•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_یازدهم
موبایلم را در میآورم و جلوی گوش فاطمه میگیرم: ببین، این داشت پخش میشد.
فاطمه سر تکان میدهد: آره.. اینو شنیدم، خیلی قشنگه.
:_مداحی که تموم شد،حال یه آدمی رو داشتم که میخواد پرواز کنه، اونقدر گریه کرده بودم که چشمام باز نمیشد، یعنی اون شب به اندازه ی تمام عمرم گریه کردم. هیچ کس نبود.. دلم نمی
خواست تنها باشم برای همین رفتم پیش منیر خانم، بنده خدا منو تو اون حال دید، کلی ترسید.
از تلویزیون اتاق منیر خانم صدای سینه زنی میاومد.
بهش گفتم چه خبر شده منیر خانم؟
گفت:شب عاشوراست دیگه
پرسیدم:عاشورا چیه؟
با گریه گفت: شهادت امام حسینه دیگه.
بهش گفتم: می دونم، ولی اصلا امام حسین کیه؟ چرا من این همه گریه کردم براش؟
خودمم نمیدونستم چه بلایی سرم اومده، از بچگی عاشق تاسوعا و عاشورا بودم چون دوروز تعطیل بودیم.. میدونستم شهادت امام حسینه، ولی درک نمیکردم چرا بعد از هزار و چهارصد سال، برای کسی بخوان این همه عزاداری کنن، رفتم سراغ اینترنت...
میدونی اولین صفحه ای که باز شد چی بود؟ عکس گنبد سیدالشهدا و یه حدیث ازپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
★ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه★
من، کشتی نجاتم رو پیدا کرده بودم، عین یه آدم تشنه که مدام آب شور میخوره، حریص فهمیدن شده بودم. شروع کردم به کتاب خوندن، تحقیق کردن، هیچکسی هم دور و برم نبود کـه بخوام ازش سوال بپرسم،گاهی وقتا قایمکی میرفتم مسجد، به خانم هایی که نماز می خوندن با دقت
خیره می شدم.
:_چرا؟
:_میخواستم ببینم موقع نماز اصلا حواسشون هست که چی کار می کنن، عظمت نماز رو درک میکنن یا نه...
یه بارم تصمیم گرفتم خودم نماز بخونم. هیچی بلد نبودم ولی خب، گفتم ببینم
چه جوری میشه... با شوق و کلی استرس رفتم صف اول وایسادم... بلد نبودم نماز خوندن رو ولی می خواستم ببینم چه احساسی داره...
:_خب...
با یادآوری آن روز گُر میگیرم... پوزخند میزنم.
:_ رفتم صف اول، یه چادر از جالباسی مسجد برداشته بودم، کج و کوله سر کرده بودم،مُکـبِر داشت اذان میگفت، تصمیم گرفتم هرکاری بقیه میکنن منم انجام بدم، یهو یه حاج خانمی صدام کرد.
گفت: دخترجون اینجا چی کار میکنی؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_دوازدهم
نزدیک بود پس بیفتم، حس میکردم همه شون میدونن من بلد نیستم و میخوان داد و بیداد کنن.
مکث میکنم، کمی لب هایم را تر می کنم..
فاطـمه مشتاق میگوید_:خب،بعدش
:_برگشتم به طرفش، شبیه این حاج خانم هایی بود تو فیلما نشون میده که روز و شب کارشون نماز و دعاست، بهش گفتم میخوام نماز بخونم.. گفت:کار خوبی میکنی، ولی صف اول جای تو نیست، تو باید حالا حالاها عقب وایسی، بچه که صف اول نماز نمیخونه، برو عقب بذار بزرگترا جلو وایسن....
همه نگاهم میکردن و سر تکون میدادن، یعنی همه شون مثل اون خانم فکر میکردن؟
فاطمه از شدت عصبانیت نفهمیدم چی کار میکنم، از هر چی مسجد و آدم مذهبیه متنفر شدم... بلند شدم از مسجد اومدم بیرون...
رفتم خونه، تو راه بغضم شکست و گریه کردم... با خودم گفتم همه ی حرفایی که بابا و مامان ، همیشه میگن درست بوده... مذهبیا فکر میکنن مسجد فقـط مال اوناست. صف اول نماز مال اوناست. خدا مال اوناست. من که تازه داشتم طعم دین رو حس میکردم ، فقط به خاطر تکـبر و
فخر فروشی یکی از آدمای خشکه مذهب، بازم از دین زده شدم. خواستم تلافی کنم، تلافی غرورم که تو مسجد شکست، شب یه مهمونی دعوت بودیم،جشن کریسمس یکی از دوستای ارمنی بابام، چقدر من بچه بودم....
:_مگه چی کار کردی؟
:_هیچی، تصمیم گرفتم یه لباس مزخرف تنم کنم، کلی به خودم برسم... از اول تا آخر مهمونی فقط برقصم، می فهمی فاطمه؟ من تو راهی که تازه اولش بودم شکست خوردم... هنوز مومن نشده، از اسلام زده شدم، خیلی روزای سختی بود... من َسرخورده شده بودم، کاش اون خانم میفهمید چه بلایی سر شکوفه ی ایمان من آورد و ظالمانه پرپرش کرد...
فاطمه با تحیر نگاهم میکند، ساعت گوشیم را نگاه میکنم:اوه اوه فاطمه پاشو،الان کالس شروع
میشه...
فاطمه میگوید: وای نیکی بقیه شو تعریف کن.
:_بلند شو،مگه دارم فیلم سینمایی برات تعریف میکنم؟؟ پاشو بریم حالا بعدا بهت میگم.
فاطمه با اکراه بلند میشود.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
اللَّهُمَّ يَا شَاهِدَ كُلِّ نَجْوَى
وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوَى وَ عَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ
اى شاهد اسرار نهان
مرجع هر شكايت و داناى هر پنهان...
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 عید تویی، عشق تویی🥰
ای که رخات جانِ ما💚
﮼𖡼 با تو مبارک شود🪴
این قصهی قربانِ ما...☺️
مریم قهرمانلو /✍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1398»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
صبــحـے دیگـہ آغاز شــده💛
هنـوز نقشـی بر
اون نرفتـہ
و تو نـقاش منتـخب
خــدائـے👩🏻🎨🎨
ایـن تو و این اعتـماد خالق بـہ تو 🌱!
"بسـم الله ،شـروع کن 😍"
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
عَن الباقِر عليه السلام : اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَ ناكثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام : لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا.✨
يكى از ياران امام باقر عليه السلام به آن حضرت گفت: شيعيان در منطقه ما زيادند.
حضرت فرمود: آيـا توانـگر آنان بر فقير مهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ گفت: خير. حضرت فرمود: اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد.👌
منبع : قضاء حقوق المؤمنين، الشيخ ابو على الصورى، ص 21، ح 22✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
#قربان دو چشمان تُ😘
آرامش جانم💚
شمـ🌤ــس و قـمـ🌙ــر
و میکده و روح و روانــ💍ـم💖
#جواد_جوادے
#قربانـے_عید_قربانتم🐑😍🙈
#عیدتون_مبارک💐
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
پاستـا ایتالیایـے 🍝
خـیلـے راحت و بی نظیر 👌😍
مواد لازم :
◗ ۳ عدد گوجـہ🍅
◗ ۳ عدد سیـر🧄
◗ ۱ مـشت جعفـرے یا ریحون🌿
◗ ۲ قاشـق پنیر خامهاے یا هر پنیری
◗ نصـف لیمو🍋
◗ زسـت لیمو
◗ نمـڪ و فلفل سیاه
◗ ۱ قاشـق چایخوری پاپریکا
◗ ۱ قاشـق چایخوری آویشن
◗ ۱ قاشـق غذاخوری روغن زیتون🫒
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 مامان:
قربون بچم برم که
صبح تا شب درس میخونه📝😌
بچش:
همون لحظه😔😅
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 944 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا می کرد .
،میدیدم که بعد نماز از خدا، طلب شهادت می کند .
نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند ، نماز شبش ترک نمیشد…
دیگر تحمل نکردم؛ یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی،شهید میشی!حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمیگفت .
دیگر هم نماز شب نخواند!
پرسیدم: چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت: کاریو که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم،رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،اینجوری امام زمان هم راضی تره .
بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا . ولی براش دعا نمیکنم!چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم .
گفتم: حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!❤️💔
روای: همسر #شهید_مرتضی_حسینپور_شلمانی
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
عید قربان یعنی...؟ .mp3
5.34M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
میدانیم که باطنِ عید قربان، سر بریدن نفس هست!
امــــا "سر بریدن نفس" یعنی چه؟
- چه کسانی این مفاهیم را درک میکنند؟
به چه کسانی "اهلِ قربانی" میگویند؟
- آیا من نیز به باطن عید قربان راه پیدا خواهم کرد؟
🎊#ویژه_عید_قربان
#عیدکم_مبروک
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
و شما عزیز تر از جان منی . . .😌🤍
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
وقتی همسرتون ازتون میپرسه چه خبر...؟؟؟
نگید سلامتی❌😬
بجاش بهتره بگین👇🏻😌
مشغولِ دوست داشتن تو😍😉😎
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیزدهم
.........
صدای زنگ موبایلم بلند میشود، کتاب را میبندم و گوشی را برمیدارم، فاطمه است:
:_الو، سلام فاطمه جون
:+سلام نیکی جونم، چطوری؟ خوبی؟مزاحمت که نشدم؟
:_نه بابا، مراحمی این حرفا چیه.
:+خلاصه اگه مزاحمت هم شده باشم حقته، چقدر درس میخونی آخه تو!
:_دیگ به دیگ میگه ماکروویو!
صدای خنده اش از پشت تلفن میآید
:+خب حالا، ماکروویو جان، زنگ زدم دعوتت کنم، حق نه گفتن هم نداری، گفته باشم!
:_عه؟ کجا دعوتم؟
:+خونه ی ما. همین الان
:_به چه مناسبت؟
:+به مناسبت بی مناسبتی، به صرف عصرونه!
:_نه مزاحم نمیشم فاطمه
:+چه مزاحمتی، مگه دیروز سرکلاس نگفتی مامان و بابات خونه نیستن؟ خب پاشو بیا دیگه! تعارف نداریم که
:_آره،مامان و بابام صبح رفتن ترکیه، ولی آخه...
:+آخه بی آخه، زود بیا منتظرتم، خداحافظ
منتظر جواب من نمیماند.
کمی دو دلم... از طرفی دوست دارم مادر فاطمه را ببینم، از طرفی هم کمی معذبم...
موبایل را برمیدارم و شماره ی مامان را میگیرم. بعد از سه بوق جوابم را میدهد:
:+بله؟
:_سلام مامان
جوابم را نخواهد داد، انتظار بیهوده است، صحبتم را از سر میگیرم.
:_مامان میشه من برم خونه ی دوستم؟
:+کـدوم دوستت؟
:_دوستم دیگه، تو کلاس عربی باهاش آشنا شدم.
:+باشه برو، رسیدی به منیر بگو به من خبر بده.
:_باشه چشم، خداحافظ...
صدای بوق اشغال، مغزم را منفجر میکند، آه سردم را با صدا بیرون میدهم... روزهای تلخ گذشته، گرچه پر از سیاهی معصیت بود، اما مهربانی های مامان را داشت... کاش شیرینی این روزها را مامان هم درک میکرد و تنهایم نمیگذاشت...
صدای اس ام اس میآید؛ فاطمه است، آدرس خانه شان را فرستاده و آخرش هم نوشته: دیر بیای، عبرت همگان میشی !
کمد لباسم را باز میکنم، انبوه لباس ها انتخاب را سخت میکند، مرغ خیالم پرواز می کند به چهار سال پیش... چنین روزهایی ..
......
کمـــد لباس را باز میکنم، چند هفته ای از عمرم را خام این مذهبی ها شده بودم، نمیگذارم بقیه ی عمرم را بازیچه کنند. امشب دعوتیم به مراسم جشن کریسمس آقای الوانسیان، دوست ارمنی بابا
پیراهن قرمزم را از جالباسی در میآورم، زیر لب غر میزنم : مبارکتون باشه، کل اون مسجد و همه ی صف های نمازش، اون صف اولش که فقط مخصوص بزرگتراست، حیف من، که میخواستم کاری که تو عمرم نکردم و بکنم، من رو چه به نماز خوندن، پیرزن خیال میکنه تو صف اول چه خبره...
آنقدر تو صف اول وایسا تا زیر پات علف سبز بشه، فکر کردن خدا فقط مال اوناست.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهاردهم
جلوی آینه مینشینم، رژ لب جگری ام را با آرامش روی لب هایم میمالم، این کار را به خوبی از مادرم یاد گرفته ام، لب هایم را روی هم میمالم و به تصویر خودم در آینه بوس میفرستم.
زیر لب میگویم: الهی قربون خودم برم که این همه خوشگلم!
جوراب های بلند و ضخیم مشکی ام را میپوشم، زمستان است و من اصلا دوست ندارم سرما بخورم، کفش های پاشنه دار قرمزم را هم از کمد درمیآورم ، مادرم وارد اتاق می شود، با دیدنم تعجب میکند، دو هفته ای میشد که هیچ مهمانی ای نرفته بودم، چقدر ساده بودم !
جلوی مامان میچرخم : خوشگل شدم مامان؟
_:خوشگل بودی..
می خندم، موهای بلند مجعدم را بالای سرم جمع میکنم، گل سر کوچک قرمز را روی موهای مشکیام میکارم، همه چیز آماده است برای یک شب عالی، از اول هم اشتباه کردم که پا در مسجد گذاشتم، مسجد و صفهای نمازش ارزانی اُمُل ها، مهمانی های شاهانه هم برای ما
شال قرمز روی سرم می اندازم، موهایم را بیرون میریزم، پالتوی خزدار مشکی ام را میپوشم، کیف کوچک قرمزم را دست میگیرم و از اتاق خارج می شوم.
بابا در حیاط منتظر ماست، مامان جلوتر از من از خانه بیرون میرود، من کمی جلوی آینه قدی مان میایستم و خودم را برانداز میکنم. رنگ سرخ لب هایم به جنگ سفیدی پوستم دویده، از حق نگذریم واقعا زیبا شده ام.. به سبک مانکن های ایتالیایی کیفم را دست میگیرم و از خانه خارج می شوم. مامان و بابا در ماشین منتظر من هستند، کمی سردم میشود، پاتند میکنم تا زودتر به آنها برسم، ناگهان زیر پایم خالی میشود و با سر میافتم روی سنگفرش های حیاط.
..........
فاطمه لیوانش را با هیجان روی میز میکوبد: چی شد؟ افتادی؟
سر تکان میدهم :اوهوم، با کله افتادم زمین
:_خب چی شد؟
:_رفتیم بیمارستان، پام شکسته بود، دو ماه تموم، تا عید تو گچ بود!
:_نه؟!
:_آره
:_پس یعنی مهمونی نرفتی؟
:_نه، بعدا دوستای مامانم براش تعریف کردن که تا خود صبح زدن و رقصیدن، فاطمه من مطمئنم خدا خیلی دوسم داشته پامو شکست تا به اون جهنم وا نشه، با اون حالی هم که من داشتم، مطمئنم یه بلایی سر خودم میآوردم..
:_خدا واقعا دوست داره نیکی
چند تقه به درمیخورد، فاطمه برمیگردد: بفرمایید تو
مادر فاطمه در حالی که ظرف میوه را در دست دارد وارد میشود، به احترامش بلند میشوم.
با دست اشاره میکند:بشین دخترم، بشین خواهش میکنم.
ممنون میگویم و می نشینم. میگویم:واقعا منزل خیلی قشنگی دارید خانم زرین
مادر فاطمه میخندد، پس فاطمه این همه زیبایی را از مادرش به ارث برده:نظر لطفته عزیزم، با چشمای قشنگت میبینی. بفرمایید، بردار نیکی جان، من برم که شما راحت باشید، فاطمه، مامان، کارم داشتی صدام کن.
مادر فاطمه میرود، فاطمه در بشقابم میوه میگذارد و میگوید:خب بعدش چی شد؟
:_بعدش....
روزهای گذشته، در برابر چشمانم جان میگیرند.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌸𓆪•
.
.
•• #خادمانه ••
▫️عیـــد قربـــان مبـــارک💚
معشوق من بگشوده در
روي گداي خانه اش
تا سر کشم من جرعه اي
از ساغر و پیمانه اش . . .
.
.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🌸𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
هرروزِ عید
با دل شاد و پر از امید
سر میزنم به صحن و
سرای تو یا رضا ع✨
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 هر رای برای خود پیامی دارد🗳
ایرانی بیدار مرامی دارد🇮🇷
﮼𖡼 کوری دو چشم دشمن و فتنه گران😏
جمهوری اسلام نظامی دارد🪴
علی رفیعی وردنجانی /✍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1399»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
《 #خادمانه 》
🔔 فوووری فوووری
صلواتی و رایگان📿😄
بدون ایستادن در صف🙄
از مناظره دیشب جاموندی⁉️
کل مناظره یکجا؛ هلو بپر تو گلو😋
با چاشنی طنز و تحلیل های ساندویچی🌯
۰ تا ۱۰۰ مناظره اقتصادی از این لینک👇
🗳https://eitaa.com/Rasad_Nama/41130
#مثل_رئیسی | #امتداد_ابراهیم
#خادم_جمهور | #حماسه_انتخابات
#خادم_ملت | #مناظره۱۴۰۳
🇮🇷
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
برخــیز مثل خورشیـد باش🌞
طلــوع کـن ؛ نور بتــاب💛
باعث شـادے شـو🧸🎉
یادت نــره امروز بیـشتـر از دیـروز لبـخند بزنــے :)🌱
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
امام هادی (ع):
ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً❤️🩹🫂
(همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.)✨
منبع:بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۶.👌
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
🤍چای دم کن،
خستهام از تلخیِ نسکافهها
چای با عطرِ هل و
گلهای قوری بهتر است!☕️🌸
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
من
هر
نفسم
بر
نفسِ
نازِ
تو
بند
است😍💐...
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍭𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
#ذرت_مکزیکی سالم😍😋
اوووف که چه خوشمزس🤤🌽🧀
منکه خودم به شخصه عاشق ذرت مکزیکیم😋و همیشه سعی میکنم با سس رژیمی و پنیر کم چرب 🧀درستش کنم که رژیمی بشه و از خوردنش محروم نباشم😁😌🤌
و آماااا مـ ـ ـواد لازم:
ذرت ۵۰۰ گرم🌽
قارچ ۳۰۰ گرم🍄
پنیر یک پیمانه
(هرچی بیشتر بهتر)🧀
نمک،فلفل،آویشن،
پودر سیر 🌶️🧂
سس مایونز ۳ ق غ 🥛
سس هزارجزیره ۳ ق غ 🥛
آبلیمو برای جلوگیری از سیاه شدن قارچ یک ق چ🍋
کره ۲۰ گرم🧈(قابل حذف)
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍭𓆪•