عاشقانه های حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویستوهفتادوهشت +:ای خدا بگم چی کار کنه این پدرروحانی ر
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستوهفتادونه
+:اینجا خونه ی شماست.. در واقع مزاحم منم.. من و فاطمه میریم بیرون، شما راحت باشین
تند و سریع می گوید:نه،نرو...قراره هم سایه باشیم دیگه،نه اینکه تا یکیمون هست اون یکی
نباشه.. من میرم تو اتاقم، شما راحت باشین،قبول؟
سرم را تکان میدهم. مسیح به طرف اتاقش میرود.
بدون اینکه برگردد زیر لب میگوید : این بوی قیمه ،از خونه ی کدوم آدم خوشبخت میاد؟
خنده ام میگیرد.
راست میگوید،بوی برنج وادویه ی قیمه همه ی خانه را برداشته.
وارد آشپزخانه میشوم و نگاهی به قابلمه میاندازم.
:_خب غذا آماده است.
یک بشقاب برنج و خورش برای فاطمه میریزم و جلویش میگذارم.
بشقاب دوم را هم برای خودم.
+:واسه پدرروحانی نمیبری؟
نگاهش میکنم،جدی و تند
:_نه
+:گناه داره..بوی غذات همه ی خونه رو برداشته
:_حالا فعلا تو بخور
روبه روی فاطمه مینشینم و در چشم هایش نگاه میکنم،میخواهم بینم چطور شده،قبلا زیر نظر
منیر قیمه پخته ام،اما تنها،نه..
فاطمه قاشق را به طرف دهانش میبرد و قلب من،منتظر واکنش او.
غذایش را میجود و بعد قورت میدهد،نگاهم میکند.
+:نیکی نظرم عوض شد،به پدرروحانی نده
ناامید میشوم و وا میروم.
:_خیلی بد بود؟
+:دیوونه،فوق العاده بود،اگه بخوره میترسم دیگه طلاقت نده
میخندم
:_خیلی بدجنسی ترسیدم ..
+:دختر تو این همه آشپزیت خوبه و من خبر نداشتم؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝