#اه_ای_جان_من_جانان_من_ریحان_من_
قدت در خون نشسته
ای برادر من ببین اینجاست مادر من
با پهلوی شکسته
ببین ای یاسمن بو
ای خونین چشم و ابرو
دستی بر پهلو گرفته از من و تو رو گرفته
ابالفضل پاشو سقای حرم
ابالفضل به خدا خم شد کمرم
از غم چشم تو چشمم تر شده
مملو از خون دل این ساغر شده
قامتم چون قامت مادر شده
*
ای وای ای داداش اشک رباب طفل بی تاب
دلم و میسوزونه
ای باغ لاله صد شعله ناله از سه ساله
دلم و میسوزونه
ندارم راه چاره دل از غم پاره پاره
پاشو که ساقه گل طاقت زنجیر نداره
دل بی قراره
❁﷽❁
#شب_دهم
#سینه_زنی_فارسی_ترکی
#حضرت_امام_حسین_ع
#سبک:به تماشابیا ای پسر فاطمه...
یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ...
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدفارسی:👇
الســـلام علیـــکَ یا حسیـــنَ الغـــریب
باشد از ما سلام به سوی تو یا حبیب
نور چشم همه
پســـر فاطمـه
یا حسین جان(۴)
ای که جانت شده فدای قرآن و دین
بهترین کشتی نجات و حبـل المتین
نام تو هر زمان
آبروی جهــــان
یا حسین جان(۴)
کربلایت شده کعبــــهٔ دلهـــای ما
مایهٔ رشک جنت شده کرب و بلا
حرمت باصفاست
تربت تو شِفاست
یا حسین جان(۴)
بر غم و غربت و مصیبــــت کربلا
داده ای از ازل ، پاســخِ قـالوا بلیٰ
ای شه بی کفن
ای غریب وطن
یا حسین جان(۴)
ای ســرت قــاری و جلوهٔ انوار حق
روی نی ، یا میان تشت و روی طبق
اصل قــرآن تویی
دین و ایمان تویی
یا حسین جان(۴)
آه از آن ساعتــی که بیـن گودال خون
نیزه ها روی پیکرت شد از حد ، فزون
خواهرت بیقــرار
مانده در اضطرار
یا حسین جان(۴)
ذکــر "أَمَّــن یُجیـب" ورد لب زینب است
شعله ور ، دشتی از تاب و تب زینب است
نــاله آید به گـــوش
آمده خون به جوش
یا حسین جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدترکی:👇
تا جانیم وار ئؤلؤنجن دِییَرم یا حسین
اَگنیــمه قـاره کؤینـک گِییَرم یا حسین
سینه می داغلارام
سنـــه من آغلارام
یا حسین جان(۴)
یاده سالّام سنون مقتلیــوی آغلارام
خیمه گاهه باخان گؤزلریوی آغلارام
یوخدی بیر یاورون
آغلیــــور خواهرون
یا حسین جان(۴)
آختارور داشلا آتدان یارالی پیکـرون
اللری باشدا هِیْ نوحه دِییر خواهرون
ســــسلیــور الاَمــان
قارداشیم هارداسان
یا حسین جان(۴)
داشـــلار آلتـــی نیه بســـتر اولوبــدور سنه
پس باشون هاردادی قارداشیم ای وای منه
تاپشوروب مادرون
تا ئوپَم حنـــجرون
یا حسین جان(۴)
علمون یرده قالماز یارالی قارداشیم
زینبـــون ذلت آلماز یارالی قارداشیم
من علمــداریوم
یار غمخواریوم
یا حسین جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#محرم1402
#یا_اباالفضل_پرس_جان_برار
#نوحه_حضرت_عباس_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
یا اباالفضل پِرس جان برار«۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
ته دتا دسِ بیاردمه پرس«۲»
ته هنوزم مه علمداری بـرار
پرس عباس که تنها نَهووم
اسیـر درد بـی دوا نهـووم
پرس عباس مره جان دَکِفه
بـه داغ بـرار مفتلا نهـووم
پرس ته داغ در بیارده مه دِمار«۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
ته خبر ره چتی خیمه بَورم
چتی شه برمه و بغضِ بَخرم
دیگه از داغ ته بشکسّه مه پشت
خله سخته دیگه جان در بَورم
من چتی ته غم جا بِیم کنار «۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
مشک او بپـاته تـه سـر فـدا
بمیرم ته دتـا دس بَیه جـدا
الهی کـه خیر نَوینه اونی کـه
تـه دتا چشه دَوسّـه تیـر جا
دیگه وَچون ندارنه روزگـار «۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
پـرس عبـاس تـه غـم سنگینه
علقمـه از خـون تـه رنگینـه
پـرس عبـاس حـرم منتظـره
روزگـار بـی تـه چـه غمگینه
مگه تـه داغ مه دل شونه کنار«۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
ای خـدای ادب عباس پرس
غـریبی ره کِمـه احساس پرس
دیگه از داغ تـه ای جـان برار
مـه کمـر کـه نبـونه راس پرس
علقمه چنه دِنـه بـوی مـه مار «۲»
بدون ته دیگه مه کار بونه زار
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
1720939748949_-2147483648_-210018.ogg
2.72M
#نوحه_حضرت_عباس_مازنی
یا الفضل پرس جان برار
30.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
🔺 نماهنگ «شعر کال» تقدیم نگاه شما.
«شعر کال»
وقتی که خون، مُرکّبِ رقصِ خیال شد
دنیا بسان محمل امری محال شد
سخت است باور سخن دلسپردگی
وقتی که عقلِ بیخِردِ دون وَبال شد
تصویر یک مجاهد تنهاست واژههام
یک واژهی غریب برایم چو بال شد
«حا، سین و یا و نون» و دگر جنگ بود و دود
صد تیغ و نیزه و قلمم لالِ لال شد
تیری به قلب واژهی بیانتها نشست
از اسب سرنگون شه ایزد خصال شد
شب، خنجری به دست به گودال میرود
صدرِ حسین مجلس آن بدسگال شد
آمد هلال آب دهد شاه تشنه را
«سیراب خون شده است» جوابِ هلال شد
چون نعلِ تازه نقش بر آن جسم پاره شد
قدِ خدایِ صبر چونان حرف دال شد
«زا، یاء و نون و با»، علم از خاک برگرفت
با صبر، او، بانی این شور و حال شد
روضه تمام، قافیهها سینه میزنند
سهمم ز باغ سیب، همین شعر کال شد
سجاد رستمعلی (تهمتن)
پ.ن:
۱. محمل: آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند.
۲. دون: پست و فرومایه
۳. وبال: گناه، تقصیر، دنباله
۴. ایزد خصال: دارای سجایا و خصلتهای الهی
۵. صدر: سینه
۶. بدسگال: بد طینت، بدسرشت، دشمن
۷. هلال: هلال بن نافع، از لشگریان عمرسعد که از راویان صحنه شهادت سیدالشهداء علیه السلام است.
۸. بانی: بنیانگذار، موسس
#محرم
#امام_حسین
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
🌐 سجاد رستمعلی (تهمتن):
ای عزیزِ دلِ زهرا
خَلَفِ علیِ اَعلا
سنه یوخدی حسین هَمتا
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
تیره شَبلَره مهتابیم
دیلده طاقتیم ای تابیم
منیم ای گوزل اربابیم
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
اولموسان آقا دار و نداریم، یارالی آقام اِی
سَنه باغلیدی شأن و وقاریم ، یارالی آقام اِی
گجه گوندوز اولوبدی شعاریم ،
یارالی آقام اِی ،یارالی آقام اِی
(اَبی عبدالله ، آقا ) ۲
اَبی عبدالله
سنه منده عزادارم
نَظر ایله گرفتارم
گوروسن کَسیلیب چاره م
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
غم اَلینده کی تاراجم
تیرِمحنته آماجم
آقا من سنه محتاجم
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
سالما گوزدن اوزون بو گَدانی ، ایله دیده تَرَم
ایشیدیرسن او آه و نَوانی ، سنی سَسلییَرَم
گویلوم ایستوری کرب و بلانی ،
نولی بیرده گورَم ، نولی بیرده گورَم
(اَبی عبدالله ، آقا ) ۲
اَبی عبدالله
سَسلَرم آدیوی هرآن
دردِ عالَمه ای درمان
سنه جانیم اولا قربان
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
چیخسا جان بو قوری تَندن
دویمارام آقا من سندن
سنده کَسمه نَظر مندن
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
گوزل آدیوی سَسله سه هر کیم ، گَلَرم یارالی
گوزومون یاشینی سنه خاطر ، اَلَرم یارالی
سنه آغلیه بولمه سَم ارباب ،
ئولَرَم یارالی ،ئولَرَم یارالی
(اَبی عبدالله ، آقا ) ۲
اَبی عبدالله
ای آقالارین آقاسی
جَنَتین گُلِ زیباسی
یوخدی دهریده هَمتاسی
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
آقالیق سنه عادَتدی
نوکره آدون عزّتدی
حَرمون منه جَنَّتدی
اَبی عبدالله آقا اَبی عبدالله
جان ویرینجه بو رَختِ عَزانی ، سویمارام بولوسن
قَره پرچمه چَپ باخا کیمسه ، قویمارام بولوسن
نَقَدر سنی سَسلییَم ارباب ،
دویمارام بولوسن ، دویمارام بولوسن
(اَبی عبدالله ، آقا ) ۲
اَبی عبدالله
شاعر : مهدی عبادی (بیکس)
#ای_عزیز_دل_زهرا-
#اشعار_ترکی
گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع)
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
@Hazrate_Abalfazll
---⊱✾♡✾⊰---
.
|⇦•هنوز علمدار حسین..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه
تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه
رسیده علمدار
نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم
من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم
رسیده علمدار
رسیده تا موجای تو آهم
فقط بمون تا خیمه همراهم
دل نگرونه طفل شش ماهم
*امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
*وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه.
کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای...
قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد...
"فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
«سقای دشت کربلا عباس...»
امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه
الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه
الهی، الهی...
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
*راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...*
(دست ها رو بلند کنید به سمت خدا...
یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو...)
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
دیگه نمیخواس ببینه
فقط چشاشو بست عمو...
علمدار...علمدار...
.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
*یه جمله میگم حتما یاد قتلگاه امام حسین می افتید.محبت یکرنگی میاره...
"ثم جاءه سهم آخر"یه تیر دیگه آمد...
"فأصابَ صَدرُه"تیر به سینه مبارکش خورد."فانقَلَبَ عن فَرَسِه"بدون دست،تیر به سینه، عمود آهن به سر، تیر به چشم از بالای بلندی با صورت به زمین افتاد...*
حتی اگه جدا بشه دستم
هنوز علمدار حسین هستم
شکستمو، عهدمو نشکستم
صدای أَینَ عمی العباس
پیچیده توی خیمه ها غوغاس
همه دیدن امام حسین تنهاس
*دیگه تنها شدی، دیگه کسی رو نداری" وَ بَقی الحُسین فرداً وَحیدا"وقتی آقا خودش رو رسوند کنار علقمه...اول از دور که علمدار رو دید...خوارزمی در مقتل الحسین روایت کرده. "لمّا رَآهُ الحسین مَصروعاً علی شطِّ الفرات..."وقتی دید برادر لب تشنه کنار نهر علقمه افتاده."فَبَکی"همین جور که می آمد شروع کرد های های گریه کردن...عباس بلند شو...اینا دقایقی قبل کنار علی اکبر گریه های من رو دیدن و خندیدن...چهارهزار نفر دیدن و گفتن: حسین رو نگاه....*
دستت رو بلند کن به نیابت از بچه های امام حسین بگو...همه اش به خودت یاد آوری کن این مجلس صاحب عزا داره...
از طرف بچه ها و ذریه اش بگو: *
«پناه خیمه ها ابوفاضل...»
*مجلسی نوشته:"لما قُتِلَ العباس"وقتی عباس کشته شد..."و قال الحسين الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي" ای کاش دخترات تو رو با این حال نمیدیدند...وقتی دیدند با این حال از دور میاد، تا ته قصه رو خوندند...وقتی عباس تو خیمه هانباشه،دیگه صورتای ما نوبتشه، دیگه به ما سیلی می زنند، ما رو کنیزی می برند...*
اون که قرار عالمه، برده یه غم قرارشو
تو داغ عباس همگی، میبینن انکسارشو
حسین جان، فدایت...
حالِ شما تو علقمه، یه عالمو کشته حسین ...
آهای امام حسینیا، شکشته شد پشت حسین
حسین جان، فدایت...
خیمه نداره سر و سامونی
سمت حرم میان به آسونی
بقیه شو خودت که میدونی...
*فقط زینب صدا زد:" عَلَیکُنَّ بِالفرار..."
همه فرار کنید...*
«سیدناالغریب حسین جانم....»
شاعر: محمد رسولی
نغمهپرداز: مهدی زنگنه
.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Shab09Moharram1402[01].mp3
64M
|⇦•هنوز علمدار حسین....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
.
#تاسوعا
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
سلام کردم و گفتم سلامِ ما عباس
قنوت بستم و خواندم که آتنا عباس
سلام حضرتِ سجده سلام حضرتِ فضل
سلام سیدنا سیدالبُکاء عباس
چراغ خانهی امالبنین کفیل حرم
خیال فاطمه راحت شده است با عباس
دخیلِ دست من ای دستگیرِ بی دستم
بگیر دست مرا بین دستها عباس
رسیدهام به حرم تا که جبرئیل شوم
که بالِ من ببری بام کبریا عباس
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی
مدد زِ غیر تو ننگ است نزد ما عباس
چه جلوهای است که بابالحوائجِ همهای
که ارمنی ندهد دل به جز شما عباس
در امتداد علی آمدی ، زمانه شنید
صدای حیرت مرحب که مرحبا عباس
میان جمع سلحشورها رساندی تو
کلاس رزم علی را به انتها عباس
بزن به صحنه صفین با نقاب ولی
مباد چشم زنندت تورا تورا عباس
به رزم مالکاشتر چه دیده میگوید
اگر غلط نکنم این علی است یا عباس
به بام کعبه قدم زن که منبرت بشود
که خطبهی تو شود شرح مرتضی عباس
چقدر نام علی میبریم با نامت
که دیدهایم علی را در این نما عباس
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی
چه میشود که علی با حسین با عباس...
به جز حسین نگفتی به جز علی حاشا
به جز حسین ندیدی به جز خدا عباس
نفَس بده که نفس پای این علم بزنیم
که آخرین نفس ماست سیدا عباس
چه غم برای گرههای کور ما ، وقتی
گره زدیم به شالی گرهگشا عباس
غریب نیست که در کشتی نجات حسین
بگویم اینکه فقط بوده ناخدا عباس
ضریح تو زرهات شد که ما دخیل شویم
که روی ما بشود رو به کربلا عباس
هنوز علقمه سوزان فرات سرگردان
هنوز پرسش آبی چراچرا عباس
هنوز مَشک و سکینه هنوز اشک و رُباب
هنوز نالهی برگرد به خیمهها عباس
همینکه دید که اصرار میکنی بروی
حسین زیر لبی گفت که: کجا عباس؟
تویی بهانهی این معرکه بنفسی انت
فقط حسین به تو گفت که بنفسی انت
(حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۴)
#دکتر_حسن_لطفی ✍
.