💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیصدوسیودو
:_مزخرف نگو
+:حواست باشه داری با چشم باز،پا تو چه چاهی میذاری...
:_مثل آدم حرف بزن ببینم دردت چیه مانی؟
+: دردم اینه که برادر لجباز کله شقم،عاشق زن صوریش شده ...
من؟ عاشق نیکی شده ام؟؟از صراحت کلامش دهانم خشک میشود.
سعی میکنم تلخی کلام مانی را با لبخندِ تصنعی ام بگیرم.
:_چرا؟ چون گفتم نیکی تولد دعوته؟ چون میخوام براش غذا بگیرم؟ فکر کردی عاشقش
شدم؟من،مانی؟ من عاشق میشم؟
+:یه کم به کارات فکر کن،یه روز به مسیح میگفتن قراره سیل بیاد،قراره هممون بمیریم اصلا اگه
خبر میدادن نصف دنیا با هم خراب شده،پوزخند میزد...
راست میگوید،من واقعی را نشانم میدهد ..
+:الآن همون مسیح نگران گرسنگی یه دختربچه است...اونم یه دختر مثل نیکی...
:_مانی...
+:مسیح.. یادت نره،به نیکی قول دادی یه ماه بعد این ماجرا تموم میشه.. ده روزش گذشته
:_بسه مانی
تلفن را روی صندلی پرت میکنم و فرمان را بین مشتم فشار میدهم...
(من شام نخوردم... از قیمه ی ظهرت داری به یه آدم گرسنه ی دیگه بدی؟)
ترمز میکنم.
ماشین ها،با بوق ممتد از کنارم رد میشوند.
(دیگه تو خونه چادر سر نکن)
سرم را روی فرمان میگذارم..
(اصلا من پشیمونم... اشتباه کردم.. میخوام برگردم)
نه..من همان مسیحم...
نمیگذارم روحم را دختری به بازی بگیرد...
قلبم را اسیر کسی نمیکنم که قلبش برای من نیست...
استارت میزنم و تمام ناراحتی هایم را روی پدال فشار میدهم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝