🌸زندگینامه امیر شهید محمد باقر روحی – روشنایی
http://www.roshanai.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%AD%DB%8C/
🌸سر لشگر شهید محمد باقر روحی شهید شاخص سال ۹۳ معرفی شد http://defapress.ir/fa/news/16121/
🌸 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
سݐـاس فــراوان از دوسٺ عزیزے که زحمــٺ جمــع آورے مطــالب رو کشــیدن😊
اجرشون با خانوم جان☺️☝️
#ادمین_نوشٺ
*┄┅❀✾﷽✾❀┅┄*
🏴عاشـــــورا ٺجــــلے ظهــــور اسٺ🏴
✨ #چهارمین چله؛
دعاےفرج، زیارٺ آل یاسین✨
روز 0⃣4⃣
دوشنبہ هفٺــمـ آبــــــان مـــــاه
نوزدهمـ صفــــــــر
😭 #ݐایان_چہــارمین_چلہ
😭 #براے_هم_دعا_ڪنیمـ
😭 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.سلاماللهعلیها.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 رمان واقعی ، مفهومی و بصیرتی
🐎 #آفتاب_درحجاب
🌴قسمت ۵۱
زن مى گریزد و خود را میان زنان دیگر، #پنهان مى سازد...
#حال_و_روزکاروان، رقت همگان را بر مى انگیزد....
آنچنانکه زنى پیش مى آید...
و به بچه هاى کوچکتر کاروان، به #تصدق، نان و خرما مى بخشد.
تو زخم خورده و خشمگین ، خود را به بچه ها مى رسانى، نان و خرما را از دستشان مى ستانى و بر مى گردانى و فریاد مى زنى :
_✨صدقه حرام است بر ما.
پیرمردى زمینگیر با دیدن این صحنه ، اشک در چشمهایش حلقه مى زند،... بغض، راه گلویش را مى بندد و به کنار دستى اش مى گوید:
_✨عالم و آدم از صدقه سر این خاندان ، روزى مى خورند. ببین به کجا رسیده کار عالم که مردم به اینها صدقه مى دهند.
همین #معرفی هاى کوتاه و ناخواسته تو،
کم کم ولوله در میان خلق مى اندازد:...
یعنى اینان خاندان پیامبرند؟!
از روم و زنگ نیستند!؟
این زن ، همان بانوى بزرگ کوفه است !؟
اینها بچه هاى محمد مصطفایند!؟
این زن، دختر على است !؟
پچ پچ و ولوله اندك اندك به #بغض بدل مى شود...
و بغض به گریه مى نشیند...
و گریه، رنگ مویه مى گیرد...
و مویه ها به هم مى پیچد و تبدیل به ضجه مى گردد...
آنچنانکه #سجاد، #متعجب و #حیرتزده مى پرسد:
_✨براى ما گریه و شیون مى کنید؟پس چه کسى ما را کشته است ؟
بهت و حیرت تو نیز کم از سجاد نیست.
رو مى کنى به مردان و زنان گریان و فریاد مى زنى :
_✨خاموش !اهل کوفه ! #مردانتان ما را #مى_کشند و #زنانتان بر ما #گریه مى کنند؟ خدا میان ما و شما #قضاوت کند در روز جزا و فصل قضاء.
این کلام تو آتش پدید آمده را، نه خاموش که شعله ورتر مى کند،...
گریه ها شدت مى گیرد و ضجه ها به صیحه بدل مى شود.
دست فرا مى آرى و فریاد مى زنى :
_✨ساکت!
نفسها در سینه حبس مى شود....
خجالت و حسرت و ندامت چون کلافى سردرگم ، در هم مى پیچد و به #دلهاى_مهرخورده مجال تپیدن نمى دهد....
سکوتى سرشار از وحشت و انفعال و عجز، همه را فرا مى گیرد....
نه فقط زنان و مردان که حتى زنگ شتران از نوا فرو مى افتد.
سکوت محض.
و تو آغاز مى کنى:...
🌴ادامه دارد....
🐎اثری از؛ سیدمهدی شجاعی
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🐎🐎🐎🌴🌴🐎🌴🌴🌴
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.سلاماللهعلیها.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 رمان واقعی ، مفهومی و بصیرتی
🐎 #آفتاب_درحجاب
🌴قسمت ۵۲
و تو آغاز مى کنى:
_✨بسم االله الرحمن الرحیم
اى اهل کوفه!
اى اهل خدعه و خیانت و خفت!
گریه مى کنید ؟!
اشکهایتان نخشکد..
و ناله هایتان پایان نپذیرد.
مثل شما مثل آن زنى است که پیوسته رشته هاى خود را به هم مى بست و
سپس از هم مى گسست .(22)
پیمانها و سوگندهایتان را ظرف خدعه ها و خیانتهایتان کرده اید.
چه دارید جز لاف زدن ، جز فخر فروختن ، جز کینه ورزیدن ، جز دروغ گفتن ، جز چاپلوسى کنیزکان و جز سخن چینى دشمنان ؟!
به سبزه اى مى مانید که بر مزبله و سرگینگاه روئیده است..
و نقره اى که مقبره هاى عفن را آذین کرده است...
واى بر شما که براى قیامت خود، چه بد توشه اى پیش فرستاده اید...
و چه بد تدارکى دیده اید.
خشم و غضب خداوند را برانگیخته اید
و عذاب جاودانه اش را به جان خریده اید.
گریه مى کنید؟!
به خدا که شایسته گریستید.
گریه هاتان افزون باد و خنده هاتان اندك.
دامان جانتان را به ننگ و عارى آلوده کردید. که هرگز به هیچ آبى شسته نمى شود.
و چگونه پاك شو ننگ و عار شکستن فرزند آخرین پیامبر و معدن رسالت ؟!
کشتن سید جوانان اهل بهشت ؛
کسى که تکیه گاه جنگتان ، پناهگاه جمعتان ، روشنى بخش راهتان ، مرهم زخمهایتان ، درمان دردهایتان ، آرامش دلهایتان و مرجع اختلافهایتان بود.
چه بد توشه اى راهى قیامتتان کردید
و بار چه گناه بزرگى را بر دوش گرفتید.....✨
کلامت، کلام نیست زینب!
#تیغى است که #پرده_هاى_تزویر را مى درد و مغز حقیقت را از میان پوسته هاى رنگارنگ #نیرنگ برملا مى کند.... #شمشیرى است که #نقابها را فرو مى ریزد...
و #ماهیت_خلایق را #عیان مى سازد.
صداى شیون و گریه لحظه به لحظه بلندتر مى شود.
کودکانى که به تماشا سر از پنجره ها در آورده اند، شرمگین و غمزده غروب مى کنند.
چند نفرى در خود مچاله مى شوند و فرو مى ریزند.
عده اى سر بر دیوار مى گذارند و ضجه مى زنند.
پیرمردى که اشک ، پهناى صورتش را فراگرفته و از ریشهاى سپیدش فرو مى چکد، دست به سوى آسمان بلند مى کند
و مى گوید
_پدر و مادرم فداى این خاندان که پیرانشان بهترین پیران و بانوانشان بهترین زنان و جوانانشان بهترین جوانان اند. نسلشان نسل کریم است و فضلشان ، فضل عظیم.
یکى ، در میان گریه به دیگرى مى گوید..
🌴ادامه دارد....
🐎اثری از؛ سیدمهدی شجاعی
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🐎🐎🐎🌴🌴🐎🌴🌴🌴