eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . در همین چند دقیقه که از رفتن و برگشتنم گذشت،چقدر خانه روشن شده دیگر سوت و کور و ملال آور نیست. چادرم را از سرم باز نمیکنم...قرار نیست بمانم. روی اولین مبل مینشینم و به سختی خودم را کنترل میکنم. :_خب میشنوم. کتش را روی مبل میاندازد و روبه رویم مینشیند. پای چپش را روی پای راست میاندازد و میگوید +:گفتم دنیارو به پات میریزم.اگه تو این خونه بمونی و تاج سرم بشی.. گفتی نه! اصرار نکردم،خب طبیعیه.. اون علاقهای که باید ایجاد میشد تو قلب تو به وجود نیومد...انتظار بیخودیه که آدم مزخرفی مثل منو تحمل کنی... سوزن در چشم هایم فرو میرود. فکر می کند دوستش ندارم... فکر میکند دوستش ندارم... +:برای التماس‌کردن نیومدم...چون فایده‌ای نداره اومدم ببینم برنامه‌ات واسه رفتن چیه؟قراره به عموینا چی بگی؟ نفس عمیقی میکشم و سرم را بلند میکنم :_واقعیت رو..از اولش. +:ببینم،نکنه منظورت از واقعیت ، .. :_آره دقیقا منظورم از واقعیت همه‌ی ماجراست.. پوزخند بلندی میزند و از جا میپرد +:به چه حقی داری به جای هردومون تصمیم میگیری؟اگه مامان و بابای تو بفهمن حتما مامانشراره هم میفهمه.. من نمیخوام مامانم بدونه چه غلطی کردم..نه،تو هیچی نمیگی!در این مورد من تصمیم می گیرم... بلند میشوم. 🔖لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ¤📄به قلم: 𐚁 سِپُردن‌ِاِحساسات‌به‌ڪاغَذِسِپید ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📚 ⏝