💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیصدوشصتوچهار
:_نه دیگه... خوابم پرید...
میخواهم چیزی بگویم که صدای در میآید.
بلند میشوم و پشت در میایستم.
صدای گام هایی میآید.
صدا میزنم
+:مانی تویی؟
صدای خسته ی مانی میآید.
ُ :_ وستا...مسیح! این آقا زحمت کشیدن نصفه شبی اومدن قفل رو باز کنن.
آره منم،بفرمایید تو ا
اینجا چرا تاریکه؟
+:دمت گرم داداش...فکر کنم برق رفته
:_نه کل ساختمون برق داره... شاید اشکال از فیوزه بذا ببینم..
+:مراقب باش..
چند دقیقه میگذرد و یک دفعه اتاق پر از نور میشود.
به طرف نیکی برمیگردم و لبخند میزنم.
+:چیزی تا آزادی نمونده!
لبخند میزند و سرش را پایین میاندازد.
مانی میگوید
:_فیوز پریده بود... مال این قسمت خونه..
+:دستت درد نکنه..
صدای ابزار آلات و تق تق چیزی از پشت در میآید.
نزدیک نیکی مینشینم و با ابروهایم به کتابخانه اشاره میکنم
+:هرکدوم از کتابها رو هروقت خواستی بیا ببر..
نگاهم میکند،با شیطنت...
:_اگه برشون دارم و پس ندم چی؟
چقدر این همنشینی چند ساعته،دختربچه ی همسایه ام را خودمانی و راحت کرده است...
+:ازتون شکایت میکنم خانم وکیل...
ملیح میخندد.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝