eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مستحب است شب اول ماه قمری نوکر در به درت را به زیارت ببری آمدم پیش تو شاید صدقه جمع کنم با دو تا کاسه ی اشکی به همین مختصری آمدم از تو گدایی بکنم کرب و بلا ور نه هر جا بروم هست کمی سیم و زری پر من مثل پر فطرستان سوخته است به من سوخته پر هم برسان بال و پری سگ قلاده گشاده همه جا در به در است خسته ام از خودم و خسته ام از در به دری پیش‌مرگ توام و جان به کف قافله ات لشکر شاه پر است از خدم و دور و وری پارس کردن بلدم خواسته باشید شما امر فرما به اشاره به سری یا نظری بارم افتاده زمین بار مرا هم بردار چون که ارباب بُوَد ضامن هر کارگری بدم اما بدی ام را نزدی بر رویم گر چه از زشتی رفتار بدم با خبری قسم چادر زهرا گرو باشد پیشت ریخته آبرویم ، آبرویم را بخری یادت افتادم و از دور سلامت کردم تو به من ، بیشتر از من به تو ، دلتنگ تری یک خط از روضه ی گودال بگو گریه کنیم پنجه ی شمر کجا و گره ی موی سری .............................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. این سلام بار آخره منه غصه خوردن واسه دختره منه چش به راهتم که از راه برسی روی میخ دروازه سره منه اونی که فدات شده منم منم پره خونه پره خونه دهنم فدای سرت تو غصه نخوری قصابا روی قناره زدنم حال و روز چشم من بارونیه دندونام شکسته لبهام خونیه پذیراییشون با تیر و نیزه بود به رقیه گفتی که مهمونیه؟ بگو که النگوشو دربیاره اینجا اومدن با زن خطر داره تو رو به ارواح مادرت نذار روضه ها باز برسه به گوشواره تویی که ماه شب تارم شدی تویی که همه کس و کارم شدی هر کی و میاری اصغر و نیار شنیدن تازه پسردارم شدی کارم از گریه و زاری رد میشه تو دلم غصه ها بی عدد میشه زنای جراحشونم اومدن... علی اکبر و بیاری بد میشه نیا تا غصه ، تا ناکجا نره نیا تا روضه ، تا کربلا نره نیا بی پسر نشه ام بنین قمر از پهلو رو نیزه ها نره نیاری با خودت انگشتراتو نیاری با قافله دختراتو میدونم بنده جونت به جونشون جون مسلم نیاری خواهراتو قصه آخرش یه گوداله فقط توی گودی تن بی حاله فقط مویی که بی وضو شونه نشده زیر اسبا حالا پاماله فقط اونی که پیچیده بوش سره توعه نیزه رفته تو گلوش سره توعه روی میخ دروازه سره منه روی نیزه رو به روش سره توعه ✍ ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نبود و نیست و دیگر هم از مادر نمی آید یقین دارم که دختر مثل این دختر نمی آید زنی مانند زینب زاده ی حیدر نمی آید عقیله یک نفر بوده است پس دیگر نمی آید علی خورشید و زهرا ماه و کوکب می‌شود زینب به منهای الوهییت بگو رب می‌شود زینب نبوت در امامت به توان عصمت این گردد حسن در توامانی با حسینی اینچنین گردد اگر خمسه رکاب دهر باشد او نگین گردد زنی آمد که تالی تلو رب العالمین گردد زنی را همچنان معصوم میبینم که زن باشد زنی را قبله میخوانم که کل پنج تن باشد نمیفهمیم شأنش را و میگوییم فضلش را نمیدانیم جاهش را و میخوانیم وصلش را ندارد درک ما در خلقت عالم محلش را عقیله یک نفر بود و ندارد عقلی عقلش را همه فرعیم در عالم اگر این شخصیت اصل‌ست اگر مسندنشین ، زینب ؛ حمایتگر ابالفضل ست زبان الکن ما را کسی اینجا نمیفهمد زبان عشق سنگین است پس اصلاٰ نمیفهمد بجز تو حال من را هیچ کس حالا نمیفهمد ببین که دوستت دارم ، ولی دنیا نمیفهمد من از مردم بریدم وصل میخواهم کنار تو قرارم با تو این بوده که باشم بی قرار تو ببین کمبود دارم من ببین کمبود دارم من ببین افتاده از پایم ببین تحت فشارم من ندارم من ندارم من ندارم من ندارم من ولیکن صورتم را زیر پایت میگذارم من شلوغی های دنیا را برایم خوب خلوت کن گدایی آمدم امروز پس قدری محبت کن بلندا ! بی کرانا ! درد داریم و دوا داری زمانه زخمی ام کرده ولی قطعا شفا داری ببین دنیا گرفته سخت بر ما …. راه ها داری به گریه آمدم پیشت برایم کربلا داری ؟ پشیمانم اگر رفتم مسیر اشتباهی را پناهم باش وقتی که چشیدی بی پناهی را بمیرم بی حمایت عصر عاشورای خواهر را بمیرم تکه تکه های عریان برادر را نمیفهمیم و میخوانیم روضهْ روضهْ معجر را به روی ناقه میبردند اولاد پیمبر را سنان میبرد تا خورجین اسبش هست زینب را طناب شمر میبندد غروبی دست زینب را جدال کل حق و کل باطل بوده انگاری سپاه ظلمت و یک زن که مانده بی کس و یاری صدای دختر زهرا و گوش ابن سعد ؟ آری ندیده چشم او در طول عمرش کوچه بازاری ز داغ اوست که این روضه ها مکشوفه میگردد زنی بر چارپا دارد درون کوفه میگردد زنی با این جلالت چشم ها از این و آن خورده زنی با این شکوه از دست خولی تازیان خورده زنی با این سخاوت چوب دستی از سنان خورده زنی با این مقاماتش بگویم خیزران خورده ؟ نباید حالت زینب چنان آواره ها باشد چرا ذریه بین مجلس میخواره ها باشد ؟ ✍ .
. ندیده بود از ما غیر خوبی همونی که رسید بعدش لگد زد نه اینکه من بگم ، تو نامه گفته جدای از لگد ، حرفای بد زد چقدر آتیش آوردن پشت در که تموم خونمون خاکستری شد تمومه خونواده غصه دارن چراغ زندگیمون بستری شد یه دنیا خستگی رو شونه هاشه واسه اینه نمیتونه بخوابه دقیقا حالت خواب و بیداریش شبیه فردای طفل ربابه دوتا از برگ گل نازک تری که یکیشون میخ یکیشون تیر خورده به این زخم گلو و زخم سینه میاد که انگاری شمشیر خورده نوه مادر بزرگ و دوست داره علی اصغر میمیره واسه زهرا هزارتا هم شباهت داشته باشن یه فرقی هست که گریه ام میره بالا به قبر فاطمه نیزه نخورده علی رو نیزه ها بیرون آوردن لبای خشک و خونیش رو که دیدن همه پایین نیزه اش آب خوردن ✍ .