🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۲۹۱ و ۲۹۲
_مهمترین دلیل خشم و غم ما بی احترامی به آیات خدا و در واقع بی ادبی بشر به خداست!
تصور کن خداوند برای هدایت بشر یه امکان فوق العاده خلق کرده بعد بشر بجای استفاده نه تنها رهاش میکنه بلکه تکه تکه ش میکنه!
خب این بی ادبی به خدا نیست؟
تحمل این توهین برای ما سخته که یک عده به خدا بی حرمتی کردن
چون امام خلیفه الله و جانشین خدا در زمینه پس هر رفتاری با امام مثل همون رفتار با خداست
یعنی اگر دستمون به خدا هم میرسید همینکارو میکردیم!
خب این بی احترامی غیر قابل تحمله
اینکه صالح ترینِ بندگان خدا، که خداوند عاشقشه رو پیش چشمان خدا
با بی شرمی تمام ذبح کردن بدترین درده
اگر کسی بمیره از این غم رواست
یه چیز دیگه هم هست
اینکه اباعبدالله علیهالسلام سفره دار توبه و کاتالیزور ارتباط با خداست
یعنی فضایی فراهم کرده که همه بتونن راحتتر بخشیده بشن و نزدیک بشن به خدا
یادته درباره #توبه و #استغفار صحبت کردیم؟
دیدی گاهی دلت میخواد از خدا بابت یه اشتباهی عذرخواهی کنی ولی انگار نمیتونی؟
حس میکنی سنگینی؟
چون قلبت سخت شده
این یه رابطه همیشگیه قلب هرچی رقت بیشتری داشته باشه ارتباطات حسی و شهودی بهتری برقرار میکنه
و برعکس
اشک کلید رقت قلب و ارتباطه
مثل بچه ای که موقع ببخشید گفتن
اگر کارش گیر کنه اولین و آخرین سلاحش برای راضی کردن پدر و مادر اشکه
پس اباعبدالله علیهالسلام با اشکی که بر مصیبت خودش از دیده ها جاری میکنه سفره دار اشکه که برکتش هم رقت قلب و تسهیل ارتباطه
چیزی که ما درکش کردیم!
قبلا گفتم که خدا به بنده هاش چقدر محبت داره
اگر بلایی سرشون بیاد و اذیت بشن همون ناراحتی و مصیبت رو هم وسیله ای برای آمرزش گناهان و سبک شدن روح و قلب و نزدیکی بیشتر به خودش قرار میده
یعنی مثلا
کسی عزیز از دست میده خدا در ازای ناراحتی هاش بیشتر بهش محبت میکنه
مثل مادری که بچه اش مریض بشه بیشتر بهش توجه میکنه
حالا تصور کن
تو هیچ بلایی سر عزیزانت نیومده ولی با یه نفر دیگه همزاد پنداری میکنی و برای غمش اشک میریزی
خب وقتی همون اندوه به تو عارض میشه همون اثر رو هم در نزد خدا داره دیگه
تازه اونم همزاد پنداری با چه کسی
امام معصوم...
کسی که غم امام رو درک کنه دغدغه هستی رو درک کرده و این خودش یعنی بزرگترین پیشرفت در سیر تربیتی
از این جهت سفره دار شده
یه بلایی رو به جون خریده که اونقدر بزرگ و قابل توجهه که همه باهاش ارتباط برقرار میکنن
چقدر آدم بخاطر درک این مصیبت بخشیده و متصل شدن!
از این جهت هم چراغ هدایته، هم کشتی نجاته
هم راه رو نشون میده هم خودش میبردت!
"باب الله الواسعه" یعنی همین
بزرگترین در به سمت خداست چون غمش اونقدر بزرگ و توی چشمه که همه باهاش ارتباط برقرار میکنن و وارد این جرگه میشن
کار ما رو راحت کرده
این غم یک #غم_پویاست که خلق شده برای #نجات_بشر
پس ما نوحه و گریه میکنیم به این چند دلیل
و یه حس قلبی متفاوت که فقط وقتی وارد قلبت بشه درکش میکنی
تو تجربیات همه مستبصرهای #شیعه هم این دیده میشه*
روایتی هست میفرماید
"ان الحسین حرارت فی قلوب"
یعنی حسین گرماییه که توی دل همه هست
مثل آتیش زیر خاکستر
که وقتی از بیرون بهش دمیده میشه گر میگیره
طبیعی نیست ارتباط برقرار کردن تا این سطح
حتی آدمایی که نمیشناسنش با شنیدن مصائبش اشک میریزن حتی مسیحیا*!
یعنی یه جور فطرت درونیه فطرت ما با این درِ باز خدا آشناست!
نفس عمیقی کشیدم و از جام بلند شدم
پنجره رو کمی باز کردم:
_چقدر گرم شده هوا
ژانت دستی به صورتش کشید:
_آره
خیلی گرمه
........
نگاهم به کتابم بود و گوشم به حرفهای کتایون با مادرش:
_خب من الان چکار کنم به نظر تو به همین راحتیه
من اگر بیام اونجا هزار تا گرفتاری برام پیش میاد! بگیرنم دلت خنک میشه؟
همونطور که نگاهم به صفحات کتاب بود زدم زیر خنده:
_آخه تو به درد کی میخوری که بگیرنت؟!
اخمی کرد و به مکالمه ش ادامه داد:
_به هر حال بابا حتما اونجا پرونده داره من مطمئنم
به همین راحتی منو راه نمیدن راهم بدن با کلی سین جین و گرفتاری
من حوصله دردسر ندارم!
بیا یه کشور بی طرف قرار بذاریم همو ببینیم
کمی سکوت کرد که علتش رو نفهمیدم
بعد با لحن متفاوتی گفت:
_بعدا راجع بهش صحبت کنیم الان نمیتونم تصمیم بگیرم
باشه مواظبم
تو هم مواظب خودت باش
خیلی خب به کمندم سلام برسون
نخیر لازم نکرده! فعلا
باز خندیدم:
_حالا میمیمیری به بابای کمندم سلام برسونی؟
صورتش رو جمع کرد:
_صد سال سیاه!
کتابم رو بستم و روی میز گذاشتم:
_چی گفت؟
_شنیدی که
گیر داده که بیا ایران
_منظورم حرف جدید بود
_بابا بهش میگم بیا هر دومون بریم یه کشور دیگه همو ببینیم چه میدونم هلندی ترکیه ای جایی
میگه من میخوام تو بیای اینجا با خانواده ما آشنا بشی با ما...
🌱ادامه دارد.....
🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
🌟 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🌱🌟🌟🌱🌟🌟🌱