eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩💞𓆪• . . •• •• مسجد تقریبا خالی شده‌است . . . هیچکس نیست. آرام چادر را درمی‌آورم و به فهیمه میدهم. + ممنون - اگه دوس داری پیشت بمونه + نه، ممنون. راستی حرفات خیلی قشنگ بود ، مرسی که وقت گذاشتی - عزیزدلــم، اگــه بازم کارم داشتی بیا همینجا، موقع اذانـا اینجام. + ممنون، خداحافظ - خداحافظ آرام و با طمأنینه از ساختمان خارج می‌شوم، ســر ظهــر است و همه جا خلوت است . میخواهم از مسجد خارج شوم کـه نگاهم به آخوندی می‌افتد که با دوستانش از ساختمان مسجد خارج می‌شود، چقدر قیافه‌اش آشناست . . . چقدر شبیه سید جواد است. . . چشم تیز میکنم، خودش است . . . پس او طلبـــه بوده‌است . . . دوستانش هم شبیه خودش هستند، هم سن و سال او، با تیپ‌های شبیه او، فقط او عبا و عمامه دارد و آن‌ها نــه . . . دوستانش سر به ســرش می‌گذارند، عمامه‌ی مشکی‌اش را مرتب می‌کند، یکی از پسرهای همراهش می‌گوید: سید پس کی شیرینی معمم‌شدنت رو میدی؟ دیگری جوابش را می‌دهــد گذاشتــه با شیرینی عروسیش بده. و همه می‌خندد،به خودم می‌آیم، من هم لبخند روی لبم نشسته. از مسجد بیرون می‌آیم، چقدر جمع دوستانه‌شان صمیمی بود . . . یعنی مذهبی‌ها،خشـــــک و بی‌روح نیستند؟؟ حــرف‌های فهیمه را با خودم مرور میکنم، به عشق‌خدا، برای‌خدا . . . ناخودآگاه دست می‌برم و شالم را جلــو می‌کشم، موهایم بیرون نبود،خداراشکــــــر❤ با صــــدای‌تلفـن از جا می‌پرم، دو روز است کـه از فاطــمه بی‌خبرم. صــدای گــرفتــه‌ی فاطــمه در گوشم می‌پیچید؛ - الـــو نیکی؟ +فاطــمـــه؟ خودتی؟ سلام ، کجایـــی پس تو؟ تلخ می‌خندد؛ +تــو خوبی؟ چرا چیزی نمیگی فاطمه؟چیزی شده؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• چـرا صــــــدات گــرفـــــتـــه؟ صدای بغض دارش در ســـــرســــرای گوشم می‌پیچد مثل خواهــر نداشته‌ام دوستش دارم و غصـه‌اش ناراحتم می‌کند. - نیکــــی . . . پــدربزرگـــــم....پدربزرگم فوت کرده . . و پشت بندش گــریه می‌کند. من هم گریه‌ام می‌گیرد. +فاطــمــه،عزیزم،خدا رحمتشون کـنه، کجایی تو؟ -خونـه‌ی خودمون، میتونی بیای؟ +آره آره حتما...زود خودمو می‌رسونم. کتابم را می‌بندم و بـه سرعت به طـرف هــال می‌روم، مامان مشغول تمــاشـــای یکی از سریال های ترکی است. می‌گویم: مامان؟ به طرفم برمیگردد. - پدربزرگ دوستم فوت کرده، میتونم برم پیشش ؟ + بــرو،فقط رسیــدی به منیر زنگ بزن طبق عــادت معمــول، حتی نگرانی‌اش را به زبان نمی‌آورد، جمله‌اش مثل پتک بر سرم می‌نشیند: به منیر زنگ بزن . . . دلم میگیرد از این همه تنهایی - چشم به طــرف اتاقم پـرواز می‌کنم و اشک‌هایم را با سر انگشت می‌گیرم. مانتوی جلوبسته‌ی مشکی می‌پوشم، بلند است و پوشیده. شال مشکی‌ام،با خال‌های طالیی را سرم می‌کنم، لبنانی،مدل مورد علاقه‌ام. شماره‌ی آژانس را می‌گیرم. چادرم را داخل کیفم پنهان می‌کنم و از اتاق بیرون می‌روم. مامان نگاهش را از بالا تا پایینم می‌گرداند و سری به نشانه‌ی تاسف تکان می‌دهد. از خانه بیرون می‌زنم، هوای اسفندماه،استخوان‌هایم را می‌سوزاند. بیرون از خانه چادرم را ســر می‌کنم. آژانس جلوی پایم ترمز میکند ، سوار می‌شوم و آدرس خانه‌ی فاطمه را می‌دهم. خانه‌شان نزدیک است، هم به خانه‌ی ما،هم به همان مسجدی کـه همیشه می‌روم، از چهارسال پیش. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• فاطمه یک پیراهن ساده‌ی مشکی به تن کرده، صدای گرفته و گودی زیر چشمانش حکایت از این دارد که خیلی گریه کرده. دستش را می‌گیرم،لبخند کمرنگی روی لب هایش می‌نشیند. - من خیلی متاسفم فاطمه جان، خدا رحمتشون کنه +مرسی عزیزم ( بغض می‌کند . ) خیلی دوسش داشتم نیکی - عزیزدلم فاطمه بغلم می‌گیرد و گریه می‌کند،من هم گریه‌ام می‌گیرد. سرش را از شانه‌ام برمی‌دارد. +میخوای عکسشو ببینی؟ - اگه ناراحتت نمی‌کنه فاطمه بلند می‌شود و چند لحظه بعد،با قاب عکسی برمی‌گردد. + این مال سیزده به در پارساله،مامان‌بزرگ و بابابزرگ با همه‌ی نوه‌ها. پدربزرگ فاطمه،با چهره‌ای مهــربان و نورانی کنار مادربزرگش نشسته و نوه‌هایش دور و برش را گرفته‌اند. چهره‌ی فاطمه و محسن را تشخیص می‌دهم،کنار هم ایستاده‌اند. دختری نوزده،بیست ساله کنار فاطمه ایستاده. - این کیه فاطمه؟ + فرشته،دخترخالم، این محمدحسنه،برادر بزرگتر محسن که خب برادر منم میشه انگشت می‌گذارد روی پسری که از بقیه بزرگتر به نظر می‌رسد، بست و سه،چهار ساله. + اینم احسانه،برادر کوچکمون احسان هم حدودا یازده،دوازده ساله است . . . فاطمه بغ کرده،باید او را از این حال و هوا دربیاورم - چی شد که اومدی خونه؟ تنــها اومدی؟ + نه با محسن اومدم، اومدم یه دوش بگیرم،لباسامو عوض کنم . - پس من مزاحم شدم ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• - نه بابا، این حـــرفا چیه؟؟ اومدنت خیلی آرومم کرد ( می‌خندد ) خواهریم دیگه؟دوقلو؟ - آره دیــگه. دستم را فشار می‌دهد،خیلی بهم ریخته است . . . + فـــردا،مراسـم سومشه،مسجد محله‌مون،میای دیگه؟ البته اگه زحمتی نیست - معلـــومه که میام،گفتی همین مســجد ؟ + آره، چطور؟ - من گاهی میام اینجا واسه نـمـاز. + جدی؟ منم پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها میرم . از سر ناچاری می‌خندم - پس دیگه راستی راستی دوقلوییم. ❤ فاطمه سرش را روی شانه‌ام گذاشته و با هم گریه می‌کنیم. کسی صدایش می‌زند، بلند می‌شود، اشک هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: ببخشید الان میام امروز،مراسم سومین روز درگذشت پدربزرگ فاطمه است. به در و دیوار مسجد خیره می‌شوم. اینجا برای من حکم زادگاه را دارد. فاطــمـــه با دختری به طرفم می‌آید. میشناسمش،همان دختری است که دیروز عکسش را نشانم داد ؛ فرشته . بلند می‌شوم . - نیکی جون، این دخترخالمه،فرشته. با فرشته دست می‌دهم،به گمانم یکی دو سالی از ما بزرگتر باشد. می‌گویم: خیلی از آشناییتون خوشبختم، تسلیت میگم امیدوارم غم آخرتون باشه. زیرچشم‌هایش،گود افتاده. لبخند کمرنگی می‌زند : مرسی، من تعریف شمارو خیلی از فاطمه شنیدم، ان شاءالله تو شادی‌هاتون جبران کنیم، زحمت کشیدید، من بازم میرسم خدمتتون. مرسی که حواستون به فاطمه هست. لبخند می‌زنم. فرشته می‌رود و با فاطمه می‌نشینیم. خانم‌ها گاهی می‌آیند، به فاطمه تسلیت می‌گویند و می‌روند. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• این کشور در پناه شماست عزیزم✨ . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 در این پیچ تاریخی بی‌نظیر🔩 به رأی من و توست طی مسیر🇮🇷 ﮼𖡼 به این انتخاب است با صد امید💯 نگاه هزاران شهید رشید❣ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 •📲 بازنشر: •🖇 «1409» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• 🦋وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْڪــافِرُونَ ... از رحمــت خدا نومـید مباشیـد💚 کـہ هرگز جــز ڪـافران🌱 هیـچ ڪـس از رحمـت خدا نومـید نـیست .. ! . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• انتخابات هم بالاخره تمام میشود و من میمانم و بهترین انتخابم من فقط تـــویے 🗳 💚 👮🏻‍♂ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• خــورش گوجــہ سـبز🤓☘ -بــراے ۴ نفر پیــاز: ۲ عدد 🧅 سـینہ مرغ: ۵۰۰ گرم🍗 گوجـہ سبز (یا آلوچه): ۳۰۰ گرم💚 جـعفرے : ۳ دسته🌿 نعنـا: ۱ دسته ادویـہ : ڪاری: ۱/۵ قاشق چای‌خوری نمـڪ: ۱ قاشق چای‌خوری نعـنا خشک: ۲ قاشق عذا خوری آبجــوش: ۲ لیوان ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🧕𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏دیشب به مادرم گفتم مامان جان امشب که شب قدر انقلاب اسلامی بوده سحری چی درست کردی برامون؟ متاسفانه فحش داد بهم😩😅 گفت برو از اونایی که اجماع نکردن عدس پلو بگیر بخور😏 . . •📨• • 956 • "شما و مامانتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌مامان،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🧕𓆪
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• وَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَا 💓 در بــرابر فرمان پروردگارت صبر كن ؛ كـہ قطعـاً تو زير نظر ما هـستـے 🌱 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
هدایت شده از رصدنما 🚩
29.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 》 💬 یعنی یه ‏ "تلک القضیه" یِ انتخاباتی مهمون تون نکنیم⁉️😌😎🎶 🎬انتخاب با شماست...🤌 🔺مهم نیست دنیا چه می‌گوید الهام بخش نسلی پس از نسلِ دیگر باش | | | چکیده تحلیلی انتخابات۱۴۰۳  •👇🏼• 🇮🇷 eitaa.com/Rasad_Nama
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• خانوم گل🌸 لباس آشپزی👩‍🍳 را براي شوهر😬 و لباس تميز و گرانقيمت را برای مهمانی اختصاص ندهيد❌😐 بلكه بهترين و تميزترين لباس👗👒 را برای شوهر خود بپوشيد👏☺️ و از نتایج  آن لذت ببرید😍 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• روح مسجد صدایم می‌زند ، به یاد متولد شدنم . . .❤ گیجم، نمیدانم چه می‌خواهم بکنم . . . حتی نمیدانم که با پدر و مادرم صحبت کنم یا نه . . . نگرانی‌ها و سردرگمی‌هایم پایان ندارد . . . صدای منیرخانم می‌آید : نیکی خانم خانم‌جان تشریف بیارید شام حاضره. بلند می‌شوم، موهای آشفته‌ام را مــرتب می‌کنم و به طرف نهارخوری می‌روم. مامان و بابا پشت میز نشسته‌اند و منتظر من هستند. هیچکس در خانه‌ی ما حق تنها غذاخوردن را ندارد و تا جمع سه نفره‌مان کامل نشود کسی دست به میز نمی‌برد. روی صندلی‌ام می‌نشینم، اشتهایی به غذاخوردن ندارم. سکوت جمع و صدای قاشق و چنگال دیوانه‌ام میکند،با غذایم بازی می‌کنم. دوست دارم زودتر به اتاقم پناه ببرم، به غار تنهایی‌هایم مامان متوجه می‌شود: چی شده نیکی؟ + اشتها ندارم مامان - به احترام کسایی که دارن غذا می‌خورن باید غذات رو بخوری ! + ولی من اصلا .. - حـرف نباشه نیکی بابا آرام می‌گوید: کاریش نداشته‌ باش عزیزم، غذا خوردن که زورکی نیست و به من چشـمک می‌زند. از موقعیت استفاده می‌کنم: میشه من برم؟ مامان می‌خواهد اعتراض کند که بابا می‌گوید: میتونی بری . . . بلند می‌شوم و از منیرخانم تشکر می‌کنم. از سالن که خارج می‌شوم می‌شنوم که مامان می‌گوید: مسعود آخر این کارای تو،تربیت این دخترو بهم می‌زنه. بابا جوابش را می‌دهد: پدر و مادرای ما بهمون یاد دادن ؟ آخرش خودمون یاد گرفتیم دیگه، کاریش نداشته باش، این همه حــرص نخور عزیزم به اتاق که می‌رسم،لپ‌تاب را روشن می‌کنم. شاید بتوانم راه‌حلی برای آشفتگی‌ام بیابم. وارد جست‌وجوگر می‌شوم و می‌نویسم: "چادری" و سراغ عکس‌ها می‌روم. جرقه‌ای چراغ ذهنم را روشن میکند، شاید باز هم ایمیلی از آن ناشناس رسیده باشد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• دیگر این معما مهم‌نیست که او چه کسی بود، مهم این است که مثل فرشته‌ای به داد من رسید. زیر لب می‌گویم: آره تو یه فرشته‌ای ، شک ندارم. دو ایمیل‌جدید از طرف او ارسال شده، خودم را لعنت می‌کنم که چرا زودتر به فکر ایمیل نیفتادم . . . اولی را که باز میکنم، تنها یک جمله و دیگر هیچ . . . [ وقتش رسیده که از امام حسین‌؏ بیشتر بدونی ] امام حسین . . . آه خدای من، چرا تمام این مدت از کشتی‌نجاتم غافل شدم ؟! همان که تا اینجا رسیدن را مدیون او هستم . . . غم او بود که بر جانم نشست و من به اینجا رسیدم . . . تاریخ ایمیل،متعلق به دوهفته پیش است. ای وای من، کاش زودتر می‌خواندمش ! ایمیل‌بعدی را که باز می‌کنم، نوشته: [ برو سراغ اهل بیت از اون‌ها کمک بخواه این کتابا به دردت میخورن: کشتی پهلو گرفته سقای آب و ادب آفتاب در حجاب و لهوف به ترتیب بخونشون، از نهج‌البلاغه و احادیث هم غافل نشو، نوبت زیارت عاشورا هم رسیده . مداحی هم گوش بده، راستی چرا نمازخوندن رو امتحان نمی‌کنی ؟ ] ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
هدایت شده از رصدنما 🚩
| سلام به همه‌ی دوستای انقلابی خودم❤️ یه نکته کوچیک بگم: افراد کمی در جامعه هستن که روی رای‌شون پافشاری میکنن و بقیه افراد با یه روشنگریِ چهار پنج جمله‌ای رای‌شون تغییر میکنه... پس واقعا کار سختی نداریم فقط یکم همت و تلاش میطلبه💪🏻 دیروز تو فامیل خودمون داشتیم که تماس گرفته بودن به فامیلایی که میدونستن رای ندادن و گفته بودن آماده بشین بریم رای بدیم بعدشم بریم پارک باهم⚽️ و به همین راحتی حداقل ۳،۴ تا رای جمع کرده بودن.. عموم افرادی که رای نمیدن هم به همین راحتی رای میدن😁 چون فقط اهمیت انتخابات براشون مشخص نشده و خودشون اراده نمیکنن برن رای بدن ولی اگر یه همراه داشته باشن مشکلی با رای دادن ندارن..✏️ تماس بگیرید به دوست و آشناهایی که میدونید رای نمیدن (ففط کافیه بپرسید رفتید رای بدید؟ اونام میگن نه و شما میگید عه پس خب بیاید باهم بریم بعدشم بیرون بیرون یا بریم بستنی بخوریم مهمون من و..) و اگر سرسخت هستن یکمی روشن گری کنید و ببریدشون تا رای بدن✌️🏻😌🇮🇷 (مطمئنا تو خونواده‌های هممون از این مدلی هاداریم) خرجش یکم بنزینه که چندبار نفراتو ببرید پای صندوق و براشون رایشونو بنویسید و چندتا بستنی که مطمئن باشید هزاران برابرش توی این دنیا و اون دنیا بهتون برمیگرده💪🏻 یه کم توی این یک هفته از خرجای بیهوده‌مون بزنیم خرج این دوتا کار برای آخر هفته در میاد😎 خلاصه باید مواظب باشیم مایی که هرشب محرم تو هیئت اباعبدالله میگیم جونم فدات امام حسین، الان جون که نه، فقط یه کم خرج کنیم برای حسینِ زمان‌مون، چرا که هر رای ما تاثیر داره توی امر فرج یقینا✨ دم همتون خیلی گرمه پیشاپیش خداقوت التماس دعا یاعلی✋🏻 • رصدنما | دیدبان بصیرتی جنگ نرم👇 https://eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• شما که بهتر از همه به احوالات ما آگاهید🥺 . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
هدایت شده از رصدنما 🚩
🗣🗳 [°• 🗳 °•] 📌‏سال ۹۵ ‎سعید از مزیت بادهای سیستان گفت و اینکه می‌توان از طریق بادهای سیستان برق تولید و صادر کرد و درآمدش را صرف توسعه سیستان و بلوچستان نمود. اما این حرف مورد تمسخر بی بی سی و پادوهای داخلی آنها قرار گرفت. 📍حالا پس از ۸ سال فاز اول نیروگاه بادی سیستان با قابلیت توسعه تا ۷۵۰ مگا وات افتتاح شد. ✅ حقانیت حرفهای دقیق و کارشناسی سعید جلیلی یکی پس از دیگری مشخص می‌شود و حتی آنهایی که می‌گویند سعید جلیلی مدیر اجرایی نیست، امروز روبان پروژه‌هایی را قیچی می‌کنند که سعید جلیلی ایده آنها را داد و پیگیری کرد تا اجرا شود. ✍علی جعفری • رصدنما | دیدبان بصیرتی جنگ نرم👇 https://eitaa.com/Rasad_Nama
هدایت شده از رصدنما 🚩
هدایت شده از رصدنما 🚩
هدایت شده از رصدنما 🚩
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 گواراي چَشمانشان☺️ که تو را اَلان مي‌بینند💚 محمود درویش /✍ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 | •📲 بازنشر: •🖇 «1410» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• همان صبـ🌤ـحِ عزيــزے و دلیـلِ نفـسـ💚ـــے ڪہ اگر باز نيايـے به تنمـ😍 جـ💕ــانے نيستـ...✋🏻 ☕️🌹🥰 ‌‌‌ . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•