eitaa logo
مسجدالرسول(ص) میدان راهنمایی
150 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
321 ویدیو
2 فایل
این کانال بمنظور اطلاع رسانی کلیه فعالیتهای فرهنگی ، تربیتی ،آموزشی ،اردویی و .. مسجدالرسول(ص) تشکیل گردیده است. یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه بامداد پنجشنبه : . سوره شورى : ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23» . اين (فضل بزرگ) چيزى است كه خداوند به بندگانش، آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند بشارت مى‏دهد. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من از شما بر اين (رسالت خود) هيچ جز نزديكانم را نمى‏ خواهم و هركس كار نيكى انجام دهد، براى او در نيكويى آن مى ‏افزاييم. همانا خداوند بسيار آمرزنده و قدردان است. نكته ‏ها: در آيه قبل خوانديم كه پاداش مؤمنان نيكوكار، باغ‏هاى بهشتى و رسيدن به تمام خواسته ‏ها و فضل بزرگ پروردگار است. در اين آيه سخن از پاداش كسى است كه با خود ، صدها ميليون نفر را به اين باغ‏ها و خواسته ‏ها رسانده است، يعنى پيامبر اسلام. . اگر هديه يك شاخه گل تشكّر و پاداش لازم دارد، نجات بشريّت چه پاداشى خواهد داشت. با نگاهى به قرآن مى‏بينيم كه شعار تمام انبيا اين بود كه ما جز از پروردگارمان پاداشى نمى‏خواهيم. در سوره شعراء از آيه 109 تا آيه 127، سخن حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام و در سوره سبأ آيه 47، سخن پيامبر اسلام چنين است: مزد و پاداش من تنها بر خداوند است. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»* البتّه شكى نيست كه مراد انبيا اين بود كه ما مادى نمى‏خواهيم، ولى اطاعت كردن و هدايت شدن شما را مى‏خواهيم، زيرا همه آنان پس از آنكه در سوره شعراء درخواست مزد را منتفى دانستند، به مردم سفارش تقوا و اطاعت از خداوند مى‏كردند. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* . پس انبيا پاداش مادى نمى‏خواهند، ولى مزد معنوى و هدايت مردم را خواهانند كه اين مزد در واقع به خود مردم است، نظير اينكه استادى به شاگردش بگويد: من از تو مزدى نمى‏خواهم و پاداش من تنها يك چيز است و آن اينكه تو درس بخوانى كه در واقع اين پاداش براى شاگرد است. . رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله چيست؟ پيامبر اسلام نيز از مردم درخواست مزد مادى نداشت، ولى چندين مرتبه از طرف با كلمه‏ «قُلْ» مأمور شد تا مزد معنوى را كه به نفع خود مردم است، از مردم تقاضا كند. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» اين مزد معنوى نيز در دو تعبير آمده است. يك بار مى‏فرمايد: من هيچ مزدى نمى‏خواهم جز آنكه هر كه خواست راه خدا را انتخاب كند، «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا» و يك بار در آيه مورد بحث كه مى‏فرمايد: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» بنابراين مزد رسالت دو چيز است: يكى انتخاب راه خدا و ديگرى مودّت قربى‏. جالب آنكه در هر دو تعبير كلمه‏ «إِلَّا» مطرح شده است، يعنى مزد من تنها همين مورد است. با كمى تأمل مى‏فهميم كه بايد راه خدا و مودّت يكى باشد، زيرا اگر دو تا باشد، تناقض است، يعنى نمى‏توان گفت: من فقط تابستان‏ها مطالعه مى‏كنم و بار ديگر گفت: من فقط زمستان‏ها مطالعه مى‏كنم. زيرا محصور بايد يك چيز باشد..... . پيام‏ها: 1- بشارت خداوند بس بزرگ و عظيم است. «رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ‏- ما يَشاؤُنَ‏- الْفَضْلُ الْكَبِيرُ- ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ» 2- نشانه بنده خدا ايمان و عمل صالح است. «عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» 3- رمز دريافت آن همه نعمت و بشارت، بندگى خدا و ايمان و نيكوكارى است. عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... 4- مودت قربى مصداق روشن ايمان و عمل صالح است. يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‏ ... إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ 5- درخواست مزد از زبان خود سنگين است، لذا پيامبر مأمور مى‏شود از طرف‏ خداوند مزد خود را به مردم اعلام كند. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‏ ... 6- مودّت بدون امكان ندارد. (پس مزد رسالت قبل از هر چيز شناخت اهل بيت پيامبر است سپس مودّت آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» 7- مودّت بدون ، ريا و تملّق است. (پس مودّت قربى يعنى اطاعت از آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» 8- قربى معصومند. زيرا مودّت گناهكار نمى‏تواند مزد رسالت قرار گيرد. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» 9- مودّتى كه قهراً همراه با معرفت و اطاعت است تنها در اهل‏بيت مستقر است. (كلمه «فى» رمز آن است كه جايگاه مودّت تنها اهل‏بيت است.) «فِي الْقُرْبى‏» 10- مودّت فى القربى، راهى براى كسب خوبى‏ هاست. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً» 11- مودّت اهل بيت عليهم السلام، برجسته‏ ترين حسنه است. «الْمَوَدَّةَ فِي
آیات بامداد دوشنبه : . سوره «ق» : أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ «6» . پس آيا به بالاى سرشان نگاه نكرده ‏اند كه چگونه آن را بنا كرديم و (با ستارگان) زينت داديم و آن را هيچ شكاف و خللى نيست؟ . سوره «ق» : وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «7» . سوره «ق» : تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «8» . و زمين را بگسترديم و كوه‏هاى استوار در آن افكنديم و از هر نوع با طراوت در آن رويانديم. تا براى هر بنده‏اى كه (به سوى حق،) روى مى‏آورد، مايه‏ى و پند باشد. . نكته‏ ها: «رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى محكم و استوار است. بيان زوجيّت گياهان، يكى از معجزه ‏هاى علمى قرآن است. «مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» . ريشه تعجّب و بعيد شمردن ، چند چيز است: الف) مرده ‏اى كه پوسيد و خاكش پراكنده شد، چه كسى مى‏داند كجاست؟ ب) بر فرض ذّرات پراكنده شناخته شوند، با چه قدرتى جمع مى‏شوند؟ در پاسخ شبهه اول در آيه 4 خوانديم: ما همه ذرّات خاك را مى‏دانيم و مى‏شناسيم. «عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ» در پاسخ شبهه دوم در اين آيات مى‏فرمايد: ما قدرت جمع كردن آن ذرّات را داريم و نمونه قدرت ما را در آسمان‏ها و زمين مشاهده مى‏كنيد كه چگونه آسمان‏ها را برافراشته و زينت داده ‏ايم به گونه ‏اى كه هيچ گونه رخنه و كاستى در آن نيست. . در اسلام تعقّل، تفكّر، بصيرت و معرفت، گام اول است و مناجات، گريه، انابه و عبادت گام بعدى. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏» اول بصيرت بعد تذكّر. در جاى ديگر مى‏فرمايد: يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ‏ ... يعنى ابتدا تفكّر و تعقّل مى‏كنند، آنگاه به ربوبيّت خداوند اقرار مى‏كنند. قرآن در ستايش از خردمندان مى‏فرمايد: «أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ» اشك آنان برخاسته از فكر، معرفت و بصيرت است، نه بر اساس عادت و احساسات. . پيام‏ها: 1- طبيعت، كلاس خداشناسى است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ ... 2- با بيان نمونه ‏ها، مردم را دعوت كنيد. (براى امكان معاد، به قدرت‏ نمايى خداوند در آسمان و زمين نظر كنيد.) «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا» 3- كسانى كه در هستى نمى ‏انديشند و معاد را بعيد مى‏ شمارند، قابل سرزنش‏ هستند. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا» 4- در كرات آسمانى، نظم و قانون حاكم است. كَيْفَ بَنَيْناها ... ما لَها مِنْ فُرُوجٍ‏ 5- زمين، كوه‏هاى استوار دارد. «أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ» 6- استحكام و زيبايى، ويژگى آفريده‏هاى خداوند در آسمان و زمين است. ما لَها مِنْ فُرُوجٍ‏، زينا السماء، أَلْقَيْنا ... رَواسِيَ‏، زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 7- رويش گياهان زنده از دل خاك مرده، نمودى از رستاخيز دوباره انسان است. ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ... وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 8- نگاه به گياهان و مناظر طبيعى، عاملى براى ايجاد نشاط و سرور است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 9- آن قدر نمونه ‏هاى قدرت خداوند را نظر كنيد، تا ذرّه ‏اى شبهه باقى نماند. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا 10- ارزان‏ترين، عمومى‏ ترين، نزديك‏ترين، سالم‏ترين، بادوام ‏ترين، هدفدارترين و جامع ‏ترين نشاطها، نگاه در آفريده ‏هاى الهى است. «بَهِيجٍ» 11- در مكتب انبيا، نگاه و تامل بايد مقدّمه بصيرت، فهميدن، هوشيارى و پند گرفتن باشد. «يَنْظُرُوا- تَبْصِرَةً- ذِكْرى‏» 12- راه بازگشت، بر روى همه باز است. «لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ» 13- اگر انسان، دلى براى فهميدن داشته باشد، تمام هستى (آسمان و زمين) براى او كلاس است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ» 14- در مكتب انبيا، ‏ ها و سرورها، وسيله غفلت نيست، بلكه وسيله رشد و قرب است . زينا ... زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ‏ 15- تواضع، زمينه فهميدن و غرور، باعث محروميّت است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ» 16- زارى و انابه به درگاه خداوند، لازمه عبوديّت است. «عَبْدٍ مُنِيبٍ»
آیات بامداد دوشنبه : . سوره «ق» : وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31» سوره «ق» : هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32» . و را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد. (به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مى‏شد كه براى هر انسان پرانابه توبه‏ كار و حافظ (حدود الهى) است. . سوره «ق» : مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ «33» . آن كه در نهان از خداى رحمان خشيت داشته و با انابه‏ كننده توبه كار (به سراغ خدا) آمده است. . نكته ‏ها: « » به آن خوف و ترسى گفته مى‏شود كه برخاسته از معرفت و عظمت خداوند باشد. پذيرايى مطلوب آن است كه را نزد مهمان ببرند، نه مهمان را نزد سفره. چنانكه حضرت ابراهيم، سفره را نزد مهمانان برد، «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ» در قيامت نيز بهشت را نزد پرهيزكاران مى‏برند تا نيازى به طىّ مسافت نباشد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ» . دوزخيان را به دوزخ پرتاب مى‏كنند، «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» امّا بهشتيان را تكريم كرده و بهشت را به آنان نزديك مى‏كنند. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ» به دوزخيان وعيد عذاب داده شده و آنان را تهديد مى‏كنند، «قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ» ولى به بهشتيان نويد و بشارت داده مى‏شود. «هذا ما تُوعَدُونَ» رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: اى پسر مسعود! از خداوند در نهان چنان بيمناك باش كه گويا او را مى‏بينى و اگر تو او را نمى‏بينى او تو را مى‏بيند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ‏ ... . پيام‏ها: 1- در تربيت، بايد در كنار تهديد، نيز باشد. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ‏ ... أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ 2- پاكدامنى و پرهيزگارى، بهشت را نزديك انسان مى‏آورد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ» 3- ملاك‏ها و عملكردها مهم است، نه جنسيّت افراد. كُلَّ كَفَّارٍ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ ‏ 4- گناهكاران را به توبه تشويق كنيد. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ» 5- راه دريافت بهشت، بازگشت به راه خدا و در راه قرار گرفتن است. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ» 6- انسان غيرمعصوم، گرفتار گناه مى‏شود، مهم بازگشت وتوبه است. «لِكُلِّ أَوَّابٍ» 7- رحمت الهى، نبايد عامل غرور گردد، بلكه بايد همواره دغدغه و خشيت داشت. (با اين‏كه خداوند ارحم الرّاحمين است، ولى بايد به خاطر عظمت مقام او خضوع و خشيت داشت.) «خَشِيَ الرَّحْمنَ» 8- اگر از ترس جريمه، آبروريزى، انتقاد مردم، كم شدن مزد و ... حريم نگاه داشتيم، چندان ارزشى ندارد، ترس از خدا در ، نشانه‏ى خشيت است. «خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ» 9- منحصر كسى نيست كه هرگز گناه نمى‏كند، بلكه كسى كه اگر لغزشى پيدا كرد به طور جدّى مى‏كند و داراى قلب و روح منيب است نيز متقى مى‏باشد. لِلْمُتَّقِينَ‏ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ‏ ... خَشِيَ‏ ... بِقَلْبٍ مُنِيبٍ‏ 10- سرچشمه انابه به درگاه خداوند، مقام الهى و خشيت از اوست. خَشِيَ الرَّحْمنَ‏ ... وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ‏