eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ⃟ ⃟•⚡️ «جاذبـــــہ» همان «چشـمهاے» توست |🥰 ⃟ ⃟•🪴 نگاهم ڪـــن كہ «بےتـو» در زمين و «آســـــمان» معلّق خـواهـم ماند |😌 | | . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •📲 بازنشر: •🖇 «1200» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• پنج شـنبه😊🖐🏻 بوے عشـ❤️ـق و عاشـ💕ـقےها مستدام😍 بر شما گلهاے خوشـبو💐 از دلـ💚 و قـلبم ☺️✌️🏻 ☕️ . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪• . . •• •• [🌿] پیامبرِرحمت(ص): [👶🏻]بـازیگوشے کودك، نشانھ؎ [👔]فزونے عقلِ او در بزرگسالے است ؛11:42 !^^ . . 𓆩خوانده‌ويانَخوانده‌به‌پٰابوسْ‌آمده‌ام𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📿𓆪•
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• وَر هــیــ🅾ــــچ نباشـد😑👌🏻 چــو تُـــ♡ـــو هـســتی😍☝️🏻 هَمـ💚ـه هست!😇🖐🏻 💐 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• هردو بدانیم 🟠جعبه سیاه زندگی زناشویی را نزد پدر و مادرمان نبریم. هرگز نباید مسایل و اختلاف‌های خود را بدون اطلاع و توافق همسرمان با خانواده‌های خود در میان بگذاریم.❌ زیرا بعد از مدتی با همسرمان آشتی می‌کنیم اما خانواده‌ها همچنان تصور می‌کنند زندگی ما پر از بدبختی و مشکلات است و ممکن است دچار ناراحتی و دلتنگی شوند.❤️‍🩹 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🧕𓆪• . . •• •• 💬 سیستم امنیتی که مامانم رو دبه های شور و ترشی هاش گذاشته، رو گاوصندوق های بانک مرکزی نیست الان زنگ زدم میگم مادر دبه شورها کجاست میخوام با غذام بخورم آدرسی که بهم داده تو اسنپ ۴۵ تومن کرایشه . . •📨• • 756 • "شما و مامانتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌مامان،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🧕𓆪
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• روضه‌ات‌را‌حسنت‌خواند حسینت . . .💔 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• . یک‌ سلام‌ از‌ منِ‌ درمانده‌ به‌ سلطان‌ بدهد✋ هر کس‌ این‌ شعر مرا خواند و‌ خراسانی‌ بود🌸 مهدی خدا پرست . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🥀𓆪• . . •• •• چادرت‌رابتکان . . روزي‌مارابفرست🏴 . . Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🥀𓆪•
•𓆩🍭𓆪• . . •• •• ☺️ گاهی با کودکتون بشینید و کاغذهای باطله(روزنامه‌ها وکتابهای بلا استفاده) رو مچاله کنید یا خُرد کنید. 👌 اینکار باعث تقویت چشم و دست ، تقویت عضلات دست و انگشتای دلبندتون میشه. ☝️بعدش کاغذهای مچاله و خورد شده رو به بریزید. . . 𓆩نسل‌آینده‌سازاینجاست𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🍭𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ⃟ ⃟•🪴 خدا کنه شهید نشید🕊🥀 | . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •📲 بازنشر: •🖇 «1201» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• 🌸/° به نامـ تو💌 ڪه زیباترین روزگار منے شڪر براے نگاه نوازشـگرتـ ڪه هرصبـ🌤ـح بدرقه آغازمـ بسوے توستـ °/🌸 😍 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• بیـــــــرون نشـود ؏ــشـــ💖ــق ام تا ابــد از دلــ🫀ـ ❤️‍🔥 💚 🤲🏻 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
•𓆩🎀𓆪• . . •• •• شما هم برا؎ شستن سـ🥬ـبز؎ اینجور؎ تو آب غوطھ‌ورش میکنید!؟🧐 *حتما اینکارو بکنید و بذارید حــداقل نیمــ⏰ساعت بــــمونه کھ گِل و آلـ🦠ـودگےهاش گرفتھ بشھ ⇦شستن‌باآب‌خالےفایدھ‌ندارھ🚿⇨ راستے برا؎ ضدعفونے کردن سبز؎ بـــھ جـاے اســـتــفاده از مایـ🧴ـع ظرفشویےکھ خیلی هم ضرر داره و‌بھ‌راحتےپاک‌نمیشھ،ازنمـ🧂ــک و سرکھ استفاده کنید‌! ‍‌‌ . . 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🎀𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• 🍃مرد از "قدردانی" ذوق زده می‌شود چون به طور مستقیم از بُعد مردانه‌اش حمایت می‌شود. زن از "گفتگو" به هیجان می‌آید چون این عمل از بُعد زنانه‌اش حمایت می‌کند. به علایق همسرمون و همچنین تفاوت‌های سلیقه‌ای که وجود داره توجه کنیم👌 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🧕𓆪• . . •• •• 💬 من تو اتاق🤓 وقتی مامانم پیش بابام داره ازم تعریف می‌کنه😌 . . •📨• • 757 • "شما و مامانتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌مامان،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🧕𓆪
تو هم دوست داری برنده‌ی چالش هامون باشی😍😱 بکوب رو لینک زیر و وارد کانال شو 👇🏻👇🏻♨️ https://eitaa.com/joinchat/521732627C541fadb010 شرط برنده شدنت عضویت تو کاناله👀
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• این‌روزا‌به‌بابا‌علی‌بیشتر‌سلام بدیم🥲 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_نودودوم احمد دستی به صورتش کشید و گفت: آقاجو
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• احمد سکوت کرد و حاج علی نفسش را سنگین و با صدا بیرون داد. کمی به زیلوی کهنه کف اتاق خیره ماند و به ریش کوتاه و مرتبش دست کشید و فکر کرد. نگاه به من دوخت و پرسید: بابا جان تو بخوای این جا زندگی کنی اذیت میشی؟ این جا باشی دلت می گیره؟ چه سوالی! قلبم به تپش افتاد. نمی دانستم چه بگویم. حاج علی بدون این که منتظر جواب من باشد گفت: بابا جان من می دونم تو دردونه حاجی معصومی هستی می دونم جون حاجی به جون بچه هاش بنده می دونم نذاشته آب تو دلت تکون بخوره تو هم مثل دخترای خودم دلم نمیخواد آب تو دلت تکون بخوره و اذیت بشی یا سختی بکشی من خوشبختی تون رو میخوام. میخوام حال دل تون و حال زندگی تون خوب باشه. زندگی تو اون خونه ای که احمد میگه خیلی سخته تو هم سنی نداری از الان بخوای این قدر سختی بکشی تو بگو این جا باشی اذیتی؟ دلت می گیره؟ از شدت اضطراب دست هایم به لرزه افتادند. از خدا کمک خواستم تا هر چه خیر و صلاح است در دهانم بگذارد و بگویم. لب گشودم و با صدایی لرزان گفتم: آقاجون من نمی دونم چی بگم. هم من هم ... احمد آقا جوون و خامیم صلاح و مصلحت خودمونو درست تشخیص نمیدیم. هر چی هم داریم از شماست. می دونیم که شما خیر ما رو میخواین. هر چی شما و آقاجانم بگید من قبول می کنم و راضی ام اما احمد آقا تربیت شده شماست. تو آقایی و بزرگواری به شما رفته. می دونم هر جا منو برای زندگی ببره نمیذاره آب تو دلم تکون بخوره. هر جا حال ایشون خوب و خوش باشه منم همون جا خوب و خوشم سر به زیر انداختم و عکس العمل حاج علی را ندیدم. جان کندم و حرف زدم. حاج علی نفسش را بیرون داد و گفت: من با حاجی معصومی صحبت می کنم. خودتم خبر می کنم بیای ما رو ببری اون خونه رو بببینیم اگه حاجی قبول کرد منم قبول می کنم برید اونجا زندگی کنید. اگه نه دیگه دلم نمیخواد حرفی بشنوم میای همین جا اون دو تا اتاق آخر حیاط رو مرتب می کنی و همونجا زندگی می کنید احمد با شوق خودش را جلو کشید و دست پدرش را بوسید و گفت: الهی من قربون تون برم حاج بابا. چشم هر چی شما بگید. خیلی ممنون حاج علی گفت: بیخود ذوق نکن هنوز معلوم نیست حاجی قبول کنه یا نه احمد سر جایش نشست که حاج علی گفت: پاشو بابا جان خانومت رو ببر خونه شون حاجی شاکی نشه از دستت. _چشم آقاجون هر چی شما بگید. از جا برخاستیم. حاج علی هم به احترام ما برخاست. پیشانی مرا بوسید و برایم آرزوی عاقبت به خیری کرد. برای بدرقه مان تا دم ایوان آمد و بعد از خداحافظی از حاج علی به اتاق مادر احمد رفتیم. از او هم خداحافظی کردیم و با احمد از خانه شان بیرون آمدیم. . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• در حالی که به سمت ماشین احمد می رفتیم با خوشحالی گفت: چند وقته من به هر طریقی با آقاجون حرف زدم راضی نمی شد. یه کلوم شما گفتی ازت قبول کرد. در را باز کرد و سوار شدیم. احمد لپم را کشید و گفت: بس که قشنگ و معقول حرف می زنی به رویش لبخند زدم و گفتم: نه این طوریام نیست. حرفای خودتون قطعا تاثیرش بیشتر بوده. احمد استارت زد و گفت: از الان باید دخیل ببندم آقاجانت قبول کنه. _قبول می کنه ان شاء الله شما نگران نباش. احمد دستم را گرفت و گفت: نگران نیستم. ته دلم روشنه ان شاء الله که خیره. کمی بعد ماشین را سر کوچه مان متوقف کرد. به سمتم برگشت و با همه محبتی که داشت نگاه به من دوخت. بند کیفم را روی شانه ام انداختم و گفتم: برم دیگه؟ با لبخند گفت: برو _دلت میاد؟ به صورتم دست کشید و گفت: دلم که نمیاد ولی چاره ای نیست. فعلا باید دندون رو جیگر گذاشت و این دوری ها و دلتنگی ها رو تحمل کرد. _تا شب جمعه دلم برات تنگ میشه _دل منم برات پر می کشه ولی غصه نخور سه شنبه قراره بیاییم خونه تون _بیای بعدش پیشم می مونی؟ احمد به رویم لبخند زد و گفت: کاش می شد ولی فکر نکنم احمد دستم را فشرد و گفت: برو دیگه الان یکی میاد می بیندمون زشته سر تکان دادم و گفتم: باشه. در ماشین را باز کردم و پیاده شدم. از احمد خداحافظی کردم و وارد کوچه شدم. در حیاط مان باز بود. برای احمد دست تکان دادم و وارد حیاط شدم. چادرم را روی دستم انداختم و به مطبخ رفتم. با مادر سلام و احوالپرسی کردم و پرسیدم: در حیاط چرا بازه؟ _آقاجانت رفته بیرون احتمالا باز گذاشته که من این همه راه نرم دم در. _محمد حسن چه طوره؟ بهتره؟ _آره خدا رو شکر. همه بدنش ریخته بیرون تبش هم قطع شده. جای محمد حسینم ازش جدا کردم نگیره دیشب تو اتاق تو خوابید. _تنهایی؟ نترسید؟ _نه محمد علی هم پیشش بود. مادر در حالی که سینی صبحانه را آماده می کرد گفت: برو لباست رو عوض کن بیا صبحانه بخوریم. _ممنون خوردم. مادر سپند دان را به دستم داد و گفت: پس بی زحمت اینو ببر تو حیاط بچرخون. . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• . شهر مشهد بی حـ✨ریمش خـ🏠انـه‌ای مـتـروکـه بود مـ🌙اه رخشـان، قـرن‌ها منت سر ظلمـ🌑ت گذاشت . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🍭𓆪• . . •• •• 🇵🇸🇵🇸 💪ما همچون ققنوس از خاکستر بر می‌خیزیم. . . 𓆩نسل‌آینده‌سازاینجاست𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🍭𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ⃟ ⃟•🪴 طُ صَدرنِشینِ‌🏆 قَلبِ‌ مایی دِلبَرجان ♡ | . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •📲 بازنشر: •🖇 «1202» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• 🌱همینجور زل زدم به این عکس ... دلم می‌خواد یه بالش بزارم رو فرش زیر آفتابِ بالا اومده، چادر نماز مامانمو بکشم روم و به خواب عمیقی فرو برم...💤♥️🫠 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• /🍁/ مرحبـ👏ـا همت قومے😌 ڪہ چو دلـ♡ـبر گیرند به جز خود‌ از همـــه دلـ❤️ـ برگیرند👌🏻/🍁/ 💕 🍂 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•