eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
639 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
716.9K
اشعار مرثیه حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ حسن لطفی اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته ام دیدی چگونه خانه من هم خراب شد * من چند بار شُسته ام و هَم نیامده خونت هنوز می چکد از زخم تازه ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات * دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته اند حالا که وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه یِ سلمان گرفته اند * حالا عزایِ کندن قبرت گرفته ام حالا برای بردنِ تابوت مانده ام این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام * آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می رسند * باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند
125.5K
دو. دمه. شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها رویِ دوشِ مرتضی تابوت زهرا می‌رود جانِ مولا می‌رود ۲ سوی بابا دل غمین اُمُّ‌اَبیها می‌رود جانِ مولا می‌رود ۲ خانه‌یِ مولا پس از زهرا شده بیت الحزان تسلیت یابن‌الحسن ۲ گه حسین آید به دلداریِ زینب گه حسن تسلیت یابن‌الحسن ۲
991024-Babolharam-salahshor-roze2.mp3
4.17M
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نظر نما که گرفتاری‌ام زیاد شده زِ دست تو طلبِ یاری ام زیاد شده چقدر واسطه گشتی خدا مَرا بخشد ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم به رحمت تو بدهکاری ام زیاد شده به چشم خلق گناه است گریه کردن ما چه خوب شد که گنهکاری ام زیاد شده زِ درد روضه دِگر شب نمی برد خوابم شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده قسم به غربت حیدر زدند فاطمه را به این دلیل عزاداری ام زیاد شده مرو که کوچه برای پَرت خطر دارد مرو که رد شدن امروز دردسر دارد مگر نگفت خداوندِ خلقتت، حتی برای صورت تو، برگ گُل ضرر دارد گمان نمی کنم این مرد بی حیا اینجا بدونِ حادثه دست از سر تو بردارد زِ روی پوشیه زد اینچنین شده ای که چشمهات فقط دید مختصر دارد بزرگ بانوی این شهر باورت میشد زِ خاک کوچه حسن گوشواره بردارد؟ ماه خوابیده، ولی خورشید بیداره ابر دلگیره، ولی چشمام میباره از روزی که مادر رو زدن شب و روز خونه معلوم نیست از روزی که مادر رو زدن دیگه دلِ زینب آروم نیست با چشم خودش دیده درِ چوبی با لگد وا شد الفِ قَدِّ مادر تا شد هی زمین خورد، دوباره پا شد *خدا غرورِ هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا بَرا علی خیلی سخت گذشت، یه جا وقتی داشتن از خونه کشون کشون می بردنش، نگاه کرد دید خانومش بین در و دیوار رو زمین افتاده، یه جا هم تو مسجد وقتی شمشیر برهنه رو سر فاتح بدر و خیبر نگه داشتن، نگاه کرد دید خانومش جلو در ایستاده داره نگاه میکنه، وقتی اومد از مسجد بره بیرون، فاطمه که بدون علی بر نگشت، چشمش به چشم فاطمه افتاد، سرش رو انداخت پایین... خجالت زده شد، فاطمه این صحنه رو دید فهمید علی خجالت کشیده ... گفت: آقا جان "روحی لِروحِکَ الفِداء، نَفسی لِنَفسِکَ الوِقاء..." آقاجان! خجالت نکشید...نکنه ببینم سرت رو پایین انداختی... خدا هیچ مردی رو خجالت زده ی زن و بچه اش نکنه، بدون مقدمه روضه بخونم، گفت عمه جان! چرا سر عمو میاد بالای نیزه کنارِ محملِ ما چشماش رو می‌بنده...؟ گفت: عزیزِ دلم عموت هنوز خجالت زده است. @Asheghane_hazrat_zeynab
ZohrFatemieh2-1397[03].mp3
6.81M
حاج میثم مطیعی یه حرفی بزن منم حسنت😭 یه چیزی بگو منم حسنت دیگه کسی نیست بزنه باز لگد به تنت قسم به همین چشای پر آب دیگه نمیذارم بسوزوننت یه حرفی بزن آخه چرا سرده همه بدنت مادر اگه میشه یه بار دیگه برگرد چجوری میشه بی تو زندگی کرد بی خداحافظی رفتی و هر روز میمیرم از این درد من بی تو نمیتونم من بی تو نمیمونم من راز مگو دارم پریشونم **** نگاهی بکن با مهر چشات حسینه گذاشته با گریه سر کف پات یه چیزی بگو با مهر صدات یه حرفی بزن تا حسین نمرده برات تو رو جون من بمون پیشمون ای حسین به فدات مادر میبینه زینب با گریه من رو تو بغلش داره سه تا کفن رو میگه بهش دادی یادگاری یه پیرهن رو الان کف پات اما تو قصه عاشورا رو دامن تو میشه سر من جدا شاعر: سید مهدی سرخان
بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌿 زهراسلام الله علیهاهجوم به بیت ولایت ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد زهراست آن بانو که بین دود و آتش یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت شعله به موی ساقی کوثر نیفتد ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد "فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه... جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟! می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد همسایه ها گفتند با فضه، محال است زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد
@madahichannel @Haram75 ●بـروزتــریــن نوحه،شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور🎤 ⚪مــطـابـق باهــرخـواسته و ســلیقـه ای ایــنــجــا پـــاتـــوق بچه مذهبی هاست https://t.me/joinchat/UBcQP1enBFPSkjzr
. ... گشتم ز دوریت هلاک دل از غم هجر تو چاک دلهای عاشق منتظر هستی کجایی ای نور پاک یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آقا منم چشم انتظار بهر تو هستم بی قرار از هجر تو پژمرده ام با تو خزان گردد بهار یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک از کل عالم برتری از عاشقان دل میبری بنما نظر بر حال ما یا حجة بن العسکری یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آلوده با کوه گناه آورده ام بر تو پناه ای نور چشم فاطمه برسائل خود کن نگاه یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک تو باغ گل من خار تو دانم که هستم عار تو با یک نگاه مادرت گردیده ام بیمار تو یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک هم روسیه هم سر به زیر آمد سویت عبد فقیر بار دگر از مرحمت مولای من دستم‌بگیر یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک آقا به مادرت قسم بدون تو من بی کسم هم این جهان هم آن سرا مهرو ولای تو بَسَم یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( سلام الله علیها ) گفت : در می زنند مهمان است گفت : آیا صدای سلمان است ؟ این صدا نه ، صدای طوفان است مزن این خانه ی مسلمان است مادرم رفت پشت در ، اما … گفت : آرام ، ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم و اگر روضه ای به پا داریم پدرم رفته ، ما عزا داریم پشت در سوخت بال و پر اما … آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کِشان کِشان بردند پیش چشمان دیگران بردند مادرم داد زد بمان ، بردند بازوی مادرم سپر ، اما … بین آن کوچه چند بار افتاد اشک از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد گفت : یک روز … یک نفر اما … شعر مسمط مخمس از :
6. حضرت زقیه س.mp3
3.68M
قسمت ششم : ( سلام الله علیها ) بگم یا علی با نوازش بچه هارو برداشتی ، اما یا علی نبودی کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی نازدانه ابی عبدالله اومد کنار بدنِ بی سرِ بابا ! اِای اِی اای ای ... خودشو رو بدن بی سرِبابا انداخت ، اون نانجیب صدا زد بروید این دختر رو از رو بدن باباش جدا کنید ، عینِ عبارت مقتلِ : یه نفر نه ، یه عده ای اومدند این دختر رو از رو بدن بابا میکشیدنش ... حسیییین ، هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین ... سیلی مزن بصورتم ای شمرِ بی حیا من از کنارِ کُشته ی بابا نمی روم من با علی اکبر و عباس آمده ام از این دیار بیکس و تنها نمی روم آی آی ی .. حوائجتو در نظر بگیر ، الان وقتشه ، چشمت اشک آلوده ، الان پناه اوردی به مجلس مادر امشب ، ماه ها منتظر بودی کی شهادت بی بی میاد ، بیای برا مادر گریه کنی ، خدا مادرتو برات نگهداره ، اگر هم از دنیا رفته ، امشب یادش کن ... برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) معنا دارد که به سینه بزنی ، به یاد اون سینه ای که بین درو دیوار شکست ! دستت را هم که میاری بالا ، به یاد اون دستی که با غلاف شمشیر شکستند! و بی بی دردشو به هیچ کسی نگفت ، حتی به امیرالمومنین هم نمیگفت که با من چه کردند؟ فقط اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، دستش که رسید به قلمِ بازو فهمید چه خبره ! لذا بی بی دردشو به کسی نگفت ، شما هم به یاد اون دست و سینه شکسته ، امشب به سینت بزن ، امیدوارم بدنت رو بیمه کنی ، تا ان شاالله امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند ... @Asheghane_hazrat_zeynab
4. روضه.mp3
3.47M
قسمت چهارم : ( سلام الله علیها ) اسما میگه بی بی خوابیدند من پرده ای روی بی بی انداختم ، ساعتی گذشت رفتم داخل حجره صدا زدم : یا بنتِ رسول الله (ص) ، یا فاطمه ، دیدم بی بی جواب نمیده ! ای وای بی بی هم از دنیا رفت چه کنم ؟ اِای اِی اای ای ... خدایا چه کنم ؟ الان بچه ها میان ، جواب بچه ها رو چی بدهم ؟ یه مرتبه دیدم درِ خونه باز شد ، امام حسن دوید تو ، ابی عبدالله دوید ! حسنِ 9 ساله ، حسینِ 7 ساله ، صدا میزنند اسما مادرِ ما کجاست ؟ گفتم عزیزانم مادرتون استراحت میکنه ! فرمودند الان وقت استراحت مادر ما نیست ! عزیزان مادرتون داخل حجره است ، آخ بمیرم بمیرم ! الهی هیچ طفل خردسالی بدن بی جانِ مادرشو نبینه ! اِای اِی اای ای ... میدونی امشب جگرت میسوزه برای چیه ؟ برای اینه که مادر به فرزندی قبولت کرده ، اگه با دردهای مادر بیگانه باشی ، نمیتونی بسوزی ، دردای مادرو حس میکنی میسوزی وارد حجره شدند ، امام حسن آمد بالای سرِ مادر ، رو صورت مادرو عقب زد ، هی صدا میزنه مادر ، یا اُما ، مادر جواب نداد ! بگم چه کرد ؟ دیدند امام حسن صورتشو رو سینه مادر گذاشت ، هی صدا میزنه مادر من حسنم ، حسنم حسنم .. صحنه عجیبی بود ! میدونم نالتو گذاشتی برای اینکه بگم امام حسین چیکار میکرد ؟ کار امام حسین با همه فرق داشت ، امام حسین آمد پائین پای مادر ، پاهای مادرو بوسید ، صورتشو به کف پای مادر میزاره ، هی صدا میزنه مادر من حسینم ، یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... از ابی عبدالله یاد بگیر مادر داری رو ، هی صورت به کف پای مادر می ماله ... @Asheghane_hazrat_zeynab