eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
289 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹بی‌خبر گذشت🔹 عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت پروانه‌وار آمد و پروانه‌تر گذشت آبی‌تر از زلالی ترتیل‌ها رسید جاری‌تر از طنین دعای سحر گذشت پیمانه‌های لب به لب از تشنگی کجاست؟ دورِ شکسته‌حالی چشمانِ تر گذشت من زنده‌ام به شادی این دست خاطرات من زنده‌ام به گرمی این‌گونه سرگذشت کو آسمان؟ کجاست رهایی؟ کجاست ماه؟ دردا دو روز عمر که بی‌بال‌و‌پر گذشت زُل می‌زند به لحظۀ دلتنگی غروب نخلی که روزگار بر او بی‌ثمر گذشت یک مصرع است و قصۀ هر سالۀ من است: در خواب بودم و رمضان بی‌خبر گذشت خوش باد حال آن‌که در این ماه زنده شد خوش باد حال آن‌که در این ماه درگذشت 📝 .
. يَابْنَ الـعَسْكرى! آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، با ناباوری مهربان! این آخرِ کاری مرا هم می خَری؟ راست فرموده خدا درباره اَت: " خَیرٌ لَکُم " من ندیدم خیر، از غیر تو يَابْنَ العَسْكرى! صُبحِ اهلِ کبریا! کی می رسی از راه ها؟ تا در آری خلق را از این همه شب‌پروری می شود که یک رکوعی میهمان تو شوم؟ من، گدای دیگریّ و تو علیّ دیگری می شود بر این گدایت، حیدرانه رو کنی؟ چینم از نخلِ رُکوعت میوه ی انگشتری در یَمانِ هِجر تو لب‌تشنه ی روی تو اَم من، اویس ِ دیگری، تو بچّه ی پیغمبری آن‌ سَبیلی که عطش دارم به آن در " هَلْ اِلَیك " این بُوَد: من بنْگرم بر تو، تو بر من بنْگری آه، " مالي لا - اَنا - اَبکي " ز داغ غیبتت! رزقِ چشمم کُن ببارم از فراقت، گوهری آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، جانِ نوکرت... می روی... آیا مرا هم در کنارت می بری؟ شد جوان، آن کودکی که شعر می‌خوانْد از غمت شد میان‌سال، آن جوان، شد پیر در این نوکری آخرینْ ساعات، یادِ آخرین ساعاتی اَم... که غریبی بود تنها در حصارِ لشکری هلهله می کرد از سویی سپاه از دیدنِ... لحظه‌ای که خورْد با سر بر زمین، تاج سری می‌بُرید از یک طرف، سر از تنِ او دشمنش می‌بُرید از یک طرف، دل از برادر، خواهری     ✍ پنج‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ............................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود من و غریب مدینه، چه خلوتی، بَه بَه به میزبانی کوثر چه ماه خوبی بود به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود به خاطر شبِ قدرش گناه ما بخشید و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود چقدر گریه به غم های کربلا کردیم برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود شدیم یاور مظلومه ای به گودالی که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود گریستیم به لب های خشک سقا تا گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود شبی خرابه نشین سه ساله ای بودیم سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود سری زدیم گهی در تنور و گاهی دِیر سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود ز کوچه های مدینه عبور می کردیم کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود گهی میان مناجات های نخلستان شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود برای ماه مُحرَّم ببند بارم را رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود و کاش چون پسر مهزیار می گفتند: بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست شبیه روضه ی سخت وداع کرب و بلاست .
. آقا سلام! ماه مبارک تمام شد شب‌های آخر من و ماه صیام شد درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی پشت درِ نگاهِ شما ازدحام شد سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد بین دعای آخر سفره دعا کنید شاید که سال، سالِ ظهور امام شد آقا دعا کنید که شب‌های آخر است شاید که مهمانی ما هم به کام شد .
. ای ماه تنزل ملائک! بدرود نور ملکوتِ جان سالک! بدرود ای خواهش عارفان، بهار قرآن! ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود ▪️ ما را به تبسم دعا بردی تو تا روشنی فرشته‌ها بردی تو ما را ز فریب اهرمن کوچاندی تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو ▪️ ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد خورشید، فدای چشم بیدارت باد ای لیله ی قدر! در دل بیداران تا صبح وصال، شوق دیدارت باد ▪️ ای فرصت ناب عشق‌بازی با او تفسیر فصیح آیه " الّا هو " حقا که فراق جانگدازی داری ای ماه عزیز! مژده ی وصل‌ات کو؟! ▪️ ای سوره ی دل‌نواز! نشناختمت ای مایه ی سوز و ساز! نشناختمت سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم یک ماه گذشت و باز نشناختمت! ▪️ یک ماه، فرشته همنشین ما بود آیینه و نور، سرزمینِ ما بود از خویش تهی و از خدا پُر بودیم اخلاص، رفیق نازنین ما بود ▪️ سی روز تمام، با خدا خوش بودیم با شوق تبسم دعا، خوش بودیم در لیله ی قدر، زیر سقف توبه با هلهله ی فرشته‌ها خوش بودیم ▪️ سی روز به شهر جان غزل‌خوان گشتم دنبال ظهور نور انسان گشتم در ظلمت جسم، من پریشان بودم در پرتو روزه، من پری شان گشتم ▪️ سی روز خدا ز بام و در گل می‌ریخت با دست فرشته، در گذر گل می‌ریخت با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم" از باغ تبسم سحر گل می‌ریخت ▪️ یک ماه تمام، بندگی می‌کردیم افطار و سحر، پرندگی می‌کردیم بر سفره ی نور، معرفت می‌خوردیم با روزی روزه، زندگی می‌کردیم ▪️ در لیله ی قدر، بیکران را دیدیم در جسم زمین، نزول جان را دیدیم با چشم فرشته سی بهارستان از- زیبایی ماه رمضان را دیدیم ▪️ با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی با هرچه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی سی روز تو آسمان تبسم کردی ای روح پرنده! با قفس جنگیدی ▪️ "هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی از حیله ی رنگ رنگ دشمن خالی سی روز فضای سینه پر شد از دوست از همهمه و هی هی «من، من » خالی ▪️ در ماه خدا، خانه تکانی کردیم همپای فرشته، مهربانی کردیم جان را که اسیر تخته‌بند تن بود در فرصت روزه، آسمانی کردیم ▪️ بر سفره ی روزه، ما مُکرم گشتیم در خلوت انسِ دوست، مَحرم گشتیم از دخمه ی نَفس، سر برون آوردیم در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم ▪️ بیداری ماه رمضان رفت، دریغ این آینه از دست جهان رفت، دریغ جان بود به جسم مُرده ی این دنیا ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ .
. شیعه باید خدا نشان باشد با بد و خوب مهربان باشد پیش از توبه بی گمان باید به خداوند خوش گمان باشد در سحرگاه، کسب رزق کند دست هایش به آسمان باشد جای نان طالبِ نیاز شود وقت افطار نکته دان باشد اولِ متن آرزوهایش نامی از صاحب الزمان باشد رمضان با سکوتِ پی در پی فکر تربیتِ زبان باشد در فراز «علی ولی الله» غرق در لذت اذان باشد خوش به حال کسی که در محشر با علی راهیِ جنان باشد بعدِ مهمانیِ خدا هر آن از بدِ نفْس در امان باشد رو به پایان رسید مهمانی ماهِ مان را بگو عیان باشد کاشکی رؤیتِ گل نرگس عیدیِ عید فطرمان باشد! ✍ .
. همیشه وقت خداحافظی دلم تنگ است و پای بندگی ما هنوز هم لنگ است دعای از سر عادت و گریه از سر ترس اثر نداشت به قلبی که سخت، چون سنگ است تمام عمر به قلبم رجوع کردم و باز میان منطق و احساس، عقل و دل، جنگ است گذشت ماه خدا و هنوز هم باقیست وجود من که برای تو مایه ی ننگ است تمام آرزویم بود ...، با شما بودن ولی میان من و تو هزار فرسنگ است کلافه هستم از این عیدهای بی موعود و تا نیامدنت آسمان همین رنگ است... ✍ .
. پاک در بندگی ام قافیه را باخته ام فرصتی را که به من داد خدا، باخته ام یک طرف دست تهی ازطرفی فرصت رفت باز هم عمر دو سر باخته را باخته ام من که از دوست به غیر از خودِ او خواسته ام متن دل را به همین حاشیه ها باخته ام مست از میکده ها سهم خودش را برده من ولی حال دعا را به ریا باخته ام نفس هر طور که می خواست مرا بازی داد سر و پا را به همین بی سر و پا باخته ام در پسِ پرده حنایم چقَدَر بی رنگ است آبرویی که تو دادی همه جا، باخته ام باختن در همه اوقات ولیکن بد نیست من دلم را به غم کرب و بلا باخته ام باختم دل به حسین و به حقیقت بردم سجده ی شکر کنم بس که به جا باخته ام از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام ✍ .
. مناجات آخر ماه مبارکِ رمضان و فطر باز دستم را گرفتی تا نَلغزد پایِ من باز لطفِ تو شده حلّالِ مشکلهایِ من باز هم جرم و خطایم دیدی و ستاری‌اَت‌ پوششی شد بر رویِ سیمایِ نازیبایِ من آنقَدَر لطف و کرم کردی نیاید در شمار باز هم شرمندگی پیداست در نجوایِ من آفتابِ رحم و رحمت بر یخِ قلبم بتاب‌ باز از روحت بِدَم بر تک‌تکِ اعضایِ من تو بخواهی راه پیدا می‌کند این گمشده باز هم یاری کُن این بیچاره را سودایِ من آخرِ ماه آمد و من اوّلِ راهم خدا باز راهی‌اَم به سویِ قبله کُن اعلایِ من کاش روزِ عید با دیدار می‌شد عیدتر‌ باز هم هجران و دردِ دوری‌ات آقایِ من .
. من رو سیاه و بد اما تو مهربان با این همه گنه گفتی بیا بمان دنیای من شدی ای منجی جهان نام تو جاری است همواره بر زبان الغوث و الامان یا صاحب الزمان الغوث و الامان یا صاحب الزمان اهل قرابت و اهل رفاقتی اهل عنایت و اهل کرامتی هرگز ندیده ام از تو ملامتی دیوانه ات شده ام با هر شفاعتی الغوث و الامان یا صاحب الزمان الغوث و الامان یا صاحب الزمان از مهربانیت جایی کسی نگفت از جنگ و عدل تو عالم فقط شنفت هرگز نمی شود عشق تو را نهفت باید جوانه زد در عشق تو شکفت الغوث و الامان یا صاحب الزمان الغوث و الامان یا صاحب الزمان چشم انتظار تو عالم شده بیا دنیا پر از غم و ماتم شده بیا ایمانمان اگر مبهم شده بیا حجب و حیای ما گر کم شده بیا! الغوث و الامان یا صاحب الزمان الغوث و الامان یا صاحب الزمان .
. من اگر لب به دعا وا نکنم پس چه کنم ناله از دوری مولا نکنم پس چه کنم من دراین جمعه ی دلگیر و غم عصرظهور یادی از یوسف زهرا نکنم پس چه کنم ✍ ............................................................. کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. کاش در شور و نوای رمضان می‌ماندیم کاش در ذکر و دعا ی رمضان می ماندیم تا رسیدن به طلوع رمضانی دیگر کاش در حال و هوای رمضان می‌ماندیم🤲