eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * این کارزار ادامه دارد...🚩 . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🚩 | •📲 بازنشر: •🖇 «1468» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
هدیه ی کانال ما رو از دست ندید اگه تو زندگیت گره زیاد داری اگه مشکلات اذیتت میکنه چرا راه دور میری وقتی اهل بیت کلید حلش رو به راحتی در اختیارمون گذاشتن اینجا هم جواب سوالتو بگیر هم سفارش بده و حرز مخصوص خودت رو داشته باش با اصالت و معتبر هم هدیه بگیر🛍🎁 https://eitaa.com/joinchat/1832125302Ca16250127c راستی طرح هدیمون مهلتش محدوده از دست ندید
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• خورشـید گر از بام فلـڪــ عشق فشاند ...🫀 خورشـید شما ، عشـق شما ، بام شـمایید☀️ . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی ؛ تو نقش جهان، هر وجبت ترمه و کاشی🌝👒 . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• در موسم ِ دلنـواز ِ شهـــــریور ِ عشــ💕ـــق دل رفت ، به یک نگاه ِ او از سَر ِ عشق😍💐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• توو ایــن داغـے هـوا چــے مـے‌چسبــہ؟😌🍈 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• آمـدم یاد تو از دل به برونـے فڪـنم دل بـرون گـشت ولی یاد تو با مــاست هـنوز ...🥲💕 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• خانوم گل 🌸سعی کن وقتی به همسرت نگاه میکنی👀حتما 👇 یه لبخند خیلی کمرنگ وملایم بزن😉 این لبخند حس خوبی بهش میده وتورو جذاب ترمیبینه😜 این یکی ازاصول‌ ادب و زن بودن است و به لوندی زن اضافه میکنه😌👏 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏چند سال پیش بابابزرگم یه پراید داشت. یه شب میخواد بره بیرون میره سوار ماشین میشه میره کاراش انجام میده میاد. وقتی میاد میبینه جلو در خونه مامورای پلیس ریختن میگه چه خبره میگن ماشین همسایتون دزد برده‌. کاشف به عمل میاد که بابا‌بزر‌گ من با ماشین همسایشون رفته و متوجه نشده که ماشین خودش نیست این☺️ . •📨• • 1006 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• تمام زندگی من تویی امام رضا(ع) مرا به جز تو در این شهر آشنایی نیست . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوسی‌وشش :_چی؟؟چی میگفتن؟؟؟ +:عمو چرا اینجوری شدین؟
•𓆩💞𓆪• . . •• •• دست میبرد تا چراغ را روشن کند،با صدایم میخکوب میشود. +:روشن نکن :_خانم دلتون نمیگیره تو تاریکی؟ +:نه،خوبه منیر آهی از ته دل میکشد و میرود. انگار او هم از حال و روز ناخوشم خبر دارد. بلند میشوم،در همان تاریکی موهایم را با کش بالای سرم،دار میزنم و از اتاق بیرون میروم. مامان و بابا،در سالن نشسته اند. آرام زیرلب سلام میدهم،آن ها هم به لطف همیشگی،سلامم را بی جواب میگذارند. روبه رویشان مینشینم. بابا اخم کرده و مامان،کنارش نشسته. مامان میگوید:نیکی،تو از این پسره،سیاوش خوشت میآد؟ از سوال بی پرده اش،شوکه میشوم :_من....من... عصبی لبخند میزنم!چه موقعیت عجیبی! بابا ادامه ی حرفش را میگیرد. +:وحید،میگفت تو دلت باهاشه،آره؟ سرم را پایین میاندازم،جر یان بی وقفه ی خون، پوست صورتم را میسوزاند. بابا ادامه میدهد :_امروز دوباره اومده بود کارخونه... نیکی،من تا حالا با کارات مخالفت نکردم...هرچی خواستی در اختیارت گذاشتم،هیچ اجباری هم در مورد تو به کار نبردم. اما الآن قاطعانه دارم میگم،برای بار اول و آخرم میگم《من از این پسره خوشم نمیاد》خلاص.... کوبش دیوانه وار قلبم،دیوانه ام میکند. بابا بلند میشود و پشت بندش،مامان. این شرم لعنتی دخترانه را باید دفن کنم حس میکنم این آخرین فرصت است،باید تمامش کنم. بلند میشوم و باالتهاب صدایش میزنم،لرزش صدایم،پای رفتنش را سست میکند. به طرفم برنمیگردد اما پشت به من میایستد. :_بـــــــــابـــــا؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• من و من میکنم و جویده جویده میگویم :_امروز آقاسیاوش.... آب دهانم را قورت میکنم،دستم را مشت کرده ام و ناخنهایم داخل پوستم فرو رفته اند. :_آقاسیاوش چی میگفت؟ +:میخواست اجازه بگیره با مادر ش بیان اینجا... مامان پوزخند میزند و دست به کمر به دیوار تکیه میدهد،نگاهش بین من و بابا در رفت و آمد است. :_بابا،میشه....یعنی....ممکنه اجازه بدین....بیان.. مامان دست هایش را روی سینه اش در هم قفل میکند. نگاهِمنتظرش به باباست... من هم منتظرم،منتظرم که پتک بابا روی سرم فرود بیاید. چشمانم را محکم روی هم فشار میدهم. نشنیده،از جواب بابا مطمئنم. مخالفت او، دیوانه ام خواهد کرد. +:تو اینطور میخوای؟ مردّد چشمانم را باز میکنم،از چیزی که شنیده ام مطمئن نیستم... اما ادامه ی حرف های بابا،رنگ امید به چهره ام میپاشد. +:اگه تو اینطور میخوای،باشه...مشکلی نیست... بگو بیان میخواهم لب باز کنم و بگویم که من با سیاوش هیچ ارتباطی ندارم،اما بابا ناگهان برمیگردد. انگشت اشاره اش را به نشانه ی تـھدید به طرفم میگیرد. +:گفته باشم نیکی،امیدوار نباش...همونطور که قبل اومدن رادان و دانیال،ما از جواب تو مطمئن بودیم،الآنم تو از جواب ما مطمئن باش. قبلنم گفتم،من نعش تورم رو دوش همچین آدمی نمیذارم. :_امّـا بابا،من.... من اصلا از آقاسیاوش خبر ندارم،یعنی شماره شون رو ندارم. بابا پوزخند میزند،دست راستش را در جیب شلوارش میکند +:یعنی میگی باور کنم تو و اون اصلا ارتباطی ندارید؟ :_بابا من حقیقت رو گفتم... +:من و مادرت آدمای روشنی هستیم،از نظرما این چیزا ایرادی نداره،نمیدونم تو چرا اینجوری شدی... مکث میکند. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * توصیه آیت‌الله جاودان به جوانان درباره رهبر انقلاب..🚩 . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🚩 | •📲 بازنشر: •🖇 «1469» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• 🌤 صــبحـت بـہ زیـبایےِ جنگـل‌هاے شمـال :)🌱💚 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• تو را دوست دارم و این دوست داشتن ؛ حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می‌کند .💚✨ . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• نازم بـه چشمِ یار که تیرِ نگاه را بیجا هدر نکرد و به قلبـ💘ــم نشانه زد...! 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• ڪــباب تابه‌ای لذیذ و خوشـمزه😍 مواد لازم : فلفل قرمـز🌶 پاپریڪــا، دارچین سیب زمینــے ۱ عدد🥔 زعفـران غلیظ دم‌کرده🧡 گوشـت چرخ‌کرده ۲۵۰ گرم🥩 پـیاز متوسط ۱ عدد🧅 نمـک، فلفل سیاه رب گوجه و ڪـره🍅 سـیب زمینـے گوجه، پیاز فلفل سـبز ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏سلام. خاله م تازه ازدواج کرده بود. بعد یکی از فامیل های شوهرش یه پسر جوان بوده تو تصادف فوت میکنه. اونا هم میرن مراسم ختمش. خاله‌ام اون موقع خیلی خجالتی بود؛ خلاصه با شوهرش میرن پیش مادر پسره که بهش تسلیت بگن، مادر پسره هم میگه خیلی ممنون که اومدین؛ خاله‌ام میگه خواهش میکنم ان‌شاالله قسمت بشه واسه پسرهای دیگه تونم بیایم😐☺️ مثلا اومده بگه غم آخرتون بشه، خدا پسرهای دیگه تونو حفظ کنه😐 . •📨• • 1007 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• "انظر إلي لن تجدشـیئاً سـوي صـورتك..." بـہ من نگاه کن! چیـزے جز تصویرِ خـودت پیدا نمی‌کنـے...❣ . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• بفرست براش😍👆 اعتبار هر خونه ای ب مــردشه... . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• کبوتر حرم آستان قدس توام🕊 بجز هوای تو در سر، مرا هوایی نیست . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوسی‌وهشت من و من میکنم و جویده جویده میگویم :_امرو
•𓆩💞𓆪• . . •• •• +:عیبی نداره،این آدمی که من دیدم،حالا حالا دست بردار نیست... هروقت دوباره اومد،خودم بهش میگم مامان میخواهد اعتراض کند اما کلام مقتدر بابا خاموشش میکند:بریم تو اتاق،حرف میزنیم. مامان و بابا میروند. آرام و متین از پله ها بالا میروم،اما در حقیقت روی ابرها ِسیر میکنم. چیزی درونم با صدای فاطمه میگوید《همه چیز درست میشه》 چراغ اتاق را روشن میکنم. نور روی تمام زندگی ام مینشیند. برابر آیینه میایستم. موهایم را باز میکنم و به تقلایشان برای رهایی خیره میشوم . نگاهی به خودم میاندازم،انگار زیباتر شده ام.... دراز میکشم و غرق در رویای شیرین بیداریم می شوم. ******** موهایم را پشت گوش می دهم و با دست راست دوباره به جان کیبورد میافتم. صدای موبایل بلند میشود. کمی صندلی را عقب میدهم و دستم را دراز میکنم تا از روی تخت،برش دارم. فاطمه است،نشانک سبز را لمس میکنم و گوشی را با شانه ی راستم،دم گوشم نگه میدارم. صندلی را به حالت اولش برمیگردانم و میگویم :_سلام فاطمه صدای فاطمه در گوشم میپیچد. +:سلام از ماست خانم خانما..چه خبر؟خوبی؟ دوباره مشغول تایپ میشوم :_آره،تو خوبی؟ +:خوبم،صدات چرا یه جوریه؟ نفسم را با حرص بیرون میدهم :_باید واسه فردا یه تحقیق پنجاه صفحه ای رو آماده کنم،چشمام درد گرفت بس که زل زدم به مانیتور +:عه،چه بد...یعنی نمیتونی بیای خونه ی ما؟ :_نه فک کنم باید تا صبح روش کار کنم... +:عیب نداره،غصه نخور...راستی چه خبر از قضیه؟؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• :_قضیه؟؟؟ +:مهنــــــدس! سیاوش رو میگم. ناخودآگاه آه میکشم :_هیچی...همون چیزایی که میدونی...فقط... صدای فاطمه،رنگ خوشحالی میگیرد +:فقط چی؟ امید در رگ هایم جریان مییابد :_فک کنم قرار خواستگاری رو گذاشتن.. فاطمه جیغ میکشد،مجبور میشوم موبایل را از گوشم دور کنم. :_چته دختر؟گوشم سوخت! +:قرار خواستگاری گذاشتن اونوقت تو میگی هیچی...واقعا که :_اولا گفتم فک کنم...نصفه نیمه از حرفای مامان و بابا شنیدم... اینکه هردوتاشون ناراحت بودن و سگرمه هاشون تو هم بود... بعدم وقتی از قبل میدونم قراره چی بشه،چرا بیخودی خودمو گول بزنم ؟ +:از قدیم گفتن از این ستون به اون ستون فرجه ، غصه ی چی رو میخوری آخه؟ :_چی بگم؟ هرچی خدا بخواد ... +:اوهوم،به خودش توکل کن.. وقتت رو نمیگیرم،برو به کارت برس..فقط اگه خبری شد بهم بگو. :_حتما....مرسی که به فکرمی +:قربانت،خداحافظ :_خداحافظ. موبایل را روی میز میگذارم و به صفحه ی لپ تاب،خیره میشوم. بیهدف آنقدر به مانیتور نگاه میکنم تا قطره اشکی از چشمم میچکد. نگاهم را از صفحه میگیرم. سرم را روی دستانم میگذارم. مغزم کار نمیکند... حتی به چیز خاصی هم فکر نمیکنم... نمیتوانم ادامه بدهم...این همه فکر و خیال مرا از پا درمیآورد... لپ تاب را میبندم و بلند میشوم. چراغ را خاموش میکنم و روی تخت میافتم. فکر و خیال از هر طرف به مغزم هجوم میآورد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * رهبر انقلاب: من شمشیر رو کشیدم از چپ و راست دارم میزنم! . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🚩 | •📲 بازنشر: •🖇 «1470» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• هر صبــح با سـلام تـو بیدار مـےشویم✨ از آفتــاب چـشم تو سرشـار مےشویم🕊 🌱سلـمان هراتـے . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•