eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
307.5K
تمرین نوحه خوانی. سنتی. شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رنگ رخسار ما پریده غم ما را كسی ندیده شهر پیغمبر ای مدینه مادر ما شده شهیده خانه¬ی ما دگر شده ماتم سرا ای خدا یك نظر ببین حال مرا مادرم را شبانه بردند هستی ما ز خانه بردند نیمه شب محور كَسا را پیش ما مخفیانه بردند دل شب بود و غربت وآوای ما تك و تنها شده دگر بابای ما اهل عالم این و بدونید تاكه در راه خود نمونید فاطمه بضعَةُ الرّسولم سرگذشت مرا بخونید صورتم در ره علی نیلی شده مزد پیغمبرشما سیلی شده همه عالم عزا گرفته غم ما را فضا گرفته دیگه «امّن یُجیب» نخونید مادر ما شفا گرفته مردم شهر ما خدا، خیلی بدند مادرم را به پیش بابایم زدند موضوع: علیها سلام شاعر:
562.8K
واحد شهادت حضرت زهرا س ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیرِ من آسمانی بمان اگر میشود میتوانی بمان ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو نیلوفرانه ترین یاسِ شهر وجودِ تو کانونِ احساسِ شهر دعای گوی هر قدر نشناسِ شهر نکش دست و از دستِ دستاسِ شهر نباشی چه آبی، چه نانی بمان ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت چه شد پای حرفِ پدر ماندنت پس از قصه ی پشتِ در ماندنت ندارد علی همزبانی بمان ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان برای علی بی تو بد میشود بدون تو غم بی عدد میشود مرو که غرورم لگد میشود و این سنگ و سنگِ لحد میشود تو باید غمم را بدانی بمان ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چرا اشکُ را آبرو میکنی چرا چادرت را رُفو میکنی چرا استخوان در گَلو میکنی چرا مرگُ را آرزو میکنی چه کم دارد این زندگانی بمان
610.9K
شام غریبان و غسل مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ حسن لطفی می شویمت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجای تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی شدند گره های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جای دست و زخم و کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
716.9K
اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ حسن لطفی اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته ام دیدی چگونه خانه من هم خراب شد * من چند بار شُسته ام و هَم نیامده خونت هنوز می چکد از زخم تازه ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات * دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته اند حالا که وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه یِ سلمان گرفته اند * حالا عزایِ کندن قبرت گرفته ام حالا برای بردنِ تابوت مانده ام این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام * آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می رسند * باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند
125.5K
دو. دمه. شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها رویِ دوشِ مرتضی تابوت زهرا می‌رود جانِ مولا می‌رود ۲ سوی بابا دل غمین اُمُّ‌اَبیها می‌رود جانِ مولا می‌رود ۲ خانه‌یِ مولا پس از زهرا شده بیت الحزان تسلیت یابن‌الحسن ۲ گه حسین آید به دلداریِ زینب گه حسن تسلیت یابن‌الحسن ۲
991024-Babolharam-salahshor-roze2.mp3
4.17M
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نظر نما که گرفتاری‌ام زیاد شده زِ دست تو طلبِ یاری ام زیاد شده چقدر واسطه گشتی خدا مَرا بخشد ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم به رحمت تو بدهکاری ام زیاد شده به چشم خلق گناه است گریه کردن ما چه خوب شد که گنهکاری ام زیاد شده زِ درد روضه دِگر شب نمی برد خوابم شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده قسم به غربت حیدر زدند فاطمه را به این دلیل عزاداری ام زیاد شده مرو که کوچه برای پَرت خطر دارد مرو که رد شدن امروز دردسر دارد مگر نگفت خداوندِ خلقتت، حتی برای صورت تو، برگ گُل ضرر دارد گمان نمی کنم این مرد بی حیا اینجا بدونِ حادثه دست از سر تو بردارد زِ روی پوشیه زد اینچنین شده ای که چشمهات فقط دید مختصر دارد بزرگ بانوی این شهر باورت میشد زِ خاک کوچه حسن گوشواره بردارد؟ ماه خوابیده، ولی خورشید بیداره ابر دلگیره، ولی چشمام میباره از روزی که مادر رو زدن شب و روز خونه معلوم نیست از روزی که مادر رو زدن دیگه دلِ زینب آروم نیست با چشم خودش دیده درِ چوبی با لگد وا شد الفِ قَدِّ مادر تا شد هی زمین خورد، دوباره پا شد *خدا غرورِ هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا بَرا علی خیلی سخت گذشت، یه جا وقتی داشتن از خونه کشون کشون می بردنش، نگاه کرد دید خانومش بین در و دیوار رو زمین افتاده، یه جا هم تو مسجد وقتی شمشیر برهنه رو سر فاتح بدر و خیبر نگه داشتن، نگاه کرد دید خانومش جلو در ایستاده داره نگاه میکنه، وقتی اومد از مسجد بره بیرون، فاطمه که بدون علی بر نگشت، چشمش به چشم فاطمه افتاد، سرش رو انداخت پایین... خجالت زده شد، فاطمه این صحنه رو دید فهمید علی خجالت کشیده ... گفت: آقا جان "روحی لِروحِکَ الفِداء، نَفسی لِنَفسِکَ الوِقاء..." آقاجان! خجالت نکشید...نکنه ببینم سرت رو پایین انداختی... خدا هیچ مردی رو خجالت زده ی زن و بچه اش نکنه، بدون مقدمه روضه بخونم، گفت عمه جان! چرا سر عمو میاد بالای نیزه کنارِ محملِ ما چشماش رو می‌بنده...؟ گفت: عزیزِ دلم عموت هنوز خجالت زده است. @Asheghane_hazrat_zeynab
ZohrFatemieh2-1397[03].mp3
6.81M
حاج میثم مطیعی یه حرفی بزن منم حسنت😭 یه چیزی بگو منم حسنت دیگه کسی نیست بزنه باز لگد به تنت قسم به همین چشای پر آب دیگه نمیذارم بسوزوننت یه حرفی بزن آخه چرا سرده همه بدنت مادر اگه میشه یه بار دیگه برگرد چجوری میشه بی تو زندگی کرد بی خداحافظی رفتی و هر روز میمیرم از این درد من بی تو نمیتونم من بی تو نمیمونم من راز مگو دارم پریشونم **** نگاهی بکن با مهر چشات حسینه گذاشته با گریه سر کف پات یه چیزی بگو با مهر صدات یه حرفی بزن تا حسین نمرده برات تو رو جون من بمون پیشمون ای حسین به فدات مادر میبینه زینب با گریه من رو تو بغلش داره سه تا کفن رو میگه بهش دادی یادگاری یه پیرهن رو الان کف پات اما تو قصه عاشورا رو دامن تو میشه سر من جدا شاعر: سید مهدی سرخان
بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌿 زهراسلام الله علیهاهجوم به بیت ولایت ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد
@madahichannel @Haram75 ●بـروزتــریــن نوحه،شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور🎤 ⚪مــطـابـق باهــرخـواسته و ســلیقـه ای ایــنــجــا پـــاتـــوق بچه مذهبی هاست https://t.me/joinchat/UBcQP1enBFPSkjzr
. ... گشتم ز دوریت هلاک دل از غم هجر تو چاک دلهای عاشق منتظر هستی کجایی ای نور پاک یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آقا منم چشم انتظار بهر تو هستم بی قرار از هجر تو پژمرده ام با تو خزان گردد بهار یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک از کل عالم برتری از عاشقان دل میبری بنما نظر بر حال ما یا حجة بن العسکری یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آلوده با کوه گناه آورده ام بر تو پناه ای نور چشم فاطمه برسائل خود کن نگاه یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک تو باغ گل من خار تو دانم که هستم عار تو با یک نگاه مادرت گردیده ام بیمار تو یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک هم روسیه هم سر به زیر آمد سویت عبد فقیر بار دگر از مرحمت مولای من دستم‌بگیر یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آقا به مادرت قسم بدون تو من بی کسم هم این جهان هم آن سرا مهرو ولای تو بَسَم یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک