eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6016905257894806681.mp3
10.4M
#زمینه #احساسی منم و شهر نامردی #حاج_حسین_سیب‌سرخی #شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع #مسلم_بن_عقیل_ع #ایام_مسلمیه @navaymagtal
باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد
✳️السَلامُ عَلیکَ یا مُسلِم بن عَقیل یا سَفِیر الحُسین ... ✳️ به شهر كوفه بجز غصه چيز ديگرنيست نصيب خواهر تو جز دو ديده ی ترنيست از آن زمان كه شدم ميهمان اين مردم هزار فاجعه ديدم كه جای باور نيست چه گويمت كه خودم گفته ام بيا اما چه كوفه ای كه ز شهرمدينه كمترنيست ميا به كوفه كه اينجا به دست هرفردش به غيرنيزه وشمشير و تير و خنجرنيست ميا كه در دل اين مردمان نامردش به جز حسادت و كينه ز آل حيدرنيست برای كشتن تو نقشه ها به سردارند ميا كه منتظر چشم های سر دارند محمدحسن بیات لو
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه" السلام علیک یااباعبدالله .... فریادِ یا بُنَیَّ زِ عرش خدا رسید نوحوا علی الحسین که ماه عزا رسید *آره خودتون ناله بزنید من اشاره نمیکنم هرجاهستی خیال کن تنهایی....* جمعِ مدافعان حرم یادشان بخیر ماهِ عزایِ تشنه لب کربلا رسید گفتیم یا حسین دَرِ توبه باز شد اسبابِ استجابت ، برایِ دعا رسید با این همه گناه مرا می خری حسین *اگه همه مون خودمونو گنه کار بدونیم،خوبِ....* بااین همه گناه میخری مراحسین این گونه لطف شاه به داد گدا رسید بنیان گذارِ روضۀ تو شخص فاطمه ست سینه به سینه آمد وُ خیرش به ما رسید *ای حسین ای حسین.... آقاجان !* گریه برای غربت تو فیضِ اعظم است بر نسل ما به لطف شما این عطا رسید مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است این فیضِ عشق بازیِ ما از کجا رسید ؟ کام مرا به تربت تو باز کرده اند از خاکِ زیر پایِ تو طعم شفا رسید زهرا به نام ، یک یک ما را صدا زده *تو فكر مي كني،خودت اومدی؟ دونه دونه صدا میزنه...* بر گوش دل ز کرببلا این صدا رسید بی اختیار یاد تنت گریه می کنیم عطر لباس کهنه ای از نینوا رسید پیراهنی که خونی و پیچیده در هم است در طاق عرش بیرق ماه محرم است *آره والا بیرق عرش چیه ؟ ... پیراهن توست ، مادرت بلند میکنه ، واقعا به هممون میگه اِلَیّ....،*ای آقام ای آقام،جایِ همه اونایی که پارسال بودن الان زیر خاکن ، از دنیا رفتن خالیِ ..... باور نمیکنم ما ، یه سر لشکر ،مقام قرب،مقام بندگی،نَفَس داره،همۀ شهر هیجده هزار نفر برای اون زمان نوشتن ، همه اومدن صبح بیعت کردن ، شب تو کوچه آواره بود ، بیعت کننده ها و باریکلا گوها همه درها روبستن .... دست دوتا بچه هاشو گرفته،داره تو این کوچه ها حیرون راه میره ، گاهی هم سمت راهِ مکه داره نگاه میکنه ، هی میگه حسین جان!من اشتباه کردم نامه نوشتم برات ، حسین جان! خودت دیدی ۱۲هزار نامه ضمیمۀ نامه ام کردم ، همشون قول دادن ، اما حسین جان تنها بازاری که شبانه روز داره کار میکنه ، بازار شمشیر فروشها و نیزه فروشهاس ... همه دارن آماده میشن باتو بجنگن .....* ای کاش کسی روی لبش آه نباشد با نامۀ او قافله در راه نباشد ای کاش که مردی غم بسیار نبیند از بی کسی اش کوچه به کوچه نَنِشیند دیدی چه آمد به سرم این دو سه روزه خالی شده بود دور و برم این دو سه روزه هر در که زدم در به رویم وانشد اصلاً یک مرد پیِ یاریِ من پانشد اصلاً این تن برود زیر لگد پیکر تو نه صد بار سرم بشکند اما سرتو نه هرچند كه پاره شده لبهام غمی نیست در پیش شُریح ان پسرهام غمی نیست این زخم لب من به فدای لبت آقا هر دو پسرم نذر سِرِ زینبت آقا خاکی شده ام خاک نبینم بدن تو من سوخته ام تا نرسد سوختن تو *یا صاحب الزمان آجرک الله،از همین جاسلام بدیم به آقا ، سلام میرسه ، سلام به اون آقایی که الان تو راهه ، این زن و بچه دارن باهاش میآن ، طفل شیرخواره ش داره میآد،دختر سه ساله ش داره میاد......*
4_5974233039822128563.mp3
2.7M
#شب_اول_محرم #مسلم_بن_عقیل_ع #حضرت_مسلم_علیه_السلام #روضه #توسل #استاد_ارضی "السلام علیکم یا اهل بیت النبوه" السلام علیک یااباعبدالله .... فریادِ یا بُنَیَّ زِ عرش خدا رسید نوحوا علی الحسین که ماه عزا رسید *آره خودتون ناله بزنید من اشاره نمیکنم هرجاهستی خیال کن تنهایی....* جمعِ مدافعان حرم یادشان بخیر ماهِ عزایِ تشنه لب کربلا رسید گفتیم یا حسین دَرِ توبه باز شد اسبابِ استجابت ، برایِ دعا رسید با این همه گناه مرا می خری حسین *اگه همه مون خودمونو گنه کار بدونیم،خوبِ....* بااین همه گناه میخری مراحسین این گونه لطف شاه به داد گدا رسید بنیان گذارِ روضۀ تو شخص فاطمه ست سینه به سینه آمد وُ خیرش به ما رسید *ای حسین ای حسین.... آقاجان !* گریه برای غربت تو فیضِ اعظم است بر نسل ما به لطف شما این عطا رسید مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است این فیضِ عشق بازیِ ما از کجا رسید ؟ کام مرا به تربت تو باز کرده اند از خاکِ زیر پایِ تو طعم شفا رسید ادامه.... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ ...... یا اَباعَبدِالله" (مسلمت دارد به روی دار خیلی حرفها) 2 کار من را کرده اینجا زار خیلی حرفها دست من بسته لبانم خشک چشمم تار شد کشته من را موقع افطار، خیلی حرفها (باز هم کوچه،علی،آتش،به جان تو قسم) 2 جا ندارد که شود تکرار خیلی حرفها میخورد زینب زمین در کوچه و پی کوچه ها میزند با من در و دیوار خیلی حرفها دخترت اینجا غریبی میکند دق میکند دخترت را میکند بیمار خیلی حرفها جان اصغر از سه شعبه از سر نیزه بترس میکند کار تورا دشوار خیلی حرفها کوفیان بهر سر تو نرخ تعیین کرده اند میشود از درهم و دینار خیلی حرفها نیزه های کوفیان بر سینه تو میدود مانده روی سینه ام ای یار ،خیلی حرفها خواب دیدم نعل ها بر پیکر تو تاختند دشنه ها کار تو و کار حرم را ساختند حسین ..... یامظلوم ، قتیل العبراتی .... اسیرالکرباتی ، سفینه النجاتی ...
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه" السلام علیک یااباعبدالله .... فریادِ یا بُنَیَّ زِ عرش خدا رسید نوحوا علی الحسین که ماه عزا رسید *آره خودتون ناله بزنید من اشاره نمیکنم هرجاهستی خیال کن تنهایی....* جمعِ مدافعان حرم یادشان بخیر ماهِ عزایِ تشنه لب کربلا رسید گفتیم یا حسین دَرِ توبه باز شد اسبابِ استجابت ، برایِ دعا رسید با این همه گناه مرا می خری حسین *اگه همه مون خودمونو گنه کار بدونیم،خوبِ....* بااین همه گناه میخری مراحسین این گونه لطف شاه به داد گدا رسید بنیان گذارِ روضۀ تو شخص فاطمه ست سینه به سینه آمد وُ خیرش به ما رسید *ای حسین ای حسین.... آقاجان !* گریه برای غربت تو فیضِ اعظم است بر نسل ما به لطف شما این عطا رسید مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است این فیضِ عشق بازیِ ما از کجا رسید ؟ کام مرا به تربت تو باز کرده اند از خاکِ زیر پایِ تو طعم شفا رسید زهرا به نام ، یک یک ما را صدا زده *تو فكر مي كني،خودت اومدی؟ دونه دونه صدا میزنه...* بر گوش دل ز کرببلا این صدا رسید بی اختیار یاد تنت گریه می کنیم عطر لباس کهنه ای از نینوا رسید پیراهنی که خونی و پیچیده در هم است در طاق عرش بیرق ماه محرم است *آره والا بیرق عرش چیه ؟ ... پیراهن توست ، مادرت بلند میکنه ، واقعا به هممون میگه اِلَیّ....،*ای آقام ای آقام،جایِ همه اونایی که پارسال بودن الان زیر خاکن ، از دنیا رفتن خالیِ ..... باور نمیکنم ما ، یه سر لشکر ،مقام قرب،مقام بندگی،نَفَس داره،همۀ شهر هیجده هزار نفر برای اون زمان نوشتن ، همه اومدن صبح بیعت کردن ، شب تو کوچه آواره بود ، بیعت کننده ها و باریکلا گوها همه درها روبستن .... دست دوتا بچه هاشو گرفته،داره تو این کوچه ها حیرون راه میره ، گاهی هم سمت راهِ مکه داره نگاه میکنه ، هی میگه حسین جان!من اشتباه کردم نامه نوشتم برات ، حسین جان! خودت دیدی ۱۲هزار نامه ضمیمۀ نامه ام کردم ، همشون قول دادن ، اما حسین جان تنها بازاری که شبانه روز داره کار میکنه ، بازار شمشیر فروشها و نیزه فروشهاس ... همه دارن آماده میشن باتو بجنگن .....* ای کاش کسی روی لبش آه نباشد با نامۀ او قافله در راه نباشد ای کاش که مردی غم بسیار نبیند از بی کسی اش کوچه به کوچه نَنِشیند دیدی چه آمد به سرم این دو سه روزه خالی شده بود دور و برم این دو سه روزه هر در که زدم در به رویم وانشد اصلاً یک مرد پیِ یاریِ من پانشد اصلاً این تن برود زیر لگد پیکر تو نه صد بار سرم بشکند اما سرتو نه هرچند كه پاره شده لبهام غمی نیست در پیش شُریح ان پسرهام غمی نیست این زخم لب من به فدای لبت آقا هر دو پسرم نذر سِرِ زینبت آقا خاکی شده ام خاک نبینم بدن تو من سوخته ام تا نرسد سوختن تو *یا صاحب الزمان آجرک الله،از همین جاسلام بدیم به آقا ، سلام میرسه ، سلام به اون آقایی که الان تو راهه ، این زن و بچه دارن باهاش میآن ، طفل شیرخواره ش داره میآد،دختر سه ساله ش داره میاد......*
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ ...... یا اَباعَبدِالله" (مسلمت دارد به روی دار خیلی حرفها) 2 کار من را کرده اینجا زار خیلی حرفها دست من بسته لبانم خشک چشمم تار شد کشته من را موقع افطار، خیلی حرفها (باز هم کوچه،علی،آتش،به جان تو قسم) 2 جا ندارد که شود تکرار خیلی حرفها میخورد زینب زمین در کوچه و پی کوچه ها میزند با من در و دیوار خیلی حرفها دخترت اینجا غریبی میکند دق میکند دخترت را میکند بیمار خیلی حرفها جان اصغر از سه شعبه از سر نیزه بترس میکند کار تورا دشوار خیلی حرفها کوفیان بهر سر تو نرخ تعیین کرده اند میشود از درهم و دینار خیلی حرفها نیزه های کوفیان بر سینه تو میدود مانده روی سینه ام ای یار ،خیلی حرفها خواب دیدم نعل ها بر پیکر تو تاختند دشنه ها کار تو و کار حرم را ساختند حسین ..... یامظلوم ، قتیل العبراتی .... اسیرالکرباتی ، سفینه النجاتی ...
از سر دارالاماره روی بام می دهم بر محضرت مولا سلام چشم بد از دور چشمان تو دور سایه ات بر اهل عالم مستدام کار تو با اهل کوفه شد شروع کار من در شهر کوفه شد تمام شرح حال یار تو در این دیار شد زبانزد بر زبان خاص و عام هر چه گشتم ذّره ای پیدا نشد در وجود کوفیان یک جو مرام در نگاه بی بصیرتهای شهر نیست فرقی بین عامی و امام شب همه در حال بیعت با من اند صبح در بازار شمشیر و نیام از زبان تُندشان فهمیده ام نیست اولاد علی را احترام یا علی گفتم لبم شمشیر خورد ناسزا گفتند بر مولا مدام بر سرم در کوچه آتش ریختند سنگ می انداختند از روی بام سر به داری قسمت من می شود قسمت تو بی سری در این قیام من همین مقدار می گویم، تو را.... می کِشند اینجا به قصد انتقام با لب خونین تمنا میکنم تا کسی بر تو رساند این پیام: بین این نامردها جای تو نیست پای خود مگذار اینجا والسلام
. یا مسلم علیک منا السلام نمی‌دانم کجایی ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم سرِ دارالاماره  جان تو  جانی ندارم که تماشایی شدم  حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی به سوی مردمِ نامردِ مِهمان‌کُش نمی‌آیی اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های صورت روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود  که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... ( حسن لطفی ۱۴۰۰/۰۴/۲۸)
. 〰〰〰〰〰〰 بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را .___________________________ . ای کاش دست من قلم میشد تا واسه تو نامه نمیدادم با خون نوشتم اسمتو بعدش بی سر به پای اسمت افتادم از بام افتادم چه تقدیری از بام افتادم چه تعبیری یادش بخیر اون روزی که گفتی تو سربلند از رو زمین میری تو با سر بی تن میای اینجا یه گوشه تو این شهر بُق کردم اما برات بازار و ای یوسف با این تن بی سر قُرق کردم آره قناره نردبون میشه از آسمون تا اینکه سر باشم بالای این دروازه هم خوبه تا به خدا نزدیک تر باشم ✍ ....... 👇