیزی نماندهاست که») و «الآن که الآن است» (یعنی «هنوز که هنوز است») و «الآنه» (با انتقال تکیه به هجای اول و به معنای «همین الآن و زود») به گونۀ گفتاری و غیررسمی تعلق دارند.
- الانه که بابام سر برسه.
- الان که الانه، وقتی یاد خاطرات گذشتهم میافتم بغضم میگیره.
- الانه برمیگردم. همینجا منتظرم بمون.
سید محمد بصام
@arayehha
مشغولُالذِّمّه
ذمّه یعنی عهد، پیمان، تعهد. تا وقتی به عهدوپیمانمان عمل نکنیم، بر عهده و گردنِ ماست که به آن عمل کنیم. پس اگر به تعهدِ خود عمل نکرده یا مثلاً دِینمان را نپرداخته باشیم، همچنان ذِمّهمان مشغول است. این است که میشویم «مشغولالذِمّه». اما وقتی به تعهدمان عمل کردیم، دیگر دِینی به گردنمان نیست و میشویم «بَریُالذِمّه»؛ یعنی دیگر مدیون نیستیم و به تعهدی که داده بودیم عمل کردهایم. وقتی هم کسی میگوید مشغولالذِمّۀ منی، یعنی مدیونِ منی.
«مشغولذِمّه» املای دیگرِ مشغولالذِمّه است. گاهی بهغلط مشمولالذمه* یا مشغولضمه* مینویسند که بیمعنی است.
@arayehha
🔍 عَیاق یا اَیاق؟
✍ واژهٔ ترکیِ جغتاییِ «ایاغ/ ایاق» در متونِ قدیم بهمعنای جامِ شراب و پیاله (ظرف) است (به ساقیِ سلطان و شرابدار «ایاغچی» میگفتهاند). اما امروز ایاق (بودن) بهمعنای همنشین و دوستِ صمیمی (بودن) بهکار میرود. گاهی این واژه را تحتِ تأثیرِ کلماتی مانند عیال و عیار اشتباهاً عیاق* مینویسند. عیاق املای نادرستِ ایاق است.
ـــ معصومه رمضانی (ویراستارِ «متنوک»)
@arayehha
🔍 غلیان یا قلیان؟
✍️ غلیان/ قليان برگرفته از واژۀ عربیِ «غَلْيون» به همین معنیِ رایج در فارسی است. واژۀ فارسیشدۀ غليان/ قليان، طبقِ قاعدۀ تصحیحِ افراطی (hypercorrection)، ازروی غَلیون ساخته شده است؛ مانند واژۀ عاميانۀ ماکارانی* که ازروی واژۀ «ماکارونی» و واژۀ عامیانۀ فُرغان* که ازروی واژۀ «فرغون» ساخته شده است.
◽️ املای «قلیان» پربسامدتر/ رایجتر از «غلیان» است و ضبطِ مختارِ فرهنگِ بزرگِ سخن و دستورِ خطِّ فارسیِ فرهنگستان نیز قلیان است.
ـــ فرهاد قربانزاده
@arayehha
ای حسنت از تکلف آرایه بینیاز
اغراق، صنعتی است که زیبندۀ تو نیست
#فاضل_نظری
📍مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
یا
📍مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
@arayehha
شکستِ ظرفِ حباب از محیط خالی نیست
ز خود تهی شده از هر چه هست لبریز است
#بیدل
در کانال برکۀ کهن تفسیری از این بیت ارائه شده که به ایرادهای این تفسیر میپردازم و بعد دربارۀ معنای بیت سخن خواهم گفت.
کانال برکۀ کهن از کانالهای ارزشمند ادبی از آقای زارعی مرودشت است که بیشتر به سبک هندی و اشعار بیدل پرداخته.
https://t.me/berkeye_kohan
این بیت از بیدل را در دو معنا با دو شکل خواندن متفاوت بیان کرده است که در خواندن اوّل «محیطِ خالی» را یک ترکیب وصفی در نظر گرفتهاست و میگوید:
«اگر حباب میشکند، به خاطرِ خالی بودنِ محیطِ داخلیاش نیست، بلکه چون از خودش تهی شده است، از جهانی لبریز شده و تاب نیاورده، میشکند.
اگر به حباب دقت کنیم، چون از خودش خالی شده است همهچیز از خلالش پیداست و میتوان از داخلِ آن همهچیز را دید. پس هرچه پشتِ حباب باشد، انگار درونش هم هست.»
باید دقّت شود محیط، به فضای پیرامونی یا دورتادور هرچیز گفته میشود و چیزی به نام محیط درونی نداریم. در محاوره بهجای واژۀ «فضا» میگوییم «محیط» و این، نگارنده را به اشتباه انداخته است.
همینطور محیط را اگر فضای پیرامونی حباب در نظر بگیریم، این فضا را دریا احاطه کردهاست. پس نمیتواند خالی باشد.
با توجه به این موضوع ترکیب «محیطِ خالی» در بیت معناپذیر نیست.
شکستِ ظرفِ حباب از محیط، خالی نیست
ز خود تهی شده از هر چه هست لبریز است
در عرفان چند اصطلاح نیاز به توضیح دارد. واژههای «وصل» و «وجود» و «موجود»
موجود، تنها ذات الهی است و هرآنچه غیر او تهی است.
عارفی که هنوز تمامیّت خود را تهی نمیداند وجود ندارد.
عارف وقتی به وصل الهی برسد وجود پیدا میکند، یعنی وجود قائم به موجود است.
یکی از معناهای قدیمی محیط، دریا یا اقیانوس است:
اندر جزیرهای و محیط است گرد تو
زین سوت موج محنت وزآن سو شط بلا.
#خاقانی
پس؛ ظرف حباب (استعاره از انسان توخالی) با شکسته شدن و پیوستن به دریا وجود پیدا میکند. از خود تهی میگردد و از هرچه هست (موجود) لبریز میشود.
#امین_دانشی
@arayehha
۲۱ اسفند
روز بزرگداشت نظامی_گنجوی
(جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد)
(۵۳۵ هـ. ق – ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق)
متخلص به نظامی و نامور حکیم_نظامی
شاعر و داستانسرای پارسیگوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)
وی به عنوان صاحب سبک و پیشوای داستانسرایی در ادبیات پارسی شناخته شدهاست.
آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد.
نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر پارسی است، که نهتنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر پارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانشهای رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گستردهای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته میشود.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقی بی نظیر در تهران
#باغ_کتاب_ملک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═