eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو خوانش غزل ۲۱۷ حافظ.mp3
3.98M
غزل شمارهٔ ۲۱۷     مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود به گردابی چو می‌افتادم از چشم به تدبیرش امید ساحلی بود دلی همدرد و یاری مصلحت بین که استظهار هر اهل دلی بود ز من ضایع شد اندر راه جانان چه دامنگیر یا رب منزلی بود هنر بی‌عیب حرمان نیست لیکن ز من محروم‌تر کی سائلی بود بر این جان پریشان رحمت آرید که وقتی کاردانی کاملی بود مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکته هر محفلی بود سرشکم در طلب درها چکانید ولی از وصل او بی حاصلی بود مگو دیگر که حافظ نکته‌دان است که ما دیدیم و مسکین جاهلی بود   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و بُرد
برخیز به لب خوانی نور از لب خورشید برخیز بخوانیم دو خط آیه ی  توحید چون ذره  بزن چرخ  که خورشید * مکانیم ای خاک به افلاک  بزن خیمه ی امید تفکیک شو از دانه که دُردانه ی عشقی برچین ز دلت پرده ی بی پرده ی تردید برقی بزن و  غلغله انداز به آفاق باران بزن ای ابر که این مزرعه خشکید ازهمت چشم تو مگر عشق بزاید از خاک عقیمی که چنین یائسه گردید ای صبحِ دل آرام نوایی  بزن از عشق تا مست شود هرکه از این زمزمه نوشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hojat Ashrafzadeh _ Mehrabane Mani (128).mp3
3.75M
جادوی دلفریب بالا بلندم زیبای..!! شاهکار دلنشین شیرین زیبانم نازت..!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با تو حرف می‌زنم با تو حرف می‌زنم از ته این دل‌ام می‌دانم جواب نمی‌دهی جواب چطوری بدهی وقتی که تو را خیلی‌ها با فریاد می‌خوانند! تمام آن‌چه من می‌خواهم اجازه‌یی‌ست بدهی این‌جا منتظر بایستم که علامتی به من بدهی از ته این دل‌ام از خودت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفت و غزلم چشم‌به‌راهش نگران شد دلشورهٔ ما بود، دل‌آرام جهان شد در اول آسایشمان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادنمان بود، خزان شد زخمی به گِل کهنهٔ ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد آنگاه همان زخم، همان کور‌هٔ کوچک شد قلهٔ یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک‌گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چنان شد ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همهٔ دلخوشی‌ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه‌ها کرد به ما گفت مصداق همان «وای به حال دگران» شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا