.
#امام_زمان
#رحلت_پیامبر_اکرم
#مناجات_جدید_مهدوی
وصل به شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله
آقا کدام جمعه ظهورت مقدّر است
بنگر که صبر شیعه دگر رو به آخر است
حق می دهی که منتظرت بین فتنه ها
از لحظه لحظه های حیاتش مکدّر است؟
تا کی همیشه شیعه ببیند به جای تو
هر مظهر نفاق و ریا روی منبر است
دنیا کجا به کام دل شیعیان شود؟!
وقتی عزیز فاطمه بی یار و یاور است
ایّام حزن آخر ماه صفر رسید
در سینه ی حزین تو داغ پیمبر است
ولله، جدّ تو به شهادت رسیده است
او کشته از جنایت و بغض دو همسر است
زهر جفای آن دو لعینه، ثمر نشست
حالا رسول پاک خدا بین بستر است
هرچند خون جگر شده از داغ روی داغ
تنها شرار سینه ی او، داغ دختر است
یک گوشه ی نگاه نبی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او پشت آن در است
بی اختیار از دل خود آه می کشد
فکر هجوم خصم و غریبی حیدر است
می بیند او که فاطمه اش می خورد کتک
دردش طناب بازوی سردار خیبر است
می بیند او که فاطمه اش پیش مرتضی
در زیر دست و پای چهل پست کافر است
حالا شده ست زمزمه اش وای ِمن حسین
گریان برای حنجر ِ در زیر خنجر است
دارد عطش ولی نخورَد آب گوئیا
در وقت مرگ،فکر لب خشک اصغر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#دودمه
#شهادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
حضرت خاتم شده با زهر کینه نیمه جان/
العجل صاحب زمان
حضرت زهرا شده از داغ بابا قدکمان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
بین بستر می چکد خون از دو چشم مصطفی/
یا اباصالح بیا
قصّه ی دیوار و در را گفته بهر مرتضی/
یااباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#رحلت_پیامبر_اکرم #رسول_الله
.
.
#امام_زمان
#شهادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن
تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن
دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها
هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن
در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو
برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن
آخر امام، منتقم آل فاطمه
نور دل رسول مکرّم ظهور کن
وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست
صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن
زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل
بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن
او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی
شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن
او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد
در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن
روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر
شد مبدأ جفای محرم ظهور کن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
391.4K
#زمزمه_شور_واحد_زمینه
#شهادت_امام_حسن(ع)
#کجایی_خواهرم
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
کجایی خواهرم
دیگه رسید لحظه های آخرم
بیا بزار روی زانوهات سرم
کجایی خواهرم
میلرزه دست و پام
میریزه خونابه از کنج لبام
داره کم کم بسته میشه این چشام
میلرزه دست و پام
.....
جون میدم با دلی زار و حزین
راحت شدم با زهر کین
شام غم هام دیگه شده سحر
غربتم رو ببین خواهر
امون از غم غربت
.......
بند2⃣
میسوزه این دلم
آتیش زهر میسوزونه حاصلم
میمیرم و ولی زهر نیست قاتلم
میسوزه این دلم
زهر فقط بهونس
قاتل من سیلی بی بهونس
قاتل من کبودیه رو گونس
زهر فقط بهونس
.......
بی حیا توکوچه راهمون و بست
یه جور زد گوشواره شکست
تاکه مادرافتاد خیلی بد زد
محکم به پهلوش لگد زد
امون از غم غربت
💠💠💠💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
4_5866464605194162349.opus
123.6K
زمزمه ای با امام رضا(ع)
به سبک یا مولا دلم تنگ اومده
پایان صفر دلم شود تنگ حرم
مرغی شوم وبسوی مشهد بپرم
در سوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم
مانند رضا(ع) زغم بسوزد جگرم
یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا۲
___
در سوگ رضا دل همه خون بشود
هرعاشق او زغصه مجنون بشود
کفتر رضا سر به گریبان ببرد
آهوی صحرا غمین ومحزون بشود
یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا۲
____
پایان صفر مولاشده مسموم کین
در خانه خود تنها فتاده برزمین
از درد جگر مولا بود در پیچ وتاب
اوج غربت وشرار زهری آتشین
یا مولا غریب الغربا، مارا.....
__
در غربت خود جوادش آمد یاد او
روسوی مدینه می رود فریاد او
می زندز طوس جواد خود را اوصدا
تا که آید و رسد پسر بر داد او
یا مولا غریب الغربا.....
شعر:اسماعیل تقوایی
#نوحه
#امام_رضا_علیه_السلام
.
#امام_حسن_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا
#کوچه_بنی_هاشم
درختهای اُمیدیم، از دیار حسن
پُر از شکوفهی عشقیم در بهار حسن
به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست!
رسیده است لبِ ما به جویبار حسن
به دخل کاسبیام برکتی فراوان داد
از آن زمان که شدم خادم تبار حسن
همین دو لقمهی نان را حسن به ما بخشید
گرفته سفرهی ما رنگ از اعتبار حسن
کریمبودنِ او قابلِ محاسبه نیست...
کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟!
کدام شاه نشسته است با جذامیها؟!...
بلند میشوم از جا به افتخار حسن
شنیدهام که به سگ هم غذا تعارف کرد!
هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن
بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت
چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن
من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم
منم دچار حسین و منم دچار حسن
در اربعین حسینی، حسن جلودار است
قدم زدم همهی جاده را کنار حسن
عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایهست
خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن
حسین با همهی دلرُباییاش، حسنیست
ببین دل از همه بُردن شدهست کار حسن
خیالبافی من صحنسازیِ حسن است...
شبیه مشهد ما میشود مزار حسن
* * *
میان معبری از نور، ناگهان شب شد
چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟!
حراملقمه به مادر دو دست سیلی زد...
سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن
#بردیا_محمدی✍
#شهادت_امام_حسن
.
1_6364965576.mp3
9.32M
یارب پسر فاطمه غمخوار ندارد
بی مونس و بی یار پرستار ندارد
رضا یار ندارد پرستار ندارد
از غصه ز هجر پسرش در دم اخر
تابی و توان ثامن اطهار ندارد
معصومه نگر حال دل زار برادر
دل خون شده از جور و عزادار ندارد
رضا یار ندارد پرستار ندارد
معصومه بمیرد که نشد همسفر تو
دلخون شده از هجر و مددکار ندارد
رسوایی مامون همه مقصود رضا بود
هرگز که رضا میل به دربار ندارد
رضا یار ندارد پرستار ندارد
ای قبله هشتم ز غمت عالم و ادم
در سنیه به جز اه شرر بار ندارد
از غربت تو خون ب دل خلق جهان شد
کس نیست که از غصه دل زار ندارد
رضا یار ندارد پرستار ندارد
#امام_رضا
__
#جمع_خوانی
#کانون_مداحان_و_شعرای_آیینی
#شهرستان_میبد
.
#زمینه #امام_حسن
#سبک_صبح_روز_سه_شنبه_من
🏴بند اول:
عمره من رو به پایانه
کاره من روز و شب نالس
قاتلم زهر همسر نیس
قاتلم داغ چل سالس
اون روزی مُردم
تا حادثه ی تو اون کوچه رخ داد
اون روزی مُردم
تو کوچه تا مادرم ناله سر داد
اون روزی مُردم
که سیلی زد مادرم رو خاک افتاد
بی هوا زد، شد گوش پاره
اینقدر محکم، زد شکست یه دونه گوشواره😭
ای وای مادرم، مظلومه زهرا
بند دوم:
کاش برم زودتر از دنیا
عمری بود کوچه کابوسم
خیلی حرفه که یک نامرد
دست بلند کرد رو ناموسم
اون روزی مُردم
که میگرفت روشو از باغبون یاس
اون روزی مُردم
که میدیدم بابامو خیلی تنهاس
اون روزی مُردم
که فهمیدم عمر گل خیلی کوتاس
پر کشید و، رفت از پیشم
رفت و بعد از، رفتنش منو زد آتیشم
ای وای مادرم، مظلومه زهرا
شعر: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#محبوبه_سادات_حسینی
.
1. جان رسولم.mp3
1.62M
#زمزمه
#امام_حسن#( علیه السلام )
#حاج_اکبر_عابدی
#سبک_میرن_آدما
جان رسولم ، با غم قرینم
در بینِ جمع و تنها ترینم
#ملودی_دوم
قوت و غذایم
خونابه ی دل
سوزد دلم از ، زَهر هلا هل
( ای وای از این غم ) تکرار
#بند_دوم
داغ گرانی ، دارم به سینه
خون شد دلم از،
اهل مدینه
#ملودی_دوم
از این جماعت
خوبی ندیدم
زخم زبان و طعنه شنیدم
( ای وای از این غم ) تکرار
#بند_سوم
بر جسم و جانم
صد شرَر افتاد
تا یاد کوچه
در نظر افتاد
#ملودی_دوم
آخر چه گویم
با ضرب سیلی
رخسار مادر ، گردیده نیلی
( ای وای از این غم ) تکرار
#بند_چهارم
ای خواهرِ من
زینب کجایی ؟
باز آ که آمد
وقت جدایی ...
#ملودی_دوم
خون بسته دیگر
راه گلویم
از درد غربت ، با تو بگویم
( ای وای از این غم ) تکرار
.
.
#امام_حسین
یا اباعبدالله ، یا رحمة الله الواسعة
اوج سعادت من ، عشق و محبت تو
اوج ارادت من ، حب و ولایت تو
راز طراوت من ، رمز اطاعت من
اوج عبادت من ، فیض زیارت تو
قدر و کرامت من ، معنای عزت من
نشان طاعت من ، سجده به تربت تو
راه طریقت من ، شرع و شریعت من
اصل حقیقت من ، عشق و محبت تو
ای نور ظلمت من ، چشم بصیرت من
ای یار غربت من ، لطف و عنایت تو
سرشت و فطرت من ، بهار رحمت من
سرور و بهجت من ، لحظه ی رؤیت تو
شوق و مسرّت من ، صفا و نزهت من
تمام رغبت من ، حضور و صحبت تو
قدر و فضلیت من ، دید و بصیرت من
سرّ طبیعت من ، نگاه رحمت تو
اوج شهامت من ، راز رشادت من
قتل و شهادت من ، بهر ارادت تو
روح طهارت من ، پایان حسرت من
نجوای خلوت من ، شد شکر نعمت تو
والای رفعت من ، مفهوم عزت من
معنای غیرت من ، لحظه ی نصرت تو
هم سِیر و سیرت من ، مقصود همت من
راه هدایت من ، تا بی نهایت تو
فصل اقامت من ، هم قدر و قیمت من
قدر و قیامت من ، وقت شفاعت تو
عشق تو عادت من ، راز سیادت من
اوج سعادت من ، عشق و محبت تو
#محمدعلی_شهاب ✍
.