eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻⃟•° أَللّهُمَ اَکشِف ‌هذه الغُمَّةَ 🤲 عَن هذه الاُمةِ بِظُهورِهِ......📿 سلام. ✋ صبحتون منور به‌نور ظهور🍃🌹 ↵ چھ‌بِگویم‌سَحرت‌خیر؟! طٌ‌خودتـ‌صٌبح‌جَهانۍ‌ـ 🤩👇🏻 🌻⃟•°➩ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•"✾͜͡🍬. 〖 🤍〗 . . بانـو.. 🌱🌸 زیباترین پنجره ی دنیا قاب چادر توست... ✨🙃 آنگاه تو میمانی و " نورُ علیٰ نور " وچه زیباست انعکاس حیا از پشتِ این سنگـرِ سادهٔ سنگین سیاه... . . - درلَفافھٔ‌خورشید؛ ٺُوتندیسِ‌روشنےازنورۍ😌🌤 "✾͜͡🍬. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام دوستان. این خاطره ای که میخوام بگم برای ۱۵ سال قبله؛ همسایه ی دیوار به دیوار ما شب عید غدیر عروسی پسرشون بود و توی حیاط داشتن شام میپختن و چه بوی غذایی میومممد😢😋😋😋 ما منتظر بودیم برای ما هم غذا بیارن.. ...هرچی نشستیم نیومدن😢دیروقت شده بود که یهو زنگ در خونه رو زدن مامانم گفت کیه؟ همسایمون گفت منم😊 مامانم گفت وااااای دستت درد نکنه چرا زحمت کشیدی😳😳🙈 اونم گفت خواهش میکنم🤔😂 هنوز نگفته بود که چیکار داره فقط گفته بود منم😂 مامانم بعدش کلی خجالت کشید😂😂😂 اما شام آورده بود جاتون خالی دستش درد نکنه واقعا❤️ به روی خودشم نیاورد! ○نتیجه اخلاقی: عروسی دعوت کنید😐✋ (0⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'♢ ⃟🌸 ‌ علی یعنی ،، از ظلمِ به تو نترسند. یعنی از حق‌ستانی‌ات -حتی به سود ظالمان- بترسند. یعنی مظلوم. یعنی مظلومِ قوی. - مظلوم یعنی مورد ظلم واقع بشی ولی با مرز! یعنی ظلم‌پذیر نیستی و ظلم هم نمی‌کنی ولی بهت ظلم می‌شه. شیعه‌ی واقعی، مومن واقعی همینه؛ [ از مشاهده‌ی ویدیو محروم نشین😉 ] .🌿 ⃞• Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‌‌‌Γ..🐹'' ⃝ 【'👼🏻' 】 ➕داداسیی!! بین اینا چوطولی مُسباک میدَنن. 😬 چیدَد دنون داین!!🙄 چیا ما ایندَد دنون ندایم؟🤔 🤓•|↓ 🍃داین: دارن . اینژا گُردانِ کوشولوهاے خوگشِلہ😎👇🏻 ‌‌‌Γ..🐹'' ⃝‌‌‌ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°(♥️📚)° 🍃 . . °•رمانِ : 'عشقِ‌مقدس ' 🌿قسمت هایِ (صد‌و‌هفتاد‌و‌یکم تا صد‌و‌هفتاد‌و‌پنجم)🦋•° کپےتنها با ذڪرمنبع موردرضایت‌است ☺️. . . °(♥️📚)°| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
˹.🌼 ⃟✨.˼ ❲  ❳ . . ◍⃟🌃 من امشب با تو می گویم🗣 همه ناگفته هایم را☺️ ◍⃟💚 دمی با تو به سر بردن😌 خودش آرامشی ناب است👌 ✍/ . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•📿 •🖼 ‴ 1497 ‴ •🌱 :: - اۍ‌برقِ‌خَندھ‌ھایت‌ازآفتاب‌خوش‌تر..♡' ˹.🌼 ⃟✨.˼ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
❥' . . "🌤" صبح زود حمید می‌خواست بره بیرون، برایش تخم مرغ آب پز كرده بودم، "🤭" وقتی رفتم از روی گاز بردارم احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود. "😰" همین كه تخم مرغ‌ها را برداشتم آب جوش ریخت پشت گردنش، هم عصبانی بودم كه اومده بود تو آشپزخانه هم ترسیده بودم كه نكنه طوریش بشه. "😊" حمید سریع خودشو رسوند تو آشپزخانه و با خونسردی بهم گفت : آروم باش ،تا تو آروم نشی بچه رو دكتر نمی‌برم! "😢" این قدر با نرمی و خونسردی باهام حرف زد تا آروم شدم. "💊" یه هفته تموم می‌بردش دكتر بهم می‌گفت : دیدی خودتو بیخود ناراحت كردی دیدی بچه خوب شد... به روایت همسر شهید حمید باکری🌱 🕊 . . ˼ -گاه‌گـٰاھِ ٺو مۍ‌ارزَد بھ أَبَدهـاے هَمـھ👇🏻 ˹ •⃝⃡💙❥• http://Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
🌻⃟•° . 🍂هر صبح °•\🌞✨ طلوع دوباره خوشبختی و امید دیگری است°•\💚✨ 🌱بگشای دلت را به مهربانی وعشق را در قلبت مهمان کن°•\❤️✨ ســلام✋ صبحِ‌تــون شروعــش با عشـق😍💙🌾 . . ↵ چھ‌بِگویم‌سَحرت‌خیر؟! طٌ‌خودتـ‌صٌبح‌جَهانۍ‌ـ 🤩👇🏻 🌻⃟•°➩ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•.‌♥️‌‌'' ⃞.• ⸤ 🌱 ⸣ . . خدایا شکرت برای هر صبحی که بیدار شدیم از خواب‌🍀 . . ⸤شِڪوھ از پیلھ مَکُـن پروانگے را آغاز کـُن..❥'⸣ •.‌♥️‌‌'' ⃞.• Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•"✾͜͡🍬. 〖 🤍〗 . . سر ڪلاس جواب معلمش را نمیداد. میگفت: تا حجاب نداشته باشـے ، ما با هم‌ صحبتـے نداریم ! . • شھیدمحمدعلےجہان‌آرا 🌿 . . - درلَفافھٔ‌خورشید؛ ٺُوتندیسِ‌روشنےازنورۍ😌🌤 "✾͜͡🍬. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‌‌‌Γ..🐹'' ⃝ 【'👼🏻' 】 . . بابااااایییی این چَفشی چه جلفتی بلای من بُزُلجه.🤨 با این چی‌جویی بِلَم حَلم دعا؟☹️ 🤓•|↓ 🍃 ندالیم . اینژا گُردانِ کوشولوهاے خوگشِلہ😎👇🏻 ‌‌‌Γ..🐹'' ⃝‌‌‌ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻تو ایام حسینیه بودش که زنگ آپارتمان به صدا اومد، من همیشه همسرمو میفرستم درو باز کنه، که همسایه بود نذری شله زرد چند کاسه آورده بود تو سینی(از اونجایی که کلا ما تا حالا نه نذری نه دادیم نه گرفتیم، فقط یه قربونی داریم تو عید قربان) همسرم تشکر کرده کشون کشون سینی رو ازش گرفت😆 چهار کاسه دیگه هم توش بود، خانمه به گریه افتاده بود😢 آخرسر گفت پسرم هر خونه یه کاسه😅 شمام یه کاسه بردار! من تو هال بودم اینقدر خنده کردم همسرم بعد اینکه درو بست همش نق میزد که خانمه چقد خسیسه؛ حالا تو عمرشم شله زرد نخورده بود اینقد زور میزد کل سینی رم بیاره تو‌ خونه😂 (1⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°(♥️📚)° 🍃 . . °•رمانِ : 'عشقِ‌مقدس ' 🌿قسمت هایِ (صدوهفتادوششم تا صدوهشتادم)🦋•° کپےتنها با ذڪرمنبع موردرضایت‌است ☺️. . . °(♥️📚)°| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
*|🕌🍃|* | 🕗 | . . مشـھد اگر رضـا؏' نداشت ! ماهم نبودیم . . . . *|🌼|*دلم بہ‌ مِھرِ ٺو و آستانِ ٺو بند اسٺ👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal *|🕌🍃|*