eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• البته هنوزم خیلی برام سخته ولی خب هم اون خیلی بیتابی میکنه هم من دلم میخواد ببینمش فقط بهش گفتم که خونه شون نمیرم! باید با کمند بیان هتل دیدنم آهی کشیدم: خدا شفات بده ما کجاییم در این بحر تفال تو کجا! بلند شدم و ظرفها رو جمع کردم حالم خوب نبود و خوب نمیشد جز گریه با هیچ چیز سبک نمیشدم بی اختیار دستم رفت سمت گوشی و نوحه همیشگیم رو باز کردم صداش رو تا حد امکان کم کردم و مشغول ظرف شستن شدم هق هقم رو فرو میدادم اما ژانت متوجه گریه م شد و کنارم ایستاد: انقد گریه نکن ضحی من ناراحتتم وقتی میبینم تو انقد غصه میخوری منم حس میکنم فرصت بزرگی رو از دست دادم و حالم بد میشه زیر لب گفتم: خوشبحالت که نمیدونی چه فرصت بزرگی رو از دست میدی! دوباره پرسید: این چیه که گوش میدی خیلی قشنگه عربیه؟ میفهمی چی میگه؟! _آره اینم یه نوحه ست شاعر از زبان امام حسین با زوار اربعین حرف میزنه _چی میگه؟! _میگه؛ به زیارتم بیاید با شما عهد میبندم که شما رو میشناسم و شفاعتتون میکنم اسمهاتون رو تک به تک سیاهه میکنم خوش آمدید زائران من قسم به حق جوانمردی و پرچم که من و عباس با شما پیادگان قدم خواهیم زد... _عباس همون برادر امام حسین که توی مسجد درموردش شعر میخوندن همونی که حرم رو به روی امام حسین مال اونه درسته؟ _آره _راستی یادم رفت بپرسم خب تو گفتی که امام حسین ۷۲ تا یار داره که همراهش شهید شدن پس چرا این یک نفر فقط حرم داره؟! _وقتی خورشید تو آسمونه ستاره ها دیده نمیشن بیاد ماه باشی تا کنار خورشید به چشم بیای _منظورت چیه؟ _منظورم اینه که عباس(ع) خاصه فرق داره... _چه فرقی؟! _چجوری بگم چه فرقی در امام شناسی متفاوته همه شهدای کربلا به شدت شان بالایی دارن ولی حضرت عباس... خب ایشون برادر امام حسینه یعنی فرزند امیرالمومنین از همسر دیگه‌شونه با این حال خیلی نسبت به امام حسین و مقامش مودب و مطیع بوده و هرگز مقابلش ادعایی نداشته در فرهنگ عربی علم و پرچم خیلی اهمیت داره حضرت عباس علمدار این سپاه کوچکه کسی علمدار میشه که پهلوان ترین باشه چقدر سخته توصیف کردنش! میدونی شناخت گاهی اونقدر عمیق میشه قسمت اول رمان ضحی👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/71020 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اخم میکنم،از حالت تهاجمی چشمانم خبر دارم. +:بله؟؟؟ میترسد،آب دهانش را قورت میدهد. در دل خودم را تحسین میکنم... :_آقای مصطفوی تماس گرفتن،گفتن انگار نقشه شون ایراداتی داره... تا بعد از ظهر یه سر میان اینجا... به طرف اتاقم میروم،میشنوم که زیر لب میگوید :_خیلیم دلت بخواد که من صدات کنم... بدون اینکه برگردم میگویم:عمرا.. میدانم چهره اش دیدنی شده.. وارد اتاقم میشوم و در را میبندم. پشت میزم مینشینم و به نقشه ای که دیروز شروع کرده ام خیره میشوم. هنوز خیلی کار دارد..ولی اول باید خودم را از زیر بار منت بابا خلاص کنم. موبایل را برمیدارم و شماره ی بابا را میگیرم. بعد از سه بوق جواب میدهد،صدایش خشک و جدی است،مثل همیشه.. :_سلام بابا +:سلام :_قضیه ی خونه ی نیاورون چیه؟ +:قضیه ای نداره.. میخوام هدیه ی عقد بدمش به تو :_خودتون میدونین من از صدقه متنفرم +:صدقه چیه،کله شق؟؟ میخوای دختر مسعود رو ببری تو اون یه وجب جا؟ :_یه متر هم باشه مهم اینه که مال خودمه +:اصلا من میخوام اون خونه رو بدم به نیکی :_بابا کل تهرانم به اسم نیکی باشه،من زنم رو میبرم خونه ی خودم... زنم! خودم هم جا میخورم...زن من؟همسرم؟ چقدر مضحک! ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝