eitaa logo
آرایه های ادبی
723 دنبال‌کننده
396 عکس
119 ویدیو
70 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده فوروارد آزاد.با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
📌دیباجه/دیباچه این واژه در معنی «آغاز و مقدمه هر نوشته» و به مجاز در معنی «روی و چهره» به کار می‌رود. صورت اصلی این کلمه «دیباجه» بوده است: علی‌الخصوص که دیباچه همایونش/به نام سعد ابوبکر سعد بن زنگی‌ست (سعدی: انوری ۸) امروز آن را به صورت «دیباچه» به کار می‌برند: آنچه پیش از گلستان درج شده، شش رساله است از این قرار؛ ۱. تقریر دیباچه ۲. مجالس پنجگانه ۳. کتاب نصیحة الملوک... (فروغی: مقالات ۱۷۵/۲) 📌دو طفلان مسلم «طفلان» تثنیه طفل و به معنی «دو طفل» است. بنابراین نیازی به آوردن «دو» بر سر آن نیست: نمونه غیر معیار: من و ناظم، دو طفلان مسلم بودیم و معلم کلاس چهار، عین خولی وسطمان نشسته بود. (آل‌احمد: مدیر مدرسه ۵۳) در زبان معیار باید به جای «دو طفلان مسلم» از «طفلان مسلم» یا «دو طفل مسلم» استفاده کنیم. 📌 همهمه صدا همهمه در معنی «صدای گفتگوی افراد نسبتاً زیادی که در یک جا جمع شده باشند» به کار می‌رود  و با ذکر آن نیازی به آوردن «صدا» نیست: صدای تنبک لوطیان دوره‌گرد با همهمه و هیاهوی کودکان کوچه‌گرد همراه است. (نفیسی: نمونه‌هایی از نثر فصیح معاصر ۴۲۵) 📌یخه/ یقه یقه واژه‌ای ترکی (یخه) است و به آن بخش از لباس که دور گردن قرار می‌گیرد، گفته می‌شود. این واژه به هر دو صورت یعنی یقه و یخه به کار می‌رود، اما در زبان معیار بهتر است آن را به صورت «یقه» استعمال کنیم: در این ابیات اندام آن شخص، قیافه، لباس، آستین‌ها، یقه، رفتار و حرکات و پندارهایش به دقت تمام تصویر شده است. (یوسفی: دیداری با اهل قلم ۱۵۷) 📌ید طولا در عربی طولا (طولی) افعل تفضیل است. «ید طولا» به معنی «دست بلند» است و ترکیب «ید طولا داشتن» به مجاز در معنی «توانمند بودن، مهارت داشتن» به کار می‌رود. برخی به اشتباه در گفتار و گاهی در نوشتار آن را به صورت «ید طولانی» به کار می‌برند: نمونه غیر معیار: او در علوم و فنون زمان خود ید طولانی‌ای داشت. نمونه معیار: این نیز عادت و رسم اعیان ده بود که در سور دادن و تر و خشک کردن مأمورین ید طولایی داشتند. (ندوشن: روزها ۱۴۴/۱) @arayehha
در باب «نیشگان» و «نیشگون» ❇️ «یک نیشگان از گل‌چهره می‌گیرد.» (تمثیلات، میرزا فتحعلی آخوندزاده، ترجمه‌ی محمدجعفر قراچه‌داغی، ۱۲۸۸) ❇️ «علویه وقت بزنگاه آن‌ها را نیشگان می‌گرفت.» (علویه خانم، صادق هدایت، ۱۳۱۲) ❇️ «همدیگر را نیشگان می‌گرفتند.» (دل کور، اسماعیل فصیح، ۱۳۵۱) ❇️ «تکه‌گوشت کنار بینی‌اش را سخت نیشگان گرفت.» (پر کاه، محمود گلابدره‌ای، ۱۳۵۳) ❇️ «با انبر گوشت‌های تنش را نیشگان می‌گرفتند.» (موریانه، بزرگ علوی، ۱۳۶۸) ❇️ «بی‌اختیار پشت دخترش را نیشگان گرفته بود.» (طوبا و معنای شب، شهرنوش پارسی‌پور، ۱۳۶۸) برتری تلفظ لهجه‌ای یک کلمه بر تلفظ معیار آن پدیده‌ی عجیبی نیست و این نوع تلفظ‌ها حتی می‌توانند کم‌کم تلفظ‌های پیشین را به حاشیه برانند و صورت رسمی شوند. مثلاً، «تافتون» صورت شکسته و لهجه‌ای «تافتان» است، اما کیست که نداند «تافتان» تقریباً دارد قافیه را به «تافتون» می‌بازد و دور نیست که تلفظ «تافتون» نه یک تلفظ لهجه‌ای (در این مورد خاص: لهجه‌ی تهرانی) بلکه تلفظ رسمی شود. ❇️ «نانی که برای من می‌پزند تافتون دوآتشه است.» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی) ❇️ «یک نان تافتون، کمی پنیر و یک لیوان چای شیرین از سوراخ در می‌دهد تو.» (همسایه‌ها، احمد محمود) ❇️ «تا می‌گفتی چی، یک نان تافتون را دو لقمه می‌کرد.» (جن‌نامه، هوشنگ گلشیری) ❇️ «نوعی تافتون کوچک است که مانندِ تافتون ایرانی از تنور درمی‌آید.» (کتاب مستطاب آشپزی، نجف دریابندری) با این اشاره‌ی کوتاه، برویم سراغ واژه‌ی «نیشگان» که شواهدی از آن را در ابتدای این مطلب دیدیم. اتفاق جالبی که برای این کلمه افتاده ظاهراً برعکس روالی است که توضیح داده شد و فرض بر این گذاشته شده که «نیشگون» صورت شکسته و لهجه‌ای است و صورت رسمی آن «نیشگان» است (چنان که مثلاً بپنداریم «فرغان» صورت رسمی «فرغون» و «ماکارانی» صورت رسمی «ماکارونی» است)! «نیشگون» و «نشگون» و «نشگن» و «وشگون» و «ویشگون» و حتی «بشکن»، همه، صورتی از کلمه‌ای واحد هستند که در اصل «نشکنج» بوده است. «نشکنج» در لغت فرس اسدی طوسی، ذیل مدخل «نخجل»، معنا شده است: «نخجل: نشکنج بود، یعنی به دو انگشت گرفتن و به دو ناخن فشردن بود» (لغت فرس، اسدی طوسی، به تصحیح عباس اقبال). فرهنگ رشیدی (تدوین‌شده به سال ۱۰۶۴ قمری) هم آن را «بالکسر و کاف مفتوح، گرفتن بدن به ناخن به نوعی که درد کند» معنا کرده است. ❇️ «وآن صنم را ز گاز و از نشکنج تن بنفشه شده‌ست و لب نارنج.» (عنصری، ضبط بیت بر اساس تصحیح پاول هرن از لغت فرس) ❇️ «به بر چون گرفتش یل نامدار به نشکنج اندام او شد فکار.» (فردوسی) با این شروح و شواهد، پیداست که صورت «نیشگان» صورتی است که احتمالاً بر پایه‌ی یک فرض نادرست و ظاهراً از اواخر دوره‌ی قاجار ساخته شده است و هرچند در متن‌ها دیده شده و حتی پای آن به فرهنگی چون فرهنگ معاصر فارسی صدری افشار هم باز شده است، نمی‌تواند صورت درستی باشد. حسین جاوید @arayehha
«مستغلات»: ✅ وام‌واژه‌ای برگرفته از زبان عربی است. ✅ جمع «مستغل» است: «مستغل» (اسم) + «ات» (پسوند جمع‌ساز در زبان عربی). ✅ جزء اصلی سازنده‌ی آن در زبان عربی «غلّ» است. ✅ «مستغل» یعنی «زمینی که از آن غله برمی‌دارند» و «مستغلات» توسعاً یعنی آنچه از آن بهره‌برداری می‌شود و منبع درآمد و عایدی است. ✅ در زبان فارسی به مغازه و باغ و ویلا و چون آن‌ها گفته می‌شود که ــ کمتر ــ خود مالک از آن استفاده می‌کند یا ــ بیشتر ــ به اجاره داده می‌شود. ✅ در فارسی نو استفاده‌ از «مستغل» به‌تنهایی متروک شده و «مستغلات» عمدتاً با واژه‌ی «املاک» «باهم‌آیی» («collocation») دارد و به‌شکل «املاک و مستغلات» به کار می‌رود. شاهدمثال: ❇️ «جهان جای الفنج غله‌ی تو است/ چه بیکار باشی درین مستغل؟» (ناصرخسرو) ❇️ «لاجرم شهرتان ویران شد و مستغلی‌ بدین بزرگی از آن من بسوختند.» (تاریخ بیهقی) ❇️ «آن ساحت همه به سیم‌وزر خرید و بسیار مستغلات آن را بخرید و بر آن وقف کرد.» (تاریخ سیستان) ❇️ «هم در آن هفته به دینور رفتم و مستغلات جمله بفروختم.» (جوامع الحکایات) ❇️ «ضیاعات و مستغلات او را به بنیات‌بن طغشاده داد.» (تاریخ بخارا) ⏺️ این‌همه گفته آمد تا تأکید شود «مستقلات» املای نادرست «مستغلات» است. حسین جاوید @arayehha
مُفاد یا مَفاد؟ «مُفَاد» واژه‌ای عربی است در طیف معنایی «مفهوم»، «فحوا» و «مضمون». به نظر می‌رسد این واژه از دوران قاجار به‌شکل وام‌واژه در اسناد فارسی رواج یافته و راه خود را سپس و پررنگ‌تر به متون حقوقی و سپس‌تر و کم‌رنگ‌تر به متون عمومی گشوده است. تلفظ آن طبق اصل عربی‌اش باید قاعدتاً به ضم میم، یعنی «mofād»، باشد، اما از همان سال‌های دور آن را به فتح میم، یعنی «mafād»، هم تلفظ کرده‌اند ــ محمد معین در فرهنگ فارسی ذیل مدخل «مفاد» آورده است که «در تداول به‌غلط mafād(d) تلفظ شود». نگاه من چنین نیست که یکی از این دو تلفظ را کاملاً غلط بدانیم. واژه‌هایی پرشمار، و بعضاً پرکاربرد، داریم که تلفظ آن‌ها به دلایل و بر اساس قاعده‌های آوایی گوناگون دگرگونی یافته است. مثلاً، «گُمان» («gomān») به‌شکل «گَمان» («gamān») و «گُواهی» («govāhī»)به‌شکل «گَواهی» («gavāhī») هم رواج دارد. فرهنگ فارسی معین دست‌کم نیم قرن پیش تدوین شده است؛ پس دست‌کم نیم قرن است که برخی فارسی‌زبانان دارند از تلفظ «مَفاد» به‌جای تلفظ «مُفاد» استفاده می‌کنند. بنابراین، این را دیگر نمی‌توان به‌سادگی و با یک برچسب «غلط» از زبان بیرون انداخت. به نظر می‌رسد کم‌کم تلفظ «مَفاد» را هم باید درست بدانیم. زبان به ما نشان داده است برخی صورت‌ها و تلفظ‌های جدید که در ابتدا آن‌ها را «نادرست» می‌دانیم اندک‌اندک خود را به گویشوران پرشمارتری تحمیل می‌کنند و روزگاری، با مرگ آخرین نفری که صورت یا تلفظ به‌ظاهر «درست» پیشین را به کار می‌برد، صورت کاملاً پیروز و غالب خواهند بود یا دست‌کم صورت پیشین را صورت کم‌بسامد و آرکائیک خواهند ساخت. بد نیست این نکته را هم در نظر داشته باشیم که «مفاد» در زبان فارسی عمدتاً با واژه‌های «قرارداد» و «توافق‌نامه» و «موافقت‌نامه» «باهم‌آیی» («collocation») دارد: ⏺️ روسیه مفاد موافقت‌نامه‌ی آتش‌بس را نقض کرده است. ⏺️ مفاد قرارداد شامل مدت‌زمان اجاره‌ی ملک و مبلغ اجاره است. ⏺️ بعضی مفاد توافق‌نامه‌ی برجام تفسیرپذیر است. حسین جاوید @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲ اردیبهشت زادروز قیصر امین‌پور (زاده ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ شوشتر -- درگذشته ۸ آبان ۱۳۸۶ تهران) شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه او در سال ۱۳۶۳ در رشته زبان و ‌ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایان‌نامه دکترایش با راهنمایی دکتر شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. وی در سال ۱۳۵۸ از جمله شاعرانی بود که در شکل‌گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیرگذار بود. طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را برعهده داشت و نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۶۳  «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به‌ دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و حدود بیست شعر نیمایی که بعضی به اشتباه این اشعار را سپید می‌پندارند، منتشر کرد. این کتاب از سوی انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی به‌‌چاپ رسید. او هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد. وی تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. همچنین در سال ۱۳۶۸ جایزه نیمایوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین گرفت و در سال ۱۳۸۲ به‌ عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد. اشعار وی از حیث بلاغی ارزشمند بود و بر ظرفیت‌ها و توانمندی زبان فارسی افزود. او توانست ویژگی‌های سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و شعر نیمایی را در شعرهایش تلفیق کند. یکی از عواملی که در نهایت، باعث برجستگی سبکی اوست، نوآوری در بلاغت و درک انتظار مخاطبان امروز از شعر است. آثار: از وی در زمینه‌هایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شده‌است که به آنها اشاره می‌کنیم: طوفان در پرانتز (نثر ادبی ۱۳۶۵) منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان ۱۳۶۵) مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان ۱۳۶۸) بی‌بال پریدن (نثر ادبی ۱۳۷۰) مجموعه شعر آینه‌های ناگهان (۱۳۷۲) به‌قول پرستو (شعر نوجوان ۱۳۷۵) گزینه اشعار (۱۳۷۸ مروارید) مجموعه شعر گل‌ها همه آفتابگردان‌اند (۱۳۸۰ مروارید) دستور زبان عشق (۱۳۸۶ مروارید) «دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر قیصر امین پور بود که تابستان ۱۳۸۶ در تهران منتشر شد و بر اساس گزارش‌ها، در کمتر از یک ماه به‌چاپ دوم رفت. وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماری‌های مختلف رنج می‌برد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشت. آرامگاه وی در زادگاهش گتوند است. میدان شهرداری منطقه ۲ تهران واقع در محله سعادت آباد، به‌نام قیصر امین پور نامگذاری شده است. ‎🆔 @arayehha
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌ تر از غم ندیدم به اندازه‌ غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌ آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم @arayehha
‍☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۳ اردیبهشت جشن اردیبهشتگان جشن راستی واژه «اردیبهشت» در گات‌ها به‌صورت «اَشَه» آمده است. «اشه» یا «اَشا» به‌معنی «راستی» و درستی، هنجار و سامان هستی، و یا نظم آفرینش است. در اوستای نو، اردیبهشت به‌صورت «اَشَه‌‌وَهیشتَ» به‌معنی «بهترین اَشَه» یا «بهترین راستی» یکی از امشاسپندان "فروزهای پاک و جاوید اهورامزدا" است که خاستگاهش خرد اهورایی است. در گاهشماری ایرانی، دومین ماه سال و سومین روز هرماه به‌نام «اَردیبهشت» است؛ از این روی در اردیبهشت‌روز "سومین روز" از اردیبهشت‌ماه، به‌فرخندگی این همنامی، جشن اَردیبهشتگان از جشن‌های آتش برگزار می‌شود. مسعود سعدسلمان، سراینده نامدارِ ایرانی، در دوازده قطعه، از ۱۲ ماه ایرانی و در سی قطعه، از نام روزهای ماه ایرانی یاد کرده است. چند بیت از این سروده‌ها درباره اردیبهشت‌ماه و اردیبهشت‌روز، چنین است:   بهشت است گیتی ز اردیبهشت حلال آمد ای مه، می اندر بهشت  به‌شادی نشین هین و می خواه مِی که بی مِی نشستنت زشت است زشت *** اردیبهشت روز است، ای ماه دلستان امروز چون بهشت برین است بوستان زان باده که خرم ازو گشت عیش و عمر زان باده که گردد ازو تازه طبع و جان  بر بنیان یک باور کهن، امشاسپند اردیبهشت نگاهبان گیاهان روی زمین است و به‌یاری او بود که اهورامزدا هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید. شاید بر این بنیان است که از اردیبهشتگان با نام دیگر «گلستان جشن» نیز نام برده‌اند. بر این پایه، آیین‌های ویژه جشن اردیبهشتگان را چنین می‌توان برشمرد: گستردن خوان سبز به‌نشانه زمین سبز و نهادن گل‌های بهاری همچون مرزنگوش و یا گل سوری یا گل سرخ آتشی بر این خوان گسترده، افروختن آتش در آتشدان یا افروختن شمع و نهادن آتش فروزان بر خوان اردیبهشتگان، پوشیدن تن‌پوش سپید، نیایش فردی و همگانی و خواندن اردیبهشت‌یشت، شادمانی‌ همگانی و‌ گلگشت بهاری. پختن و خوردن کاله‌جوش از دیرباز در بهار رایج بوده است. ✍ شاهین سپنتا ‎🆔 @arayehha
‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ به فرخندگی سوم اردیبهشت جشن گُل‌ِ‌سرخ: 🌸 *اصفهان، شهر گُل‌ِ‌سرخ* در گاهشماری ایرانی، دومین ماه سال و سومین روز هرماه به‌نام «اَردیبهشت» است؛ از این روی در اردیبهشت‌روز  "سومین روز" از اردیبهشت‌ماه، به فرخندگی همنامی، جشن اَردیبهشت‌گان برگزار می‌شود. کوشیار گیلانی، ستاره‌شناس ایرانی در کتابِ المدخل‌فی‌صناعةاحکام‌النجوم از اردیبهشتگان با نام دیگر «گلستان جشن» نیز نام برده ‌است. بر بنیاد یک باور کهن، امشاسپند اردیبهشت نگاهبان گیاهان روی زمین است و به یاری او بود که اهورامزدا هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید. براین پایه «جشن گل‌سرخ» در اصفهان که بسیاری از گردشگران جلوه‌های آن را در اردیبهشت‌ماه گزارش کرده‌اند و دلاواله به صراحت از آن نام می‌برد، با توجه به برابری زمانی آن با اوایل بهار و زمان شکوفاشدن گل‌های سرخ یا گُل سوری یا گُل آتشی، یادماندۀ جشن اَردیبهشت‌گان "از جشن‌های آتش" است که در ایران کهن در روز سوم یا اردیبهشت‌روز از اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شد. پیترو دلا واله، جهانگرد ایتالیایی که در دوران صفوی از اصفهان دیدار‌کرده، به جزئیات دقیقی از آیین‌های مرتبط با گل سرخ اشاره کرده ‌‌است. او در سفرنامه خود از برگزاری جشن ویژه گل‌سُرخ در موسم گل در بهار اصفهان سخن گفته است. گل‌سرخ (/گل‌سوری/گل آتشی/وَرد/رُز) گلی از تیره گل‌سرخ Rosaceae است که گلبرگ‌هایش دارای بوی ملایم و مطبوع است و در برخی از مناطق ایران به صورت خودرو می‌روید و یا پرورش می‌یابد و گونه‌‌ای از آن Rosa damascena  یا گل گلاب را در باغ‌های پهناور برای گلاب‌گیری پرورش می‌دهند. گل سرخ اصفهان با تأثیر از باورهای مذهبی مردم و شباهتش با گل گلاب یا گل محمدی، گاه در متون مختلف به این نام خوانده شده است گل سرخ اصفهان در جهان با نام Rosa Ispahan شناخته می‌شود. این گل با گلبرگ‌های صورتی روشن و پُرپَر، یکی از ارقام گل گلاب یا Damask rose است. گل سرخ اصفهان، درختچه‌ای باغی با گل‌های خوشه‌ای بسیار معطر و مقاوم به بیماری‌ها، دوره گلدهی نسبتاً طولانی، مقاوم به خاک‌های ضعیف، و آب و هوای سخت است. نقش گل سرخ اصفهان را که جلوه‌ای از با‌غ‌های پردیس ایرانی است، بر متون تاریخی و ادبی، بناهای تاریخی، و دست‌بافته‌های مردمان هنرمند این شهر می‌توان یافت. شاید هیچ شهری در دنیا به اندازه اصفهان نامش با گل سرخ پیوند نخورده باشد و پس از «نصف‌جهان» پرآوازه‌ترین عنوان برای اصفهان «شهرِ گل سرخ» بوده است. امید است که این گل دوباره به بخشی از جاذبه‌های طبیعی این شهر تاریخی تبدیل شود و بارِ دیگر آوازه گل‌های سرخ اصفهان از شرق تا غرب عالم‌گیر شود. 👈 برگرفته از کتاب *اصفهان شهر گل سرخ*  پژوهش و نگارش: شاهین سپنتا "در دست انتشار" ‎🆔 @arayehha
بدرقه حرفِ اضافۀ «به» در اصل بَد یا پَد بوده‌است و امروزه نیز هنوز با تلفظِ بِد کاربردِ محدودی دارد: بِدان: به آن بِدین: به این بِدین ترتیب: به این ترتیب بِدین وسیله: به این وسیله واژۀ بَدرَقة یا بَذرَقة عربی‌شدۀ (مُعرّبِ) بَدرَهِ فارسی است، که مرکب از دو جزءِ بَد (به) + ره (راه) است. بدرقه یعنی به راه با کسی رفتن برای محافظتش. بعضی فرهنگ‌نویسانِ عربی جزءِ اولِ بدرقه، یعنی بد، را همان واژۀ بد (مقابلِ خوب) پنداشته و در ریشه‌شناسی‌اش به خطا رفته‌اند و آن را «راهِ بد» (!) معنی کرده‌اند: البَذرَقة مأخوذة مِن بَد و راه في الفارِسیة و مَعناهُ الطّریقُ الرّديء. (ذیلِ اقرب‌الموارد) @arayehha
هم‌کلاسی برخی معتقدند این ترکیب غلط است و به‌جای آن باید گفت «هم‌کلاس»، همچنان‌که «هم‌درس» گفته می‌شود و نه «هم‌درسی». ... «هم»، پیشوند اشتراک، چون بر سر اسم درآید، بر شخصی دلالت می‌کند که در مفهوم آن اسم با دیگری شریک است، چنان‌که «همکار» یعنی «شریک در کار» یا «کسی که دارای کار مشترک با دیگری است» و «هم‌وطن» یعنی «کسی که دارای وطن مشترک با دیگری است» و جز این‌ها. پاسخ: در فارسی هرگاه پیشوند «هم-» به اسم مکان بپیوندد، ممکن است پسوند «-ی» نیز به آن‌ها افزوده شود، مانند «هم‌اتاقی»، «هم‌حجره‌ای»، «هم‌خوابگاهی»، «هم‌دهاتی»، «هم‌سلولی»، «همشهری»، «هم‌کلاسی»، «هم‌محله‌ای»، «هم‌مدرسه‌ای»، و «هم‌ولایتی». برخی از این واژه‌ها گونۀ بدون پسوند «-ی» هم دارند، مانند «هم‌اتاق»، «هم‌کلاس»، و «هم‌محله»، و برخی دیگر ظاهراً فقط با پسوند «-ی» به‌کار می‌روند، مانند «همشهری» و «هم‌مدرسه‌ای». هریک از این واژه‌ها به‌معنی کسی است که با دیگری در یک ... (اتاق، حجره، خوابگاه، ...) به‌سر می‌برد. مقایسۀ «هم‌کلاسی» با «هم‌درس» قیاس درستی نیست، چون «درس» اسم مکان نیست. به افزوده شدنِ هم‌زمانِ پیشوند و پسوند به یک پایه «اشتقاق ناپایگانی» یا «اشتقاق مضاعف» می‌گوییم. واژه‌هایی مانند «همشهری» و «ناپدری» و «نارضایتی» بر پایۀ این الگو ساخته شده‌اند. از سوی دیگر، واژه‌های دیگری نیز هستند که فقط از پیشوند «هم-» و اسم مکان ساخته می‌شوند و ظاهراً پسوند «-ی» به آن‌ها نمی‌پیوندد، مانند «همبستر»، «هم‌پالکی»، «هم‌منزل»، «هم‌میهن»، و «هم‌وطن». افزوده نشدنِ این پسوندِ «-ی» به هریک از این واژه‌ها دلیل متفاوتی دارد که در اینجا به آن‌ها نمی‌پردازیم. فرایند ساخت اسم از «"هم-" + اسم مکان + "-ی"» کمابیش زایا است و همچنان می‌توان با این الگو واژه‌های جدیدی ساخت. برای مثال، اگر فارسی‌زبانانْ «گروهِ» تلگرامی را اسم مکان درنظر بگیرند و عضوهای دیگرِ یک گروه تلگرامی را «هم‌گروهیِ» خود بخوانند، طبق قواعد ساخت‌واژیِ زبان فارسی واژه ساخته‌اند. کوتاه آنکه «هم‌کلاسی» درست است و به‌فرض اگر بخواهیم «هم‌کلاسی» را غلط بینگاریم، به همین قیاس، باید «هم‌اتاقی»، «هم‌حجره‌ای»، «هم‌خوابگاهی»، «هم‌دهاتی»، «هم‌سلولی»، «همشهری»، «هم‌محله‌ای»، «هم‌مدرسه‌ای»، و «هم‌ولایتی» را هم غلط به‌شمار آوریم، که البته پذیرفتنی نیست. فرهاد قربان‌زاده @arayehha
⚪️۳ اردیبهشت روز ملی معمار گرامی باد @arayehha
▫️ بلبل به چمــن زان گل رخسار نشان دید پــروانه در آتش شد و اســرار عیان دید عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جــا عکس رخ یـــار توان دید @arayehha
🌸 سوم اردیبهشت، سالروز تولد و گرامی باد. سوم اردیبهشت مصادف با بزرگداشت شیخ بهایی به نام مردمانی خورده که ارزش خلق می‌کنند؛ مردان و زنانی که رفع مشکلات را در اولویت قرار داده‌اند، بی‌آنکه از مواجه با سختی‌ها و کمبودها دلسرد شوند. مشکلات پیش روی کارآفرینان در دو دسته خلاصه می‌شوند؛ بخشی که مربوط به دولت و قوانین و زیرساخت‌ها و بیمه و مالیات است و بخشی دیگری که ناشی از مشکلات اکوسیستم امروزی جامعه و عدم سنخیت روحیه‌ ما با کارآفرینی است. این روز با روز جهانی کارآفرینی یعنی ۱۷ نوامبر متفاوت و مناسبتی مختص به تقویم ملی ایران است که در ۱۱ آبان سال ۱۳۸۶ با مصوبه ۶۱۱ جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شد. سوم اردیبهشت روز بزرگداشت ، حکیم و همه‌چیزدان، عارف، منجم، ادیب، ریاضی‌دان، مورخ، دانشمند و مهندس خلاق قرن ۱۰ و ۱۱ هجری در دانش‌های فلسفه، منطق،هیئت و ریاضیات بوده و بیش از ۹۵ رساله و کتاب در زمینه‌های مختلف علوم از خود برجای گذاشته است. ‌ @arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالحسین مختاباد شیخ بهایی @nabzeghalam
محمدسعید میرزایی ۲۴ آذر ۱۳۵۵ در کرمانشاه دیده به جهان گشود. او از دهۀ ۷۰ فعالیت ادبی خود را آغاز کرد و با تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به اخذ مدرک دکترای این رشته شد. میرزایی را می‌توان از تأثیرگذاران غزل معاصر دانست که فضای تازه‌ای را به شعر معاصر وارد کرده است. او ترانه نیز می‌نویسد و با خوانندگان ملی همکاری دارد. وی سرو بلورین سه دوره جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر را کسب کرده و کنگره‌های متعددی را داوری کرده است. در میان آثار او می‌توان از «عهد عقیق»، «قصاید رضوی»، «الواح صلح» و «فرجام» نام برد. 📜 @arayehha
✍🏼 به‌مناسبت سالروز تأسیس رادیو در ایران «رادیو» از واژهٔ لاتینیِ radius گرفته‌شده که معنای آن پرتو و باریکهٔ نور است. در اواخر قرن ۱۹ م و با پیشرفت‌های علمی در زمینهٔ دستگاه‌های انتقال صدا و سپس امواج الکترومغناطیسی، واژهٔ رادیو بخشی از واژه‌های مرکب انگلیسی و فرانسوی مانند radiophone, radio-conducteur شد. با تدوین مقررات و قراردادهای بین‌المللی در زمینهٔ «رادیوتلگراف»، این واژه کاربرد بیشتری پیدا کرد. پیشرفت‌های فنی در قرن بیستم، رادیو را از واژه‌های مرکب به‌درآورد و رفته‌رفته واژهٔ رایج بی‌سیم (wireless) جای خود را به رادیو داد. سرانجام، در دههٔ ۱۹۲۰/ ۱۳۰۰ خ، صنعت پخش رادیویی در جهان معرفی شد و «رادیو» عمومیت یافت. در ایران نیز، اولین فرستندهٔ رادیویی در سال ۱۳۱۹ آغاز به کار کرد. برخی از اهل زبان معادل‌هایی برای این واژه در زبان فارسی پیشنهاد کرده‌اند، اما فرهنگستان زبان و ادب فارسی، این واژه را ازجمله واژه‌هایی دانسته‌است که به‌دلیل قدمت و گستردگیِ کاربرد، نیازی به معادل‌سازی برای آنها نیست. (تهیه‌شده در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی) 🦋🦋 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
۲۳ آوریل است. امسال استراسبورگ در فرانسه از سوی یونسکو پایتخت کتاب جهان نام گرفته‌ است. یکی از دلایل نام‌گذاری این روز درگذشت سه نویسنده بزرگ ادبیات جهان: سرواننتس، شکسپیر و گارسیلاسو دلاوگا در چنین روزی است @arayehha
فرق است میان آن که یارش در بر تا آن که دو چشم انتظارش بر در «سعدی» ۲ واژه ۲ حرفی، در هرمصرع دارای معناهای مختلف؛ و معنای متفاوت همراه می‌شه با پس و پیش شدن. در مصرع اول، «در» حرف اضافه و «بر» اسمه، در مصرع دوم برعکس! و نکته اینه که یارش و انتظارش هم قافیه ست. پس بیت سه‌تا واژهٔ قافیه داره عوض دوتا. یه چیزی فراتر از ذوقافیتین! C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
پنجم اردیبهشت، سالگرد درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۰۳-۱۴۰۱) ایران سرزمین شگفت‌‌آوری است. تاریخ او از نظر رنگارنگی و گوناگونی کم‌نظیر است. ایران، شاید سخت‌جان‌ترین کشورهای دنیاست. به‌رغم تلخ‌کامی‌ها، ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمر ما در زیر بار تاریخ خم شده است، ولی همین تاریخ به ما نیرو می‌دهد و ما را بازمی‌دارد که از پای درافتیم. تراژدی، همواره در شأن سرنوشت‌های بزرگ بوده‌ است. ملت‌ها نیز چنین‌اند. آنچه ملتی را آبدیده و پخته و شایستۀ احترام می‌کند، تنها فیروزی‌ها و گردن‌افرازی‌های او نیست، مصیبت‌ها و نامرادی‌های او نیز هست. از حاصل دوران‌های خوش و ناخوش زندگی است که ملتی شکیبایی و فرزانگی می‌آموزد. قوم ایرانی در سراسر تاریخ خود از اندیشیدن و چاره جستن باز نایستاده. دلیل زنده بودن ملتی نیز همین است. آن همه مردان غیرت‌مند، آن‌ همه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف، آن همه سرهای ناآرام، پروردۀ این آب و خاک‌اند و به تولّای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار می‌کنیم. برگرفته از: ایران را از یاد نبریم، محمدعلی اسلامی ندوشن، انتشارات توس، ۱۳۵۱، صص ۱۹-۲۴. @arayehha
‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۷ اردیبهشت زادروز سیمین دانشور (زاده ۷ اردیبهشت ۱۳۰۰ شیراز -- درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ تهران) نویسنده و مترجم او که عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود، نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت. مهم‌ترین اثر وی رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروش‌ترین آثار ادبیات داستانی در ایران به‌شمار می‌رود. وی در ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و دو سال در رشته زیبایی‌شناسی تحصیل کرد و پس از بازگشت به ایران در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت، تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر شد. او اندکی پیش از مرگ همسرش "جلال آل‌احمد" در ۱۳۴۸ رمان سووشون را منتشر کرد و در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. این بانوی پیشکسوت داستان‌نویس پس از یک دوره بیماری، در سال ۱۳۸۶ کار نوشتن را دوباره از سر گرفت. از دکتر سیمین دانشور، همواره به‌عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم‌نظیر در ادبیات داستانی ایران نام برده می‌شود، فیلم مستند ۹۰ دقیقه‌ای «بی‌سرو سیمین» درباره سیمین دانشور ساخته جواد میرهاشمی است. همچنین  کتاب «بی‌سرو سیمین» یادنامه سیمین دانشور  توسط انتشارات "من" منتشر شده است. @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ حافظ شدم🥰 این ماجرا اگر ساختگی هم باشد بسیار شیرین است. @arayehha