eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ هر کجا افتادم از پا🥺 آمد و دستم گرفت🙏 گاهی لطفت یا رضا✨️ و گاه، لطف خواهرت🌱 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌و‌نود :_خودت نمیخوری؟ با لبخند میگوید +:نه.. نوش
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . *نیکی* خیارها را خرد میکنم و داخل ظرف میچینم.گوجه ها را هم،همینطور.عسل را داخل ظرف میریزم و قاشق داخلش میگذارم.کره و مربا را روی میز میگذارم و نان تست و تافتون را،داخل سبد حصیری نان میچینم. میز تقریبا آماده است.سری به کتری میزنم.آب،جوشیده. چای خشک،داخل تفاله گیر قوری میریزم،قوری را جلوی اجاق میگیرم و شیر کتری را باز میکنم. بخار آب جوش،پوست دستم را گرم میکند و حس خوب زندگی به رگ هایم میبخشد. قوری را روی کتری میگذارم و درش را میبندم. مغز گردو ها را،کنار ظرف پنیر میگذارم و ظرف خامه را گوشه ی میز. نگاهی به میز میاندازم.عجب میزی شد! سریع به اتاقم میروم،تا قبل از بیدار شدن مسیح و مانی،کمی اتاق را جمع و جور کنم. تخت را مرتب میکنم،جزوه هایی که دیشب نامرتب مانده بود را،منظم میکنم و داخل پوشه میگذارم. بلند میشوم و قبل از بیرون رفتن از اتاق،نگاهی به خودم میاندازم. تونیک بلند آبی آسمانی و شال و شلوار سرمه ای. چادر رنگی ام را مرتب میکنم و به طرف آشپزخانه میروم. نرسیده به آشپزخانه صدای پچ پچ و گفت و گوی مسیح و مانی را میشنوم،جلوی میز ایستاده اند. :_مسیح یعنی کل این میز خوردنیه؟ مسیح لبخند میزند و حوله ی کوچکی که روی شانه اش انداخته برمیدارد. :_مسیح میگم یعنی مام میتونیم پشت این میز بشینیم؟ مسیح دوباره لبخند میزند و با حوله،صورتش را خشک میکند. :_بذا یه عکس بگیرم بذارم اینستا،نظرت؟ چند قدم جلو میروم و بلند میگویم:سلام هردو به طرفم برمیگردند. مسیح با لبخند نگاهم میکند:سلام مانی میخندد:سلام.. به به عجب میز صبحونه ای جلو میروم:بفرمایید.. بشینید... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مسیح و مانی پشت میز مینشینند. سه استکان،درون سینی میگذارم و چایی میریزم. پشت میز رو به روی مسیح و مانی مینشینم. مانی،موبایلش را بالای میز گرفته و مشغول عکاسی است. ِ مسیحی تو آهنگین میگوید:یعنی عجب میزی،عجب صبحونه ای ،عجب زن .. نمیتوانم خنده ام را کنترل کنم،دستم را جلوی دهانم میگیرم. مسیح میگوید:تن مولانا رو تو گور لرزوندی. مانی تکه ای از نان برمیدارد و رویش کره میمالد :عه چرا مولانا؟ مسیح میگوید:خب شعر مولاناس همین که تحریفش کردی دیگه . ِ من؟ من فکر کردم مال چاوشیعه مانی لقمه را به طرف دهانش میبرد:جان ! لبخند میزنم. مسیح میگوید:مانی خم شو،از یخچال شیر رو بده به من میگویم:شیر؟ به طرفم برمیگردد:نداریم؟ نداریم... چه حس عجیبی است این نداریم و ضمیر جمعش! ما،یعنی من و مسیح، در یخچال خانه ی مان، شیر نداریم. گلویم را صاف میکنم:چرا داریم ولی بهتره لبنیات صبح خورده نشن.. مخصوصا شیر مانی میگوید:واسه چی؟ و لقمه ی بزرگی در دهانش میگذارد. میگویم :خب لبنیات یه موادی دارن که باعث خواب آلودگی میشه.. دوغ و ماست و شیر .. بهتره قبل از خواب خورده بشن.. مانی میگوید:مسیح هیچ وقت صبحونه نمیخوره، فقط یه لیوان شیر... وا میروم. مسیح با اخم به مانی نگاه میکند و میگوید:نه تصمیم گرفتم از امروز صبحونه هم بخورم..مگه میشه از خیر چنین صبحونه ای گذشت ؟ پس.. شیر بمونه واسه شب نگاهم میکند و پلک هایش را روی هم فشار میدهد. سرم را پایین میاندازم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مانی میگوید:یاد بگیر یه ذره.. اون چه صبحونه ای بود دیروز بهمون دادی؟ مسیح میگوید:من؟خودت رفتی کره و پنیر خریدی مانی خودش را تبرئه میکند :من نه نه...تو گفتی دیگه ..گفتی کره و پنیر... زنداداش نمیدونی این مسیح چقدر خسیسه .. مسیح با تعجب نگاهش میکند. از پشتش آرام میزند:اصلا ببینم تو اینجا چی کار میکنی؟ما یه روز نباید از دست تو آرامش داشته باشیم؟؟ هر روز و هر شب خونه‌ی من چی کار داری،ها؟ مانی با خونسردی و تأسف میگوید:اینم یه چشمه‌ی دیگه،از خسیس بازی هات... لبخند میزنم،برادرانه هایشان دوست داشتنیست.. مانی نگاهم میکند:خاویار ندارین زنداداش؟ میگویم:شرمنده.. ان شاءالله سری بعد میخریم اونم مانی میگوید:مسیح یه کم خاویار بخر بذار یخچال خونت.. زشته آدم این همه ناخن خشک باشه... مسیح با شیطنت لبخند میزند و میگوید:راستی مانی امروز برو حسابداری تسویه کن،با پولش برو خاویار بخر.. مانی،سرفه ی مصلحتی میکند:اخراجم یعنی؟ مسیح با خونسردی سر تکان میدهد و لقمه را در دهانش میگذارد. مانی میگوید:یعنی زنداداش.. در خصوص دست و دل بازی این گل پسر هرچی بگم،کم گفتم... اصلا تو کل دنیا فقط دو تا مسیح بینظیر هست.. یکی خدابیامرز عیسی مسیح بود،یکیم این اقامسیح ما.. به قدری این پسر،آقاست.. متین، مهربان،دلاور،قهرمان .. به طرف مسیح برمیگردد :حله رئیس؟ مسیح سرش را تکان میدهد:شنبه بیا ببینم چی کار میتونم واست بکنم.. با لبخند میگویم:راستش.. این صبحونه، یه جورایی واسه تشکره.. دیشب،من خیلی حال دلم خوب شد.. ممنون هر دو تاتونم.. خیلی لطف کردید به من مسیح لبخند کوچک،ولی قشنگی میزند.ابهت مردانه اش،حتی با لبخند دو چندان میشود. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مانی صاف مینشیند و جدی میگوید:در واقع..من خیلی ممنونم ازت.. دیشب خیلی چیزا بهم یاد دادی... سرم را پایین میاندازم،چند لحظه سکوت برقرار میشود. صدای زنگ موبایل مسیح،سکوت را میشکند. رو به مانی میگوید : صاحب آتلیه است... موبایلش را برمیدارد و از آشپزخانه بیرون میرود مانی لقمه ی بعدی اش را میخورد. فنجان چای ام را برمیدارم و کمی مینوشم. چند دقیقه میگذرد. مسیح وارد آشپزخانه میشود،مانی میپرسد :چی بهش گفتی؟ مسیح میگوید:گفتم اون شب یه مشکلی پیش اومد،نتونستیم بریم آتلیه.. اگه مامان پرسید بهش نگه ما عکس نگرفتیم.. مسیح مینشیند و دوباره شروع به خوردن میکند. مانی میگوید:آروم تر داداش،آروم.. نه اینکه تا دیروز صبحونه نمیخورد،نه اینکه الآن اینطوری.. مسیح میگوید:چقدر حرف میزنی مانی..راستی امروز نقشه هارو برام بیارا.. میگویم :من میتونم از امروز برم دانشگاه؟ مسیح با تعجب نگاهم میکند. *مسیح* میگویم:داری از من اجازه میگیری؟ میگوید:خب آره... یعنی.. یه جورایی.. میگویم:برو.. فقط باید حواسمون باشه آشناها نبیننمون. سر تکان میدهد. مانی بلند میشود:من برم دیگه..زنداداش دستت درد نکنه،خیلی خوب بود.. مسیح کاری با من نداری؟ سر تکان میدهم:نه برو.. مانی،خداحافظ میگوید و میرود. صدایش میکنم:مانی.. صبر کن... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
ای مــاه نو ام ســـتاره‌ی تو✨ من، شیـــفته‌ی نظاره‌ی تو💛🫀 ؏شق 🍃🌸| @asheghaneh_halal
💛 ֢ ֢ ֢ ֢ پیامبر اکرم ﷺ ادِّبوا اَولادَكُمْ عَلى ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبيِّكُمْ و حُبِّ اَهْــلِ بَيْتِهِ وَ عَلى قِراءَةِ الْقُرآنِ فرزندان خود را با سه³ خصلت تربيت كنيد: دوست داشتن پيامبرتان، دوست داشتنِ اهل بيت او و خواندن قرآن😇✨ ⇦كنز العمّال ، ح 45409 . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 💛 ⏝
- ♥️🖇
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
♡مـوفقیت در ازدواج فقط بسته بـه این نیست که ما شخص مناسبی پیدا کنیم، بلکه در این است کـه:🧐 ما خود نیز شخص مناسبی باشیم! 😉
ولی شاید دوست داشتن یعنی همین که: وقتی هست حالت بهتره. وقتی هست، حتی حوصله سربرترین کارها با اون هیجان انگیزه وقتی شادی کنارته.😉 وقتی خسته‌ای کنارته وقتی غمگینی کنارته. وقتی از عالم و آدم کلافه‌ای کنارته. اون برای تموم لحظه‌هات کافیه💍🫂 ☺️🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🪴| @asheghaneh_halal
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 ‏‏‏‏‏‏زندگیم الان بین یه بیت شعر گیر کرده: سعدی میگه: برخیز و مخور غم جهان گذران😀 تا پا میشم حافظ میگه: بنشین و دمی به شادمانی گذران🙂 فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی روشن بشه😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1071 𓈒 تجربه مشابهی داری بفرست😉👇 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝