eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
233 عکس
140 ویدیو
33 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. محفل عشق* شکر حق ما همه از خیمه نشینان توییم همه مدیون تو ولطف فراوان توییم ما اگر خیمه نشینیم در این محفل عشق لطف تو شامل ما گشت که مهمان توییم رزق ما را به در خانه ی  تو داده خدا ما نمک گیر سر سفره ی احسان توییم افتخار همه ی ما به تو اینست که ما از گدایان قدیمیٍ سر خوان توییم نفس ما به دم ذکر تو گرم است حسین با همین گرمی نامت همه سوزان توییم از همان لحظه که آب وگل ما شکل گرفت همه مجنون تو و واله و حیران توییم ما به آقایی تو فخر کنیم ،در دوجهان گر تو ما را بپذیری ، ز غلامان توییم می خرد  مادر تو اشک محبان تو را زین سبب درغم تو یکسره گریان توییم هرکجا خیمه ی تو هست همان خانه  ماست افتخاراست که از خانه بدوشان توییم به علمدار تو سوگند که از روز ازل ما به زیر علم ساقی طفلان توییم تشنه لب در ته گودال سرت گشت جدا بفدای سر تو ، بی سروسامان توییم خواهرت گفت که ای کشته ی لب تشنه حسین ماهمه اهل حرم خسته و نالان توییم حرمت گریه کند گٍرد تن بی سرتو مات آن نیزه و این پیکرعریان توییم ✍ ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. هرچه دارم بخدا از کرم ارباب است می روم روضه که آنجا حرم ارباب است ✍ "و قبره فی قلوب من والا"
. ای شاه سلام ما به ماهت بر ماه پر از فغان  و آهت بر سینه زنان و عاشقانت بر بیرق و پرچم سیاهت بر غربت بی نهایت تو بر قافله ی خسته ز راهت ای کاش به دیده می کشیدیم خاک قدم تو و سپاهت گِرید به خدا تمام هستی بر اهل و عیال بی پناهت با دست محبان تو برپاست هرسال عمود خیمه گاهت شاید که شبی به زیر خیمه اُفتد به نگاه ما نگاهت ✍ . ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شهید سرافراز.. تو سرافرازترین عاشق بی سرشده ای درغریبانه ترین معرکه پرپرشده ای همچو سالارشهیدان سرتو گشت جدا با تن بی سر خود برهمه سرور شده ای .
. الا ای آنکه می سوزی ز داغم بگیر از شهر بی مهری سراغم اگر خواهی ببینی غربتم را بیا بنگر به قبر بی چراغم ✍ .
. امشب که زداغ عسگری گریانیم با ناله ی صاحب الزمان نالانیم از بهر تسلای دل  مهدی او عجل لولیک الفرج  می خوانیم .
. گرچه دل ما بر غم تو مبتلا شد اما از این غم (مکتب قاسم) بنا شد بر جسم خونینت قسم ، سردار دلها از خون تو بپاشد ✍ بمناسبت عملیات پیروزمندانه .
. صدای مردم غزه دلم غرق عزا شد در عزای مردم غزه دو چشمم خونفشان شد از نوای مردم غزه از این ظلمی که دائم بر سر مظلوم می بارد دلم همواره بی تاب است برای مردم غزه مسلمانی و یا از مردم  آزاده ی دنیا ببین ویرانی و حال و هوای مردم غزه چه فرقی می کندایران چه فرقی می کند غزه خودت را لحظه ای بگذار جای مردم غزه لباس غم به تن کرده دوباره مسجدالاقصی کفن های پر از خون شد ردای مردم غزه میان صوت بمبارانِ جلادانِ کودک کش دوباره گم شده مردم، صدای مردم غزه خداوندا هزاران کودک معصوم پرپر شد بدست حرمله ، در کربلای مردم غزه دوباره روضه ی کرب وبلا و کودک بی سر که میرفت روی دست وشانه های مردم غزه ببین شمر زمانه روی مردم آب را بسته فرات ونیل مسدود است برای مردم غزه رژیم غاصب جانی یزید این زمان باشد حسینی وار جان را کن فدای مردم غزه تفاوت نیست بین داعش وخونخواری صهیون وجود هر دو گردیده بلای مردم غزه جنایت های خونخواران چنان بگذشته از حدش نمی دانم چه باشد خون بهای مردم غزه قسم بر اشک مظلوم و قسم برآه سوزانش اجابت می شود آخر دعای مردم غزه پس از شام سیاهِ غم بزودی می رود بالا به صبح روز  پیروزی لوای مردم غزه بدست حیدریون فتح خیبر می شود آری و از نو می شود بر پا بنای مردم غزه اگر فرمان دهد روزی، ولی و مقتدای ما دهم این جان ناقابل بپای مردم غزه ✍ . ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. باید که پناه بی پناهان باشیم از لشگریان دین و قرآن باشیم درجنگ میان حق و باطل باید ما ضد یزدیان دوران باشیم ✍ .
. کنده ام قبر تو را با دست خود یافاطمه (الوداع یا فاطمه) در کنار پیکرت دارم به لب این زمزمه (الوداع یا فاطمه) ✍ .
. یازهرا(س) ای به شهر بی کسی تنها طرفدار علی بد زمین گیر شدی دلبر و دلدار علی در جوانی که بهار همه ی عمر بود شد خزان برگ و برت ای گل گلزار علی دست من بسته شد و دست تو افتاد ز کار ای کس و کار علی سخت شده کار علی هر زمانی که ز دیوار کمک می‌گیری میزنی باز تو آتش به دل زار علی دل به دریا زدی و غرق به خون گشت تنت  یک تنه در وسط شعله شدی یار علی خون این سینه ی تو کشت مرا فاطمه جان زخمی از زخم تو شد دیده ی خونبارعلی مثل شمع سوختی و آب شدی دربرمن شبهی مانده  ز تو بانوی بیمار علی .
. گشتم اسیر پیری در موسم جوانی شد تیره در نگاهم ایام زندگانی وا می کنم به زحمت در روی شوهر خود با دست ناتوان و با قامت کمانی تا پای جان حمایت از رهبرم نمودم از او جدا نگشتم باحال ناتوانی دشمن به قصد کشتن زد تازیانه بر من من زیر پا فتادم در حد نیمه جانی رفتم فدک بگیرم از دشمن سیه دل برگشته‌ام به خانه با روی ارغوانی درکنج دیده ی من یک آسمان کبودیست مانده ز پنجه ی کین بر صورتم نشانی یا رب پس از خزانم با غنچه ها چه سازد این باغبان مظلوم در گلشن خزانی ✍ .
. تا از غم یاس به سینه آهم دادند درخیمه ی ماتمش پناهم دادند صد شکر خدارا که به لطف زهرا در روضه ی  فاطمیه راهم دادند ✍ .
. نمی آید نفس بالا از این بغض گلو گیرم به جای مرهم دردم سراغ از مرگ می‌گیرم نه پهلویی نه بازویی نه جانی در بدن دارم بسوزد جان طفلانم ز سوزِ آه دلگیرم چنان ماندم میان آن فشار درب کاشانه که با ناله برون آمد صدای بانگ تکبیرم در این هجده بهار عمر خزان شد هستیم از کین دفاع از رهبرم کردم همین است،جرم وتقصیرم اگر مویم سپید و قامتم همچون کمان گشته غریبی علی یارب مرا کرده چنین پیرم بیا ای مرگ راحت کن مرا و جان من بستان که من راضی به مرگ خویشم و از عمر خود سیرم چنین است قسمت من با تو ای تنها تر از زهرا که ماندن از تو و رفتن بود در حکم تقدیرم بیا بنشین کنارم یا علی جان، در دم رفتن که چون آئینه بینم، در رخ ماه تو تصویرم ✍ .
. لب فرو بسته ام و خاموشم بی رمق گشته ام و مدهوشم شبنم اشک بود بر رویم با اشاره سخنی می گویم زخمه دارم به تن تب دارم مدتی هست که من بیمارم دست کین سنگ به آیینه زده میخ افروخته بر سینه زده صید تیره ستم و غم شده‌ام در جوانی چو کمان خم شده‌ام گل لبخند به لبم پژمرده دلم از باد خزان آزرده شدت ضعف زمین گیرم کرد غم ایام چنین پیرم کرد به غم و غصه گرفتار شدم یا علی دست به دیوارشدم یاعلی جان به فدایت جانم چند روزی به تو من مهمانم ای تو بیمار ز بیماری من مکن اینقدر پرستاری من تو بکش دست از این درمانم ظاهراً زنده ولی بی جانم پرزند پیک اجل دور و برم از رخم هست عیان محتضرم باغبان شوق شکفتن دارم یا علی میل به رفتن دارم ابر غربت که به من می باری از چه سر بر سر زانو داری جمع این خانه پریشان ز هم است همچو گل عمر منِ زار کم است ✍ .
. الهی بنده ای آلوده هستم به دریای عطایت دیده بستم به کار من گره خورده خدایا سیه رویم دلم مرده خدایا ز طوفان گنه رفت حاصل من شکسته کشتی ام ای ساحل من به سویت آمدم با رو سیاهی تو براین رو سیه، بنما نگاهی ز تو ممنونم ای بحر کرامت مرا خواندی ،در این ماه ضیافت ز لطف بی کرانت من چه گویم گشودی بار دیگر در به رویم نجاتم داده ای در هر تلاطم تو خوبم جلوه دادی ، بین مردم مرا در بین خلق، رسوا نکردی تو با من تاکنون، بد تا نکردی گنه کردم،  ولی اصرار کردم تو بخشیدی ،ولی تکرار کردم اگر دیر آمدم تقصیر دارم به پایم از گنه، زنجیر دارم مرا از جام عفوت شستشو کن همانند گلی خوش رنگ و بو کن بریز از بهر توبه آب رویم مریزی ، بارالها ، آبرویم یقیین دارم که عبدی بی وفایم گنهکارم ببخش جرم خطایم ببخش یارب مرا حق ولیت به جان فاطمه جان علیت ببخش این بنده ی در شور و شینت ببخش ، یارب مرا ، جان حسینت مرا از خار و خس یا رب رها کن مرا سرمست جام مجتبی کن بده بر من خدایا جام شهدی تو بگذر از خطایم جان مهدی نگاهی از کرم ، بر این دلم کن تو آباد ، این خرابه ،منزلم کن ....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. الحق مدافع ولایید همه آئینه سرخ کربلایید همه در روز شهادت امام مظلوم مهمان علی مرتضایید همه 📝 ✍ بمناسبت شهادت سردار زاهدی و همرزمان شهیدش در سوریه... .
. شهادت امیرالمومنین گریز به کربلا پدر رویش خضاب از خون سر شد پسر در خون حنجر غوطه ور شد پدر را در دل محراب کشتند پسر را کربلا بی‌آب کشتند پدر با تیغ کین فرقش دوتاشد پسر در قتلگه رأستش جدا شد پدر از کین شده جانش چو بر لب پسر شد پیکرش پامال مرکب پدر در سجده زهرا را صدا زد پسر در زیر خنجر دست و پا زد پدر با عزت و شوکت کفن شد پسر در کربلا بی پیراهن شد پدر غربت نشین و بی شکیب گشت پسر بی یاور و شیب الخضیب گشت پدر بر اهل خانه شمع گردید پسر جسمش به زحمت جمع گردید پدر اهل و عیالش در امان بود پسر هستش اسیر کاروان بود پدر شد مقتلش محراب کوفه پسر بر نیزه شد مهتاب کوفه ✍ .
. کاش در شور نوای رمضان می‌ماندیم کاش در ذکر و دعا ی رمضان می ماندیم تا رسیدن به طلوع رمضانی دیگر کاش در حال و هوای رمضان می‌ماندیم ✍ .
. احسنت به اقتدار ایران بر غیرتِ ریشه دار ایران نزدیک شدیم به فتح خیبر با ضربه ی ذوالفقار ایران ✍ .
. رئیسی مردمی بود وشهید راه خدمت شد به راه خدمت مردم نصیب او شهادت شد اگر چه رفتنش داغی به دل بنهاده است اما برای مردم ایران رئیسی تاج عزت شد دراین ره خستگی راخسته کرد این مردبا تقوا برای عرصه خدمت نماد ودرس عبرت شد مطیع امرآقا و دلش با حضرت آقا ولایی بود و آخر هم فدایی ولایت شد میان اینهمه عنوان شده او خادم سلطان یقین از جانب آقا چنین بر او عنایت شد علی موسی الرضا کرده شهادتنامه اش امضا که در روز ولادت هم نصیب او شهادت شد کسی که بین مردم بود و فکر مشکل مردم چقدر با ناسپاسی ها غریبانه قضاوت شد تمام وقت خود را صرف خدمت کرد این مظلوم وطن مدیون این مرد عزیز و باصلابت شد وجودش مغتنم بود و نمیدانم که تقدیریش چرا اینگونه گردیده که ازماسلب نعمت شد زمین هرگز نمی ماند پس از او پرچم خدمت اگر چه از غم داغش دل ما غرق محنت شد چه یارانی که دادن خون و خوردن خون دل آری همیشه انقلاب ما بخون دل صیانت شد قلم با خون دل انشاء کند مظلومی اورا به هر جا مکتب خدمت از این سید روایت شد خدایا سایه ی سید علی را مستدام فرما که این کشتی به تدبیرش زتوفان ها هدایت شد زموج فتنه ها مارا سلامت برده است بیرون اگر چه برهه هایی برنظام ما خیانت شد خدا لطفش همیشه شامل احوال ما بوده که ایران میزبان هشتمین نورامامت شد .
. او راهی و مشتاق دیدار شهیدان است هم خادم سلطان و هم خادم ایران است در بدرقه ی جسمش باناله بگوید دل یا فاطمه اولادت امشب به تو مهمان است ✍ .
. به لب ذکر ملائک  بی عدد شد به دریای ولایت جذر و مد شد خدیجه گشته خندان چونکه زهرا عروس فاطمه بنت اسد شد ✍ .
. ای که داغت به دلم صفحه خونبار کشید دیدی آخر به کجا عاقبت کار کشید دشمنت پرده نشینان حرم را ز جفا به سر هر گذر و کوچه و بازار کشید تا به دروازه ی ساعات رسیدیم حسین کار بر خواهش از، شمر ستمکار کشید بس که گردانده شدیم در ملاعام به شام صبح وارد شدن ما به شب تار کشید تا سرت را به بر محمل من چرخاندند دخترت ناله زد و پنجه به رخسار کشید این سخن را به توسربسته بگویم که عدو زینبت را به سوی مجلس اغیار کشید خیزران تا که به لبهای عطشناک تو خورد آنقدر خواهرتو آه شرر بار کشید . ✍ .
. (س) چه شد شهباز اوج عشق که بی پر آمدی پیشم سراغم از که بگرفتی که آخر آمدی پیشم درِ امید را دشمن ز هر سو بسته بر رویم چگونه ای امید من تو از در آمدی پیشم بر این ویرانه ی تاریک من امشب ضیاء دادی از آن لحظه که ای شمع منور آمدی پیشم سوالی دارم از تو ؛ ای غریبِ آشنا با من تنت بابا کجا مانده که با سر آمدی پیشم مرا شرمنده کردی قاری قرآن لب تشنه که با زخم عمیق از چوب خیزر آمدی پیشم مگر آب گوارا  نیست مهر مادرت زهرا که با لب های خشک و دیده تر آمدی پیشم .