eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
982 ویدیو
646 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. وصل به شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آقا کدام جمعه ظهورت مقدّر است بنگر که صبر شیعه دگر رو به آخر است حق می دهی که منتظرت بین فتنه ها از لحظه لحظه های حیاتش مکدّر است؟ تا کی همیشه شیعه ببیند به جای تو هر مظهر نفاق و ریا روی منبر است دنیا کجا به کام دل شیعیان شود؟! وقتی عزیز فاطمه بی یار و یاور است ایّام حزن آخر ماه صفر رسید در سینه ی حزین تو داغ پیمبر است ولله، جدّ تو به شهادت رسیده است او کشته از جنایت و بغض دو همسر است زهر جفای آن دو لعینه، ثمر نشست حالا رسول پاک خدا بین بستر است هرچند خون جگر شده از داغ روی داغ تنها شرار سینه ی او، داغ دختر است یک گوشه ی نگاه نبی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او پشت آن در است بی اختیار از دل خود آه می کشد فکر هجوم خصم و غریبی حیدر است می بیند او که فاطمه اش می خورد کتک دردش طناب بازوی سردار خیبر است می بیند او که فاطمه اش پیش مرتضی در زیر دست و پای چهل پست کافر است حالا شده ست زمزمه اش وای  ِمن حسین گریان برای حنجر  ِ در زیر خنجر است دارد عطش ولی نخورَد آب گوئیا در وقت مرگ،فکر لب خشک اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
حضرت خاتم شده با زهر کینه نیمه جان/ العجل صاحب زمان حضرت زهرا شده از داغ بابا قدکمان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 بین بستر می چکد خون از دو چشم مصطفی/ یا اباصالح بیا قصّه ی دیوار و در را گفته بهر مرتضی/ یااباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . .
. خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
391.4K
(ع) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ کجایی خواهرم دیگه رسید لحظه های آخرم بیا بزار روی زانوهات سرم کجایی خواهرم میلرزه دست و پام میریزه خونابه از کنج لبام داره کم کم بسته میشه این چشام میلرزه دست و پام ..... جون میدم با دلی زار و حزین راحت شدم با زهر کین شام غم هام دیگه شده سحر غربتم رو ببین خواهر امون از غم غربت ....... بند2⃣ میسوزه این دلم آتیش زهر میسوزونه حاصلم میمیرم و ولی زهر نیست قاتلم میسوزه این دلم زهر فقط بهونس قاتل من سیلی بی بهونس قاتل من کبودیه رو گونس زهر فقط بهونس ....... بی حیا توکوچه راهمون و بست یه جور زد گوشواره شکست تاکه مادرافتاد خیلی بد زد محکم به پهلوش لگد زد امون از غم غربت 💠💠💠💠💠💠 به قلم:
4_5866464605194162349.opus
123.6K
زمزمه ای با امام رضا(ع) به سبک یا مولا دلم تنگ اومده پایان صفر دلم شود تنگ حرم مرغی شوم وبسوی مشهد بپرم در سوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم مانند رضا(ع) زغم بسوزد جگرم یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا۲ ___ در سوگ رضا دل همه خون بشود هرعاشق او زغصه مجنون بشود کفتر رضا سر به گریبان ببرد آهوی صحرا غمین ومحزون بشود یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا۲ ____ پایان صفر مولاشده مسموم کین در خانه خود تنها فتاده برزمین از درد جگر مولا بود در پیچ وتاب اوج غربت وشرار زهری آتشین یا مولا غریب الغربا، مارا..... __ در غربت خود جوادش آمد یاد او روسوی مدینه می رود فریاد او می زندز طوس جواد خود را اوصدا تا که آید و رسد پسر بر داد او یا مولا غریب الغربا..... شعر:اسماعیل تقوایی
. درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن .
1_6364965576.mp3
9.32M
یارب پسر فاطمه غمخوار ندارد بی مونس و بی یار پرستار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد از غصه ز هجر پسرش در دم اخر تابی و توان ثامن اطهار ندارد معصومه نگر حال دل زار برادر دل خون شده از جور و عزادار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد معصومه بمیرد که نشد همسفر تو دلخون شده از هجر و مددکار ندارد رسوایی مامون همه مقصود رضا بود هرگز که رضا میل به دربار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد ای قبله هشتم ز غمت عالم و ادم در سنیه به جز اه شرر بار ندارد از غربت تو خون ب دل خلق جهان شد کس نیست که از غصه دل زار ندارد رضا یار ندارد پرستار ندارد __
. ‍ 🏴بند اول: عمره من رو به پایانه کاره من روز و شب نالس قاتلم زهر همسر نیس قاتلم داغ چل سالس اون روزی مُردم تا حادثه ی تو اون کوچه رخ داد اون روزی مُردم تو کوچه تا مادرم ناله سر داد اون روزی مُردم که سیلی زد مادرم رو خاک افتاد بی هوا زد، شد گوش پاره اینقدر محکم، زد شکست یه دونه گوشواره😭 ای وای مادرم، مظلومه زهرا بند دوم: کاش برم زودتر از دنیا عمری بود کوچه کابوسم خیلی حرفه که یک نامرد دست بلند کرد رو ناموسم اون روزی مُردم که میگرفت روشو از باغبون یاس اون روزی مُردم که میدیدم بابامو خیلی تنهاس اون روزی مُردم که فهمیدم عمر گل خیلی کوتاس پر کشید و، رفت از پیشم رفت و بعد از، رفتنش منو زد آتیشم ای وای مادرم، مظلومه زهرا شعر: (یاحسین) .
1. جان رسولم.mp3
1.62M
#( علیه السلام ) جان رسولم ، با غم قرینم در بینِ جمع و تنها ترینم قوت و غذایم خونابه ی دل سوزد دلم از ، زَهر هلا هل ( ای وای از این غم ) تکرار داغ گرانی ، دارم به سینه خون شد دلم از، اهل مدینه از این جماعت خوبی ندیدم زخم زبان و طعنه شنیدم ( ای وای از این غم ) تکرار بر جسم و جانم صد شرَر افتاد تا یاد کوچه در نظر افتاد آخر چه گویم با ضرب سیلی رخسار مادر ، گردیده نیلی ( ای وای از این غم ) تکرار ای خواهرِ من زینب کجایی ؟ باز آ که آمد وقت جدایی ... خون بسته دیگر راه گلویم از درد غربت ، با تو بگویم ( ای وای از این غم ) تکرار .
. یا اباعبدالله ، یا رحمة الله الواسعة اوج سعادت من ، عشق و محبت تو اوج ارادت من ، حب و ولایت تو راز طراوت من ، رمز اطاعت من اوج عبادت من ، فیض زیارت تو قدر و کرامت من ، معنای عزت من نشان طاعت من ، سجده به تربت تو راه طریقت من ، شرع و شریعت من اصل حقیقت من ، عشق و محبت تو ای نور ظلمت من ، چشم بصیرت من ای یار غربت من ، لطف و عنایت تو سرشت و فطرت من ، بهار رحمت من سرور و بهجت من ، لحظه ی رؤیت تو شوق و مسرّت من ، صفا و نزهت من تمام رغبت من ، حضور و صحبت تو قدر و فضلیت من ، دید و بصیرت من سرّ طبیعت من ، نگاه رحمت تو اوج شهامت من ، راز رشادت من قتل و شهادت من ، بهر ارادت تو روح طهارت من ، پایان حسرت من نجوای خلوت من ، شد شکر نعمت تو والای رفعت من ، مفهوم عزت من معنای غیرت من ، لحظه ی نصرت تو هم سِیر و سیرت من ، مقصود همت من راه هدایت من ، تا بی نهایت تو فصل اقامت من ، هم قدر و قیمت من قدر و قیامت من ، وقت شفاعت تو عشق تو عادت من ، راز سیادت من اوج سعادت من ، عشق و محبت تو ✍ .