#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#امام_سجاد_علیه_السلام_مدح
قبل از تو عشق جرأت پیدا شدن نداشت
اصلا قنوت راه به تقوی شدن نداشت
هرگز نماز خلق تماشا شدن نداشت
قران بی کلام تو معنا شدن نداشت
با تو دوباره طلعت کوثر طلوع کرد
ایینه ی عبادت حیدر طلوع کرد
ای مقتدای گریه ی شب زنده دارها
دستت امید سفره ی هر چه ندارها
داریم از صحیفه ی تو سایه سارها
یادت نجات بخش هزاران هزارها
ای ابرها مطیع دعای غلامتان
باران چه قابل است به پای غلامتان
دنیا هنوز مثل تو عابد ندیده است
جبریل بال زیر قدومت کشیده است
با گریه هات نبض عبادت تپیده است
شیطان امید واهی اش از تو بریده است
ای خط به خط کتاب تو تفسیر بندگی
جاری ست با تو عطر مزامیر بندگی
دریایی و اسیر تلاطم نمی شوی
جز کوه سر به مهر تجسم نمی شوی
با خط کفر مست تفاهم نمی شوی
جز در قنوت نیمه شبت گم نمی شوی
پیشانی بلند تو سجاد بوده است
نامت همیشه زینت عباد بوده است
عرفان نسیم صبح ابوحمزه های تو
لبیک می رسید به هر ربنای تو
داوود جان گرفته ز لحن دعای تو
یک روز شاه می شود اخر گدای تو
حرف گدایی است ببین دست خالی ام
این اشک های شوقم و این خسته حالی ام
ای عشق بی حرم حرمت چشم های ما
خاک بقیع ناب ترین توتیای ما
بارانی است نذر تو حال و هوای ما
از غم ترک ترک شده بغض صدای ما
هر جا که صحبت از حرمت شد دلم شکست
تا حرف غربت حرمت شد دلم شکست
معراج چشم عاشق ما جنت البقیع
تا بوده بوده قبله نما جنت البقیع
یک شعبه ای ز عرش خدا جنت البقیع
سایه نشین کرببلا جنت البقیع
غم در گلوی شیعه صریح است در بقیع
سنگ مزار جای ضریح است در بقیع
جز تو که در مقابل شعله امام شد
در فصل خون مسافر تکفیر شام شد
بر روی نیزه شاهد ماه تمام شد
چل سال اشک و ماتم تو مستدام شد
چل سال اشک ریخته با روضه های اب
چل سال یاد تشنگی کودک رباب
🔸شاعر:
#حسن_کردی
اشعار حسینی و آموزش مداحی
#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#امام_سجاد_علیه_السلام_مدح
#توسل
#حاج_محمدرضا_طاهری
🕊💕 مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا طاهری💕
ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس میدهم سلامِ تو یا زین العابدین
دردم همین که با تا دوا میشود بس است
ذکرم همین که نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا میشود بس است
وقتی که مستجاب دعا میشود بس است
با رحمتِ مدام تو یا زین العابدین
هستی که شمس مثلِ عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تحجُّد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاقِ دام تو یا زین العابدین
مُهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شور آفرین ماست
نامش شرافتِ همۀ سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت
حتی حسین از دو لبت بوسه میگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات ، جای سجودت مشخص است
بالای ساقِ عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترامِ تو یا زین العابدین
ذکر عروجِ حلقۀ رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تا زینب است
از این به بعد پشت و پناه تو زینب است
تفسیر ذیل خطبۀ آه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتیِ عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سر جایش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدین
*آبروی یزیدُ برد ، مؤذن رفت بالا شروع کرد اذان گفتن ، اَشهدُ اَن مُحَمَداً ... زیاده حضرت حرف نزد، فقط یک کلمه سوال کرد یزید؛ این آقایی که اسمش رو بردن جد تو یا جد من؟ چی جواب میخواست گفت جد شما ، گفت با بچه های این آقا چیکار کردی؟.. دست بسته آوردی تو مجلست ، میون این همه نامحرم ، کاری کرد همه کسایی که یزید دعوت کرده بود فتوحاتش رو نشونشون بده همه شروع کردن اعتراض، خیلی عجیبه، یه نفر همونجا به شهادت میرسه، کسی که تو دین خدا هم نیستش تو دین اسلام هم نیست مسیحیِ .. وقتی که دستور داد سر از بدنش جدا کنید ، گفت صبر کن یزید حالا که قراره من کشته بشم ، دیشب خواب جد این آقا که سرش داخل تشت گذاشتی خواب ایشون رو دیدم، فرمود به زودی مهمان من میشی، اما نمیدونستم وعدش اینقدر زودُ حقِ . سر بریده دستگیری میکنه از یه مسیحی آی جوون ، یه عمری بیایم در خونه ابی عبدالله و بخوایم دست خالی برگردین خیلی حیف برامون ، آقاجان ، چه آرزوی قشنگی*
آبی ز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشواره دختر من نذر مرقدت
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
*دیدن دهاتی بود اومده بود،توفیق شده بود اومده بود بقیع پشت بقیع یجوری ناله میزد هی میگفت آقاجان، من و زنم با دست خودمون یه قالی بافتیم تو امام زادۀ شهرمون انداختیم ، اگر اجازه بدن همه زندگیم و میفروشم حداقل برا قبرت یه سایه بون درست میکنم .. انقدر این قبر آفتاب نخوره ..*
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی که نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بینِ مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز درد های شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از پا و خار و سوختن آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمه شد وُ
دانه به دانۀ شهدا ترجمه شد وُ
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد وُ
جسم مُرَمَّلٌ بِدِمَاء ترجمه شد وُ
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین
#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#امام_سجاد_علیه_السلام_مدح #مدح
همين كه عطر تو را با خودش بيارد باد
به خاكِ پات مي اُفـتيم ، هرچه بادا باد
اگر بناست كه صيد كسي بجز تو شويم
خدا كند كه نباشيم لحظه اي آزاد
شب ولادت پُر خير و بركت تو شده ست
شبي كه قرعه ي مستي به نام ما افتاد
چه اتّفاق قشنگي ست اين كه در شعبان
فقط به صفحه ي تقويم حك شده ميلاد
نمازِ پنجم شعبان من ادا شده است
به سمت كعبه ي رخسار حضرت سجّاد
خدا به يُمن قُــدوم تو بر بني آدم
براي بال گشودن به عرش ، رخصت داد
هميشه دامن پُر خير شهر بانو ، سبز
بهشت خانه ي آقاي ما حسين ، آباد
خدا كند كه نبيند غم علي ها را
خدا كند كه نگردد حسين ، دشمنْ شاد
به خاندان بزرگ تو مُنتسب گشتيم
شبي كه مُلكِ عجم را حسين شد داماد
نميشود به خدا مست هيچ ذكر دگر
كسي كه شد به دَم "ياعلي مدد"مُعتاد
عليّ عالي اعـلاست ، زيـنَتُ الله و
عليّ دوّم ارباب ماست زِيـنُ العباد
تو آنقَدَر شده اي چون علي كه خوانديمت
شبيه حيدر كرّار ، مَجمـعُ الاَضـداد
دخيـل تار عــبايِ نمــاز تو عُبــّاد
خجل ز پينه ي پيشاني ات همه زُهّاد
عجيب نيست كه پــير طريق خضر شود
كسي كه ميشود از جانب شما اِرشـاد
صحيفه ي تو "زبور"است آل طاها را
كه با دعاي تو چون موم نرم شد فولاد
پي طلسم نرفيتم چون دعايت هست
چرا كـه باطل سِحرند نور اين اُوْراد
نمي رسيم به حال بُكاء و خوف و رجاء
مگر دعاي ابوحمزه ات كند امداد
در اقتدا به دو تا چشم خيس پيغمبر
بناست گريه كنم در تماميِ اعياد
ز گريه هاي تو فهميده ام ، اسارت را
اسير واقعـه هرگز نمي برد از ياد
اگرچه شِكْـوه نكردي از آن همه غم ، ليك
تو بر سر اُمَـوي ها چنان زدي فرياد
كه پيش پاي تو اي شيرمرد نسل علي
يزيد فكر بُريدن ز تاج و تخت افتاد
پس از شهادت بابا مدام مي گفتي
زيـاد باد الهي عـذاب ابن زيـاد
.
.
.
رسيده ام به مقامي كه حالي ام كردند
كليد باب بقيع است صحن گوهرشاد
#محمد_قاسمی