💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستودوازده
*نیکی*
:_دوشیزه ی مکرمه،سرکار خانم نیکی نیایش، آیا بنده وکیلم شما را به عقد دائم و همیشگی
آقای مسیح آریا دربیاورم ، وکیلم؟
به کفش های مسیح نگاه میکنم.
دستم را مشت میکنم و با صدای لرزان میگویم:بله
صدای کل و هلهله بلند میشود.
مسیح صدایم میزند:نیکی؟
برمیگردم و در تیله های براق چشمانش خیره می شوم.
میگوید:دیگه تموم شد.. عقدمون بدون طلاقه...
لبخند میزنم و میگویم:نه امکان نداره.. ما قرار داشتیم..
:_نشنیدی عاقد گفت به عقد دائم و همیشگی؟؟
و مستانه میخندد..
باور نکردنی است.. حس می کنم دنیا دور سرم می چرخد.
از خواب میپرم،نفس نفس میزنم.
خواب بود.. همه اش خواب بود...
هنوز صدای قهقهه ی مستانه اش،در گوشم میپیچد.
نباید به این چیزها فکر کنم.. نباید ذهنم را مشوش کنم..
نگاهی به ساعت میاندازم. یک و بیست دقیقه...
تا صبح،زمان زیادی باقی مانده...
دوباره دراز میکشم.
در خواب،ناراحت نبودم،از چیزی که شنیدم ناراحت نبودم... لبخند زدم..
سرم را تکان میدهم و روی پهلو جابه جا میشوم.
خدایا،من...من اشتباه کردم ؟
(توکلت علی حی الذی الیموت)..
❤
چادرم را سر میکنم و کفش های مشکی ام را از کمد برمیدارم،نگاهی به آینه میاندازم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝