eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . پیامبر مهربانی‌ها صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند : بهترین مردانِ‌امت‌من کسانی هستند که نسبت به خانواده‌ خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند . . .🌱' . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . شک ندارم نرسیده‌ست به گوش تو هنوز شعرهایی که تو را عاشق من خواهد کرد🌸 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . برای هر غذایی ... چه ادویه‌ای مناسبه؟!🤔 بریم ببینیم با هم🥰 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🍃💌 •• | •• . سلام و رحمت 🌱' روزتون بخیر و پر از حسِ‌خوب 🌝🌼 ممنونیم از اینکه همراهمون هستید و خرسندیم از اینکه مطالب مورد رضایت‌تون قرار گرفته 🥰❤️ ابتدا ۲ پارت‌ رمان قرار می‌گرفت که بنابر خواسته‌شما به ۴ پارت ارتقا گرفت 😅 باشد که راضی باشید 😩😉 اینجا ، شنوای شما هستیم : - @Khadem_Daricheh . Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 💌🍃
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . "" ٹُو∝ نـٰاز کن "" من هم لی لی به لالای نـٰازهایت میگذارم "" آخر تو چه میدانی "" حـٰوالی دلبری هـٰایت "" دلم چطور آرام میگیرد🍻🌿❤️‍🔥 √ اینا رو مدام حاجی بهم میگه😌👆🏻 °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . ᜊ بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @asheghaneh_halal 🛵 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . همسر محترم شهیدگفتم: محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن لبخندی زد و گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم»معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . همیشه یه تیکه امید باید تَهِ جیبت باشه(:🌝🌿 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
حقوق خانواده.mp3
2.83M
📼 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ 🤝حوصله سر و کله زدن با خانواده رو ندارم، اونا هم که قدرِ محبت های منو نمیدونن! ⚠️ پس چرا بیخودی وقتم رو تلف کنم؟! منبع: مجموعه ارتباط موفق ‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓂃حرف‌دلت‌رو‌اینجابشنو𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 📼 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 🔵گله ها و ناراحتيهاي خود را با متانت و نرمي با شوهر در ميان بگذاريد:👇👇 ❌در موقع ناراحتي گله خود را اظهار نكنيد.تحمل كنيد تا وقتي شما و شوهرتان در آرامش روحي وخيال هستيد آن وقت شكايت خودتونو بگوييد و ❌اينكه تنها باشيد فقط شما و شوهرتان ❌اينكه لحن حرف زدن شما تند نباشد و بوي تحكم وبرتري جويي ندهد ❌اينكه طريقه گفتن شما طوري باشد كه واقعايكراست برويد سر اصل مطلب و ساعتها مقدمه چيني نكنيد و رنجش خود را به شوهرتان بفهمانيد.مثلا بگوييد:"من از اين كه تو فلان حرف رو پيش خانوادت به من زدي رنجيده خاطر شدم." و در ادامه بگوييد" چه خوب بود كه اگر هم حرفي داري وقتي تنها هستيم به خودم بگويي" وامثال اينها . ❌ اينكه عاقل و متين و منطقي باشيد... . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ در آسمان صحن حرم قلب‌های ما مثل کبوتری پی پرواز می‌رود.. . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_سیصدونود چطور به خودش اجازه داد با من اینطور حرف بزند؟ ا
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_خیلی درگیره مامان... مامان خودش را نزدیکم میکشد +:نیکی من رو این حساب که مسیح هم مثل باباته،به این ازدواج رضایت دادم. سرش را جلو میآورد +:هست؟؟ سر تکان میدهم،مسیح هم شبیه باباست.. همانقدر مغرور و غد.. مامان میگوید +:در هر حال باید میاومد.بهش بگو به ادب و رسم و رسوم پایبند باشه... سرتکان میدهمـ و زیر لب "چشم" میگویم. دلم میگیرد،خیال میکردم آمدن به این فضا حالم را بهتر میکند اما الآن در بدترین شرایط قرار دارم. بلند میشوم :_من دیگه برم مامان.. مامان هم بلند میشود +:کجا؟ :_باید یه سری هم به خونه ی عمومحمود بزنم.راستی سوغاتی هاتونم یادم نرفته!میارم براتون مامان سر تکان میدهد و لبخند می‌زند +:به شراره سلام برسون. کش چادرم را دور سرم میاندازم انگار مامان میخواهد چیزی بگوید اما پشیمان میشود. دوباره لب هایش از هم فاصله میگیرند اما باز هم،مردد سرش را پایین میاندازد. برمیگردم :_خداحافظ ناگهان صدایش پای رفتنم را سست میکند. +:کاش بیشتر می‌موندی نیکی..دلم برات تنگ شده بود... ناخودآگاه برمیگردم و با سرعت بغلش میکنم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . خودش هم شوکه شده. محبت های مادر و دختری ما هیچ گاه تا این حد نبوده. بغض چنبره زده ی گلویم،سر باز میکند و چشمانم را نیش میزند. آرام در آغوش مامان اشک میریزم. مگر یک دختر به جای آغوش مادرش،مأوای دیگری دارد؟؟ *مسیح* در خانه را با کلید باز میکنم،از صبح مامان چند بار زنگ زده و ابراز دلتنگی کرده. با وجود خستگی و آشفتگی روحی باید به دیدارش میآمدم. مامان با شنیدن صدای در به استقبالم میآید. :_سلام شادوماد خودم، شاه پسر خودم... گرم بغلم میکند و دستش را دور گردنم حلقه میکند. دستانم را دور کمرش میگذارم و لبخند میزنم. مامان با شیطنت میگوید :_گلپسر از این کارا نداریما...مگه عروس نداری تو؟چرا تنها اومدی؟ وارد خانه میشویم و شانه به شانه به طرف سالن میرویم. +:راستش مامان،نیکی خستگی سفر هنوز به جونشه... گفتم بمونه یه کم خستگی درکنه... صدای ظریف زنانه ای،ضربان قلبم را روی هزار میبرد. احساس میکنم نفسم بند میآید. نمیتوانم سرم را بلند کنم... میترسم از صحنه ای که قرار است ببینم... در نهایت،چشمانم را بالا میآورم و دختری برابرم میبینم که نگاهش رنگ ناراحتی دارد و در عین حال،به من سلام ميدهد.. باز هم اول نیکی است که میگوید:سلام *نیکی* آرام میگویم:سلام مسیح صورتش را از مادرش به سمت من برمیگرداند. آشکار ا نگاهش رنگ میگیرد،رنگ ترس... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝