.
🌹#ولادت_امام_محمد_باقر
🌹#سرود
🎤مداح :حاج مهدی اکبری
از آسمون باز خبر میارن
فرشته ها یه قمر میارن
از تو بهشت یه سبد ستاره
هدیه برای این پسر میارن
دلها از غم میشه امشب آزاد
نوری از عرش تو مدینه افتاد
خورشید امشب خوابیده
آروم رو دست امام سجاد
پر وا کنید آی عاشقا
تا هممون بشیم مسافر
سبد سبد گل بریزید
رو مقدم امام باقر
مولا ،مولا، مولا ، یا امام باقر
آقای ما همه چی تمومه
بی عشقِ و هر نفس حرومه
هر چی داری توی دین و مذهب
از سخن باقرالعلومِ
توی دامِ یه نگاهش اسیرم
درِ خونش تا ابد فقیرم
می خوام امشب از آقا برات کربلا بگیرم
آقای من میدونه که عاشق بین الحرمینم
عاشق یک نماز صبح تو حرم امام حسینم
مولا ،مولا، مولا ، یا امام باقر
مولا ،مولا، مولا ، یا امام باقر
تو این شبِ جشن عاشقونه
ملک داره به غزل میخونه
تو دلبری به خدا تو عالم
آقای ما نداره نمونه
پشت خونه شده پُر ز سائل
ماه هم امشب شده قرص کامل
چه رؤیایی سر گذاشته روی
دوش ابو الفضائل
نگاه کنید تو مدینه سفره ی نذریه حسین و
برا نوه اش که میچینه ستاره های عالمین
#سرود #میلاد_امام_باقر
1_1430778521.mp3
8.41M
#ولادت_امام_باقر علیه_السلام
#سرود
🎤مداح :حاج مهدی اکبری
کمالی:
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
💚بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
💚حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
💐🌸اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🌸💐
4_6037165219925462181.mp3
687.5K
#حضرت_ام_کلثوم_زمینه
پنجاه ساله با غم عجیـنم
پنجاه ساله غربت نشـینم
پنجاه ساله اشكم رَوونه
پنجاه ساله دل غرق خونه
پنجا ساله كه روضه ي مادرم شده قاتلم
پنجا ساله كه اشكاي خواهرم شده قاتلم
تو دو سالگي ديدم سوزوندن درو
ضجّه مي زدم وقتي زدن مادرو
دیدم بستن دست بابام حيدرو
اي واي از غريبي
----------------------------------
يادم نميره دلشوره هامو
يادم نميره فـرق بابامو
يادم نميره طشت پر از خون
نعش داداشم شد تيربارون
پنجا ساله كه روزگار رسونده جونمو بر لبم
پنجاه ساله كه هركجا شريك درداي زينبم
مثل خواهرم بال و پرم حسين بود
مثل خواهرم تاج سرم حسين بود
مثل خواهرم همسفرم حسين بود
اي واي از اين غريبي
----------------------------------
ديدم غروبِ دشت بلا رو
ديدم تو گودال سر نيزه ها رو
ديدم كه پيش چشماي زهرا
داداش حسينم شد ارباً اربا
آه از چادراي سوخته آه از صورتاي نيلي
آه از بددهنيهاشون آه از كعب ني و سيلي
اين روا نبود بريم ميـونِ اَنظار
حقّ ما نبود اون همه ظلم و آزار
جاي ما نبود بزم شراب و بازار
اي واي از اين غريبي
#محمد_قاسمی
4_6035312199235275760.mp3
612.1K
#حضرت_ام_کلثوم_واحد
بند اول:
از کوفه تا شام بلا / جونم رسیده بر لبم
تو این همه مصیبتا/ منم شریک زینبم
برا سر بریده گریه کردم
برا مشک دریده گریه کردم
منزل به منزل در کنار زینب
با قامت خمیده گریه کردم
واویلتا واویلتا واویلا
بند دوم :
از خیمه گاه به قتلگاه/ رسیدم و دلم شکست
رو سینه ی برادرم / دیدم یه بی حیا نشست
تو قتلگاه افتاده بود امیدم
من ناله های مادرو شنیدم
حسینمو تو ازدحام گودال
به زیر تیغ و تیر و نیزه دیدم
بند سوم:
اون شب تو ویرونه ی شام / کار من آه و گریه بود
دلیل اشک و ناله هام / تشنگی رقیه بود
گرسنه بود یه ذره نون نداشتیم
مرهم برای زخم پاش نذاشتیم
تنش رو با همون لباس پاره
با چشم خون میون خاک گذاشتیم
#مرتضی_کربلایی
🖤
💔قلب من شد مبتــلایت یا حسین
💔عاشق صحن و سرایت یا حسین
💔از خدا خواهم که روزی من شوم
💔زائـــر کــرب و بــلایـــت یا حسین
💔کعبه هم گشته سیـه پوش شما
💔برتـنـش رخـت عــزایت یا حسین
💔آرزو دارم نـمــیــرم تـــا شــود
💔جان مــن آخـر فدایت یاحسین
💔سـرمـه چـشــمـان بـیمارم شود
💔ذرّهای از خــاک پـایت یا حسین
💔کـاش چــون حـرّ ریاحی عاقبت
💔قـسمـتم گــردد عنایت یا حسین
💔تا ابــد مِـهـر تـو حـک شـد در دلم
💔تا دلـم شــد آشـنـایــت یا حسین
💔دوسـت دارم شـامـل حـالـم شود
💔درقـیـامت هـم دعـایت یا حسین
#حسین_را_صدا_بزن
اگربه حنجرت نواست حسین راصدا بزن
دلت ز غصه نینواست حسین راصدا بزن
اگربه سینه ات غمی نشسته آه می کشی
غم فراق کربلاست حسین راصدا بزن
اگرگدای هردری شدی رهت نداده اند
حسین عاشق گداست حسین راصدا بزن
اگر به درد لاعلاج اسیر و مبتلا شدی
ذکرحسین حسین دواست حسین راصدا بزن
اگرکه کشتی گناهِ تو به گِل نشسته است
بدان حسین ناخداست حسین راصدا بزن
اگرمصیبتی تو را دچارشد بگو حسین
مصیبتش چه غم فزاست حسین راصدا بزن
دلت شکسته شد بگوحسین،که این شکسته دل
میان دل شکسته هاست حسین راصدا بزن
به فاطمه قسم حسین، عزیزتر زجان بُوَد
به غم اگر چه مبتلاست حسین راصدا بزن
دوازده امام ما ، گرامی اند ولی حسین
حساب کار او جداست حسین راصدا بزن
تاکه بگویی یاحسین، فاطمه می دهد جواب
نشسته پای روضه هاست حسین راصدا بزن
بغیر خوبی از حسین، ندیده ایم ز کودکی
امام نازنینِ ماست حسین راصدا بزن
تو«شاهد»هرچه خواستی حسین عطانموده است
حسین معدن عطاست حسین را صدا بزن
✍شعراز: علی اکبراسفندیار«شاهد» خادم اهل بیت کمالی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
مناجات #امام_زمان (عج)
باز هم از عمل خویش به دل غم دارم
خسته از این همه آلودگی و تکرارم
دل من تنگ برای همه شد الا تو
وای از تیرگی این دل بی مقدارم
معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم
پر شده نامه ی من از گنه بسیارم
نامه ام اشک تو را باز درآورده...ببخش
وای بر من که همیشه سر تو سربارم
مهربان تر ز خودت در همه ی عالم نیست
با همه تیرگی ام سوی شما رو آرم
یک نظر کن که من از دست خودم خسته شدم
بی نگاه تو اثر نیست بر استغفارم
من اسیر غم دنیا شده ام کاری کن
تا رها گردم از این زندگی غم بارم
هر که دور از سر کوی تو شده خوار شده
نده غیر از خودت آقا به کسی افسارم
با همه پستی من دست مرا می گیری
ای فدای تو و بخشیدن تو دلدارم
سمت نوکریت را به دو عالم ندهم
فخرم این است که من نوکر این دربارم
# مجتبی قاسمی
هدایت شده از خادم اهل بیت کمالی
AUD-20220603-WA0011.opus
281.4K
#روضه_امام_حسین (ع)
😭😭
چشمی که دریا می شود شبهای جمعه
محبوب زهرا می شود شبهای جمعه
توبه همان اشک است، با اشکی که دارم
این دیده زیبا می شود شبهای جمعه
گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا
این نامه امضا می شود شبهای جمعه
درد فراق کربلا، درد گناهم
این دو هم آوا می شود شبهای جمعه
خیلی دلم حال و هوای گریه دارد
در سینه غوغا می شود شبهای جمعه
از اول هییت همیشه رسم این است
با روضه معنا می شود شبهای جمعه
عطر حرم تا بر مشام من می آید
دردم مداوا می شود شبهای جمعه
فرقی به فرزندان زهرا نیست اما
باب الحسین وا می شود شبهای جمعه
هرجا که نامی از حسین آید یقیناً
عرش معلا می شود شبهای جمعه
با روضه های شاه بی لشکر همیشه
غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه
چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر
هر قامتی تا می شود شبهای جمعه
اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم...
...مادر که تنها می شود شبهای جمعه
شبهای جمعه سوختن را دوست دارم
گریه به شاه بی کفن را دوست دارم
😭😭
التماس دعا
384374431849.mp3
3.04M
خادم اهل بیت کمالی
مداحی رمضانی
پیشنها دانلود التماس دعا😭😭😭
دنیای منی حسین، از دنیا تو رو میخوامℐ♪•*
این خواهش قلبمه، شب جمعه حرم بیامℐ♪•*
اگه تمومِ حسرت دلم زیارتهℐ♪•*
ولی دلم خوشه که این جدایی قسمتهℐ♪•*
تموم زندگیم شبا میونِ هیأتهℐ♪•*
ممنونم از در این خونه نکردی تو ردمℐ♪•*
با همهٔ سابقهٔ خوب و بدمℐ♪•*
به یاد لبهات نه به آب لب نزدمℐ♪•*
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
نوکرِ بدی بودم ولی دوست دارم تو روℐ♪•*
رو سیاه شدم ولی، نکنه بگی بروℐ♪•*
بیا و مثل حر روی سیاهمو بخرℐ♪•*
این عبد عاصیو زیارت حرم ببرℐ♪•*
دار و ندارمه آقا همین چشمای ترℐ♪•*
حال من دیدنی میشه لحظهٔ جون دادنمℐ♪•*
وقتی که خاک میریزن روی تنمℐ♪•*
اربابم بیای برای دیدنمℐ♪•*
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇
با گریه برای تو دل میشه مقربتℐ♪•*
تر میکنه چشممو یاد تَرکِ لبتℐ♪•*
خشکیه کامم از کبودیه حنجرتهℐ♪•*
بمیرم آخه آب مهریهٔ مادرتهℐ♪•*
فرات همیشه شرمندهٔ چشم ترتهℐ♪•*
از ازل تا به ابد نوکراتو میده عذابℐ♪•*
یادِ دل واپسی و قحطی آبℐ♪•*
روضهٔ تشنگیِ طفل ربابℐ♪•*
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
حســـــین وااای حســـــین وااای
🍂🍁🍂
🖤
هدایت شده از خُذْنیِ مَعَکْ🕊مرا با خودت ببر
1_986847820.mp3
2.69M
از حال دلم کی با خبره 😭حق دارم اگه خوابم نبره 😔😭رویای حرم توی سرمه، چند وقته آقا کنج حرم
😭🕊
هدایت شده از کانال دایی رضا
"علقمه موج زد عکس قمرش ریخت به هم 😭
دستش افتاد زمین بال و پرش ریخت به هم"😭😭
تکه تر آیه ی قرآن شده بر روی زمین
و حسین آمد و دیدم نظرش ریخت به هم 😭😭
زینب از معرکه دور است ولی میدانست !
بر سرش میزد و چشمان ِترش ریخت به هم 😭😭
قد کمان ،مثل درختی که خمیده است ببین 😭
روی زانو شده و آن کمرش ریخت به هم 😭
بانگ آمد که لب چشمه و لب ها تشنه است 😭😭
از همین مساله هم ،،بیشترش ریخت به هم 😭
دست عباس جدا و ،سروچشم و قدمش 😭😭
قامت سرو کجا ،،مختصرش ریخت به هم😭😭
مشک پاره ، علم و دست و خدایا چه شده 😭😭😭
که علمدار حسینی، سپرش ریخت به هم😭
روی زانو شده ارباب ،،دلم شعله گرفت 😭
قافیه خون شد و احساس ،،پرش ریخت به هم😭😭
فاطمه اشک شد و ناله زد و خون بگریست 😭😭
فاطمه ناله زده ، چون پسرش ریخت به هم😭
و حسین روی زمین طاقت فریاد نداشت 😭😭
خنجر و تیر و دو چشمی ،،جگرش ریخت به هم😭
گرگ ها خنده زنان ،،واای حسینم چه کند ؟😭😭
خواهرش دید قسم،، کی قمرش ریخت به هم..!!😭😭
صبر هم طعنه زده ،،طاقت انکار چرا
زینبش ناله زد و،، میخ درش ریخت به هم😭😭
یاد میخ درو پهلو و ردی خونِ کبود 😭
باز هم ناله ی آن ،،دلبرکش ریخت به هم
یادِ شب ،عصر سیاه ،آتش و دود از همه سو 😭
گوشواره ،غم و فکرِ سفرش،، ریخت به هم😭😭
شب شد و نیزه چرا بر لب خود قرآن خواند ؟؟
شب شد و دید چرا دخترکش ریخت به هم
😭😭😭😭
#زینب _حسامی