4. قسمت سوم.mp3
3.51M
#استاد_حیدرزاده
#داستان_یتیم_نوازی_مولا
#قسمت_سوم
همه گفتند به آواز جلی
که ای جوان ، از تو رسد بوی علی
پس در آن حال
به سوز و غم و شور
کرد روشن اسدالله تنور
فرمود : پیرزن ، من میروم تنور روشن میکنم ، تو بچه ها رو سرگرم کن ، برات نان بپزم ...
#قربان_مقامت
دوده آتش شد از آن خانه بلند
با خبر مردم همسایه شدند
همسایه ها دیدند ، دود از خانه ی پیرزن بلنده ، تنور خونه ی پیرزن روشن شده ، خدا چی شده ؟ تنور خونه ای که ماه ها روشن نبوده ، امروز چی شده تنور خونه ی پیرزن روشن شده ؟
زنی آمد بسوی خانه ی او
گفت برم ببینم خونه اش چه خبره ؟
زنی آمد بسوی خانه ی او
دید آن محفل شاهانه ی ا و
دید خونه ی پیرزن یه طور دیگریه ، امروز خونه اش یک حال و هوای دیگری داره .. امروز بچه هاش سرحالند ...
گفت با مادرِ اطفال یتیم
کیست در خانه ات
این لحظه مقیم ؟
پیرزن کی تو خونه ات اومده ؟ امروز وضع خونه ات طور دیگری است
گفت : دل گرچه به او باخته ام
لیک اورا هنوز نشناخته ام
صاحب حُسن و
جمالِ حسن است
پدرِ جمله یتیمانِ من است
گفت : نمیشناسمش ولی خیلی مهربونه ... به به ، افتخار داریم پیرو این امیرالمومنین هستیم
گفت : نمیشناسمش ، ولی از موقعی که تو خونه ام اومده ، وضع خونه ام عوض شده ، بچه ها مو نوازش میکنه ، برا بچه هام غذا آورده ، بچه هامو میبوسه ..
صاحب حُسن و
جمالِ حسن است
پدرِ جمله یتیمانِ من است
گفت حالا کجاست اون آقا ؟ بگو من برم ببینمش .. کیه ؟
آمد آن زن
سوی مطبخ ، ناگاه
چشمش افتاد
به روی مهِ شاه ..
یه نیگاه کرد ، دید این آقا امیرالمومنین است ، این علیِ ..
.
3. قسمت دوم.mp3
3.87M
#استاد_حیدرزاده
#داستان_یتیم_نوازی_مولا
#قسمت_دوم
این سخن تا اسدالله شنید
دلش از غُصه ی آن زن لرزید
لب گشود آن شهِ افلاک مقام
گفت کِی بانوی غمدیده سلام
دِه اجازت
که در این جوش و خروش
مشکِ آبت را بگیرم بر دوش
پیرزن گفت زهی مرحمتت
خیر گردد ز خدا عاقبتت
خدا عاقبتت رو به خیر کُنه جوان ، میخای کمکم کنی ؟ خدا خیرت بده
مَشک بگرفت امامِ ذی جود
ره سوی خانه ی آن زن پیمود
پای در محفلِ ایتام نهاد
میکشید آهِ دمادم ز نهاد
کودکان گِردِ رخش جمع شدند
همه پروانه ی آن شمع شدند
وارد خونه ی پیرزن شد امیرالمومنین ، دید چند تا بچه یتیم یه گوشه ای نشستند ، رنگشون پریده ، اشکِ چشمشون جاریه ، اومد نشست کنار بچه یتیما ، یتیمارو روی زانوش نشوند ، اشکِ چشمشون را پاک کرد ، بچه ها را بوسید ، نوازش کرد
کودکان گِردِ رخش جمع شدند
همه پروانه ی آن شمع شدند
شیرِ حق از رخشان ، گرد زدود
اشک چشم همه را پاک نمود
گلِ روی همه را می بوئید
رخِ زرد همه را می بوسید
آن نوازشگرِ خیلِ ضعفا
گفت عزیزان من ، چی میخواهید ؟ گفتند : آقا گرسنه ایم .. آقا چندوعده است غذا نخوردیم ، علی ... علی...
آن نوازشگرِ خیلِ ضعفا
رفت بر جمله بیاورد غذا
گفت که ای سوخته دلها بخورید
لیک باید که ز علی درگذرید
علی رو حلال کنید ، از حال شما غافل بود علی ... به به ... تو این ماه رمضون ، نکنه بچه یتیمی کنار خونه ما باشه وگرسنه بخوابه ... آی تویی که میگی : من پیرو امیرالمومنینم ، نکنه خانواده ای باشه تو محله ی ما ، شب ها گرسنه بخوابند ...
#امام_علی
1. کلیات مشعل تابنده.mp3
15.46M
#داستان_یتیم_نوازی_مولا
( فایل کامل )
#استاد_حیدرزاده
علی آن مشعل تابنده
با تشکر ازجناب آقای سید علی شجاعی که محبت نموده و این فایل را برایمان ارسال کردند
📖متن كامل قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_
*قرآن ها رو باز کنیدمقابل صورت، امشب نمیدونم بچه های امیرالمومنین چه جوری احیا گرفتند،امشب آقامون کجاداره قرآن سر میگیره؟*
ای پادشه خوبان،(داد از غم تنهایی3)
دل بی تو به جان آمد(وقت است که باز آیی3)
*یه سلام بدم هرجای عالم که هست دعاگومون باشه*"السلام علیک حین تقرا و تبین"الان داری کجا قرآن میخونی؟اگه صدای قرآن خوندنت رو مابشنویم ما بیچاره میشیم،علامه بحرالعلوم توحرم امیرالمومنین داشت زیارت میکرد،با اون هیبت وجلالت که مثل همیشه وارد حرم میشدشاگردان دورش حلقه میزدند،قدم هاشو آهسته آهسته برمیداشت،با کمال ادب و تواضع؛یه وقت دیدند علامه از خود بی خود شد،داره میاد سمت ضریح،اما به جای اذن دخول داره این شعرو زمزمه میکنه:
چه خوش است صوت قرآن،زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن،سخن خدا شنیدن
اون قده بی قراری کرد،حالش منقلب شد، کسی جرات نداره سوالی کنه،فردا بعضی از نزدیکانش پرسیدن آقاشما هرشب بااین آداب وارد حرم میشدید دیشب چرا این سخنو گفتیدفرمود:داشتم زیارت میکردم یه وقت دیدم امام زمان داره زیارت میکنه،کنار ضریح امیرالمومنین داره قرآن میخونه*
"السلام علیک حین تقرا و تبین"
شب قدر مال توئه آقا"السلام علیک حین تحمد و تستغفر"الان اگه دست خوشگلشو بالا بیاره،برا تک تک ما استغفار کنه بسه"قرآن ها رو باز کنید مقابل صورت،فقط خدا میدونه امشب ارباب ماچقدر گریه کرد،فقط خدا میدونه زینب امشب چقدر ناله زد،بابا تو رییس حکومت این شهر بودی واین بلا رو به سرت آوردن،فهمیدی چی گفتم؟!فردا اگه اینا بچه یتیم ببینند چه میکنند*" اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُوَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى*این قسم هارو دادی چی میخوای؟!أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ"شب اول دهه سومه،پیغمبر(ص) فرمود:ماه رمضون آخرش عتق من الناره؛حضرت موسی علی نبینا و آله علیه و علیهم السلام پرسید"الهی ارید نجاة من النار...مگه نخواندی"اجرنا من النار یا مجیر"مگه این شبا جوشن کبیر نخوندی؟همش پیامش اینه اسم مارو در زمره ی آزاد شده ها بنویس،این پیغمبر اولوالعزم پرسید:خدایا راه نجات از دوزخ چیه؟ندا اومد کدش اینه"استغفر فی لیلة القدر،نسخه ی نجات ازآتش مال کسیه که شب قدر بیاد درخونم استغفار کنه؛اینجا دستور عرض حاجت داد؛یه بار دیگه زن و مرد همه با هم بگیم:الهی العفو ...قرآن ها راروی سر میگذاریم#:
"اللهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَأَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" ده مرتبه همه باهم"بک یا الله"جل جلاله و عظم شانه،فرمود"ولو انهم اذظلمو انفسهم جائوک،ای پیغمبر اگر گنهکارا نزد تو اومدن"استغفرو الله واستغفرهم الرسول"تو براشون استغفار کنی"لوجدو الله توابا رحیما"من اونا رو میبخشم میخوایم خدارو به رحمة للعالمین قسم بدیم،ده مرتبه"بمحمد (ص)"ده مرتبه خدارو به صاحب امشب قسم بدیم،اون آقاییکه پیغمبر فرمود"انا لا استغنی منک فی الدنیا و الاخره"دنیا و آخرت من از تو بی نیاز نیستم علی جان،جایی که پیغمبر این جوری بفرماید،ما چی بگیم؟!ان شاالله وعده ی هممون ایوان نجف،ده مرتبه"بعلی...صلوات الله وسلامه علیه"بدن بابارو میون قبر گذاشت امام حسن بالای سر و کنار زد دید انبیاء اولوالعزم آمدن به استقبال بابا،پایین پا رومثل همیشه ابی عبدالله کنار زد دید چهار زن بهشتی بامادرش فاطمه اومدن،ده مرتبه"بفاطمه(س)"ده مرتبه باهم "بالحسن سلام الله علیه" کریم اهلبیت،پیغمبر فرمود:هر کی بر حسنم گریه کنه قیامت گریان نیست،ده مرتبه"بالحسین سلام الله علیه"همه براش گریه کردند؛ده مرتبه "بعلی بن الحسین سلام الله علیه" ده مرتبه"بمحمدبن علی سلام الله علیه" آخرین امام بقیعه،ان شاالله با نابودی وهابیت شیعه بریم مدینه بقیع رو با مژه جارو کنیم"بجعفر بن محمد،بموسی بن جعفر،بعلی بن موسی،بمحمدبن علی،بعلی بن محمد،بالحسن بن علی،آخرین قسمه،کلید همه ی حوائج به دست امام زمانه؛معلوم نیست شب بیست و سوم اجل مهلتت بده یانه،اقا داره دونه دونمون رو میبینه حوائج دونه دونمونو خبر داره،با همین اشک چشمت بگو همه رو دعا کن،مردم مظلوم یمن،اونایی که نتونستن امشب بیان،بیمار بودن،حتی میخوام بگم دلتو دریا کنی،گنهکارایی که امشب جای دیگه رفتن رو تو دعاشون کن بگو آقا اگه بدونن اینجا چه خبره میان،ده مرتبه"بالحجه"
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
بانوای حجت الااسلام میرزامحمدی
واحد؛ امید نجات.mp3
1.87M
#امام_حسین علیهالسلام
#واحد
🔹امید نجات🔹
چه خوبایی جمعن تُو بزم عزات
شلوغه همیشه حسینیههات
میدونم که دیره ولی اومدم
یه ذره منم گریه کردم برات
کشوندم دلو اینجا آوردم
اجازه دادی اسمتو بردم
عوض کرد منو، نگاهت حسین
چقدر حسرت عمرمو خوردم
عجب کیمیاییه عشق تو ارباب حسین
که حتی کسی مثل من میشه بیتاب حسین
منِ روسیاهو تو دریاب حسین
«الهی نیفته حسین اسمت از رو لبم
حسین جان حسین جان بشه ذکر روز و شبم»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلبم نگاه تو افتاد حسین
شدم از غم عالم آزاد حسین
منو زیر و رو کرد همون یک نگاه
که شد خونۀ قلبم آباد حسین
عوض شد مسیر حیات من
شدی چارۀ سیئات من
توی سختیِ دم آخرم
بیا ای امید نجات من
تویی مهربونتر به من از پدر مادرم
الهی باشه سایۀ لطف تو رو سرم
تو مولا و من تا ابد نوکرم
«الهی نیفتم یه روز از نگاهت حسین
نگهدار همیشه منو تُو پناهت حسین»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
.
واحد؛ یا اباصالح.mp3
1.6M
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#واحد
🔹یا اباصالح🔹
آرزو دارم، منم ببینمت یه بار
ولی میدونم، گرفته چشم من غبار
چی بگم وقتی، اسیر درد غفلتم
همه جا هستی، منم که غرق غیبتم
حقّمه اگه شب و روز، قسمت من اشک و آهه
چطوری تو رو ببینه، چشمی که پر از گناهه؟
راهش اینه
هر کسی میخواد ببینه آقاشو
به روی دنیا ببنده نگاشو
تا که بشنوه یه روزی صداشو
«یابن زهرا، یا اباصالح مدد، یابن زهرا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه جا گفتم، دل من عاشق تو شد
ولی میدونم، کسی که لایق تو شد،
هر جا که میره، مایۀ زینت شماس
ولی کار من، یه عمره غفلت و ریاس
آقاجون تو که سرشتی، از ازل آب و گلم رو
تو میتونی با نگاهت، زیر و رو کنی دلم رو
ای وجودم
میدونم عاشق خوبی نبودم
ولی از جَدِّ غریبت سرودم
روضهخون اون لبای کبودم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با لب تشنه، وقتی میری پای فرات
به جای اشکات، خون میباره از تُو نگات
میدونم آقا، به گوش تو میاد همهش
از توی خیمه، هنوز صدای اَلعَطَش
میبینی علیِ اصغر، روی دستای ربابه
هنوزم تشنۀ اشکه، هنوزم تشنۀ آبه
بیقراری
که بیای به خیمه آبی بیاری
داره از علقمه میاد سواری
سحرای جمعه چشمانتظاری
بیقراری
که بیای رو زخما مرهم بذاری
میاد از رو نیزهها صوت قاری
غروبای جمعه اشکاته جاری
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
#شب_قدر
.
#مناجات
#شب_قدر
الهی به حیدر، الهی به زهرا
شب بیست و سوم، بیا بگذر از ما
شب بیست و سوم، با این رو سیاهی
به جز رحمت تو، ندارم پناهی
شب بیست و سوم، ببین شرمِ رومو
جلو چشم مردم، نبر آبرومو
تو رو جان زینب، اِلٰهَ المُسیئون
بزن ما رو امّا روتو برنگردون
"الهی اَغِثنی ، الهی اَغِثنی"
برا چی نگریَم، برا چی نبارم
الان یک دو روزه که بابا ندارم
بازم داغ مادر برام گشته تازه
نشد که برم باز به تشییع جنازه
منم دختری که اسیر غروبم
برا داغ بابام به سینه میکوبم
توی گریهزاری،دعا من همینه
که هیچکی باباشو شکسته نبینه
"امون از یتیمی ، امون از یتیمی"
سلام ای سرِ در طبق آرمیده
میدونی رقیهت چه رنجی کشیده
سلام ای پر از زخم، پر از زخمِ کاری
چرا جای سالم تو صورت نداری؟!
میدونم که بردن چهجور پیرُهن رو
میدونی که بردن النگوی من رو
میدونم چهجوری سرت رو بریدن
میدونی چهجوری موهام رو کشیدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_بیست_و_سوم
👇
#مناجات_شب_قدر
#امام_حسین
آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده
که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده
هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت
زیر پای همه حالا ثمرم افتاده
من همان شاخهی سرسبز تَه باغ توأم
که دگر پیر شدم برگو برم افتاده
بشکند پای من ای وای چه کردم به خودم
به چه جاهای بدی که گذرم افتاده
دل من جای علی بود خرابش کردم
از دلم نام شریف پدرم افتاده
آشتی کن که دوباره به خودت برگردم
آرزوهام همه دور و برم افتاده
#جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش
من که خوردم به زمین و سپرم افتاده
بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی
که هوای #نجفِ او به سرم افتاده
تا به ایوان طلایش نظر من خورده
جنت و هشت بهشت از نظرم افتاده
برسانید سلامِ منِ بد را به حسین
فطرس امشب تو ببر..من که پرم افتاده
شب قدری ببریدم طرف کرببلا
خیر عالم همه در این سفرم افتاده
دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم...
داع خشکی لبش بر جگرم افتاده
نیزه ها عاقبت از اسب زمینش زده اند
خبر ذبح سرش بین حرم افتاده
سیدپوریا هاشمی
#مناجات_با_خدا
.
.
#امام_علی
#شهادت_امام_علی
#زمینه
بعد مادرت من بودم ، سایه ی سرت من بودم
تا بزرگ بشی غمخوار حال مضطرت من بودم حسن
بغض بیصدا تو بودی ، توی کوچه ها تو بودی
شاهد رخ نیلی و سیلی بی هوا تو بودی حسن
بذار دلم مهمون آغوشت شِه بابا
بذار غم کوچه فراموشت شِه بابا
بعد بابا مواظب حسین من باش
نذار یه لحظه غم بشینه توی چشماش
هر جا میره باهاش اباالفضلمو بفرست
کاشکی میشد کرب و بلا هم باشی همراش
... وای وای وای وای ، وای وای وای وای ...
بعد مادرت بد دیدم ، یک جواب سلام نشنیدم
من که پهلوون شهرم از نبودنش ترسیدم حسن
بعد مادرت جون دادم ، دیگه از نفس افتادم
صورت کبودش بابا لحظه ای نرفت از یادم حسن
خیره شدم به چشم اشک آلود زینب
روضه خونِ چادر خاکیش بوده زینب
امون از اون روزی که زینبم میبینه
با صورت خاکی حسین روی زمینه
میبینه از روی بلندی ته گودال
یکی داره با چکمه رو سینه میشینه
... حسین حسین حسین حسین ...
👇