eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر مدح حضرت معصومه -(این کریمه چه عطایی چه مرامی دارد) مدح حضرت معصومه این کریمه..چه عطایی چه مرامی دارد در حریمش چه کنیزی چه غلامی دارد بهجت قلب امام است وندارد مثلی «خواهر حضرت سلطان»چه مقامی دارد لقب«زینب ثانی»ست برازنده ی او مثل بانوی جهان، حس قیامی دارد دختر حضرت موساست که از جانب حق ..برخودش،بر حرمش لفظ سلامی دارد در خصایص به گمانم که به مادر رفته جان عالم بفدایش، که چه نامی دارد فاطمه باشد و معصومه..عجب تشبیهی مثل زهراست به رخ بدر تمامی دارد «مرقد گم شده»را یافته ام در قبرش کاش این قدر بفهمیم.. مقامی دارد شاعر؛محسن راحت حق شاعر:
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌷هوایِ زیارت.‌‌.. ▶️ تا حریمِ قُربِ تو با پایِ لنگان آمدم در بهشتِ خانه ات از کُنجِ زندان آمدم گنبد و گلدسته هایت در دلم چون کعبه شد باز احرامی بسته و با چشمِ گریان آمدم حضرت بانو!اسیرم مانده در راهم..ببین دستگیری کن که با حالِ پریشان آمدم "اشفعی لی فاطمه " می گویم و در می زنم باز کن در را که چون حُرّ ِ پشیمان آمدم آبرویم را بخر ای آبرویِ نُه فلک... سر به زیرم چونکه با دریایِ عصیان آمدم قم..دیارِ عاشقانِ حضرت صدّیقه است.. مادری هستم به عشقِ قبرِ پنهان آمدم معرفت اصلاً ندارم لیک با آوارگی... محضرِ همشیره ی سلطانِ خوبان آمدم بی کسم خسته دلم ..هستم دخیلِ این گذر حال و روزم را ببین مثلِ غریبان آمدم مثلِ خاری در بیابانم به دور از احترام من بدین در ..در پی الطافِ باران امدم ⏹ .
بسم الله الرحمن الرحيم من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟ نوکری خسته برایت نشوم پس چه کنم؟ ای مسافر! که شدی راهیِ صحرا برگرد ذرّه ای گردِ عبایت نشوم پس چه کنم؟ آرزویم شده یک لحظه فقط درکِ حضور من اگر جَلدِ هوایت نشوم پس چه کنم؟ ای عزادارِ حقیقی ِ حسین... آمده ام.. ناله ای بینِ نوایت نشوم پس چه کنم؟ روضه خوانیِ تو جانسوزترین صوتِ خداست من اگر محوِ صدایت نشوم پس چه کنم؟ از خودت دور نکن ،آمده ام سینه زنی بسته بر شالِ عزایت نشوم پس چه کنم؟ گرچه که دردسرم خیر ندارم اصلأ همرهِ کرببلایت نشوم پس چه کنم؟ آخرین مردِ خدا،حجّتِ حق..مبهوتم من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
رخصتی صادر شده تا مدحِ تو آقا کنم جلوه های حیِّ مطلق در شما پیدا کنم ای رسول الله اعظم..خاتمِ پیغمبران من کی ام در وصف تان تا که قلم شیوا کنم یاری از روح القدس باید بگویم شمّه ای باید امدادی رسد تا که زبان گویا کنم گر نبودی عالمی اصلاً نمی آمد وجود این حدیثِ قدسی ست سرّ درون افشا کنم با نوای... یا محمّد یا محمّد آمدم.. تا تمامِ خلق را با این نوا شیدا کنم مهربانی می چکد از نامِ زیبای شما من بنامِ نامی ات این قلب را احیا کنم بوسه ها باید گرفت از خاکِ پایت یا رسول این چنین عشقِ خودم را در برت معنا کنم دینِ خود را عرضه کن بار دگر بر این گدا تا خودن تسلیم بر این علّم الاسما کنم در کلامت زندگی جاری ست،احیا می کنی؟ با سخن های تو آقا کار صد عیسا کنم لحظه ای بیرون نخواهم شد ز خطّ مستقیم بعدِ تو من اقتدا بر حضرت مولا کنم گفته ای حیدر فقط باشد امیرالمؤمنین تکیه بر شاه نجف تا آخرِ دنیا کنم مادرِ امتّ شده دختِ گرامیِ شما.. لحظه ها را نذرِ این انسیه الحورا کنم 🔸شاعر: _______________________________
@shere_aeini می روی از هوش و گاهی پلک خود وا می کنی گاه گاهی زیر لب از درد نجوا می کنی هرچه می گویم دعا کن بهر استشفای خود از چه رو ای جان من امروز و فردا می کنی؟ می گزی لب را ز فرط درد یک حرفی بزن زیر معجر می روی و دیده دریا می کنی من "علی" ام شوهرت ، گویا که نامحرم شدم! از چه رویت را ز "حیدر" باز اخفا می کنی؟ زهره ی زهرا دوباره بر امیر خود بتاب اینچنین زهرایی خود را تو معنا می کنی؟ خواهشی دارم حلالم کن اگر مقدور بود این تویی با بخششت انگار غوغا می کنی رخصتی ده تا بگیرم زیر بازوی تو را دست تو بانو شکسته ناله بر پا می کنی از تنت چیزی نمانده جز شَبَه ای کوثرم دست و پنجه نرم با اندوه غم ها می کنی در کنار بسترت خیبر شکن از پا فتاد می روی از هوش و گاهی پلک خود وا می کنی 🔸شاعر: ______________
. حضرت امام سجاد(ع) بهترین چیزی که دارم از جهان..این گریه ست مرهمِ قلبم به هرجا هر زمان این گریه ست بعدِ عاشورا نمانده در وجودِ من ..قرار آه تسکینِ دلِ بی خانمان..این گریه ست صحنه هایی دیده ام روی شتر در راه شام چاره ی فکرش یقیناً عاشقان این گریه ست آب می بینم پُر از غم می شوم مانندِ رود پس دوای عاجلِ تشنه لبان این گریه ست دست ها زنجیر شد بر گردنم هم غل زدند باعثِ آرامش از زخمِ زبان این گریه ست هم سفر شد عمّه ام با شمرها!آه ای خدا جای مردن چاره سازم بی امان این گریه ست چادری پوسیده و چشمانِ هیزِ شامیان اعتراضم در صفِ نامحرمان این گریه ست حرفهای زشت شد ردّ و بدل،صبرم گسست من سلاحم پیشِ قومِ بد دهان این گریه ست رقصِ نیزه می کند با راسِ بابایم حسین پاسخم با ظلمِ خولی و سنان این گریه ست من امامِ ساجدینم خسته ام از روزگار بهترین چیزی که دارم در جهان این گریه ست شاعر: https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. غافل از یار شدیم و شبِ میلاد رسید در حقیقت شبِ قدر و شبِ فریاد رسید شبِ احیای عظیم است شبِ نیمه ی ماه فرصت بخشش و عفو است که چون باد رسید شبِ بیدار شدن آمده.. ای منتظران روح بازم به بدن آمده..ای منتظران غفلت از اوست که محروم ز کارش شده ایم انتظارش نکشیدیم و فقط نوڪرِ زارش شده ایم گم شده از نظرِ ما...خبری نیست که نیست وَ نماندیم به یک طُرفه دعایی و نَزارش شده ایم ما چه کردیم برایِ گل زیبایِ رسول منتظر هست فقط حضرت زهرای بتول در شبِ نیمه ی شعبان چه شود فکر کنیم؟ در شبِ مستیِ جانان چه شود فکر کنیم؟ چشم ها مثلِ کویر است ندارد تب و تاب در شبِ بارش باران چه شود فکر کنیم؟ تا به کی غفلت و بیچارگی و چُرت زدن؟ تا به کی حرف و فقط حرف و فقط دادِ سخن؟ این زمینِ دلِ ما،عاطفه را می طلبد شادی شهر..دعایِ همه را می طلبد بی حضورش نرسیدیم به این مطلبِ حق؟ جشنِ میلاد..گلِ فاطمه را می طلبد سالها جشن گرفتیم ولی غافل از او.. کار بسیار نمودیم و لیکن دل از او.. بهتر آن نیست که رجعت بشود سمتِ نگار؟ بهتر آن نیست که همّت بشود محضرِ یار؟ اندکی کاش به مولایِ زمان فکر کنیم بهتر آن نیست که دیده بشود ابرِ بهار؟ شبِ قدر است بخواهیدفقط آمدنش.. پس بخوانید پیاپی دمِ یابن الحسنش... ✍ .
اوّل و آخر به دستِ تو مسلمان می شوم در حریمِ قدسی ات یک روز سلمان می شوم یا امیرالمؤمنین..حبلِ متینم عشقِ توست زان سبب پیوسته چون چنگی به دامان می شوم گبر بودم..کافر و بی دین..ولی با نامِ تو.. مطمئنم سرگلِ گلزارِ ایمان می شوم ای تمامِ آبرو..وجه خدا..شیرخدا.. آمدم در محضرت مثلِ غلامان می شوم من ارادتنامه ای دارم به کف از کودکی بر سرِ اهلِ تولّا عینِ باران می شوم نوکری بی اسم و رسمم در حریمِ خانه ات با نگاهت شهره ای در کلِّ دوران می شوم معرفت آموختم پای نَفَس های شما.. از کلامت حضرت والا چو انسان می شوم مدحِ تو گفتن محال ممکن است مولای عشق در جوارت می رسم یکباره حیران می شوم هر کجا بزمی به یادت می شود برپا..فقط بی تکلّف..بی ریا ..مانند باران می شوم از سرِ سفره مکن دورم تو ای صاحب کرم دور از این جا شوم بی آب و بی نان می شوم عاشقم..عشقِ نجف دارم به سر یا مرتضی خوب می دانم که پای سفره ..مهمان می شوم 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋خادم اهلبیت کمالی
مصائب راه شام -( چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه) چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه هربلایی را به جان خود خریدم بین راه می رود منزل به منزل کاروان با اضطراب هیچ می دانی گل زهرا چه دیدم بین راه داخل هر شهر از بهر تماشا آمدند مثل یک شمعی خدایی که چکیدم بین راه از من بی خانمان چیزی نمانده غیر پوست بس که الفاظ رکیکی را شنیدم بین راه این اسارت هم بلای خانمان سوزی شده گاه گاهی جامه ی صبری دریدم بین راه دخترت افتاد از ناقه به صحرای مخوف در نبود او زجان خود بریدم بین راه زجر خیلی زد گلت را با قساوت یا حسین گرچه که من ناز او خیلی کشیدم بین راه دل شکسته بود این زهرای کوچک از همه از غم این دخترت آخر خمیدم بین راه راه شامات است دارد ماجراهایی عجیب غیر زیبایی در این وادی ندیدم بین راه شاعر:
مصائب راه شام -( چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه) چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه هربلایی را به جان خود خریدم بین راه می رود منزل به منزل کاروان با اضطراب هیچ می دانی گل زهرا چه دیدم بین راه داخل هر شهر از بهر تماشا آمدند مثل یک شمعی خدایی که چکیدم بین راه از من بی خانمان چیزی نمانده غیر پوست بس که الفاظ رکیکی را شنیدم بین راه این اسارت هم بلای خانمان سوزی شده گاه گاهی جامه ی صبری دریدم بین راه دخترت افتاد از ناقه به صحرای مخوف در نبود او زجان خود بریدم بین راه زجر خیلی زد گلت را با قساوت یا حسین گرچه که من ناز او خیلی کشیدم بین راه دل شکسته بود این زهرای کوچک از همه از غم این دخترت آخر خمیدم بین راه راه شامات است دارد ماجراهایی عجیب غیر زیبایی در این وادی ندیدم بین راه شاعر:
. من خریدار غمت هستم ابانا یا کریم غصه‌دار ماتمت هستم ابانا یا کریم گوشه صحرا گرفتی روضه‌ای بی مستمع من فدای زمزمت هستم ابانا یا کریم اشک می‌ریزی دمادم در عزای مادرت مات و مبهوت دمت هستم ابانا یا کریم بستری گردیده زهرا، کی عیادت می‌روی؟ پارکاب محکمت هستم ابانا یا کریم از جراحاتش بگو، تا بشکنم بغض گلو پس بگو گر محرمت هستم ابانا یا کریم رو به قبله کرده‌ام صدیقه را آه ای خدا داغدار مریمت هستم ابانا یا کریم پرچم مشکی خود را بر سرم حائل نما ریشه‌های پرچمت هستم ابانا یا کریم عج ✍ .
. در شب میلاد تو حال و هوایم دیدنی ست ذکر مادر مادر و شور و نوایم دیدنی است دوستم داری که دعوت کردی ام در این حرم پس تماشا کن ببین عشق و صفایم دیدنیست (مادر سادات قربانت شوم راهم بده) (خواهشاً مقدور شد جایی به درگاهم بده) شاد و خوشحالم به دنیا آمدی بانوی نور گرچه در غربت چه زیبا آمدی بانوی نور دامن پاک خدیجه خوش ثمر بخشیده است مادر خلقت چو دریا آمدی بانوی نور (حضرت مادر به این دنیا کمی محتاط باش ) (مهربانی کن به خاکی‌ها دمی محتاط باش ) ای پناه بچه‌های مانده در راه جهان مادر اهل زمین ای مادر افلاکیان دادن عیدی بود مرسوم پس عیدی بده نوکر خود را به فرزندی این درگه بخوان (مادر سادات در پایت مسلمان می‌شوم) (از عنایاتت همیشه غرق احسان می‌شوم ) لیله القدر خدا، قدری بده بر نوکرت از درت هرگز نران هستم همین دور و برت سخت دلتنگی سراغم آمده رزقی بده دعوتم بنما مدینه تا بیایم محضرت (مادر سادات خوشحالم کن ای اصل الکرم) (کربلایم را بده هستم خمار یک حرم) .