eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
∫°🌸.∫ ∫° .∫ فرقے نمےڪند ڪہ شـ🌙ــب چگونه گذشت ، هر صــ☀️ــبح دوباره زنده مےشوم صبح بزرگترین پاداش براے کسانے است ڪہ روز قبل زنده مانده‌اند. صبح مثل معـ✨ـجزه مےماند ، آغاز یک زندگے است ڪہ بہ پایان رسیده بود 🌿❤️ ☕️ ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🌸.∫
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . 🔹امام رضا (ع) فرمود: هر ڪس پس از نماز صبح صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»؛ به اسم اعظم خدا از سیاهے چشم به سفیدے آن نزدیڪ‌تر شده و به راستی ڪه در مدار اسم اعظم قرار گرفته است. ✍(سفینه البحار، ج ۱، ص ۶۶۱)📚 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . این منم ڪہ گم شده امـ ؟ 🔍 یا تویـے ڪہ پیدا نمے شوے ؟! 🌥 . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . 😅|• شب عقد کلی سنت‌شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. 😇|• مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ البته نه برای ریخت و پاش! برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد و خوشبخت بود. 🥰|• عروسی‌مان هم از این ساده‌تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ بخت. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‡🎀‡ ‡ ‡ چه تشبیه قشنگی ڪرد درباره حجاب زنها ... ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 (History) ◖ . 🎯 تنها کوه خوراکی دنیا! 🏔تنها کوه خوراکی دنیا در جزیره رنگین کمان هرمز در ۸ کیلومتری شهر بندرعباس. 🚦 مردم محلی این کوه را «گلک» می نامند و خاک سرخ آن را مانند نمک در تهیه انواع غذاها مصرف می کنند. . چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬 ◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍹.∫ ∫° .∫ . . ' همسرداری به سبڪ علمای دینــۍ ' 🥰🫀 ؟!👀 ‌🧮• تو چه ترفندی زدی که حالِ زندگیِ مشترکتون خوبه؟!☺️💌👇🏼 - @Daricheh_khadem - ☺️• راستی ما کنارتونیم، نه پاسخگوی مشکلات بلکه راهِ حلش رو پیشنهاد میدیم✨ 🧩• ما اینجاییم نه فقط برای بهتر ، بلکه برای بهتر و احسن الاحوالی..🤝 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍹.∫
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌یه بار قرار شد با مامانم و دوستش زنونه بریم خونه یکی از آشناها؛ قرار شد با ماشین ما بریم... اینم بگم که من تا حالا خونشون نرفته بودم؛ وقتی رسیدیم اونا رو پیاده کردم و رفتم ماشینو پارک کنم. وقتی برگشتم در حیاطو واسم باز گذاشته بودن؛ منم بدو بدو رفتم تو خونه😌 سریع از چن تا پله ای که روبروم بود رفتم بالا و در یک حرکت ناگهانی در رو باز کردم و دیدم دو جفت چشم غریبه به من خیره شدن😳 فقط نمیدونم چه جوری گفتم ببخشید اشتباه شده و سریع در رو بستم اومدم از پله ها پایین😏 اولش فکر کردم خونه رو اشتباه اومدم بعد دیدم گوشه حیاط سه چهار تا پله میخوره میره پایین و تازه دوزاریم افتاد که بله به جای این که برم خونه خودشون رفتم خونه صاحب خونشون😆 ینی آب شدم... وقتی رسیدم پایین هر کدوم یه وری ولو شده بودن از خنده و تا مدت ها سوژه بودم😄 ''📩'' [ 618 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]• •[ 🎈]• Life Isn’t About Finding Yourself Life Is About Creating Yourself زندگی به معنای یافتن خود نیست زندگی یعنی ساختن خود😌💚 •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
「💚」◦ ◦「 🕗」 . خدا کند که نگیری برای ثانیه‌ای هم از این دلی که شکسته نگاه ساده خود را✨ . ◦「🕊」 حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 「💚」◦
«🍼» « 👼🏻» الان دیجه غلوب سُده . 🌗• بلا سام باید عِه سیز خوسمزه 🥗🍛• دلست تنین.☺️• منم منتظلم 😋• ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ ☝️لجبازی کودکان، غالبا ناشی از رفتار والدین هست. لذا: 👆نظرات خودتون رو به فرزندتون تحمیل نکنین. ✌️ظرفیت و ویژگی‌های فرزندتون رو بشناسین و انتظارات‌تون در حد توان کودک باشه. 👆✌️به نظرات فرزندتون هم در حد نظرات سایرین، اهمیت بدین. 🖖به فرزندتون، قدرت انتخاب بدین. 🖐به فرزندتون متناسب با سن و توانش، مسئولیت‌ بدین. 🖐☝️قوانین ساده و شفاف، وضع کنین و فرزندتون رو مشتاق به پیروی از اون قوانین کنین. «🍭» گـــــردانِ‌زره‌پوشڪے‌👇🏻 «🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . او هم به جلو خم شد: _پس جدی جدی میخوای جنگ زرگری راه بندازی...باشه... ملالی نیست... اتفاقا منم سرم درد میکنه واسه کم کردن روی امثال تو.. من هستم فقط اینو بگم که خیال نکنی تونستی منو مجبور به انجام کاری بکنی تو به چشم هرچی بهش نگاه میکنی، احقاق حق یا رفع اتهام یا هر چی من فقط به چشم یه رقابت برای کم کردن روی تو بهش نگاه میکنم که نتیجه ش هم میشه رفع زحمت جنابعالی از اینجا که کادوش میدم به دوستم... ضمنا بدنیست بدونی من تا حالا هیچ مسابقه ای رو نباختم... لبخندی زدم: خوبه شکست هم مقدمه ی پیروزیه امید وارم جنبه شو داشته باشی... حالا از کجا و چجوری شروع کنیم؟ لبخند کجی که تمام مدت روی لبش بود از روی لبش افتاد: نمیدونم خودت پیشنهاد دادی خودتم شروع کن... خیلی راحت گفتم: خب برای شروع باید از هم شناخت داشته باشیم. شما ظاهرا منو میشناسید مسلمان هستم با تمام اعتقادات یک مسلمان ولی من چندان نمیدونم شما چی فکر میکنید همینقدر میدونم که با اسلام مشکل دارید... برگشت و دوباره تکیه ش رو داد به مبل:ژانت مسیحیه اتفاقا مسیحی معتقدی هم هست حتی هر هفته کلیسا هم میره(انصافا این یکی اونجا مورد نادری بود) اما من به چیز خاصی اعتقاد ندارم یعنی نیازی برای داشتن اعتقاد نمیبینم آدمهای ضعیف به نقطه ی اتکا نیاز دارن... به چیزی تحت عنوان دین از هر نوعش اعتقاد ندارم. به خدا هم کاری ندارم هست یا نیست برام فرقی نمیکنه چون تو زندگیم تاثیری نداره من دارم زندگیمو میکنم به کسی هم نیاز ندارم... هرچند با مجموع شواهد علمی و عقلی بعید میدونم وجود داشته باشه... احساس کردم نقطه ی شروع باید یه جایی همین حوالی باشه...بلافاصله پرسیدم:منظورت کدوم شواهده؟ _خب امروز علم میتونه بدون نیاز به در نظر گرفتن خالق برای جهان همه چیز رو توجیه کنه... ضمنا به نظر من با وجود اینهمه ظلم و ناعدالتی که توی این دنیا وجود داره اگر خدایی بود حتما تابه حال واکنش نشون داده بود...با این وضع اگر خدایی هم باشه طرفدار ظالمهاست منم نیازی به این خدا ندارم... _خب الان دو تا مقوله ی متفاوت داریم... درباره ی اولی که باید ثابت کنی علم چطور جهان رو بدون خالق توجیه میکنه.... دومی ولی یکم پیچیده تره... باید یکم دقیقتر راجع بهش بحث کرد فقط اینو به من بگو که از کجا میدونی واکنشی نشون نداده؟ _خب واضحه اگر واکنشی داشت الان وضع دنیا این نبود...طبعا واکنشی که حس نشه به دردی نمیخوره... تکیه کردم: _اینکه یه خدایی تصور کنی که با هر رفتاری از سوی بشر واکنش نشون بده یه برداشت سطحیه که خدا رو تا سطح رفتارهای انسانی تنزل میده... طبیعتا سطح تحمل خدا خیلی بالاتر از این حرفهاست و واکنشش هم پروسه و طراحی شده ست نه دفعتا... منطق این روشش رو هم بعدا کامل توضیح میدم... الان برگردیم به مقوله ی اول همون توجیه علمی جهان بدون خدا... نگاهی به ساعتش انداخت: الان که دیگه خیلی دیره باید زودتر برم تا این خانم بلرتون در رو نبسته و گیر نیفتادم...بقیه ش باشه برای فردا شب... از جاش بلند شد و ما هم پشت سرش... کیف و پالتوش رو برداشت و راه افتاد سمت در... گفتم:آخه اینجوری که بده شام نخوردی...یه نیم ساعتی وقت داری بیا شام بخور بعد برو... لبخندی زد:گفتم که رشوه قبول نمیکنم... _اگرم قبول میکردی من نمیدادم واسه بازی برده که بیخود خرج نمیکنن! هر دو اهل کلکل بودیم و پرواضح بود که این تقابل تا آخر ادامه داره و کسی هوس ترک میدون به سرش نمیزنه.... ابروهاش رو بلند کرد و با اطمینان گفت:خواهیم دید... با ژانت دست داد و خداحافظی کرد و رفت... ژانت هم بی هیچ حرفی برگشت اتاقش... و من موندم و یک قابلمه پرِ قرمه سبزی!! ... تا ساعت یک و نیم ظهر دانشگاه بودم و بعدش هم تا شش غروب آزمایشگاه... وقتی برگشتم خونه ژانت توی اتاقش بود ولی خبری از کتایون نبود...  باخودم گفتم احتمالا همون حول و حوش ساعت دیشب پیداش میشه... خداروشکر قرمه سبزی دیشب به قوت خودش باقیه و میتونم یکم استراحت کنم... تقریبا نزدیک همون ساعت دیشب بود که اومد... داشتم توی اتاق کتاب میخوندم...صدای باز شدن در رو که شنیدم اومدم توی پذیرایی... سلام کردم و نشستم رو به روشون..فقط کتایون آروم جوابم رو داد... در جعبه ی گزی که قبلا روی میز گذاشته بودم رو برداشتم:بفرمایید نمک نداره... حتی نگاه هم نکردن... خیلی جدی گفت:ممنون واسه ی خوردن گز نیومدم... _پس شروع کنیم؟ سر تکون داد... ژانت هم که در سکوت مطلق به سرامیکها خیره شده بود و کلا واکنشی نداشت... خودم باید شروع میکردم... با زبون لبهام رو تر کردم و زیر لب بسم اللهی گفتم... بعد صدام رو بلند کردم: _خب... بحث دیشب به اینجا رسید که بنا شد شما اثبات کنی که علم جهان بدون خالق رو توجیه میکنه... . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . فقط یه سوال... شما میگی علم ثابت میکنه که خدایی وجود نداره یا اینکه ممکن است خدایی نباشد... یعنی در مجموع اعتقادت اینه خدایی وجود ندارد یا میگی نمیدانم هست یا نیست؟ چون اینکه بگی چیزی وجود دارد با ارائه ادله و سند قابل اثباته و اینم که بگی نمیدانم هست یا نه قابل قبوله ولی اینکه بگی میدانم نیست خیلی کار رو سخت میکنه چون ادعات از جنس نفیه و واضحه که نفی رو نمیشه به راحتی اثبات کرد... چطوری میخوای ثابت کنی قطعا نیست این غیرممکنه مخصوصا در امور شهودی و نادیدنی... چون ابزار بررسیش رو نداری... _من که از اول گفتم نمیگم قطعا نیست بلکه نمیدونم هست یا نه ابهام وجود داره و احتمالا نیست و علم هم بدون نیاز به خدا چیستی جهان و پروسه شکل گیری پدیده ها و موجودات رو توجیه میکنه و دیگه نیازی به وجود خدا نداره جهان الزاما... ضمنا باشه یا نباشه برای من فرقی نمیکنه کاری باهاش ندارم... _خب این عاقلانه تره چون قطعا اگر کسی با قطعیت بگه خدا نیست کل اصول استدلالی و علمی رو زیر سوال برده و حرفش هم از درجه اعتبار ساقطه... اما اینکه از یک طرف میگی ابهام وجود داره و از طرف دیگه میگی کاری ندارم هست یا نه برام مهم نیست، زیاد سازگاری منطقی نداره... چیزی که درموردش ابهام وجود داره رو که رها نمیکنن عقل این رو نمیپذیره مخصوصا در مواقعی که ضریب خطر بالا باشه... چیزی به اندازه این مطلب مورد بحث نبوده توی تاریخ یعنی علم احتمال هیچ درصدی برای این رویداد قائل نیست؟ قطعا هست پس در مورد چیزی که احتمال صحت داره دفع خطر احتمالی شرط عقله این درصد هرچقدر هم که کم باشه واقعا تو رو به فکر فرو نمیبره؟ بیمه کردن ماشینت هم دقیقا سر احتیاط برای همین احتمال کوچیکه... الان احتمالا سالهاست که تصادف نکردی و تخفیف بیمه هم داری... این یعنی چندین ساله پول مفت به بیمه دادی بدون اینکه ازش خدماتی بگیری ولی جالب اینه که هیچ کس اینو حماقت نمیدونه حتی تخفیف بیمه افتخار هم محسوب میشه... ولی اگر کسی یک روز بدون بیمه ماشین رو بیرون ببره بهش میگن دیوونه... چون احتیاط نکرده احتمال تصادف رو در نظر نگرفته... تو که خودتو آدم عاقلی میبینی حاضری یه روز با ماشینی که بیمه نداره بری سر کار؟ که میگی من راحتم دارم زندگیمو میکنم؟ چقدر این رفتارت عاقلانه است؟ یه بار برای همیشه این مسئله رو با خودت حل کن خب...با شک که نمیشه زندگی کرد...مگه اینکه خودتو به فراموشی بزنی که قطعا عاقلانه نیست... بگذریم از این بحث بریم سر همون بحث توجیه علمی جهان بدون خدا... چون این تیتر رو تو معرفی کردی خودت هم شروع کن... _خب اول تو بگو کتاب طرح بزرگ داوکینز رو خوندی؟ تا دهن باز کردم صدای گوشی تلفنش بلند شد... با دست اشاره کرد که صبر کنم و جواب داد... چند قدمی دور شد و آهسته شروع به حرف زدن کرد... تماسش که تموم شد برگشت سمت ما:متاسفم من باید برم یه مشکلی توی خونه مون پیش اومده باید حلش کنم... ژانت پرسید:مگه پدرت خونه نیست؟ همونطوری که پالتوش رو تن و کلاهش رو سر میکرد گفت: معلومه که نه اون که هیچ وقت نیست چه برسه الان که تعطیلات درست و حسابی تموم نشده... سوئیسه... رفته اسکی! این مشکل رو که حل کنم خونه رو میسپرم به دیمن آخر هفته میام پیشت میمونم که این بازی هم زودتر تموم بشه چون هر روز رفت و آمد از اون سر شهر به این سر شهر واقعا خسته کننده ست... بعد رو کرد به من و با لحن بامزه ای گفت: یه وقت خیال نکنی بخاطر افاضات شماست ها ما واسه تخلیه اینجا عجله داریم... کاش ژانت سوزنش روی این خونه گیر نکرده بود تا بهترین نقطه شهر براش آپارتمان اجاره میکردم و تو میموندی و این سوئیت درب داغون... جمله ی آخرش رو فارسی گفت و من هم از علت سری بودنش سر در نیاوردم... فقط لبخندی زدم و گفتم: قبلا هم بهت گفته بودم که در حال انجام وظیفه هستی و نباید سر من منت بزاری نه؟ ژانت کلافه گفت: واسه چی فارسی صحبت میکنید کتی مگه نمیدونی من متوجه نمیشم... _چیز خاصی نبود... مواظب خودت باش فردا صبح میبینمت... تا دم در همراهش رفتم و تازه یادم افتاد که چه بلایی سرم اومده... آهی کشیدم و قبل از اینکه بیرون بره گفتم:آخه شام... به کنایه تمام گفت_ممنون صرف شده نوش جونت... _خیلی ممنون به سلامت... بدرقه ش کردم و در رو بستم و نیاز به توضیح نیست که ژانت هم بدون هیچ حرفی برگشت اتاقش... و من کم مونده بود گریه م بگیره که با این همه قرمه سبزی باید چکار کنم... یک آن یه فکری به سرم زد که یکم عجیب و خطرناک بود ولی بدجور وسوسه م میکرد... نگاهی به ساعت انداختم و کاشف به عمل اومد یک ساعتی تا بسته شدن در ساختمون وقت دارم... این شد که در یک حرکت بسیار سریع تمام قابلمه برنج و ایضا قرمه سبزی رو توی چهار تا ظرف پلاستیکی دردار کشیدم و حاضر شدم... . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
𓆩🌸𓆪 |' .| . ﮼𖡼 گفتند که👥 مهربان ترین بابا کیست☺️ آنکس که🌱 شبیهش به همه دنیا نیست👌 ﮼𖡼 گفتم👤 پدر معنوی ملت ما💚 سیدعلی حسینیِ🥰 خامنه ای است✋ |✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 |🔄 بازنشر: |🖼 «1785» . |'😌.| عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 𓆩🌸𓆪
∫°🌸.∫ ∫° .∫ 💚ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻓﻬﺎﯾﺖ، سختے ﺭﺍ ﻫﻞ ﺑﺪﻩ😄 🍃 ﻭ ﮐﻨﺎر همه؛ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ😍 💚ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ زندگی را ﺁﻏﺎﺯکن و آﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ!😄 💚با ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ كن...😍 😍❤️🌿 ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🌸.∫
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ✨ امام حسن عسكرى عليه السلام: لَيسَ مِنَ الأَدَبِ إظهارُ الفَرَحِ عِندَ المَحزونِ 🍂 شادی نمودن در نزد غم زده ، از ادب بہ دور است 💐 ✍🏻 تحف العقول، صفحهٔ ۴۸۹ 📚 . . ≈|💓|≈ جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
•‌<💌> •< > . . 【☔️】 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس‌ها و ظرف‌ها. 【🧺】 همین طور که داشتم لباس می‌شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می‌کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» 【😔】 دو زانو کنار حوض نشست و دست‌های یخ زده‌ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می‌کشم. من نتونستم اون زندگی‌ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس می‌شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه ...». 【😊】 حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می‌کنم. همین قدر که درک می‌کنی و می‌فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‡🎀‡ ‡ ‡ ابتڪار این مراسم جشن تڪلیف را ببینید در این جشن به سر دختران مراسم چادر گذاری دارند این جشن برای دختران عراقی است و از سوى آستان قدس حسینی، در شب ولادت امام حسن برگزار شده . ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 (History) ◖ . 🎯 مرسدس بنز از کجا اومد! 🦼تصویری از اولين " بنز " دنيا مدل سال 1886 نام مرسدس؛ بر روی این خودروها اسم دختر يک تاجر بود كه تعداد زيادی بنز برای تجارت به شركت بنز سفارش داد به شرط اينكه نام آنها باشد. . چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬 ◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∫°🍹.∫ ∫° .∫ . . ♥️" پاداش زن‌وشوهرِعاشق 🥰🫀 ؟!👀 ‌🧮• تو چه ترفندی زدی که حالِ زندگیِ مشترکتون خوبه؟!☺️💌👇🏼 - @Daricheh_khadem - ☺️• راستی ما کنارتونیم، نه پاسخگوی مشکلات بلکه راهِ حلش رو پیشنهاد میدیم✨ 🧩• ما اینجاییم نه فقط برای بهتر ، بلکه برای بهتر و احسن الاحوالی..🤝 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍹.∫
﴾💌﴿ ﴿ 💕 ﴾ •📌پیامی ویژه برای مخاطبین عاشقانه‌هاے‌حلالےمـون🥰📬‌‌• •🪴 خوشبختی یعنی: طرح مشاوره رایگان (حضوری و تلفنی) سه‌شنبه‌های مهدوی♥️• 1⃣ در بستر حقوقی و خانواده 2⃣ روانشناسی و بهبود فردی 3⃣ سرمایه‌گذاری و اقتصادی ✍• راه ارتباطی جهت رزرو وقت از طریق پیامرسان ایتاء: 📲﴿ 0902_8787807 🆔) @zagbusines 💠• خدمات آموزشی‌و‌مشاوره مذهبی زاگ 🪴﴿ Eitaa.com/asheghaneh_halal ‌‌‌‌‌﴾💌﴿
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌ما مستاجریم؛ خونه آپارتمانی بدون پارکینگ. ان‌شاالله خدا به همه مستاجرا خونه بده🤲 حالا بریم سر اصل مطلب؛ منو همسرم امروز جاتون خالی رفتیم تفریح... الان رسیدیم خونه دیدیم یه ماشین جلو خونه گذاشتن ما هم جا پارک نداریم؛ آقامون یهو عصبانی شد😡 برداشت گفت شیطونه میگه سال دیگه ماشینو🤔 بعدم🤭 بعدم🤣من🤨😳 هرچی میگم سال دیگه ماشینو چیکار میکنی!؟ فقط خندید! بعد یه ساعت خندیدن میگه خواستم بگم سال دیگه ماشینو بفروشم خونه پارکینگ دار بگیریم که یهو یادم اومد خب ماشینو بفروشم خونه پارکینگ دار بگیرم، بعد چیو بزارم تو پارکینگ فرغونمو😂😂😂 امیدوارم خنده به لبتون بیاد ما که کلی خندیدیم🤣🤣 ''📩'' [ 619 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
YEKNET.IR - shoor - shabe 2 fatemie avval 1401 - hanif taheri.mp3
5.02M
↓🎧↓ •| |• . #🎙 . . . شاید جدی نگرفتیم آخر الزمانــُ.. دارن میبرن.. دارن جـدا میڪنن ڪار پیش میرھ، قطار میرھ... ما اگه نجنبیم..جا میمونیم..!!!💔(؛ . حر‌ف‌هاۍ‌ خودمونیمون.. . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
•[🎨]• •[ 🎈]• It Is Never Too Late To Be What You Might Have Been هرگز برای آن چیزی که می توانید داشته باشید خیلی دیر نیست.! •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•