eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . *نیکی* قدم هایم را روی یک خط برمیدارم،خط میان دو موزاییک. در خانه باز میشود و فاطمه بیرون میآید. :_سلام جلو میروم و دست میدهم +:سلام :_چرا نیومدی تو؟ +:نه،بیرون بهتره. قدم بزنیم... کنارم راه میافتد :_خوبی نیکی؟ لبخند میزنم +:آره خوبم،خیلی خوبم. بغضم را پشت صدایم پنهان میکنم. :_رفتین آزمایش؟ سرم را تکان میدهم،باد سردی از روبه رو میوزد. صورتم را برابرش میگیرم شاید التهاب درونم را بهبود بخشد. :_ببین این پدرروحانی نیومده،تو رو به چه حالی انداخته... +:خوبم فاطمه،فقط یه کم ... استرس دارم.. صدای زنگ موبایلم میآید. شماره ناشناس است. به فاطمه، (ببخشید) میگویم و جواب میدهم :_بله؟ +:سلام زنداداش زنداداش؟چقدر صدای پشت خط آشناست.. :_ببخشید؟ +:مانی ام،نشناختین؟ :_سلام آقامانی،ببخشید که نشناختم. فاطمه آرام میگوید:بیا،موشون رو آتیش میزنی جلوت ظاهر میشن این طایفه ی مسیحیان! خنده ام میگیرد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝