eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بھ نیت: "شهید محمـد بلباسـی" جمع صلوات گذشتھ 🌷 ۳۰۳۰ 🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @khadem_eshgh ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
🏴🍃 🍃 😔| ام‌البنین به پیش همه روضه خواند و گفت: 💔|شرمنـده ام رباب..😭 پسرم را حلال کنــ✋🏻 💔 ✋🏻 °||❤️||° @asheghaneh_halal 🍃 🏴🍃
رو دوشم بار گناهم.mp3
13.88M
🌹🍃 🍃 #ثمینه رو دوشمہ بار گناهم |😔|•° منم، یہ غلامِ سیاهم |😓|•° بہ جز تو کسے رو ندارم |✋|•° پ.ن: وقتے میگم بہ جز تو کسے رو ندارم ، ینے بہ جز تو کسے رو ندارم😢 #پیشنهاد_دانلود👌 #حالِ_خرابِ_دلِ_من💔 #سید_رضا_نریمانے🎤 🍃 @asheghaneh_halal 🌹🍃
🔲▪️ ⚫️ 🏴•| |•🏴 درست پنـــج روز از نــبودنتان مےگــذرد😔 و چـــه سخت است برای نزدیڪانتان این نبودن😢 امــا قطعا به شما افتخار مےڪنند و ادامه دهنده راهتان خواهند بود. راستے خبر دارید ڪه دیروز آقایتــان😍 مقــدایتــان☺️ ولے امــرتان😍 (حفظه الله) در وصفتان چه گفتــه اند👇👇 یڪ نڪته درباره ی این جوانانے ڪه در راه امنیت ڪشور جان خود را فدا ڪردند بگویم:‌ این حــوادث مــا را آگــاه مےڪند ڪه امنیت به چه قیمتے به دست مےآید. 🏴 درود خدا بر آنها و درود خدا بر ڪه آن تشیع را به راه انداختند. درود خدا بر و همه ی عناصر حافظ امنیت و نیروی انتظامے و دیگــران💪🇮🇷💪 انتقــام خونتان را به زودی خواهیم گـــرفت👇👇 چون اینجــا ایران است🇮🇷🇮🇷 •|🏴|• @asheghaneh_halal
💔🍃 #بکانه طوری زندگی کنـ☝️ که هروقت به حسین‌بن‌علے سلام میدهید. جانمے سر دهـد و بگوید: "سلام علیکم".. #مجنونه_الحسین💚 خوشگل ــسازے😌👇 @ASHEGHANEH_HALAL 💔🍃
#قائمانه آنچــنـــانــــ جاےگرفتے💚 ←•تـــ✨ـو•→ بہ چشمـــــ و دلـــ منـــــــ💓 کہ‌بہ‌خوبان دوعالمـ👌 ←•نظـ👀ـرے•→ نــــیـــســـــتـــــــــ مـــــــــــــرا❌ #ادرکنےیاقائم_آل_محمد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج #تمام_عاشقانه‌هایم #فداےمهدے‌عج‌فاطمه‌س #سہ_شنبہ_هاے_جمڪرانے →•💠•← @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_زنده |سردار سلیمانے| ☝️| باید ببینیم چه جوانانے دردانشگاه تربیت مےڪنیم؟! | استادعزیــز! اگر جامعـه‌ی فردای ما فاقد جوانان فداڪار و غیرتمند شد، این جامعه اگر بالاترین ثروت‌ها را هم داشته باشد، با هر هجومے از بین خواهد رفت. ۹۶/۶/۳۰ #سرداردلهــا😍✋ 🕊|| @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🍃 🍃 #ایرانیشو 🎥 نماهنگ «به رنگِ ایــــ🇮🇷ـــراڹ» با موضوع #حمایت_از_کالاے_ایرانے منتشر شد... 🎤با صداے گروه سرود وصال👦 ✍️شعر: علے فردوسے 🎼 آهنگساز: امید روشن بین 🎥 کارگرداڹ: سید میثم سجادے 🎬تهیه کننده: علے شمس 🔶 تهیه شده در مرکز #ماوا {👇ოムde ɨŋ ɨraŋ🇮🇷} (🛍) @asheghaneh_halal
▪️🍃 #خادمانه نیَݥ بھ هجر ٺو ٺنهـا دو همنشین دارݥ دلِ شڪسٺھ یڪے جانِ بے قرار یڪے... #ام_البنین...💔 @ASHEGHANEH_HALAL ▪️🍃
💛🍃 🍃 #قرار_عاشقی 💝الهے 🍃که امروزتون 💝پر از برڪت، 🍃معنویت و 💝امام رضایے باشه...😌 #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا #اے_شاه_خوبیها😇 🍃 @asheghaneh_halal 💛🍃
⭐️💫 💫 #آقامونه چیـزے ڪہ امام حَسن‌(علیه‌السلام) را شڪست داد👇 نبودن تحلیـل سیاسے😎 در مَـردم بـود! یڪ شایعہ دُشمن مےانداخت؛ همہ آن را قبول میڪردند😟! #سخن_جانانــــ❤️ 💫 @asheghaneh_halal ⭐️💫
🍃🕯 مولا صدایش زد: «فاطمـ💚ــه!» او با صداے مولا سرےچرخاند. به چشم‌هاےمهربان و نافذش نگاه‌ڪرد. با صدایےآرام ولحنے مهربان گفت:•|🗣|• «میشــود مرا فاطمه صدا نڪنید؟» چشم‌هاے مهربان مولا علےخنــدید. ابروهایش درهم رفت. سرےتڪان داد. دوباره فاطمه گفت: «وقتے ڪه مرا فاطمه صدا میڪنید، بچه‌ها یاد مادرشان میــافتند و دلم آشوب میــشود.» •|😢|• @sheghaneh_halal 🕯🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] تـابم میاد تُـبـ😴ـ َاَسـتَه ام ولم تُنیـد😕 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_بیست_ودو ♡﷽♡ راست میگفت خدا بود که خواست .... یاد نازنین و اشکهای
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ جرعه اے از چایش را مینوشد و میگوید: چند تا دانشگاه درخواست دادن براے تدریس. ولے من آدم تدریس نیستم .یه پرژه اونور داشتم که نیمه کاره موند میخوام با چند تا از بچه ها همینجا تمومش کنم.بیشتر تو فکر تاسیس یه شرکت دانش بنیانم. متنها پول! پولش نیست! _خب وام بگیر! _ابوذر دلت خوشه ها! کے به چهارتا جوون آس و پاس که ضامن درست حسابے هم ندارن واسه فعالیت تولیدے وام میده؟ تازه چندر غازے هم که با کلے منت و تدابیر امنیتے میدن بدنه کار رو هم نمیگیره! _خب پس چیکار میکنے؟ _دنبال یه حامے ام. صداے کربلایے ذوالفقار صحبتشان را قطع میکند:خوب دوتا رفیق چیک تو چیک هم شدیدا. ابوذر میخندد و محمد میگوید: کربلایے به ابوذر بیشتر از شما سخت نگذشته باشه کمتر نگذشته. الیاس کنار ابوذر مینشیند و روے شانه اش میزند و میگوید: بله آقا محمد از سر زدن هاے مداومش پیداست! ابوذر با لبخند سرش را به زیر مےاندازد و امیرحیدر با خنده میگوید: بیاد به کے سر بزنه؟ به تو؟ نه داداشم بهونه باید میبود که نبود! جمع به خنده مے افتد و حاج رضا علے میگوید: حیدر جان حالا یکے مراعات حالتو کرده هندونه نمیده زیر بغلت شما هم کوتاه بیا دیگه! اینهمه هندونه زیر بلغت جا نمیشه! بعد نگاهے به ساعت دیوار خانه مے اندازد و یاعلے گویان از جا بلند میشود. کربلایے ذوالفقار جدے میگوید: کجا حاجے؟ _با اجازه زحمت رو کم کنیم کربلایے ذوالفقار هم بلند میشود میگوید: حاجے این کار چیه؟ شام تا چند دقیقه دیگه آماده میشه! لبخندے میزند و میگوید: ما نمک پر ورده ایم کربلایے راستش بچه ها شب میهمانند و منزل تاکید کردن اگر شد زود برگردم خونه! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_بیست_وسه ♡﷽♡ جرعه اے از چایش را مینوشد و میگوید: چند تا دانشگاه د
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ الیاس زیر گوش ابوذر میگوید: زن ذلیلے حاجے رو ندیده بودیم که دیدیم! ابوذر اخم میکند و دم گوشش میگوید: لا شعور اسم این کار احترامه!😁 الیاس آرام میخندد و ابوذر هم از جا برمیخیزد و میگوید: حاجے اگه عازمید بریم تعارفهاے کربلایے ذوالفقار افاقه نکردند و حاج رضا علے راهے میشود امیر حیدر کتش را میپوشد و دم گوش کربلایے ذوالفقار میگوید: بابا من با ابوذر میرم بر میگردم. کربلایے ذوالفقار نگاهے به ساعت میکند و میگوید: زود بیا بابا زشته تو نباشے چشمے میگوید و به سمت گوشه حیاط که پرده اے کشیده شده و خانمها مشغول پخت شام هستند میرود و مادرش را صدا میزند:مامان...مامان جان طاهره خانم چادرش را به کمرش سفت میکند و به سمت پرده میرود: جانم ... امیرحیدر با لبخند میگوید:جانت بے بلا.. بے زحمت تو یه ظرف یکم از شام امشب بده طاهره خانم با کنجکاوے میپرسد: برای چے میخواے؟ _براے حاج رضا علے داره میره شام نمیمونه طاهره خانم با اخم میگوید:وا چرا؟ نگهشون دار شام الان آماده میشه _نه مامان جان نمیتونن شما کاریت نباشه بیزحمت بریز بیار دیرمون شد. طاهره خانم با وسواس برنج و خورشت را میکشد و میخواهد تحویل بدهد که نظرش عوض میشود نگار برادر زاده اش را صدا میزند و میگوید:نگار جان بیا عمه ... نگار نزدیکش میشود:بله عمه _اینو ببر بده به امیر حیدر نگار چشمی میگوید و حینے که ظرف را میبرد روسرے اش را مرتب میکند و باخود می اندیشد کاش آینه اے همراهش داشت! عقیله و پریناز که مثل تمام زنهاے آشنا و همسایه به پخت شام امشب کمک میکردند توجهشان به این صحنه جلب شد و عقیله با لبخند شیطنت بارے رو به پریناز گفت:نگفتم؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_بیست_وچهار ♡﷽♡ الیاس زیر گوش ابوذر میگوید: زن ذلیلے حاجے رو ندیده
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ پریناز نگاهے به نگار می اندازد و میگوید: همونه؟ عقیله سرے تکان میدهد و میگوید: خودم با گوشاے گناهکار خودم شنیدم مادرش پری روز به سپیده خانم تو روضه میگفت :امیرحیدر هوا خواه دخترمه! پریناز نگاهش بین نگار و طاهره خانم در گردش است:این که خیلے از امیرحیدر کوچیک تره ۱۸ سالش شده؟ عقیله میخندد و میگوید:نمیدونم والا ولے مثل اینکه این قرار و مدار ها از وقتے بچه بودن بین خانواده ها گذاشته شده! پریناز به کار خودش مشغول میشود و بے تفاوت میگوید: چه میدونم والا ان شاءالله که خوشبخت بشن ولے مادر دختره اسمش چے بود؟ _مهرے _آره همون مهرے خانم کار درستے نمیکنه همه جا چو انداخته امیرحیدر دخترمو میخواد اومدیمو نشد .اونوقت آبروے دخترش میره. عقیله هم با سر موافقت میکند و بعد میگوید:البته پز دادن هم داره! امیرحیدر خان جابرے! پریناز به این لحن بامزه عقیله میخندد درحالے که فکرش درگیر این است که کاش آیه امشب اینجا بود! خودش هم نمیدانست چرا اما دوست داشت اینجا میبود و آیه را به رخ مهرے خانم.میکشید. اعتراف میکرد کمے فقط کمے به مهرے خانم حسودے کرده! خنده اش گرفته بود اویے که باید حسودے میکرد بے تفاوت شیفت شب ایستاده و سرم بیمار چک میکند بعد خودش اینجا ایستاده به مهرے خانم حسودے میکند! هشتمین روزے است که مهران بے آنکه خود بداند چرا روبه روے مغازه مانتو فروشے ایستاده و شیوا نامے را تماشا میکند! نه نزدیک میرود و در کمال ناباورے حتے جرات این را که با او حرفے بزند را ندارد این دختر با آن مانتوے سنتے و شال و روسرے جالب و محجبه و صورتے که تمام آرایشش همان سرمه ے چشمهایش است به طرز عجیبے یک حائل نامرئے بین خود و هر مرد غریبه اے کشیده!این را مهران که یک مرد بود خوب درک میکرد!خیلے خوب. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🍃بَسمــِ ربِ المهــّدے 🍃
🍃🍒 سلام علیڪم شبتون بخیـــر وخداقوت😊✋ یه شب مارو ندیدین خوشین؟ دلتـــون براے دورهمے تنگ نشــده؟ شماڪه نظرنمیدین ببینیم ادامه بدیم یانه☺️ 🍃🍒
🍃🍒 با مدد حضرت ام البنین دورهمے امشبـــو شروع میڪنیمـ دوستان وضو فراموش نشه😊 🍃🍒
🍃🍒 یادتون هست کجا بحثو تموم کردیم؟؟؟ گفتیـــم خدا از عمد عبادتے رو انتخاب ڪرده ڪه بااکراه انجامش میدیم حالا چرا بااکراه؟؟ میگــم براتون 🍃🍒
🍃🍒 ما چرانماز میخونیـــم ؟؟ ڪه آدم بشیــم وقتے ڪه آدم شدیم اونوقتــه که ازنماز لذت میبریــم بعدش باخــدا رفیق میشیــم 🍃🍒
🍃🍒 مثلا وسط بازے و تفریح موذن اذانو میگــه پاشـــو نمازتو بخــون باید نمازو بخــورے میخواے باخودت مبارزه ڪنے 👈ڪتڪ نماز رو بخــور 🍃🍒
🍃🍒 یڪے میگه آقا من هرچے چله میگیرم هرڪار میڪنم نمیتونم چشممو ڪنترل ڪنم اون یڪے میگه من نمیتونم زبونمو ڪنترل ڪنم ڇکار باید بڪنم؟ هیچ ڪار میدونے ایراد ڪار ڪجاست؟ 🍃🍒
🍃🍒 وقتی یه نفــر بگه مال ڪاریه ڪه تونستــه انجام بده ولے انجام نداده 🍃🍒