❣﷽❣
🔹#آقای_پویانفر
🔹#سینه_زنی_اربعین
🔹#دمام_زنی #سنج
🔹#پیشنهادم 👌👌
🔹قسمت کن یا الله
🔹پیاده ان شاالله
🔹زیارت حسین اباعبدالله
آخ کربلا کربلا…
کعبه ی دلهایی تو
ما همه تشنه ایم و دریایی تو
قلبم شد مأنوست میون اقیانوست
می خوام که اربعین بیام پابوست
🔹قسمت کن یا الله
🔹پیاده انشاءالله
🔹زیارت حسین اباعبدالله
🔹لبیک یا حسین …
🔹حسین …
ثارالله ثارالله چقدر فدایی داری
چه کربلای با صفایی داری
عشق تو عشق تو
تو قلب من می جوشه
منو ببر زیارت شش گوشه
کای کن2 که زیر دینت باشم
زائر بین الحرمت باشم
🔹قسمت کن یا الله
🔹پیاده انشاءالله
🔹زیارت حسین اباعبدالله
🔹لبیک یا حسین …
کعبه ی دلهایی تو
وا همه تشنه ایم و دریایی تو
یا حسین یا حسین…
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#شب_قدر
متن شعر:حیدریم🏴
#محمد_حسین_پویانفر
ربنا یه کاری کن برای سینه زنا
بیان زیارت حسین اربعین مثل قبلنا
دعا کنید که غصه ای نباشه
روزی ما دوباره کربلا شه
سلامتی و زندگی بهتر سهم همه امام حسینی ها شه
من حیدریم روی بدیهام قلم بزن
تقدیرمو با دستای علی رقم بزن
یا الله یا علی یا علی یا علی علی یا علی
یاعلی غریب ترین امام دنیا علی
گره شده فاطمه عشق تو رو به دلها علی
تنگه دلم چقدر برای حیدر
برای ایوون طلای حیدر
شبای قدر و یقینه
پشت سر منه دعای حیدر
جانم به تو و اشک سحرت ابالحسن
هستی پدرم هستم پسرت ابالحسن
یا علی یا علی یا علی علی یا علی
یا علی یا علی یا علی علی یا علی
ربنا یه کاری کن برای سینه زنا
بیان زیارت حسین اربعین مثل قبلنا
بسم الله الرحمان الرحیم
✳️ #کانال_مداحی_ترکی_با_سبک
«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی»
@Hazrate_Abalfazll
✳️ آیدی مدیر کانال جهت پیشنهادات و انتقادات👇🏻
@Haradm75
ـــــــشعبانپورــــــ
____لینک کانال👇🏻____
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
«با انتشار لینک در ثواب اهداف کانال عاشقان حضرت اباالفضل ع شریک شوید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
banifateme_3_3_322275.m4a
10.5M
خوش اومدی تو از سفر بابا
تورو خدا منو ببر
کجایی تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی
خوش اومدی تو از سفر
توروخدا منو ببر بابا
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی...
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبای بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباس پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا بابایی...
نبودی از همه کتک خوردم
یه جوری زد که عمه گفت مردم
به خاطر تو طاقت آوردم
بابا بابایی...
بیابونا نمیره از یادم
تو راه کوفه جون دادم
تو خواب من از رو ناقه افتادم
رو نیزه بودی...
سه سالتو چقدر دادن آزار
گوشای خونیمو دیدی انگار
بذار بگم چی شد توی بازار
رو نیزه بودی...
مارو بهم دیگه نشون میدن
به زور النگوهامو دزدیدن
بابا نامحرما منو
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#مصطفی_صابر_خراسانی
#قسمت_اول
گفتم غزلی
در خورِ نامت بنویسم
اندازه یِ وُسعم
ز مقامت بنویسم
ای محشرِ امروز
چه تشبیه بیارم
از قدِ تو
فردای قیامت بنویسم
من قطره ام
از عهده ی من بر نمی آید
از حضرتِ دریایِ کرامت بنویسم
تا نیمه ماه رمضان هست
گدا هست
پس میشود از
لطف مدامت بنویسم
لطفِ تو مرا
پشت درِ خانه ات آورد
تا اینکه
علیکم به سلامت بنویسم
هر کس که غمی داشت
نوشت ست و« حسن جان »
هر کس قلمی داشت
نوشت ست و« حسن جان »
وقتی که پیمبر
به فدایت شده باشد
باید حرمت
قبله نمایش شده باشد
جای تو ،
پسرهات فدایی حسینند
تا سهمیه ی
کربُ بلایت شده باشند
یک مرتبه ، دو مرتبه ، سه مرتبه
وقتی دارایی تو
مالِ گدایت شده باشد
از هر چه که در
زندگیت بود ، گذشتی
حتی اگر از
گیوه یِ پایت شده باشد
چند آیه بخوان
قاری قرآنِ مدینه
تا کفر
مسلمانِ صدایت شده باشد
با تو چه نیازیست
که حج داشته باشیم ؟
راضی نشو ما
گردن کج داشته باشیم ...
14.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#مصطفی_صابر_خراسانی
#قسمت_دوم
بچهها ، لحظهای سکوت کنید
به گمانم صدای پایی هست
یک نفر نیست ،
عدهای هستند
بینِ کوچه
سر و صدایی هست ..
این دری را که با پرش میزد
محترم میشمرد جبرائیل
یا که بر قبضِ روحِ پیغمبر
با اجازه میآمد عزرائیل
حال بنگر که
#مشت میکوبند ؟
اُف به دنیا ی مردم آزارش
چقدر آشناست بر گوشم
این صدا را به خاطرم دارم
این همان
دست ناجوانمردیست
که در آن کوچه
مادرم را زد ..
گوشوارهاش پر از خون شد
پیش چشمم به چادرش پا زد
این همان
دست ناجوانمردیست
که مرا بینِ کوچه پیرم کرد
پیش من
مادرم زمین خوردو
پیش بابام
سر به زیرم کرد ...
9. گریز به کربلا.mp3
2.72M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هشتم_و_پایانی
#یک_گریز_کوتاه_به_کربلا
حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا :
مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم !
مادر :
دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت
قدم نمی رسید که خود را سپر کنم
( شاعر : حاج غلامرضا سازگار )
اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ...
به جانِ مادرت زهرا ،
پدرجان از تو ممنونم
که من با پا تو را خواندم ،
تو با سر آمدی پیشم ... !
شاعر : #جواد_زمانی
بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت
(آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند !
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید
8. بیان داستان.mp3
2.21M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هفتم
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
7. روضه کوچه.mp3
3.6M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_ششم
#ادامه_متن_روضه
به شیخ عبدالزهرا فرمود : شیخ عبدالزهرا ، چرا روضه ی مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه ی شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه ی مارو نمیخونی ! گفت آقا روضه ی شما کدامه ؟ آماده اید بگم ؟
فرمود روضه ی ما اون موقعی بود که مادر مارو میزدند ! های های ی ... ، الهی نبینی مادرت جلوی چشمت حتی زمین بخوره ، حتی طاقتِ زمین خوردنِ مادرتو نداری ! آقا آقا ...
نفسم حبس شد به دل
اشکِ چشمم ستاره شد
های های ، حالا که امشب پای روضه امام حسن نشستی ، خوب دل بده به شعر
نفسم حبس شد به دل
اشکِ چشمم ستاره شد
(آخ بمیرم ) مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد ...
تو اون مجلس وقتی که مغیره بلند شد سخن بگه ، امام حسن بهش فرمود : تو ساکت باش ! تو همون کسی هستس که تو کوچه ها مادر مارو میزدی ! اِای ی ی .. جانم ، ناله بزن ، صداتو آزاد کن ، خجالت نکش ، اگه اینجا برا مادر ناله نزنی ، کجا ناله میزنی ؟ یا امام حسن ...
سه نفر مادرِ مرا ، بر درِ خانه میزدند
مردم ، یه نفر نمیزد ، سه نفری میزدند ! یکی مغیره میزد ، یکی قنفذ میزد ، اون نانجیب خودش تازیانه رو گرفت ، مادرم رو میزد !
سه نفر مادرِ مرا ، بر درِخانه میزدند
خواهرانم نفس نفس ، چه غریبانه میزدند
الهی اگر مادر رو میزنند جلوی دخترش نزنند، آی ی ی زینب زینب زینب ، آی ی ی .