آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»
.
اين (فضل بزرگ) چيزى است كه خداوند به بندگانش، آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند بشارت مىدهد.
(اى پيامبر! به مردم) بگو: من از شما بر اين (رسالت خود) هيچ #مزدى جز #مودت نزديكانم را نمى خواهم
و هركس كار نيكى انجام دهد، براى او در نيكويى آن مى افزاييم.
همانا خداوند بسيار آمرزنده و قدردان است.
نكته ها:
در آيه قبل خوانديم كه پاداش مؤمنان نيكوكار، باغهاى بهشتى و رسيدن به تمام خواسته ها و فضل بزرگ پروردگار است.
در اين آيه سخن از پاداش كسى است كه با #هدايت خود ، صدها ميليون نفر را به اين باغها و خواسته ها رسانده است، يعنى پيامبر اسلام.
.
اگر هديه يك شاخه گل تشكّر و پاداش لازم دارد، نجات بشريّت چه پاداشى خواهد داشت.
با نگاهى به قرآن مىبينيم كه شعار تمام انبيا اين بود كه ما جز از پروردگارمان پاداشى نمىخواهيم.
در سوره شعراء از آيه 109 تا آيه 127، سخن حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام و در سوره سبأ آيه 47، سخن پيامبر اسلام چنين است:
مزد و پاداش من تنها بر خداوند است. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»*
البتّه شكى نيست كه مراد انبيا اين بود كه ما #پاداش مادى نمىخواهيم،
ولى اطاعت كردن و هدايت شدن شما را مىخواهيم،
زيرا همه آنان پس از آنكه در سوره شعراء درخواست مزد را منتفى دانستند،
به مردم سفارش تقوا و اطاعت از خداوند مىكردند. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»*
.
پس انبيا پاداش مادى نمىخواهند، ولى مزد معنوى و هدايت مردم را خواهانند كه اين مزد در واقع به #نفع خود مردم است،
نظير اينكه استادى به شاگردش بگويد:
من از تو مزدى نمىخواهم و پاداش من تنها يك چيز است و آن اينكه تو درس بخوانى كه در واقع اين پاداش براى شاگرد است.
.
#مزد رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله چيست؟
پيامبر اسلام نيز از مردم درخواست مزد مادى نداشت، ولى چندين مرتبه از طرف #خداوند با كلمه «قُلْ» مأمور شد تا مزد معنوى را كه به نفع خود مردم است، از مردم تقاضا كند. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»
اين مزد معنوى نيز در دو تعبير آمده است.
يك بار مىفرمايد: من هيچ مزدى نمىخواهم جز آنكه هر كه خواست راه خدا را انتخاب كند، «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا»
و يك بار در آيه مورد بحث كه مىفرمايد: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
بنابراين مزد رسالت دو چيز است: يكى انتخاب راه خدا و ديگرى مودّت قربى.
جالب آنكه در هر دو تعبير كلمه «إِلَّا» مطرح شده است، يعنى مزد من تنها همين مورد است.
با كمى تأمل مىفهميم كه بايد راه خدا و مودّت #اهل_بيت يكى باشد،
زيرا اگر دو تا باشد، تناقض است، يعنى نمىتوان گفت:
من فقط تابستانها مطالعه مىكنم و بار ديگر گفت:
من فقط زمستانها مطالعه مىكنم. زيرا محصور بايد يك چيز باشد.....
.
پيامها:
1- بشارت خداوند بس بزرگ و عظيم است. «رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ- ما يَشاؤُنَ- الْفَضْلُ الْكَبِيرُ- ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ»
2- نشانه بنده خدا ايمان و عمل صالح است. «عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3- رمز دريافت آن همه نعمت و بشارت، بندگى خدا و ايمان و نيكوكارى است.
عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ...
4- مودت قربى مصداق روشن ايمان و عمل صالح است. يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ... إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
5- درخواست مزد از زبان خود سنگين است، لذا پيامبر مأمور مىشود از طرف خداوند مزد خود را به مردم اعلام كند. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ...
6- مودّت بدون #معرفت امكان ندارد. (پس مزد رسالت قبل از هر چيز شناخت اهل بيت پيامبر است سپس مودّت آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
7- مودّت بدون #اطاعت، ريا و تملّق است. (پس مودّت قربى يعنى اطاعت از آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
8- قربى معصومند. زيرا مودّت گناهكار نمىتواند مزد رسالت قرار گيرد. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
9- مودّتى كه قهراً همراه با معرفت و اطاعت است تنها در اهلبيت مستقر است.
(كلمه «فى» رمز آن است كه جايگاه مودّت تنها اهلبيت است.) «فِي الْقُرْبى»
10- مودّت فى القربى، راهى براى كسب خوبى هاست.
«إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
11- مودّت اهل بيت عليهم السلام، برجسته ترين حسنه است. «الْمَوَدَّةَ فِي
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها
وَ زَيَّنَّاها
وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ «6»
.
پس آيا به #آسمان بالاى سرشان نگاه نكرده اند كه چگونه آن را بنا كرديم
و (با ستارگان) زينت داديم
و آن را هيچ شكاف و خللى نيست؟
.
سوره «ق» : وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ
وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «7»
.
سوره «ق» : تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «8»
.
و زمين را بگسترديم و كوههاى استوار در آن افكنديم
و از هر نوع #گياه با طراوت در آن رويانديم.
تا براى هر بندهاى كه (به سوى حق،) روى مىآورد، مايهى #بينش و پند باشد.
.
نكته ها:
«رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى محكم و استوار است.
بيان زوجيّت گياهان، يكى از معجزه هاى علمى قرآن است.
«مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»
.
ريشه تعجّب و بعيد شمردن #معاد، چند چيز است:
الف) مرده اى كه پوسيد و خاكش پراكنده شد، چه كسى مىداند كجاست؟
ب) بر فرض ذّرات پراكنده شناخته شوند، با چه قدرتى جمع مىشوند؟
در پاسخ شبهه اول در آيه 4 خوانديم: ما همه ذرّات خاك را مىدانيم و مىشناسيم. «عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ»
در پاسخ شبهه دوم در اين آيات مىفرمايد: ما قدرت جمع كردن آن ذرّات را داريم و نمونه قدرت ما را در آسمانها و زمين مشاهده مىكنيد كه چگونه آسمانها را برافراشته و زينت داده ايم
به گونه اى كه هيچ گونه رخنه و كاستى در آن نيست.
.
در اسلام تعقّل، تفكّر، بصيرت و معرفت، گام اول است
و مناجات، گريه، انابه و عبادت گام بعدى. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى»
اول بصيرت بعد تذكّر.
در جاى ديگر مىفرمايد: يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ ...
يعنى ابتدا تفكّر و تعقّل مىكنند، آنگاه به ربوبيّت خداوند اقرار مىكنند.
قرآن در ستايش از خردمندان مىفرمايد: «أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»
اشك آنان برخاسته از فكر، معرفت و بصيرت است، نه بر اساس عادت و احساسات.
.
پيامها:
1- طبيعت، كلاس خداشناسى است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ ...
2- با بيان نمونه ها، مردم را دعوت كنيد.
(براى امكان معاد، به قدرت نمايى خداوند در آسمان و زمين نظر كنيد.) «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا»
3- كسانى كه در هستى نمى انديشند و معاد را بعيد مى شمارند، قابل سرزنش هستند.
«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا»
4- در كرات آسمانى، نظم و قانون حاكم است. كَيْفَ بَنَيْناها ... ما لَها مِنْ فُرُوجٍ
5- زمين، كوههاى استوار دارد. «أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ»
6- استحكام و زيبايى، ويژگى آفريدههاى خداوند در آسمان و زمين است.
ما لَها مِنْ فُرُوجٍ، زينا السماء، أَلْقَيْنا ... رَواسِيَ، زَوْجٍ بَهِيجٍ
7- رويش گياهان زنده از دل خاك مرده، نمودى از رستاخيز دوباره انسان است.
ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ... وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
8- نگاه به گياهان و مناظر طبيعى، عاملى براى ايجاد نشاط و سرور است.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
9- آن قدر نمونه هاى قدرت خداوند را نظر كنيد، تا ذرّه اى شبهه باقى نماند.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا
10- ارزانترين، عمومى ترين، نزديكترين، سالمترين، بادوام ترين، هدفدارترين و جامع ترين نشاطها، نگاه در آفريده هاى الهى است. «بَهِيجٍ»
11- در مكتب انبيا، نگاه و تامل بايد مقدّمه بصيرت، فهميدن، هوشيارى و پند گرفتن باشد. «يَنْظُرُوا- تَبْصِرَةً- ذِكْرى»
12- راه بازگشت، بر روى همه باز است. «لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»
13- اگر انسان، دلى براى فهميدن داشته باشد، تمام هستى (آسمان و زمين) براى او كلاس #معرفت است.
«تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»
14- در مكتب انبيا، #زيبايى ها و سرورها، وسيله غفلت نيست،
بلكه وسيله رشد و قرب است .
زينا ... زَوْجٍ بَهِيجٍ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ
15- تواضع، زمينه فهميدن و غرور، باعث محروميّت است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ»
16- زارى و انابه به درگاه خداوند، لازمه عبوديّت است. «عَبْدٍ مُنِيبٍ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31»
سوره «ق» : هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32»
.
و #بهشت را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد.
(به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مىشد
كه براى هر انسان پرانابه توبه كار و حافظ (حدود الهى) است.
.
سوره «ق» : مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ «33»
.
آن كه در نهان از خداى رحمان خشيت داشته و با انابه كننده توبه كار (به سراغ خدا) آمده است.
.
نكته ها:
« #خشيت» به آن خوف و ترسى گفته مىشود كه برخاسته از معرفت و عظمت خداوند باشد.
پذيرايى مطلوب آن است كه #سفره را نزد مهمان ببرند، نه مهمان را نزد سفره.
چنانكه حضرت ابراهيم، سفره را نزد مهمانان برد، «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ»
در قيامت نيز بهشت را نزد پرهيزكاران مىبرند
تا نيازى به طىّ مسافت نباشد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ»
.
دوزخيان را به دوزخ پرتاب مىكنند، «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ»
امّا بهشتيان را تكريم كرده و بهشت را به آنان نزديك مىكنند. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ»
به دوزخيان وعيد عذاب داده شده و آنان را تهديد مىكنند، «قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ»
ولى به بهشتيان نويد و بشارت داده مىشود. «هذا ما تُوعَدُونَ»
رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: اى پسر مسعود! از خداوند در نهان چنان بيمناك باش كه گويا او را مىبينى
و اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند.
سپس اين آيه را تلاوت فرمود:
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ ...
.
پيامها:
1- در تربيت، بايد در كنار تهديد، #تشويق نيز باشد. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ ... أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ
2- پاكدامنى و پرهيزگارى، بهشت را نزديك انسان مىآورد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ»
3- ملاكها و عملكردها مهم است، نه جنسيّت افراد. كُلَّ كَفَّارٍ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ
4- گناهكاران را به توبه تشويق كنيد. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ»
5- راه دريافت بهشت، بازگشت به راه خدا و در راه قرار گرفتن است. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ»
6- انسان غيرمعصوم، گرفتار گناه مىشود، مهم بازگشت وتوبه است. «لِكُلِّ أَوَّابٍ»
7- رحمت الهى، نبايد عامل غرور گردد، بلكه بايد همواره دغدغه و خشيت داشت.
(با اينكه خداوند ارحم الرّاحمين است، ولى بايد به خاطر عظمت مقام او خضوع و خشيت داشت.) «خَشِيَ الرَّحْمنَ»
8- اگر از ترس جريمه، آبروريزى، انتقاد مردم، كم شدن مزد و ... حريم نگاه داشتيم، چندان ارزشى ندارد،
ترس از خدا در #نهان، نشانهى خشيت است.
«خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ»
9- #متقى منحصر كسى نيست كه هرگز گناه نمىكند، بلكه كسى كه اگر لغزشى پيدا كرد به طور جدّى #توبه مىكند
و داراى قلب و روح منيب است نيز متقى مىباشد.
لِلْمُتَّقِينَ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ ... خَشِيَ ... بِقَلْبٍ مُنِيبٍ
10- سرچشمه انابه به درگاه خداوند، #معرفت مقام الهى و خشيت از اوست.
خَشِيَ الرَّحْمنَ ... وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ