مـشك بـرداشت كه سيـراب كـند دريـا را
رفـت تـا تـشنـگياش آب كـند دريـا را
آب روشن شد و عكـس قـمر افتاد در آب
مـاه ميخواست كه مهتاب كند دريا را
تـشنه ميخواست ببيند لـب او را دريا
پس ننوشيد كه سيراب كند دريا را
كوفه شد، علقمه شق القمري ديگر ديد
ماه افتاد كه محراب كند دريا را
تـا خجالت بكشد، سرخ شود چهره ی آب
زخم ميخورد كه خوناب كند دريا را
نـاگهان موج برآمد كه رسيد اقيانوس
تـا در آغوش خودش خواب كند دريا را
آب مهـريه گُل بـود و اِلاّ خـورشيد
در توان داشت كه مرداب كند دريـا را
روي دست تو نديده است كسي دريادل
چون خدا خواست كه ناياب كند دريا را
شعر از : سید حمید رضا برقعی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#محرم
#عاشورا
#حضرت_زینب(س)
سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود
چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود
چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان
در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود
زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ
در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود
ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام
در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب
پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود
شعر از : قادر طهماسبی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🏴علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
🏴دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
🏴تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
🏴گیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم
🖤 #تاسوعا حسینی بر آقا #امام_زمان عج و همه شیعیان و مسلمانان تسلیت باد🖤
#قمر_بنی_هاشم
#علمدار
#عاشورا
#تاسوعا
#کربلا
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
افتادی از بلندی و آقا سرت شکست
ته مانده های زخمی بال وپرت شکست
وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد
تیر کمان میان دو چشم ترت شکست
با نیزه های لشگریان زیر و رو شدی
در زیر نیزه ها به خدا پیکرت شکست
در لحظه ای که تا شدی و دست وپا زدی
سقا کنار خیمه قد خواهرت شکست
بر روی پای فاطمه گفتی بیا اخا
بنگر به نیزه ای کمر لشگرت شکست
یک یا حسین گفتی و زینب دلش گرفت
آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست
#کربلا
#تاسوعا
#عاشورا
#علمدار
#قمر_بنی_هاشم
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
چشمها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محوِ چشمم، چشمها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانبِ ارباب بود ...
ژولیده نیشابوری
🏴
#قمر_بنی_هاشم
#علمدار
#عاشورا
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#محرم
#شب_عاشورا
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع
امشب همه اذن از او بگیرند
تا در یم خون وضو بگیرند
امشب همه در راز و نیازند
فردا به بهشت در نمازند
امشب شب بیعت حبیب است
در دشت شمیم بوی سیب است
امشب شه دین به خیمه گاه است
فردا به میان قتلگاه است
امشب، شب قیامت کبرای دیگر است
هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است
امشب رسد به گوش، مناجات عاشقان
فردا، به روی خاک، بدنهای بیسر است
امشب، علم به دست علمدار کربلاست
فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
بین الحرمین بین الحرمین ، سلام ما به عباس و حسین
نوکر شده ام نوکر شده ام ، نوکر این دو برادر شده ام
شور و شِینم یا حسین ، نور و عینم یا حسین
عاشق این پرچم یا حسینم ، یا حسین
غم تو در آب و گِل به دلم شد منتقل
آقاجون کرب و بلا میمیرم من یحتمل
... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ...
من بی سر و پا ، ولی شوری به سر پایین پا
با هر نفسم عشقم اینه به محرم برسم
ثانیه به ثانیه ، تو دلم طوفانیه
باشه هر جا روضتون بی بی زهرا بانیه
توی روضت حالیه ، آقا دستم خالیه
میرسم من با تو به مقامات عالیه
... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ...
با چشمای خیس ، بر حسینیه ی دل سینه زنید
جان ها به فدات ، روز به روز زیاد میشن سینه زنات
تا حرم نیست فاصله ، سینه زن ها هَروله
کی دلش تو علقمه ست کی دلش تو مقتله
باید امشب سیدی برات مارو بدی
چقد از تو دَم زدم خودت آقا شاهدی
... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ...
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#کربلا
#عاشورا
#بین_الحرمین
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#سلام_امام_زمانم
آقــــٰـاجـــــٰآن..
عٰالــم به شـــوق آمَدنـــــت
ندبه خـــــوٰان تــُـوست...
●چِشـــــم انتـــــظٰار تـــُــو ؛
حرم« عـمه جـــان »تـــوست...
یـٰا ایــن دِل شِکــسته ی مــا را،
صَبـــــور کُـــــن...
یـــا أز بــرٰای زِینــب کبُــری
ظُهــور کـُــــن...
أللَّھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفَـرَج🤲🥀
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#ظهور
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
التماس دعا 😭😭😭
#امام_حسین_علیه_السلام
#رقیه
#عاشورا
#کربلا
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
بردیا محمدی
#کربلا
#قمر_بنی_هاشم
#حضرت_زینب
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
بردیا محمدی
#کربلا
#قمر_بنی_هاشم
#حضرت_زینب
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
كمتر بر این غریب بدون كفن بزن
این ضربه ی دوازدهم را به من بزن
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن
اینقدر این شهید مرا زیر و رو نكن
مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند
قبول كن كه شبیه حصیر افتادی
قبول كن ته گودال گیر افتادی
مخواه تا كه سر من به گریه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
برای پیكر تو یك لباس بگذارند
میان گریه ی من این سنان چه می خندد
دهان باز تو را نیزه دار می بندد
آهای شمر عبا را كسی ربود برو
بیا النگوی من را بگیر و زود برو
برای غارت پیراهنت بمیرم من
چرا لباس ندارد تنت بمیرم من
قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم
و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاه مرا زمین زده اند
شاعر:علی اکبر لطیفیان
#امام_حسین_علیه_السلام
#کربلا
#عاشورا
#گودال
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》