eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر که نورش لیله ی قدر است و از ادراک بالاتر طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد قدم رنجه نموده در جهان تاثیر بگذارد قدم بر روی چشم آیه ی تطهیر بگذارد جهان پر نور شد از روشنای صبح لبخندش مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد در آغوشش گرفت و سالها خدمتگزارش شد خدا بر گنج عصمت در و مروارید بخشیده به یمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده همان حوریه ای که سابقاً در عرش ساکن بود همان گنجینه خلقت که خود گنجور محسن بود تمام طایفه او را خدای ایل می گفتند ملائک سجده بر او کرده و تهلیل می گفتند کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد همان آیینه ای که مادر اسماء حسنی شد همان که شرح می دادند قدسی ها عفافش را به سائل می دهد پیراهن شام زفافش را خدا پرده نشین منزلش کرده است عصمت را به او بخشیده بین رقعه ای حکم شفاعت را بهشت از عطر بانو وام می گیرد شمیمش را پیمبر بوسه می‌زد دائماً دست کریمش را قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را همان نوری که بخشیده است معنا لفظ "زهرا" را تلألو داشته روزی سه دفعه زهره بر حیدر تجلی میکند کوثر فقط بر ساقی کوثر سپیده دم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا بخوان روح القدس ذکر "و ما ادراک ما زهرا" چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد نگین بارگاه عرشی اش یاقوت حمرا شد زبرجد میوه ی این شاخسار سبز طوبی شد شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین تمام دردها را نام بانو می دهد تسکین خبر دار است زهرا از "بِمَا کانَ" ، "بما کائِن" تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن نماز شب، خدا بود و مباهاتِ به نجوایش چنان غرق قیامش شد ورم کرده ست پاهایش "الهی بِعَلیٍ" را ،صد و ده بار میخواند قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه مینازد که با اکسیر چشمش از غباری فضه میسازد به زیر پای او ،فرش از پَرَش، جبریل گسترده یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهراء نباشد واژگان خاکی ما در خور زهراء سیاه چادرش باشد شب شعر غزل خیزی به غیر از چادرش هرگز نباشد دست آویزی بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر شکوه ریشه های چادر او پهن در محشر تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا همیشه دور... از درک وجودِ...نوریِ زهرا عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو ظهور علم یعنی صفحه صفحه مصحف بانو ملَک از مریمِ چشمان او انجیل می خواند نبی با مُصحف پیشانی اش ترتیل می خواند نگو که سرور مریم بگو که "بَل هِیَ اعظم" همان که خلقتش بوده ست قبلِ خلقت آدم برای خاکبوسیِ درش روح الامین آمد به حالِ "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد ملائک صف به صف خدمتگزار خانه ی بانو که عزراییل هم اذن شرفیابی گرفت از او مقامات نبوت با کراماتش شود کامل به نانِ دست پخت او، تمام انبیا سائل حکایت میکنم آن جودِ مافوق تصور را بگویم از عنایاتش، بخوانم روضه ی حُر را به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد که فرمودند صد جا مِهر زهرا منفعت دارد قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را که تشریفش گلستان میکند راه عبورش را شفیعی که سوار ناقه ای از نور می آید رُخَش زیرِ پرِ حوریه ها مستور می آید شفق ناخوانده مهمان رخ آن ماه طلعت شد چنان که ماه، روی خاک افتاد وُ قیامت شد جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد شکست وُ ابتدای ماجرای دردناکی شد لگد می خورد بر احساسِ مانند گل یاسش امان از دست آن همسایه های قدر نشناسش خبر از ماجرای کوچه، تنها، قاصدک دارد حسن با کوچه و دیوار، رازی مشترک دارد.....
افتاده بر پایش قلم هایی که قادر نیست یعنی که از زهرا نوشتن کار شاعر نیست باید یکی همواره از ما بهتران گوید روح القدس باید خودش از عمقِ جان گوید باید بگوید نور در اُوزان نمی گنجد در شعر شاعر روحِ الرحمن نمی گنجد خیر کثیر حضرت داور تولد یافت مجموعۀ پیغمبر و حیدر تولد یافت ناموس حق گهواره جنبانش ملک باشد تنها فدک نه سهم الارثش نُه فلک باشد هفت آسمان را هم بگردی مثلِ زهرا نیست معراج رفته تازه می فهمد که زهرا کیست یک تَن ولی در چارده تَن جلوه دارد او یک پرتو از انوار پاکش ضامن آهو... هر جلوه اش دل می برد از حضرتِ طاها اُم ابیها ، فاطمه ،انسیهُ الحوراء پیوسته در قرآن خدا با ما سخن گفته در هل اتی از رحمت زهرا سخن گفته بنویس جای فاطمه سر منشأ خیرات با من بخوان اهلاً و سهلاً مادر سادات محتاج زهراییم در معبر گشایی ها هستند زیر منتِ او کربلایی ها مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود اندیشۀ زهرا در افکارِ خمینی بود جاریست فیض حضرت او چارده قرن است آزاده ایم از برکت او چارده قرن است ما را به راه راست دعوت می کند زهرا با فعل و تغریرش هدایت می کند زهرا تا چند وعده، شامِ آقا زاده هایش را از لطف، تقدیم رعیت می کند زهرا آن درس مسجد آمدن دشمن شناسی بود در صحنه تدریس بصیرت می کند زهراء تحریم هم باشد توافق در مرامش نیست تفسیر صبر و استقامت می کند زهراء از نقشِ سربند شهیدان می توان فهمید دارد که بر دل ها حکومت می کند زهراء ما تا قیام مهدی اَش از پا نمی افتیم چون قائمیون را حمایت می کند زهراء در انتقامی سخت ،سیلی کار مادر بود میدان که می آید قیامت می کند زهراء تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنیست شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانیست رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده زهرا ،سلیمانیِ ما را تربیت کرده ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست پایان راه فاطمیون جز شهادت نیست از لطف خورشید است نور ماه اگر داریم از خونِ سردار است یوم الله اگر داریم بیست و دو بهمن شعارم ذکر یا زهراست با فاطمه این مملکت همواره پا برجاست جز رحمت زهرا نمی آید به کار ما با او گره خورده چِهل سال اقتدار ما سرکوبی دشمن از آه حضرت زهراست ما هر چه داریم از سپاه حضرت زهراست بر خط خود ، بر کِید دشمن خوب آگاهیم ما قدر دان پاسدار عصمت اللهیم فرزند زهرا هر که بد خواه رجیمش شد مغلوب بسم اللهِ رحمن الرحیمش شد موسی، عصا بر کف بیا، هنگام طوفان است فرمان بده حیفایشان با خاک یکسان است با سر می افتد قوم فرعونِ زمان در نیل شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل از جبهه ی حق میرسد آوایِ پیروزی قطعاً تماشایی شود فردای پیروزی در قدس اگر فردا نماز جمعه ای بر پاست سید علی مان خطبه خوانِ مسجد الاقصاست نخلی که چون کوه است پا برجا نمی خشکد روحیۀ فرمانبری در ما نمی خشکد حتی اگر در خاک و خون افتاده ها داریم در معرکه سردار حاجی زاده ها داریم حق بر نمی تابد دگر گردن فرازی را یک جمله گویم پادشاهان حجازی را آل سعود، آل یهود، ای قوم شیطانی اِسْمَعْ و اِفْهَمْ کلنا قاسم سلیمانی شادی روح مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی صلوات
یا سَمیع و بصیرُ یا سبحان یا حسیب و حبیبُ یا حنان یا قوی و غفورُ یا غفار یا مجیر و منیرُ یا منان تو صلابت به کوه بخشیدی رکن اصلی اقتدار تویی تو به گل داده ای طَراوت را آفریننده بهار تویی همه جا می شود تو را حس کرد تو خودت را به ما نشان دادی بارش آموختی به این همه اَبر تو سخاوت به آسمان دادی یاد دادی به نور تابیدن درس دادی به غنچه خندیدن أشهَدُ أنَّ نیست معبودی جز تو شایسته پرستیدن ای تو آئینه، ای صداقت محض ای تَجَّلی دهنده آفاق مور تا حور نان خورت هستند اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رزاق بی تو اصلا چگونه باید مُرد بی تو اصلا چگونه باید زیست تو حبیب همه ولی مانده ایم آن که محبوبه تو باشد، کیست؟ فاطمه علَّت است خلقت را فاطمه حرمت است حرمت را فاطمه فاطمه است، بی کم و کاست فاطمه زُهره است ظلمت را فاطمه عِصمت است بر مریم فاطمه عِفَّت است بر هاجر فاطمه عِزَّت است بر کعبه نه فقط کعبه بلکه بالاتر زینت فرش و قبله عرش است از نگاهش فرشته می ریزد غنچه هم بی اراده زهرا از دل خاک بر نمی خیزد آب مهریه اش، زمین قُرُقَش پرده دارش سَماء، مَلک بنده اش دامنش پرورش دهنده حُسن ای به قربان پنج فرزندش کاش حالا که نوبهار شده کاش حالا که غنچه روئیده کاش حالا که جان گرفته زمین کاش حالا که سبز پوشیده از مزارش نشانه ای هم بود تا برایش گلاب و گل ببریم آه مادر ببخش، شرمنده چقدر ساده از تو می گذریم راه را گم نمی کنم هرگز به شبم آفتاب اگر بدهی به من إذن بهشت را دادی به سلامم جواب اگر بدهی اَلسَّلام ای مَلیکه ی مَلَکوت اَلسَّلام ای نَجیبه ی لولاک اَلسَّلام ای جَمیله ی جَبروت اَلسَّلام ای حَبیبه ی افلاک بی تو حتی بهار پاییز است با تو تحویل می شود هر سال بتکان خانه دل ما را ای شکوه مُحول الأحوال
جامعه دوزخی از مردم افراطی بود عقل قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدر می شد شرم میکرد اگر صاحب دختر می شد اشک،لالایی بی واژه ی مادر ها بود گورِ بی فاتحه، گهواره ی دخترها بود ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد ((عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)) آنکه برشانه خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شرف هر دوجهان ...فاطمه تشریف آورد سیده،محترمه،ممتحنه،حنانه حانیه،عالمه،اُم النجبا،ریحانه عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه راباورکرد زن به شکرانه او چادرشوکت سر کرد خواست تا خیرکثیرش به دوعالم برسد تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد... مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سر عقل بیاید، برخاست جلوه ای کردو دلیل ((زهق الباطل)) شد و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد بیگمان بولهب آنروز پراز واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود بنویسید که معصومه عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقب ام ابیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر ((واعتصمو)) می گوید از کرامات نخ چادر او می گوید سوره دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به خود اینگونه زنی نه فقط جلوه او سوره ی انسان آورد چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته ست جز در خانه زهرا همه درها بسته ست زهد با دیدن او حس تفاخر دارد قره العین نبی وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود ولی باز خودش نان می پخت نان برای دل بیتاب یتیمان می پخت بارها خادمه اش گفت به لطفت شادم ((من از آن روز که در بند تو ام آزادم)) فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی بن ابی طالب نیست عشق باید که پس از، این، سخن آغاز کند مرتضی در بزند فاطمه درباز کند آفتاب از افق خانه ی شان سر می زد هرزمان فاطمه لبخند به حیدر می زد کار او عشق علی بود چه خیر العملی کیست خوشبخت ترین مرد جهان غیر علی وقت آن شد بنویسیدکه حجت،زهراست سند محکم اثبات ولایت زهراست اولین شیعه بیتاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می گشت بازهم فاطمه دور سر حیدر می گشت نسل زهرا و علی سلسله ی طوبی شد میوه این شجره،نایبةُ الزهرا شد آسمان ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را برسر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه دم به دمش وارث تیغ دودم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یکتنه فاتحه ی کاخ ستم را خوانده تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد همه از خاتمه معرکه آگاه شوند فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود لعن تاریخ به موذی گری آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایه چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی ست چاره ی کار همه مردم دنیا مهدی ست
با سلام و عرض تبریک ولادت با سعادت خانم فاطمه زهراء(س) خدمت دوستان گرامی نظر به درخواست مکرر عزیزان جهت آماده سازی تفسیر زیارت عاشواراء استاد تابع منش بصورت لوح فشرده به اطلاع میرساند که تفسیر زیارت عاشوراء در قالب 6 دی وی دی تهیه شده و آماده ارسال برای علاقه مندان است دوستان در صورت تمایل به دریافت دی وی دی ها میتوانند با آی دی ادمین تماس حاصل نمایند👇👇 @Rashidiirsh
مقتل و موالید معصومین (ع) در قالب 4 دی وی دی آماده ارسال برای علاقه مندان است👇👇 @Rashidiirsh
پاسخ حدود هزار سوال از مقتل سیدالشهداء و معصومین(ع) را میتوانید در قالب 2 دی وی دی دریافت کنید👇👇 @Rashidiirsh
با سلام خدمت دوستان عزیز با توجه به درخواست مکرر عزیزان مبنی بر اینکه مطالب در قالب لوح فشرده جهت سهولت استفاده تهیه شود ، استاد تابع منش تصمیم گرفتند کلاسها و سخنرانی های مقتل شناسی و..... را در قالب DVD تهیه کرده و در اختیار عاشقان آل الله(ع) قرار دهند. بنابراین تلاش شد مطالب به صورت مناسبتی آماده شده و در اختیار عزیزان قرار بگیرد. امروز با عنایت حق تعالی و الطاف ائمه معصومین(ع) 6 DVD با موضوع شرح و تفسیر زیارت عاشوراء 4 دی وی دی مقتل و موالید معصومین و 2 دی وی دی پاسخ به سوالات مقتل شناسی تهیه شده و به صورت محدود آماده ارسال برای علاقه مندان و ذاکرین محترم میباشد. لذا خواهشمنداست عزیزانی که تمایل به دریافت دی وی دی ها دارند با ای دی ادمین تماس حاصل کرده و اطلاع دهند. ❇️(DVD 1) مقتل شناسی مسلم بن عقیل(ع) ❇️(DVD 2) شرح و تفسیر خطبه غدیر ❇️(DVD 3-4) کلاسهای مقتل شناسی (سنتی) دهه اول محرم ❇️(DVD 5-6) کلاسهای مقتل شناسی (موضوعی) ❇️(DVD 7-8) سخنرانی های دهه اول محرم (موضوعی) ❇️(DVD 9-10) مقامات راس الحسین ع به ضمیمه شعر شیعتی ❇️(DVD 11-12) شرح و تفسیر زیارت و مقتل اربعین به ضمیمه شرح وقایع ایام ٢٨ صفر ✴️(DVD 13) تجلی جلال و جمال الهی در اسماء حضرت زهراء (س) ✴️(DVD 14) تفسیر زیارت عاشوراء بر اساس نورانیت حضرت زهراء (س) ✴️(DVD 15) شرح و تفسیر خطبه فدکیه ✴️(DVD 16) شرح و تفسیر مقتل حضرت زهراء (س) ✴️(DVD 17) سخنرانی های ایام فاطمیه ✴️(DVD 18) کتابخانه و شرح ولادت حضرت زهراء (س) ❇️(DVD 19-20) امیرالمومنین(ع) ❇️(DVD 21-22) مقتل و موالید معصومین ❇️(DVD 23-24) پاسخ به سوالات و شبهات مقتل سیدالشهداء(ع) ✴️(DVD 25-30) شرح و تفسیر زیارت عاشوراء لذا خواهشمنداست عزیزانی که تمایل به دریافت دی وی دی ها دارند با ای دی ادمین تماس حاصل کرده و اطلاع دهند. تکثیر دی وی دی ها با هدف ترویج معرفت اهلبیت(ع) بلامانع میباشد. عزیزانی که علاقه مند هستند در قالب نذر فرهنگی در تکثیر لوح فشرده مشارکت داشته باشند میتوانند با ما تماس حاصل نمایند. و من الله التوفیق @Rashidiirsh
هدایت شده از 
ادامه کلاس تفسیر زیارت عاشورا
4_5890917249874659681.mp3
2.78M
رجزیه برای مقام علی عالی گوش بدید و صفا کنید. @zameneashk1
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاریِ روی نیزه شدی تا حواس ها آید به سوی نیزه، نیاید به سوی من سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من شاعر:موسی علیمرادی
ماطالبانِ فیض زفیّاض سَرمدیم قرآن کتاب ماست که برآن مقّیدیم درآفتاب حَشر نسوزیم زآنکه ما درسایۀ عنایتِ آل مُحـمّدیم 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد ﷺ وعجل فرجهم🌸
هدایت شده از 
4_5940470688455330763.pdf
3.18M
📚مدایح و مراثی حضرت ابالفضل علیه السلام در شعر فارسی احمد احمدی بیرجندی کتابخانه ضامن اشک ، زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک @zameneashkbook کتابخانه ضامن اشک ایتا @zamenashkbook1
Veladat_Emam-Hosein_Karimi_1399.mp3
10.92M
تو حسینی ، حسین جان حسن به من از باده ی حسن بچشان ساکن ساحت جنونم من عاشق حاء و سین و نونم من 🎤
اولاً خاک ، چون برادر توست بستر تربت معطر توست جوهر عاشقانت از خاکی ست که در آن پیکر مطهر توست دوماً آب ، بحث آب جداست آب در اصل مهرِ مادر توست جوشش چشمه هاست از پدرت ساقی آب ها برادر توست سوماً باد، باد خواهد برد با خودش هر که را کبوتر توست باد در سِلک عاشقان ، خبر است قاصد روضه ی منور توست چهارماً آتش ، آه از آتش این خط سرخ مرز کشور توست تا ابد آتشی که در جان هاست اثر هُرم قصه ی سر توست آب و خاکم شکفت در آتش قصه ات را شنفت در آتش اسم این حال چیست ؟! مستانه به کجا می‌ رویـم ؟! میخانه دستمان را بلند کردیم و در تمنای چیست پیمانه؟ خانه ی تو کجاست ؟در قلبم قلب بی عشق چیست ؟ویرانه در طوافیم دائمُ الاَحوال کارمان کار کیست ؟!پروانه عقل در شرح ماجرا مانده آن که فهمیده کیست؟دیوانه پشت این در مقام ، نوکری است آری اما چگونه ؟! شاهانه ساکنِ بارگاه تو خورشید ای غلام سیاه تو خورشید باید این نور آشکار شود تا شب تیره تار و مار شود در طلوع ظهور با رجعت نوبت رقص ذوالفقار شود بعد از انتقام و خون خواهی در جهان صلح پایدار شود بعد با لطف خون ثارالله نظم توحید برقرار شود دولت ظلمت از میان برود دولت خیر ماندگار شود و در آن جا کنار صاحب اشک هیئت اشک برگزار شود می رسد کشتی نجات که تا آخرین مانده هم سوار شود شک نکن آن نگار می آید وارث ذوالفقار می آید چه بگوییم قاصر است بیان با چه این حال را دهیم نشان ای که در خدمت تو مشغولند از کران تا کران زمین و زمان در مناجات های خود گفتم ای خدا هر چه میل اوست ، همان تا تو هستی و دستگاه تو هست چه نیازی به بودن دِگران؟ نیمی از قصه ، نیمه ی رمضان نیمه ی بعد، سوم شعبان تو حسینی ، حسین جان حسن به من از باده ی حسن بچشان ساکن ساحت جنونم من عاشق حاء و سین و نونم من قلب در سینه در تلاش افتاد تا که عاشق شد و به پاش افتاد و روی صفحه ی عقیق دلم نقش این نام خوش تراش افتاد تا شنیدم حسین حس کردم روح و جانم به ارتعاش افتاد رفت بالا دل و ز همراهیش عقل آشفته از معاش افتاد هر که وِزر و وبال من بودن روی این آسمان خراش افتاد شب میلاد آمد و عالَم روی خاکت به شاد باش افتاد کعبه این بار در طواف آمد حضرت عین و شین و قاف آمد آسمان شاهد عبور تو بود نورِ مشکات ، موج نور تو بود اسم اعظم قدیم الاحسان و مروه ی انبیاء مرور تو بود گِل آدم که پخته شد سرّش گریه بر روضه ی تنور تو بود در روایات هست ابراهیم لحظه ی ذبح در حضور تو بود ساعت وحی حضرت موسی پا برهنه میان طور تو بود عشق پر بود در دهان مسیح هر چه او گفت از زبور تو بود سنی و شیعه معترف هستند جان احمد به شوق و شور تو بود قالَ مَولای سَّیِدُ الکُونِین که حسین از من و منم ز حسین هر چه دریاست ساحلی دارد عشق اینجا مراحلی دارد هر که دل شد دلیل راهش بود دیگر استاد کاملی دارد قطره ای اشک بر تو اِکسیر است حتما این هم دلایلی دارد چیزی از من بخواه محبوبم آخر این سر چه قابلی دارد ! آخرین بیت اینکه دلبر من دلبر خوش شَمایلی دارد خود ارباب عالِم است عباس چه مقام و فضایلی دارد وقف نام تو جانِ ناقابل لَک لبیک یاابوفاضل ✋
ذکر خیر تو شد وُ فطرست اینجا آمد نوکری گفت حسین، حال دلم جا آمد باز هم بویِ خوش تربت اعلی آمد رفت در دست تو این دست که بالا آمد باز در حق گرفتار محبت کردی آمدم نه تو مرا سوی خودت آوردی با وفا ، مثل تو دور و بر من نیست کسی بین مردم به خدا یاور من نیست کسی غیر تو دلخوشی محشر من نیست کسی غیر تو سایۀ بالا سر من نیست کسی بسته ام گوشه ای از دامن لطف تو دخیل فطرسم ، آمده ام تا بشوم جبرائیل به سر زلف تو خوب است گرفتار شدن با تو دارند همه میل بدهکار شدن من کجا و هوس نوکر دربار شدن عشق یعنی عبد آقای وفادار شدن من همانم که مرید قمر علقمه ام "از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام " آن جماعت که درِ خانۀ تو پیر شدند همه آن ها که به لطف تو نمک گیر شدند مردمانی که سر سفرۀ تو سیر شدند همگی لایق خوشبختی تقدیر شدند عاقبت با تو فقط ختم به خیر است آقا سند مستندم راهب دیر است آقا ای همه شورم و آرام و قرارم آقا احتیاجی به کسی جز تو ندارم آقا بی تو گمراه شوم ، باش کنارم آقا محرم راز منی، با تو ندارم آقا نشده ثانیه ای نیز ز یادم ببری از برادر به من ارباب تو نزدیک تری انا سائل، انا مدیون وُغلام، ابن غلام سال ها در همه جا از تو فقط بردم نام ای درون مایۀ ضرب المثل سنگ تمام وقت مردن تو بیا تا که نمیرم ناکام خانۀ قبر مرا با نظری روشن کن رحم بر بی کسی ام موقع جان کندن کن من پریشان تو ای پادشه عطشانم تا دم مرگ عزادار غمت می مانم عاقبت غصۀ جانسوز تو گیرد جانم وقت شادی وُ عزا روضۀ تو می خوانم بی کس وُ یار ترین شاه اباعبدالله بوریا شد کفنت ، آه ، اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آن دم که مادر مرا داده شیر امیری حسین و نعم الامیر عیدتون مبارک 🌸🍃
امام_حسین بی دلم بی بهانه می خوانم غزلی عامیانه می خوانم آن قدر از خودم رها شده ام از خودم یک ترانه می خوانم شب شعری چنین ندیده کسی تا سحر عاشقانه می خوانم ماهی حوض خانه ات هستم پای تو بی کرانه می خوانم نفسم در هوای تو جاریست جان تو هر کجا نمی خوانم خواندنم پای تو فقط زیباست خواندنم با تو خط به خط زیباست با دم تو کسی که دمپر شد با دم تو مسیح پرور شد کوچه پس کوچه ی بهشت خدا با گل خنده ات معطر شد فطرس از برکت قدومت بود صاحب بال و پر نه شهپر شد از همان ابتدای آمدنت کشتی عشق تو شناور شد شدی از هرنظر رسول خدا شیره ی جانت از پیمبر شد معنی فجر و انمّا هستی خامس آل مصطفی هستی ای قبولی طاعت همگان مهر پیوسته -لطف بی پایان رحمت واسعه؛ فضیلت جود ای سراج المنیر؛ کهف امان آیه ی عصمت و صحیفه ی نور ای جهاد و عقیده و ایمان آمدی و زمین شد آرزوی آسمان؛ روز سوم شعبان مینویسم "حسین" آقا جان می‌نشیند کنار نامت "جان" بابی انت سیدالشهدا روزی ام کن دوباره کرببلا محمد حسن بیات لو