eitaa logo
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
158 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
48 فایل
کانون فرهنگی هنری شهید سید مرتضی آوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
•••📖 📚 _سیزده ...گفتند: "همیشه دلم میخواست کف پای را ببوسم؛ ولی نمی دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار، قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را . با خودم فکر می‌کردم حتما رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد." سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه هایش را پاک می‌کرد، گفت: "نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم." 🍃درس 🍃 زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم، شب به یک پاسگاه ژاندارمری که در روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای حرکت کنیم. آن شب، به علت کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می‌خوابیدیم؛ در حالی که فقط یک تخت سربازی در آن اتاق بود. من به گمان اینکه حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود، قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم. زمانی که را در حال ورود به اتاق دیدم، از جا بلند شدم؛ اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سرِ جایم دراز بکشم. من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابد؛ اما خطاب به من گفت: "من تو هستم و به تو امر می‌کنم همان‌جا بخوابی." آن شب، حاج قاسم با وجود کمبود جا، با سختی خوابید و به ما بزرگی داد. 🍃مادری که خودش قبر کَند🍃 یادم هست مادری بود در یکی از روستاها به نام "خانوک". شوهر و سه پسرش در جنگ بودند. یکی از پسرانش به نام زادخوش که شد، اجازه نداد کسی قبر را حفر کند. خودش آمد این قبر را کَند، این زن وقتی خسته شد دخترهایش را صدا زد که کمکش کنند. پسرش را که ۱۷ ساله بود کَند و بعد این پسر را توی قبر گذاشت و دفن کرد و شوهر و دو پسر دیگرش را روانه‌ی جبهه کرد. عجیب بود این . ادامه دارد....🖇 📚 📌 @ashabakharazamani