146 درس صد چهل و ششم چرا حوصله و انگیزۀ بندگیمون کَمه؟.pdf
221K
#درس
درس صد چهل و ششم:
چرا حوصله و انگیزۀ بندگیمون کَمه؟
@abbasivaladi
🍃🌺🌺🌺
✅ خلاصهی #درس صد و چهل و ششم:
چرا حوصله و انگیزۀ بندگیمون کَمه؟
🍃🌺🌺🌺
🖊 تو دو تا درس قبلی دورنمایی از قصّۀ اصحاب کهف رو خوندیم. از این درس، خدا وارد جزئیاتی از قصّۀ اصحاب کهف میشه:
🍃نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُم بِالحَقِّ إِنَّهُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدیً.
🍂ما سرگذشت آنها را به حق و راستى بر تو بازگو مىكنيم: همانا آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم.
✨(سورۀ کهف(۱۸)، آیۀ۱۳).
🔷🔹اونا جوونایی بودن که به خدای صاحب اختیارشون ایمان آوردن: «إِنَّهُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم».
🔹ایمان به ربّ یعنی من کارم رو تو مسیر بندگی انجام بدم و خیالم راحت باشه که صاحب اختیاری دارم که همهکارهست و اون خودش میدونه که چه عاقبت و سرانجامی رو برام رقم بزنه.
🔹ایمان به رب یعنی بدونِ این که برا خدا تعیین تکلیف کنم، کاری رو که وظیفۀ بندگیمه، انجام بدم.
⁉️یادمون نرفته که؟ ربّ یعنی مالک و تدبیرکننده، یعنی صاحباختیار و همهکاره. کسی که برا خودش تو تدبیر زندگیش جایی باز میکنه، ایمان به رب نداره. چون خودش رو هم یه کاره میدونه. کسی که خودش رو یه کاره میدونه، مگه میتونه خدا رو همهکاره بدونه؟
🔹کسی که به رب ایمان داره، پاش رو از کارایی که مربوط به ربّه، کنار میکشه. زندگی همچین آدمی به شدّت راحت میشه و ذهن و دلش سبک میشه.
✖️خدا ما رو برای تدبیر کردن خلق نکرده. این که انسان نباید تدبیر کنه، یه حرفه. این که نمیتونه تدبیر کنه، یه حرف دیگهست.
✅ اونی که ما باید بهش ایمان بیاریم اینه که خداست که میتونه تدبیر کنه و ما نمیتونیم تدبیر کنیم. وقتی نمیتونیم تدبیر کنیم و میخوایم تدبیر کنیم، از زندگی خسته میشیم.
❗️ما خستۀ کاری هستیم که بهمون ربطی نداره. ما خستۀ ربوبیتیم؛ برا همینم حوصلۀ بندگی نداریم.
❌ ربوبیت، توان و انرژیای میخواد که تو ماها نیست. ما برای ربوبیت آفریده نشدیم.
✔️ اگه به خدا اعتماد کنیم و به ربوبیتش ایمان بیاریم، تدبیر رو میسپاریم بهش و بعدش یه نفس راحت میکشیم.
☑️ مشکل ما تو بندگی کردن، حوصله داشتن و نداشتن، توان داشتن و نداشتن نیست؛ ما حوصله و توانمون رو خرج چیز دیگهای میکنیم؛ امّا به نتیجه نمیرسیم. نتیجه این میشه که، هم انگیزه و حوصلهمون رو از دست میدیم و هم توان و انرژیمون رو.
❗️ربوبیت ربطی به ما نداره. وظیفۀ ما بندگیه.این رو روزی هزار بارم تکرار کنید جا داره.
🔰بیاید یه مقدار وارد زندگیمون بشیم و ببینیم چه قدر عبودیت داریم و چه قدر ربوبیت میکنیم. من میخوام این کار رو تو یه گفتگو با خدا انجام بدم:
➖ خدای من! من میخوام بچّهم رو تربیت کنم. وظیفهم رو برا تربیت بچّه انجام میدم؛ امّا یه عالمه عامل تربیتی هست که اختیارش دست من نیست. اونا هم ممکنه رو تربیت بچّهم اثر بذاره. چی کار کنم؟
➖ تو وقتی وظیفهت رو برا تربیت بچّهت و حفظ اون از آسیبای تربیتی انجام میدی، وظیفۀ بندگیت رو انجام دادی. بقیهشم که دیگه دست تو نیست، دست خودمه. چرا با دخالت تو کار من زندگی رو به خودت تلخ میکنی؟
➖ خداجون! دعا کردم. شراط دعا رو هم که تو گفتی رعایت کرد. خیلی منتظر شدم که مستجاب بشه؛ ولی نشد. آخه چرا؟
➖ کار تو دعا کردنه. کارت رو انجام دادی، دیگه چی کار داری به بقیهش؟ اجابت، کار منه که صاحباختیارتم. شاید صلاح ندونم که دعات حالا حالا مستجاب بشه. شایدم اصلاً تا تو دنیا هستی این دعات رو مستجاب نکنم.
⁉️ میدونید چه قدر از این مثالا میشه زد!؟ زندگی ما پره از دخالتایی که تو کار خدا میکنیم؛ چون به ربوبیتش ایمان نداریم. وای که اگه دست از این دخالتا برداریم، چه قدر بار زندگیمون سبک میشه! ما انرژیمون رو جای دیگه تلف میکردیم که جونی برا بندگی نمیموند.
***
⬅️ متن کامل درس رو حتماً بخونید تا با مثالهای زده شده درک عمیق تری از این مطلب مهم پیدا کنید.
#خلاصه_درس صد و چهل و ششم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌺🌺🌺🍃➖➖➖
🌺 اینم پیدیاف درس صد و چهل و ششم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
🍃🌹🌹🌹
✅ خلاصهی #درس صد و چهل و هفتم:
دل آدم رو کی باید محکم کنه؟
🍃🌹🌹🌹
🖊 نشستیم پای درس اصحاب کهف.
🔸تو یه حدیثی از قول امیر المؤمنین علی علیه السلام اومده که اصحاب کهف، غیر از اون چوپونی که بعداً بهشون ملحق شده، از درباریای درجه یک بودن و همهشون از نزدیکترین افراد به دقیانوس، پادشاه زمانهشون.
🔸دقيانوس به فکر افتاد که ادّعای خدایی کنه. همۀ درباریای درجه یک رو صدا زد و تصمیمش رو با اونا در میون گذاشت و اعلام خدایی کرد. بعدش هر کسی خدایی دقیانوس رو قبول میکرد، حسابی بهش میرسید. اگه کسی هم قبول نمیکرد، محکوم به اعدام میشد.
🔸بعد از یه مدّت، روزعیدی بود که یه دفعه يكى از افسرای ارتشی وارد شد و بهش گفت ارتش فارس با سرعت در حركتن و میخوان بیان با تو بجنگن.
دقيانوس تا این حرف رو شنید، طوری ناراحت شد که تاج از سرش افتاد و رو زمین غلطید.
🔸یکی از اون مشاورای درجه یک دقیانوس که بعداً جزو اصحاب کهف شد، سمت راست دقیانوس نشسته بود. وقتی ترس دقیانوس و افتادن تاجش رو دید، رفت تو فکر. اون با خودش گفت: «اگر دقيانوس اون جوری که خودش خیال میکنه خداست، نباید غمگین بشه و به جزع و فزع بیفته، نباید غذا بخوره و نباید بخوابه و بیدار شه. اینا از کارای یه خدا نمیتونه باشه».
🔸اسم این فرد، تملیخا بود، یکی از اون شیش نفری که از مشاورای خاص و درجه یک پادشاه بودن.
🔸یک روز همه تو خونۀ تملیخا جمع بودن، تملیخا به بقیه گفت:
➖ ای برادرای من! یه چیزی تو وجود من افتاده که من رو از زندگی انداخته.
➖ بقیه پرسیدن: اون چیه؟
➖ تملیخا گفت: مدتى طولانیای هست که دارم فکر میكنم به اين آسمون و با خودم میگم:
⁉️ کی این آسمون رو مثل یه سقف محفوظ بالا سر ما قرار داده بدون اين كه به جايى بند باشه و يا از زیر رو یه ستونی وایساده باشه؟
⁉️و کیه که آفتاب و ماه رو به عنوان دو تا آیۀ روشن، تو این آسمون به حركت انداخته؟
⁉️و بعدش یه فکر طولانی در بارۀ زمین داشتم که چه کسی این زمین رو روی آبهای متلاطم مسطح کرد و به وسیلۀ کوهها محکم کرد تا از جاش تکون نخوره.
⏹ همین جا توقف کنیم.
♦️اون چیزی که مبدأ ایمان آوردن تملیخا شده، تفکر رو آیههاییه که خدا جلو همۀ بندههاش گذاشته.
✅ تملیخا حرف خدا رو به صورت مستقیم از یه پیغمبر نشنیده، اون و بقیۀ دوستاش، وقتی به آیهها و نشونههای خدا، خوب توجّه کردن و ایمان آوردن، بعدا خودشون شدن آیه.
🔸اصحاب کهف یه مدّت تو تقیه بودن و عقایدشون رو ابراز نمیکردن؛ ولی بعد از مدّتی تصمیم گرفتن تقیه رو بذارن کنار و توحیدشون رو علنی کنن.
🍃وَ رَبَطنا عَلي قُلُوبِهِم إِذ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الأَرضِ لَن نَدعُوَا مِن دُونِهِ إِلهاً لَقَد قُلنا إِذاً شَطَطاً.
🍂و دلهايشان را محكم ساختيم در آن موقع كه قيام كردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است هرگز غير او معبودى را نمىخوانيم كه اگر چنين كنيم، سخنى بهگزاف گفتهايم.
✨(سورۀ کهف(۱۸)، آیۀ۱۴).
🔸دقیانوس کسایی رو که خداییِ اون رو منکر میشدن، میکشت. اصحاب کهف وقتی در برابر دقیانوس بلند شدن، در اصل قید همه چیز رو زدن. هم از موقعیتشون گذشتن و هم از جونشون.
✔️ این جا هم خدا اصحاب کهف رو تنها رها نکرد. خودش دل اونا رو محکم کرد: «وَ رَبَطنا عَلیٰ قُلُوبِهِم».
☑️ خدا راه رو نشون میده؛ ولی برا پیمودن یه راه پر از فراز و نشیب، دل قرص و محکمم میخوایم. خدا دلمون رو هم قرص میکنه.
♦️وقتی کسی ایمان میآره به خدا و اون رو همهکارۀ زندگیش میدونه، تسلیمش میشه. تسلیم که شد، خدا دلش رو طوری به خودش میبنده که هر جا میره احساس میکنه که سر رشته دست خداست، برا همینم آب تو دلش تکون نمیخوره.
#خلاصه_درس صد و چهل و هفتم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌹🌹🌹🍃➖➖➖
🌹 اینم پیدیاف درس صد و چهل و هفتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
147 درس صد و چهل و هفتم دل آدم رو کی باید محکم کنه؟.pdf
237K
#درس
درس صد و چهل و هفتم:
دل آدم رو کی باید محکم کنه؟
@abbasivaladi
148 درس صد و چهل و هشتم حکم تقیه اگه به قیمت از بین رفتن حقیقت باشه، چیه؟.pdf
222.1K
#درس
درس صد و چهل و هشتم:
حکم تقیه اگه به قیمت از بین رفتن حقیقت باشه، چیه؟
@abbasivaladi
🍃🌻🌻🌻
✅ خلاصهی #درس صد و چهل و هشتم:
حکم تقیه اگه به قیمت از بین رفتن حقیقت باشه، چیه؟
🍃🌻🌻🌻
🔹گفتیم که خدا از اصحاب کهف به عنوان جَوونایی یاد میکنه که وقتی تصمیم گرفتن، عقیدۀ توحیدیشون را علنی کنن، خدا دلاشون رو قرص کرد.
🔰قبل از این که ادامۀ حرفای اصحاب کهف رو بشنویم، بذارید یه نکتۀ خیلی مهم رو به شکل یه سؤال و جواب بگم:
⁉️ با این که قوم اصحاب کهف، تو شرکشون غرق شده بودن، چرا بازم اونا داد و هوار کردن و از توحید حرف زدن؟
📛 یه نکتۀ خیلی مهم در بارۀ «حق» وجود داره که بیتوجّهی به اون خیلی خطرناکه.
✖️تو دورههایی که ذائقۀ مردم عوض میشه، بعضیا به اسم تقیه یا با بهونههای دیگه، حرفی از حق و حقیقت نمیزنن. از نظر این افراد حرف زدن در بارۀ حقیقت، در صورتی به درد میخوره که حتماً کسی بهش عمل کنه.
❗️این آدما میگن: اگه کسی نیست که به حق عمل کنه، چرا باید خودمون رو به دردسر بندازیم و حقیقت رو بگیم و براش سر و دست بشکنیم؟
☑️ تو جواب این دسته از آدما باید گفت: کی گفته تنها فلسفۀ حرف زدن از حقیقت، اینه که بقیه به اون عمل کنن؟! بعضی وقتا باید حقیقت رو فریاد زد برا این که فراموش نشه.
📛 تفکّری که میگه وقتی در بارۀ حق حرف بزن که بدونی بهش عمل میشه، خیلی خطرناکه؛ چون گاهی باعث میشه به قدری حق، مظلوم و مهجور بمونه که یکی دو تا نسل و حتّی بیشتر، گوششون با حق آشنا نشه. اون وقت اگه تو نسلای بعدی کسی اومد و از حقیقت حرف زد، کسایی که حقیقت رو نشنیدن، ممکنه باهاش احساس غریبگی کنن و در برابرش وایسن.
❗️این اتّفاق همین حالا هم افتاده. در بارۀ بعضی از حقایق به قدری کم حرف زده شده که وقتی در بارهش میخوای صحبت کنی، یه عالمه باید انرژی صرف کنی تا بتونی جامعه رو متقاعد کنی.
🔻بذارید مثال بزنم:
▫️یه موقعی اصلاً لازم نبود استدلالی بیاری تا جامعه باور کنه که مادری کردن قداست داره و از هر شغلی بالاتره.
❕امّا وقتی که آروم آروم نهضتای زنسالارانه و فمنیستی غوغا به راه انداختن و ما هم خواستیم کم نیاریم، کمتر در بارۀ مادری حرف زدیم و حالا کارمون رسیده به جایی که باید برا دختر امروز به قدری حرف بزنیم تا باورش بشه، مادری کردن از درس خوندن رسمی تو دانشگاه و حوزه بالاتره.
❗️امروز دخترای ما حاضرن برا گرفتن یه مدرک بیارزش لیسانس از دانشگاه ناکجاآباد، با ازدواج نکردن، هم همسری کردن رو عقب بندازن و هم مادر شدن رو.
✖️مقصّر این وضعیت فقط کسایی نیستن که دشمن مادری کردن و همسری کردن هستن. اونا که دشمن خانوادهان و ازشون توقعی جز این نیست.
✔️ مقصّر اصلی، کسایی هستن که وقتی دیدن ذائقۀ مردم عوض میشه، برای این که نکنه حرفاشون به مردم بربخوره، حقیقت رو اون طوری که باید، نگفتن.
❌ نباید اجازه داد تو هیچ نسلی حقیقت، تو پرده بمونه. بعضیا تقیه رو درست نفهمیدن که فکر میکنن هر جا خطر جانی یا مالی بود، میشه تقیه کرد.
‼️ اگه این معنا از تقیه درست باشه، امام حسین علیه السلام نباید قیام میکردن؛ ایشونم باید تقیه میکردن تا زنده بمونن.
🔹اگه مثل اصحاب کهف باشی، دغدغۀ توحید همۀ وجودت رو میگیره. دغدغۀ توحید که اومد، رفاهطلبی از بین میره. اصحاب کهف میتونستن تا عمر دارن، تقیه کنن و تو همین کاخ تو بهترین وضعیت زندگیشون رو سپری کنن.
🔹میتونستن، بدون این که از عقیدههاشون حرف بزنن، بذارن و برن تا خطری تهدیدشون نکنه؛ امّا دغدغۀ دفاع از حقیقت توحید، اجازه نداد اونا به راحتی فکر کنن.
🔻این درس رو باید از اصحاب کهف گرفت:
✅ برای دفاع از توحید، هیچ چیزی نباید مانع آدم بشه. یکی از نشونههای آدم موحّد اینه که هر چیزی رو که داره حاضره خرج کنه تا صدای توحید همیشه تو زمین باشه و به گوش آدما برسه.
#خلاصه_درس صد و چهل و هشتم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌻🌻🌻🍃➖➖➖
🌻 اینم پیدیاف درس صد و چهل و هشتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
🍃🌸🌸🌸
✅ خلاصهی #درس صد و چهل و نهم:
استدلال در بارۀ خدا چه ویژگیهایی باید داشته باشه؟
🍃🌸🌸🌸
❇️ داریم در بارۀ اصحاب کهف حرف میزنیم. اونا بین جمعیت مشرکا بلند شدن و دارن از خدای صاحباختیارشون حرف میزنن. تو یه آیه از خدای خودشون گفتن و تو آیۀ بعد میخوان در بارۀ خداهایی حرف بزنن که مردم زمونهشون اونا رو میپرستن:
🍃هؤُلاءِ قَومُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَو لا يَأتُونَ عَلَيهِم بِسُلطانٍ بَيِّنٍ فَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَریٰ عَلَی اللَّهِ كَذِباً.
🍂اين قوم ما هستند كه معبودهايى جز خدا انتخاب كردهاند چرا دليل آشكارى (بر اين كار) نمىآورند؟! و چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ ببندد؟!
✨(سورۀ کهف(۱۸)، آیۀ۱۵).
🔺سه تا حرف تو این آیه هست که هر کدوم برا خودش یک کلاس توحیده:
🔴حرف اوّل:
🔹 اوّل این که میگن قوم ما کسایی رو خدا گرفتن که غیر از اون خدای صاحباختیار ماست که صاحباختیار آسمونا و زمینه.
🔹تازه، اون خدایی هم که غیر از خدای ما گرفتن، یکی نیست چند تا خداست: «آلِهَةً».
چند تا خدا داشتن به جای یه خدا، خودش یه نقصه. قشنگی خدا داشتن به اینه که یکی باشه.
⁉️ یه کارمند وقتی دو تا رئیس داشته باشه، پر از اضطرابه و به تعداد رئیسایی که اضافه میشه، به اضطرابشم اضافه میشه. چه جوری میشه رضایت دو تا یا چند تا رئیس رو جلب کرد؟
🔹تو هر مکتبی وقتی بحث از اطاعت از خدا میشه، صحبت از آرامشیه که بعد از این اطاعت به دست میآد. یعنی من حرف گوش میدم تا ضرری ازم دفع بشه و سودی بهم برسه. اگه اطاعت نتونه این اتّفاق رو برام ایجاد کنه، به درد نمیخوره.
❗️کسی که معتقده به چند تا خداست، نمیتونه با اطاعت به این آرامش برسه. برای همینم هست که میگم خدا لطفش به یکی بودنشه.
🔴حرف دوم:
🔸دومین حرف اصحاب کهف اینه که وقتی بناست خدایی رو قبول کنید، باید دلیلی براش داشته باشید. این دلیل دو تا ویژگی باید داشته باشه:
▫️یکی این که سلطان باشه
▫️دوم این که آشکار و بدون ابهام باشه:
🍃لَو لا يَأتونَ عَلَيهِم بِسُلطانٍ بَيِّنٍ؛ چرا براى (اثبات الوهيت) آنها حجت و برهانى روشن نمىآورند؟🍃
🔸اصحاب کهف میگن اگه قوم ما میخوان کسی مثل ما خدای اونا رو قبول کنیم، باید براش دلیل محکم و آشکار بیارن. حالا که نیاوردن، پس نمیشه قبول کرد. این حرف تو دلش یه نکتۀ مهم داره برا کسایی که میخوان از توحید دفاع بکنن و اون این که:
👈 ما هم برای خدای خودمون باید دلیل محکم و آشکار بیاریم.
❌ محکم بودن دلیل، معناش پیچیده بودنش نیست. واضح و روشن بودن هم به معنای آبکی بودن دلیل نیست. این که هر دو ویژگی تو یه دلیل وجود داشته باشه هم کار هر کسی نیست.
🔸ما به «سلطان بیِّن» نمیرسیم، مگه این که باور کنیم جز خدا و اهل بیت علیهم السلام کسی به این سلطان بیِّن دسترسی نداره.
⁉️ اگه قرآن رو کتاب هدایت بدونیم؛ امّا برای مسلّح شدن به «سلطان بیّن» نتونیم ازش استفاده کنیم، چه جوری میتونیم هدایت بودنش را قبول کنیم؟
🔸توجّه به قرآن تو پیدا کردن دلیل محکم و آشکار، اگه به معنای بینیازی ما از اهل بیت علیهم السلام باشه، یه اشتباه بزرگ دیگه اتّفاق افتاده.
🔸جامعه رو باید از سرچشمه سیراب کرد. هر چه قدر معارف توحیدی از سرچشمه دورتر میشه، کدرتر می شه و اون طوری که باید، به دل مخاطب نمیشینه.
✅ سرچشمۀ توحید قرآن و اهل بیته و تمام.
⬅️ حتماً ادامهٔ این مبحث رو تو متن کامل درس بخونید.
#خلاصه_درس صد و چهل و نهم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖
🌸 اینم پیدیاف درس صد و چهل و نهم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
149 درس صد و چهل و نهم استدلال در بارۀ خدا چه ویژگیهایی باید داشته باشه؟.pdf
230.9K
#درس
درس صد و چهل و نهم:
استدلال در بارۀ خدا چه ویژگیهایی باید داشته باشه؟
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃🌷🌷🌷
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و یکم:
میشه آدم خواب باشه و همه ازش بترسن؟
🍃🌷🌷🌷
🔹اصحاب کهف وقتی تو غار رفتن، خدا همه چی رو براشون مهیّا کرد که خواب راحت و بیخطری داشته باشن.
▫️خدا به آفتاب دستور داد که صبح و غروب بهشون بتابه؛
▫️کسی که برا مدّت طولانی میخوابه، حتماً باید از این پهلو به اون پهلو بشه تا زخم بستر نگیره.
▫️در ضمن اصحاب کهف یه دشمن ظالم و بیرحم داشتن که دنبالشون بود؛ پس باید وقت خواب یکی مراقبشون باشه:
🍃وَ تَحسَبُهُم أَيقاظاً وَ هُم رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُم ذاتَ اليَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلبُهُم باسِطٌ ذِراعَيهِ بِالوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعتَ عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِراراً وَ لَمُلِئتَ مِنهُم رُعباً.
🍂و (اگر به آنها نگاه میكردى) میپنداشتى بيدارند، در حالى كه در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگردانديم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانۀ غار گشوده بود (و نگهبانى مىكرد). اگر نگاهشان مىكردى، از آنان میگريختى و سر تا پاى تو از ترس و وحشت پر میشد!
✨(سورۀ کهف(۱۸)، آیۀ ١٨).
❗️آدمی که خوابه، وقتی دشمن بهش دست پیدا میکنه، دیگه هیچ راه فراری نداره. حالا خدا برا همین آدم خواب، یه ابّهتی میذاره که کسی نتونه بهش نزدیک بشه. نزدیک نشدن یه حرفه، فرار کردن از شدّت ترس یه حرف: «لَوَلَّيتَ مِنهُم فِراراً».
✔️ خیلی از آدمای زنده هیمنه و ابّهت ندارن؛ امّا اگه خدا بخواد به آدم خوابیده چنان هیمنهای میده که آدمای زنده و صاحب جاه و جلال ازش بترسن. چه قدر خدا در حقّ اصحاب کهف لطف کرده!
🔹بذارید به این نکته بازم فکر کنیم که وقتی کار رو میسپری دست خدا، به بهترین شکل ممکن اون رو تدبیر میکنه. ما خیلی نیاز داریم به ایمان آوردن به این مسئله.
❌ تصوّر ما از سپردن تدبیر زندگی به دست خدا خیلی وقتا اینه که خدا بناش بر اینه که سختترینا رو برامون مقدّر کنه؛ امّا این اشتباهه.
✅ وقتی تدبیرت رو میسپری دست خدا، به اندازۀ توانایی و وُسعت، چیزی رو برات رقم میزنه که بهتر از اون ممکن نیست.
✖️چیزی که باعث میشه ما بترسیم تدبیر زندگیمون رو به خدا بسپاریم، همینه که به این ایمان نداریم که خدا بهترین رو برا آدم مقدّر میکنه.
✔️ آسون یا سخت بودن تدبیر رو به خدا بسپاریم. اون میدونه که وُسع و توانایی ما چه قدره و چه تدبیری باعث میشه که ما به هدف آفرینشمون بهتر و زودتر برسیم.
🔻ما وقتی میخوایم خودمون زندگیمون رو تدبیر کنیم، حدّ اقل به دو دلیل یه عالمه اشتباه میکنیم:
▪️یکی این که برداشتمون از وسع و توانایی خودمون به شدّت با واقعیت فاصله داره.
▪️دوم این که کمتر میتونیم نسبت بین تدبیر با هدف آفرینشمون رو در نظر بگیریم. تو تدبیر زندگیمون به قدری مسائل مختلف وارد میشه که هدف آفرینش اون وسط زیر دست و پای یه عالمه مسئله گم میشه.
🔹به هر حال باید ایمان بیاریم به خدایی که تدبیرش، بهترین تدبیره و تدبیری بهتر از اونی که خدا برا بندهش در نظر میگیره وجود نداره.
▫️هم آسیه تو کاخ زندگی کرد و هم اصحاب کهف؛ امّا تقدیر اصحاب کهف این شده که 309 سال تو غار بخوابن و تقدیر آسیه این شد که به چهار میخ کشیده بشه و شهید شه.
✅ زندگیت رو بسپار به خدا و باور کن که تو نمیتونی بهتر از خدا تدبیر کنی.
⁉️چرا ما این قدر با تدبیر خدا مشکل داریم؟ مگه خودمون که تا حالا تدبیر زندگیمون رو به دست گرفتیم، چه گُلی به سرمون زدیم؟ چند بار تدبیر زندگیمون رو به خدا سپردیم و خدا برامون بد خواسته؟
‼️باور کنید که خیلی از ماها حتّی اگه به زبون نیاریم، اعتقادمون اینه که بیشتر از خدا میفهمیم.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و یکم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌷🌷🌷🍃➖➖➖
🌷 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و یکم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
151 درس صد و پنجاه و یکم میشه آدم خواب باشه و همه ازش بترسن؟.pdf
229K
#درس
درس صد و پنجاه و یکم:
میشه آدم خواب باشه و همه ازش بترسن؟
@abbasivaladi
هدایت شده از عاشق شو
🍃🌺🌺🌺
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و دوم:
لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟
🍃🌺🌺🌺
🔻رسیدیم به یه فراز دیگه از داستان اصحاب کهف، یعنی وقتی که اونا از خواب بیدار شدن.
▫️خب اصحاب کهف، 309 سال خوابیدن. خیلی طبیعیه وقتی بلند شدن، احساس گرسنگی بکنن و به فکر تهیۀ غذا بیفتن.
▫️اصحاب کهف، نمیدونستن چه قدر خوابیدن و نهایتش خیال میکردن نصفه روز یا یه روز خوابیدن. پس اصلاً فکر نمیکردن که حکومت دقیانوس سقوط کرده و یه حکومت دیگهای تو شهرشون بر پا شده. برا همینم
وقتی بنا شد یه نفر از اونا بره و غذا تهیه کنه، دو تا سفارش بهش میکنن. هر دو تا سفارش امنیتیه. یکی امنیّت معنوی و یکی امنیت فیزیکی.
🔰امنیّت معنوی با تذکّر در بارۀ غذایی که بناست تهیه بشه، گوشزد میشه. به فردی که میخواد غذا تهیه کنه، میگن ببین کدوم یکی از اهالی اون شهر غذای پاکتری دارن، اون غذا رو تهیه کن:
🍃فَلْيَنظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعَاماً فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْه
🍂و بايد درست بنگرد كه كدام يک از (اهالى) آن جا طعامش پاكيزهتر است تا از آن براى شما روزیاى بياورد.
✨(سورۀ کهف(١٨)، آیۀ١٩).
⁉️ مگه میشه به این راحتی از کنار لقمۀ حروم گذشت؟ مگه میشه کسی رشد معنوی کنه؛ امّا به لقمهای که میخوره بیتوجّه باشه؟
🔰 پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودن:
▫️وقتی که لقمۀ حرام در شکم بنده قرار میگیرد، همۀ فرشتهها در آسمانها و زمین، او را لعنت میکنند
▫️و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست، خداوند به او نگاه [رحمت] نمیکند
▫️و کسی که لقمهای از حرام بخورد، خشم خدا را به سوی خویش جلب کرده
▫️و اگر توبه کند، خدا نیز [با رحمت خویش] به سوی او باز میگردد
▫️و اگر بمیرد، [بی آن که توبه کند،] به آتش سزاوارتر است.
📚(مکارم الأخلاق، ص١۵٠).
📛 لعنت فرشتههای آسمون و زمین که یه تعارف نیست. کسی که همۀ فرشتهها بهش لعنت میفرستن، مگه میتونه تو مسیر معنویت قدم از قدم برداره؟
✔️ اصحاب کهف وقتی بیدار میشن و احساس گرسنگی میکنن، یکی از کلیدیترین پایههای رشد معنوی رو در نظر میگیرن و بعد دنبال غذا میرن.
❗️اگه فردی که نسبت به مال حروم خویشتندار نیست، باید قید معنویت رو بزنه، جامعهای هم که نسبت به مال حرام، حسّاسیت نداره، نباید منتظر رشد معنوی باشه.
❌ شیطون برا منحرف کردن یه جامعه، همیشه از بیبند و باریای اخلاقی شروع نمیکنه. خیلی وقتا حروم رو وارد مال و سفرۀ مردم میکنه تا بیبند و باری دنبالش بیاد.
📛 مال حرام، ارادهها رو در برابر گناه به شدّت سست میکنه. ارادهها که سست شد، با کوچکترین وسوسه، آدما دنبال همون راهی میرن که شیطون نشون میده.
❌ شیطون با جامعهای که نسبت به مال حروم بیتفاوته کاری نداره. به یه تعبیر دیگه: وقتی شیطون تونست جامعهای رو به سمت حرومخوری ببره، کار خودش رو انجام داده. این جامعه حتّی اگه باقی حدود الهی رو هم رعایت کنن، نمیشه اسمش رو جامعه الهی گذاشت.
⬅️ توصیه دوم اصحاب کهف رو توی درس آینده میخونیم، إن شاء الله.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و دوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌺🌺🌺🍃➖➖➖
🌺 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و دوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
152 درس صد و پنجاه و دوم لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟.pdf
243.3K
‼️اصلاحیه‼️
#درس
درس صد و پنجاه و دوم:
لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃🌹🌹🌹
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و سوم:
چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟
🍃🌹🌹🌹
❇️ تو درس قبل گفتیم خدا اصحاب کهف رو از خواب بیدار کرد. اونا وقتی بیدار شدن کسی رو فرستادن دنبال غذا؛ امّا به اون دو تا توصیه کردن. توصیه اولشون این بود که غذای حلال تهیه کنن.
✳️ توصیه دومشون چی بود؟ این که طوری با مردم برخورد کن که اونا متوجّه نشن ما همونایی هستیم که از شهر فرار کردیم.چرا؟
«إِنَّهُم إِن يَظهَرُوا عَلَيكُم يَرجُمُوكُم أَوْ يُعيدُوكُم فى مِلَّتِهِم»
🔹اگه دستگیرتون کنن، یکی از این دو تا کار رو باهاتون میکنن: یا سنگسارتون میکنن یا این که شما رو بر میگردونن به دین خودشون.
🔹اصحاب کهف، وقتی از سنگسار شدن حرف میزنن، ابراز نگرانی نمیکنن؛ امّا وقتی از بر گشتن به شرک حرف میزنن، نگرانن. میگن اگه بر گردید به آیین شرکآلود اونا، دیگه هیچ وقت رستگار نمیشید:
«وَ لَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَداً».
✔️ اونا از این که ابدیتشون رو از دست بدن، نگرانن.
چیزی که دغدغۀ اصحاب کهفه، فقط خود رستگاری نیست؛ رستگاری و عدم رستگاری ابدیه.
♦️به کلمۀ ابدیت فکر کنید. ابدیت از اون مفهومایی که اگه خوب در بارهش کار بشه، خیلی از مشکلای تربیتی و اخلاقی ما رو حل میکنه. بارها و بارها تو قرآن از ابدیت در قیامت حرف زده. تو بحث معاد، شاید موضوعی مهمتر از بحث ابدیت نباشه.
❌ من معتقدم سربازای پیاده و سوارۀ شیطون میدونن چه قدر تفکّر روی بحث ابدیت میتونه نقشههای اونا رو از بین ببره. برا همینم همۀ تلاششون رو میکنن تا ما رو از فکر کردن به ابدیت غافل کنن.
یکی از اصلیترین دامایی که شیطون سر راه آدما پهن میکنه، اینه که بلایی سرشون بیاره که زندگی رو بیمعنا ببینن.
⛔️ یکی از دلایل باری به هر جهت زندگی کردنا، اینه که زندگی بیمعنی و پوچ شده. بیمعنی بودن زندگی یعنی این که من مقصدی برا انتهای این زندگی نمیبینم که بتونه یه مفهومی به زندگی ببخشه.
آدمی که به ابدیت فکر نمیکنه، آدمیه که در اصل معتقده این زندگی یه موقعی تموم میشه و دیگه بَعدی وجود نداره. وقتی بعدی وجود نداشت، دلیلی برا برنامهریزی هم وجود نخواهد داشت.
▫️حتماً این جمله رو زیاد شنیدید: «بعدش چی».
▫️یکی از جاهایی که این جمله زیاد استفاده میشه، وقتیه که شما میخواید به یکی انگیزه بدید یه کاری رو انجام بده. شروع میکنید به توضیح آثار و نتایجی که اون کار میتونه برای اون فرد داشته باشه.
▫️حرفاتون که تموم میشه، طرف لب و لوچهش رو هم میکشه و میگه: «بعدش چی».
▫️این جمله یعنی من انگیزهای برا انجام کاری که تو میگی ندارم، چون یا بعدی نداره و یا اگه داره برا من معلوم نیست و اگه معلومه، برام مهم نیست.
✅ قبول ابدیت و ایمان به اون، یعنی همیشه سؤال "بعدش چی" ، جواب داره. پس همیشه انگیزه برا عمل هست.
🔻بی معنی بودن زندگی، بدون ابدیت چیزی نیست که آدما ساخته باشن، این پوچی رو خود خدا هم تأیید میکنه:
🍃وَمَا هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیَا إِلّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ.
🍂اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند.
✨(سورۀ عنکبوت (29)، آیۀ 64).
🔺به لحن این آیه دقّت کنید! نمیگه این زندگی دنیایی، بازیچه و سرگرمیه. میگه چیزی نیست جز بازیچه و سرگرمی.
🔹یکی یه انگشتری رو نشون شما میده و میگه این انگشتر، بدله. شما میتونید با آبکاری بزکش کنید؛ ولی این آبکاری واقعیت بدل بودن این انگشتر رو عوض نمیکنه. کار شیطون، آبکاری دنیاست؛ طوری که شما این جنس بدل رو اصلی ببینی.
✔️ همۀ نکته هم تو این جاست که فهم لعو و لعب بودن دنیا در گرو فهم ابدیت و ایمان به اونه. شیطونی که نمیخواد من و شما به ابدیت فکر کنیم، باید دنیا رو برامون قشنگ جلوه بده.
❌ اگه میبینید بحثایی که ما در بارۀ قیامت میکنیم و وقتایی که فکرمون رو مشغول اون میکنیم، فایدهای که باید نداره، برا اینه که ما رو وصف ابدیتِ قیامت کار نکردیم. قیامت بدون وصف ابدیت، نمیتونه اثر تربیتی خودش رو داشته باشه.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و سوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌹🌹🌹🍃➖➖➖
🌹 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و سوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
153 درس صدو پنجاه و سوم چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟.pdf
212.6K
#درس
درس صدو پنجاه و سوم:
چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃🌻🌻🌻
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و چهارم:
خشوع چه رابطهای با ابدیت داره؟
🍃🌻🌻🌻
🖊 یکی دیگه از آثار فکر کردن به ابدیت خشوعه:
🍃وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلّا عَلى الخاشِعينَ* الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِم وَ أَنَّهُم إِلَيهِ راجِعون.
🍂و (در كارهايتان) از صبر (روزه) و نماز يارى طلبيد و نماز دشوار و گران است مگر بر فروتنان. آنان كه مىدانند (بالأخره) ديداركنندۀ پروردگار خويش خواهند بود و حتماً به سوى او بازمىگردند.
✨(سورۀ بقره(٢)، آیۀ۴۵_۴۶).
🔹خشوع اون حالت تواضع و انعطاف پذیری در برابر خداست که ویژگی دل آدمه. یعنی وقتی آدم در برابر خدا و حکم خدا قرار میگیره، قلبش در برابر خدا و حکمش متواضع باشه و در عمل هم اون رو اجرا کنه.
🔹یکی از عوامل اصلی به دست آوردن این خشوع اینه که آدم باور داشته باشه غیر از این دنیا، دنیای دیگهای هم هست و اون باید بر گرده به اون دنیا و زندگی رو ادامه بده. این نکته رو به راحتی میشه از دو تا آیه ای که گفته شد، فهمید.
🔻از طرفی وقتی که آدم از ابدیت غافل میشه، کبر و غرور میآد سراغش:
🍃فَالَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُنكِرَةٌ وَ هُم مُستَكبِرُون.
🍂امّا كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، دلهايشان منکر [حق] و خودشان متكبّر و گردنفرازند.
✨(سورۀ نحل(١۶)، آیۀ٣٠).
❗️چه قدر این آیه واضح و روشن داره در بارۀ رابطۀ استکبار و عدم ایمان به ابدیت حرف میزنه.
♦️کاش دقّتمون رو در بارۀ رابطۀ ابدیت و خشوع و تکبّر زیاد کنیم. بدون بهرهمندی از خشوع و دوری از روحیۀ خودبزرگبینی، کسی نمیتونی تو وادی بندگی، قدم از قدم برداره.
✔️ نمیشه کسی خودش رو بزرگ ببینه و بندگی کنه. من برا بندگی کردن نیاز دارم به این که باور کنم کوچیکم تا در برابر کسی که ایمان به بزرگیش دارم، خشوع پیدا کنم و بندگی کنم. پس به اندازهای که خودم رو بزرگ میبینم، حسّم نسبت به بندگی ضعیف میشه.
❌ از اون طرفم اگه به ابدیت فکر نکنیم، نمیتونیم از دست خودبزرگبینی خلاص بشیم.
✅ رابطۀ این سه تا حقیقته که حکم میکنه ما به این راحتی از کنار قصۀ ابدیت و نقشش تو خشوع انسان رد نشیم.
❗️اگه اثر توجّه به ابدیت و نقشش رو تو بندگی فراموش نکنیم، باور میکنیم که شیطون یکی از اصلیترین دغدغههاش اینه که کاری کنه تا ما ابدیت رو فراموش کنیم.
📛 کارکرد خیلی از مظاهر زندگی مدرن، فراموش کردن ابدیته.
☑️ توجّه به ابدیت، مغازۀ خیلی از مظاهر زندگی مدرن رو تعطیل میکنه. کسی که به ابدیت توجّه میکنه، خودش رو مشغول بازیای زندگی مدرن نمیکنه.
❗️زندگی مدرن همۀ تلاشش اینه که مفهوم زندان بودن دنیا رو ازتون بگیره تا دنیا خستهتون نکنه.
✖️ما به راحتی از رفاهسازیای زندگی مدرن چشم میپوشونیم؛ امّا واقعیتش اینه که رفاه سازی دنیای مدرن، نتیجۀ نگاهیه که میخواد اونی رو که شما تو ابدیت باید به دنبالش بگردید، تو همین دنیا بهتون بده. البتّه اصلش نیست؛ ولی بدل تقلّبیش رو هم که بده، برا اون بسه.
❗️تو زندگی مدرن به قدری رفاه، اصیل میشه که یادمون میره، این دنیا موقّته و بیشتر از اونیه که به فکر رفاه تو این دنیا باشیم، باید به رفاه ابدی فکر کنیم.
❌ سطحی برخورد کردن با زندگی مدرن، باعث شده خیلی از آسیبای این نوع زندگی به ما برسه، بدون این که حواسمون باشه.
✅ من این جا نمیخوام بگم کسی نباید از مظاهر زندگی مدرن استفاده کنه، حرف من اینه که اگه حواسمون نباشه که زندگی مدرن ما رو از ابدیت غافل میکنه، ما هم مثل خیلیای دیگه قربونی زندگی مدرن میشیم و مشغول دنیا.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و چهارم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌻🌻🌻🍃➖➖➖
🌻 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و چهارم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
154 درس صد و پنجاه و چهارم خشوع چه رابطهای با ابدیت داره؟.pdf
220.8K
#درس
درس صد و پنجاه و چهارم:
خشوع چه رابطهای با ابدیت داره؟
@abbasivaladi