عاشقانه های حلال C᭄
💌🍃 🍃 #خادمانه عمـــو نوروزِسالے یه روزِ☝️ هرڪسے بخنــده شاد و پیروزِ عـــه 😅 عمــو نوروز مگــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°• #خادمانه |
#سڪانسبرتر_عاشقانهحلالے| •°
سڪانس اول|..🎬
سیزدهمین شب بهترین ماهـ
سالتونـ بخــیر و شادے😍
همـهـ ڪلیپهای دنــیا یهـ طرفـ✋
ایــن ڪلیپ هم یهـ طرفـ✋
اینڪـهـ خــادمای عزیردل
درپـشتصحنهڪانالـین
( #هیئت_مجازے،
#عاشقانهـ_های_حلال)
چهـ مےڪننـد😎🍃
بهتـــرین عیدیه بـراتونـ☺️💕
بدون شڪ صدرصـد نشان دادن تلاشهــای مـا #ریـا نـیست✋🏻
•• قــراره با پخش سڪانس بهـ
سڪانس این ڪلیپِ جــانِ دل😍
براتــون تـــزریق شادی و نشاط
داشتهـ باشیم، تــا ببنید مـا برای لحظهـ به لحظهـ ڪانالیـن برنامهـ داریم و هر چیزیو تـرجیح نمےدیم شمــا ببنید و مطالعهـ ڪنید..
🍃 @asheghaneh_halal
💌🍃
🎯°•| #غربالگرے |•°🎯
در قــلب آمـــریڪا(تگــزاس، شهــر هیستون) بعـــد از #سیـــل
چهـ میگــذرد👆
امـــا....
امـــا....
امـــا...
امـــا...
در پــایتخت #فرهنگے ایران✋
#شیـــرازِ_جـــان چهـ مےگــذرد👆
#فقـــر_فرهنگــے_مــوج_مےزند!!
•|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وشش ♡﷽♡ آیه نگاهی به کربلایی ذوالفقار و طاهره خانم می اندازد
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_وهفت
♡﷽♡
هر دو را به خنده می اندازد. زهرا دلش میخواهد کاش آیه ای نبود تا یک دل سیر در آغوش
میگرفت این حجم مهربانی و عشق را.
آیه نگاهی به ساعتش میکند و رو به زهرا میگوید:زهرا من میرم از دکتر بپرسم میام الان...
_____________________
قاسم و باقی دوستان مشترک امیرحیدر و ابوذر گل و کمپوت به دست وارد سالن بخش عمومی
شدند. حاج رضاعلی جلو تر از همه حرکت میکرد و آیه با دیدنش با احترام از ایستگاه پرستاری
بیرون آمد و با وقار رو به او گفت:
_سلام حاجی ...
حاج رضاعلی با لبخند منحصر به فرد خودش پاسخش را داد:علیک سلام دخترم. خوبید
_ممنونم.
_کجا هستند این دوتا مریض ما؟
آیه به یکی از درها اشاره کرد و گفت:آقا سید اونجا هستند و ابوذر یه بخش دیگه...
حاج رضا علی سری تکان داد و رو به بقیه گفت:بجنبید که به هر دو تا برسیم....
و تشکر کنان از کنار آیه گذشتند.محمد حسین دم گوش قاسم گفت:کی بودن ایشون؟
قاسم هم آرام گفت:همشیره ابوذر بودن...
آهان محمد حسین بلند شد و قاسم با دیدن امیرحیدر روی تخت حالت گریه به خودش گرفت و
همانطور که نمایشی اشک میریخت گفت:به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...بیا کز چشم
بیمارت هزاران درد برچینم... قاسم شهید شه رو تخت بیمارستان نبینتت سیـد...
امیرحیدر خنده کنان به جمع سالمی داد و از تک تک بابت آمدنشان تشکر کرد .طاهره خانم با
ببخشیدی جمع را به بهانه ای ترک کرد تا امیرحیدر و دوستانش راحت باشند.
حاج رضاعلی کنارش روی صندلی نشست و مانع تلاش امیرحیدر برای بلند شدن شد.
_خوبی جاهل؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وهفت ♡﷽♡ هر دو را به خنده می اندازد. زهرا دلش میخواهد کاش آیه
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_وهشت
♡﷽♡
دل امیرحیدر تنگ همین جاهل گفتنهای حاج رضاعلی بود! جاهلی که در قابوس شاگردان حاج
رضاعلی همان عاقل معنا میداد!
_خدا رو شکر حاجی...
قاسم در قوتی کمپوت را باز کردن و همانطور که حلقه ای از آناناس را میخورد از امیرحیدر
پرسید:سید این چنگالتون کجاست؟چنگال خودش یه ریزه است!
همگی با تعجب به قاسم نگاه میکردند و امیرحیدرخندان رو به قاسم گفت:تو آدم نمیشی!
قاسم خندان گفت:خدایی دلم هزار راه رفت برات سید. خیلی مردی مستر!
امیرحیدر آرام ضربه ای به پس گردنش زد و گفت:از دعای شخص تو که من الان سلام وسرحال
اینجا نشستم!
کم کم باب شوخی باز شد و چند دقیقه زمان ملاقات به شیرینی برای امیرحیدرسپری شد جز مدت
زمان اندکی که آیه و آیین آمده بودند برای ویزیت بیمار بغل دست امیرحیدر و خب نگاه های خیره
ی آیین روی آیه اذیت میکرد امیرحیدر را! دلیلش هم به ضعم خودش معلوم بود!امیرحیدر جای
برادر آیه بود خب نگاه خیره ی یک غریبه روی خواهر را کدام برادری تحمل میکرد؟!
چهار روزی بود که از عمل پیوند گذشته بود و تقریبا احوالات خانواده سعیدی به سکون رسیده بود.
آیه خیره ی ساندویچ الویه در دستانش لبخندی به لب آورد. دم صبحی مامان حورایش برایش
یک باکس پر از غذا و میوه آورده بود و سفارش کرده بود که حتما نوش جان کند
خنده دار نبود.بیشتر لبخند دار بود. مادری که میخواست جبران کند وچه کودکانه مادرانه خرج
میکرد!... مثلا باید آیه باشی تا بفهمی باکس غذای امروز پاسخی بود به لقمه ی نان و پنیر و
سبزی که پریناز روزی که همراه ابوذر بود به آیه داده بود تا ضعف نکند و بخورد و حین خوردن بود
که حورا آمده بود تا سر بزند به آیه و آن لقمه را دیده بود!
گازی به الویه اش زد و اندیشید انصافا خوشمزه است اما نه به اندازه الویه های پریناز!خب
دستپخت یک زن خانه دار و یک زن شاغل مطمئناً یکی نبود!
_خیلی اهل این چیزا نیست...تو رو ویژه دوست داره.
صدای آیین بود که آیه نزدیک میشد. آیه نگاهی به آیین و گل های نرگس در دستانش بود.
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وهشت ♡﷽♡ دل امیرحیدر تنگ همین جاهل گفتنهای حاج رضاعلی بود! ج
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_ونه
♡﷽♡
_سلام دکتر...
با لبخند شیطنت آمیزی گفت:سلام آیه... و بعد از چند لحظه مکث اضافه کرد:خانم!
آیه هرچه اندیشید نمیتوانست به این چیزهای به نظرش مسخره واکنشی نشان دهد.
آیین نگاهی به ساندویچ در دستانش کرد و گفت:خوشمزه ترین الویه ای بود که این چند وقت
درست کرده...
آیه نیز لبخند میزند.آیین ادامه میدهد:هیچ وقت برای هیچ کدوممون باکس پر از غذا نیاورده بود
محل کارمون.
آیه باز هیچ نمیگوید.آیین دیگر حرصی نمیشد از این سکوتها. برعکس آیه می ایستد و خیره به
آسمان پر ستاره میگوید: چرا همه تو رو یه جور دیگه دوست دارن؟ یه جور خاص توی دل
میشینی؟
آیه دیگر طاقت نیاورد و معترض گفت:آقا آیین....
آیین دوبار برگشت و نگاهش کرد:بله؟
آیه عصبی گفت:رعایت کنید دکتر!
آیین اخمی میکند و میگوید:دکتر نه!آیینو قشنگ تر تلفظ میکنی!
آیه دستی به مقنعه اش میکشد و با ببخشیدی میخواهد برود که آیین میگوید:صبر کن.
برمیگردد سمت آیین.
آیین با طمئنینه سمتش آمد وگل را سمت آیه گرفت.آیه متعجب نگاهش کرد:این چیه؟
آیین نگاهی به بالا و پایین نرگسها انداخت و گفت:معلوم نیست؟ آیه است!
آیه گیج پرسید:چی؟
_آیه...آیه است....
_متوجه منظورتون نمیشم.
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
👼: آخِــیس لِلَخَلــه عــید تمــوم سُـد😀
سیــ🌱ــسدَ بِ دَلَــم تموم سُـد👌
خَسه سُـدَم بَسچه اَدیــن بَگَــل👇
بــه اون بَگَـلَم چَلـدَن😬
منو بَگَـل میـتُنَن
بَعدس میسینَن تو داب
نِمیجَن دوجولووَم یه هویے
اَد دستِسون مییُپتَم سَمین😏
☺️: خدا نکنه عــزیزڪـ🌼ـم
اونا بزرگند حواسشون به فسقلیا هس😘
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
🌙•| #آقامونه |•🌙
↯• هر لحظه از وجــودت⏰
•° عطــر بهـــــار آیـد🌸
↯• چشمـت به راهـ تا ڪے😔
•° آن گل عـــذار آیـد🌺
↯• مـا عڪـس یــار بینیم😘
•° در روی همچـــو ماهــت🌙
↯• حرف تو حرف مهـدےست💚
•° تا آن نگـــار آیـد✋
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(342)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🌹•° @Asheghaneh_Halal
🍃🚙
#مجردانه
آقایون اول تو خواستگارے آنچناﻥ ﺳﻮﺍﻻﺕ فلسفے ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺯﻧﺪگے ﺍﺯ ﺁﺩﻡ مےﭘﺮﺳﻦ ڪه ﺍﺯ ملاصدرا ﻫﻢ ﺑﭙﺮسے هنگ میڪنه!
.
.
.
ﻭلے بعد از ازدواج، ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻮﺍﻟﺸﻮﻥ ﺍﻳﻨﻪ:
ﺷﺎﻡ چے ﺩﺍﺭﻳﻢ؟!😐😕
#ماهیچمانگاه🙊
پ.ن:
امروز گفتم متفاوت باشه و بخندیم
بسه انقدر نڪته گفتم...😁
@asheghaneh_halal
🍃🚙
•• #ویتامینه🍹 ••
هيچ ڪدام از آنهايے ڪه
همسرتانـ💗را با آنها مقايسه ميڪنید،
هنوز با شما زندگے نڪرده اند تا نقاطـ🍃
ضعفشان را هم ببينيد...
از دور همه در زندگيشانـ قهرمانند...
#مقایسهنڪنــیم😊👌
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
••🍊•• @asheghaneh_halal
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
3.83M
💗🍃
🍃
#ثمینه | #عیدانه
🎶..| اقرأ بسم ربڪ الذے خلقـ🌹
🎤..| #سیدرضانریمانے
🌸..| #پیشنهاد_دانلود
🍃 @asheghaneh_halal
💗🍃
🕊🍃
🍃
#چفیه 🌷
در جنگ هر ڪسے ڪه
سربند یا زهرا بست،
شهید نشد اما هرڪس
دل به مــادر بست شهید شد..
سر جایے میره ڪه
دل خیلے وقته رفته...
❤️القَلبُ حَرَمَ اللہ❤️
#میم_ڪرمے
🍃 @asheghaneh_halal
🕊🍃
#ریحانه
اگر دو خط✌️
دو طرف عدد قرار بگیرن|1⃣|
عدد را مثبت➕ می کنند...
حتی اگر منفی باشد...⛔️
دو خط که اسمشان "قدرمطلق" است...
|چادر| من "قدر مطلق من" است...✅
چه خوب باشم چه بد،
از من انسانی خوب☺️ می سازد...
یادم باشد قدر مطلق
عدد را "مثبت" جلوه نمی دهد‼️
بلکه عدد را مثبت می کند...👌
#از_این_قدرمطلقا_قسمت_همتون😉
┅═══🍃🌸🍃═══┅
@asheghaneh_halal
🎀🍃
🍃
#عیدانه
•عید است و هوا شمیم جنت دارد💐
°نام خوش "مصطفی" حلاوت دارد💞
•با عطر گل محمدی و صلوات💚
°این محفل ما عجب طراوت دارد😌
#عیدمبعثمبارک🎈
#نورنتابدمگرازجمالمحمد☀️
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
97012405.mp3
15.62M
🎊🎉
🎉
#ثمینه
همه میدونن کارت شده دلبرے°😌°
دلِ همہ دنـیا رو دارے ، میبرے°😇°
اے جااااانمـ°😍° ، چہ پیغمبرے°°
#عیدتون_مبااارڪ🌹🍃
#سرشار_از_شادے_گردید😜
#التماس_دعا_به_میزان_زیاد😋
#حاج_محمدرضا_طاهرے😎
🎉 @asheghaneh_halal
🎊🎉
عاشقانه های حلال C᭄
🎊🎉 🎉 #ثمینه همه میدونن کارت شده دلبرے°😌° دلِ همہ دنـیا رو دارے ، میبرے°😇° اے جااااانمـ°😍° ، چہ پیغ
تا شب همراهم باشینـ😌
گفته بودم مناسبتای خاص ڪانال رو میزارم رو سرمــ😎😉
مدیونین فڪر ڪنین چشم خادم الخادمین رو دور دیدمـ☺️😜
😎•| #خندیشه |•😎
در چهـاردهمــین روز بهار ڪه
عید خیلے متفاوتے را تجــربهـ
ڪــردیم، بهتــرین عید بود بلاشڪ😎
بـــا نـــفسهای آخـــر😉 #پــــــــــــَڪ_خنـــده😁
بـــا مــا همــراه بــاشید.✋
بــرآن شدیم ڪه تا شانــزدهمین روز فروردیـن سیمــرغ های #عیدانهـ
بهـ بهتـــرین ها فروردین 98
تقـــدیم ڪنیم😁
تـــا مطلع شـــویم چهـ ڪسانے
افتخــار داشتنــد😌 از نگــاه #خندیشهـ
مفتخــــر بهـ #بهتــرین شوند.👌
و امـــا✋
سیمـرغ بلــورین😎
بهتـــرین عملڪرد #عیدانهـ
در همهـ زمینهـ ها اهدا مےشود😄
بهـــ😜
رئیـــس جمهــور محتـــرم😄
جنـــاب آقای #دڪتر_حسن_روحانے
ڪه با تحمــل فشار ڪاری در جزیره #قشم
نهـ تنها مـــردم قشــم بلڪه همه مـردم ایران را بهـ خـــودشان مــدیون ڪردند😁
بــــزنید بهـ افتخــارشون👏👏👏
راضے به زحمــت نبودیم جناب دڪتر🙏
خــداقوت پهـــلوان✌️
خــداقوت دلـــاور✌️
مــا بهـ تو افتخــار مےڪنیم✌️
هــر شخصے لــایق این تندیس
نیست ڪه از طــرف #خندیشهـ
اهـــدا مےشود.😌😎
تا تندیسے دیگـــر
شمـــا را بهـ جناب روحانے
مےسپـــارم✋
جــذابتــرینها بــا👇👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
97012403.mp3
12.06M
🎊🎉
🎉
#ثمینه
{❤️} این زمزمهــٔ عشقہ
{🌠} ڪہ تو غار حرا پیچیدهــ
{😇} خدا به عشق روے تو آقا
{💎} از برڪت وجودت ،
{😌} همهــٔ ما رو بخشیدهــ
#عیدتون_فرخنده💫
#خوشباشین😊
#خععععععلےدعاااااا😉😁
#ڪربلایے_حسین_طاهرے🎤
🎉 @asheghaneh_halal
🎊🎉
•[ #سین_مثل_سپاه💚💪]•
.
.
.
این مرد، واقعا مرد استــ😎|•°
از جنگ تحمیلے💪|•°
تا جنگ فرهنگے🎨|•°
و از کرمانشاه و
سرپل ذهاب تا گلستانـ🌊|•°
امثال ايشون ڪم نيستند☺️✋
#حاج_حسین_یڪتا
.
.
.
ــمرداݩ ݕے ادݞــا😌👇
•[🇮🇷]• @asheghaneh_halal