.
#حضرت_زهرا
#وصیت
#بستر_بیماری
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم
از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم
از مردم مدینه از این شهر خسته ام
از روزگار و مردمشان چشم بسته ام
مشکل شده است حل شدن مشکلات من
باید که چاره کرد به عجل وفات من
از حال و روز تب زده ام تاب رفته است
از چشمهای خسته من خواب رفته است
سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من
پایین نرفته آب خوشی از گلوی من
سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام
از همسر غریب خودم رو گرفته ام
سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط
روزی هزار مرتبه جان باختم فقط
سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم
خود را کشان کشان سر سجاده می برم
خود را برای پر زدن آماده کرده ام
جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام
میخواهم از حبيب خداحافظي كنم
از حيدر غريب خداحافظي كنم
خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي
آماده سفر شده ام الوداع علي
نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي
نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی
نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود
در خانه تو زندگی من چه خوب بود
نه سال در کنار تو من غم نداشتم
چیزی میان زندگی ام کم نداشتم
نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام
خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام
من را ببخش می روم و میگذارمت
ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت
من خویش را روانه سوی قبر میکنم
اما براى تو طلب صبر ميكنم
شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت
آرام کردن حسن افتاد گردنت
امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن
بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن
با دیدن کبودی رویم صبور باش
دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش
با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش
با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش
مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا
اصلا به جای غسل تیمم بده مرا
بالی که سوخته است وبال تو میشود
اندوه فاطمه همه مال تو میشود
من را ببخش زحمت تابوت می کشی
خود را کنار من روی زانوت می کشی
آهسته بر جنازه زهرا نماز کن
وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن
آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن
با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن
بالا سر جنازه ام از کربلا بگو
از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو
آتش بزن به روضه خود عالمین را
از جای من ببوس گلوی حسین را
شاعر: #محمدجواد_پرچمی✍
..___________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#وصیت #امام_علی
#زبانحال_مولا
یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل
دست تو و دست یتیمانم ابالفضل
امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت
جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل
پاشو از امشب ساقی این خاندان باش
آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل
جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش
خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل
ای وای از وقتی که میگوید به صحرا
کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل
این کوفه خولی و سنان و شمر دارد
دلواپس فردای طفلانم ابالفضل
امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس
بازار کوفه جای زنها نیست عباس
وقتی که ناموس خدا میآید اینجا
در کوچهها جشن و چراغانیست عباس
هم با سر تو ،هم حسینم بین زنها
در کوچهها آیینه گردانیست عباس
زینب که سفرهدار کوفه است ، آه ،آن روز
در پیش رویش نان مجّانیست عباس
وقتی که میبندند بر نیزه سرت را
بی روسری راهی مهمانیست عباس
درکوفه خیلی چیزها میبینی اما
آنچه نمیبینی مسلمانیست عباس
✅حسین قربانچه ۱۴۰۳
#شهادت_امام_علی
#شب_بیست_و_یکم_رمضان
#حضرت_عباس علیه_السلام
.