eitaa logo
عصر حیرت
49 دنبال‌کننده
32 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20200324-WA0051.
8.79M
👈عدم قابلیت فقه عصر غیبت برای تمدن سازی تراز دین ✅آیا واقعاً فقه قابلیت ارائه برنامه ای مشخص برای کلیه شئون زندگی انسان (اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی و...) را دارد؟! بخشی از درس خارج فقه حجت الاسلام و المسلمین سید صادق علم الهدی @asrehairat
🔹 "عصر حیرت" یا "عصر حسرت!" @solati_mehran ✍ مهران صولتی ☘ مهدی نصیری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان و هفته نامه صبح در دهه ۷۰ مدتی است که دچار تحول و بازاندیشی در اندیشه های پیشین خود شده و مدافع نظریه دین حداقلی شده است. نصیری البته در سطح نظری همچنان مدافع نظریه دین حداکثری است ولی معتقد است که در روزگار حاکمیت جمهوری اسلامی نمی توان این ایده را محقق کرد. او در مصاحبه اش با سال نامه نوروزی هفته نامه صدا به تفصیل در مورد نظریه اش با عنوان عصر حیرت سخن گفته و کوشیده است تا با رویکردی واقع گرایانه از جمهوری اسلامی دعوت کند تا از بلندپروازی های خود درباره تحقق تمدن اسلامی دست شسته و دنیایی بهتر را برای مردم ایران به ارمغان آورد. دنیای بهتری که می تواند دینداری مطلوب تری را برای مردم به همراه آورد. نصیری به صراحت اذعان می کند که در بازاندیشی مواضع گذشته خود اکنون به ضرورت حاکمیتی مبتنی بر رواداری در ایران دست یافته و معتقد است که آینده متعلق به حکومتی است که بتواند مشارکت موثر شهروندان خود در تصمیم گیری ها را فراهم نماید. نصیری حتی در اظهار نظری بدیع بیان می کند که جمهوری اسلامی باید از برخی ادعاهای خود دست کشیده و حتی برخی امور ناسازگار با دین را به بهای آباد کردن دنیا و دین ایرانیان بپذیرد! مصاحبه نصیری به ویژه برای کسانی که سیر تحولات معرفتی دهه ۷۰ را از سر گذرانده اند خواندنی و دلپذیر جلوه می کند ولی می‌ تواند به ما یادآوری کند که اکنون در عصر حسرت در نسبت با آن ایام به سر می بریم! دهه ای که می توانست با تداوم تلاش های تئوریک عبدالکریم سروش و آغاز دیالوگی ثمربخش میان روشنفکران دینی و سکولار بر سر موضوعاتی مانند رابطه دین با دموکراسی، حقوق بشر و پلورالیسم و ... عصر نوینی را در ایران رقم زند. در آن سال ها مهدی نصیری با تصدی مسئولیت در نشریات کیهان و صبح کوشید تا یک تنه حضور روشنفکرانی مانند سروش را در جامعه ناامن سازد. زدن اتهام جاسوسی، انتقال جهت دار محتوای سخنرانی ها، حمایت از هجوم انصار حزب ا... به محافل فرهنگی همچون کتابفروشی مرغ آمین، پایین کشیدن فیلم های روی پرده و اقداماتی از این دست هم در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی صورت می گرفت. تجربه موفق مجله کیان در برقراری یک گفت و گوی سازنده میان روشنفکران با یکدیگر همان چیزی بود که در سال های بعد دیگر تکرار نشد و این نبود مگر به دلیل جهد فراوان نصیری و اخلافش در سیاسی کردن فعالیت نخبگان فکری این مرز و بوم. بنابراین به نظر می رسد نصیری در کنار گام نهادن در مسیر خانه تکانی فکری که بخشی از آن در ابتدای یادداشت آمد، نیازمند روشنی بخشیدن به نقش موثر خود در تحریف حقیقت و تقدیس خشونت در نیمه اول دهه هفتاد نیز هست تا دیگران بتوانند تجدید نظر او در مواضع گذشته اش را صادقانه تلقی کنند! @solati_mehran
◀️ تنها جاهلان، ادعای عصمت و تشبه به پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ را دارند/ توضیحی پیرامون یادداشت مهران صولتی ✍️ یادداشت آقای مهران صولتی را در نقد مواضع اخیرم در گفتگو با نشریه صدا ملاحظه کردید (https://t.me/nasiri42/960) ضمن تشکر از ورود ایشان به این موضوع، در باره مکتوبشان نکات زیر گفتنی است: 1️⃣ بنده (تا جایی که حافظه ام یاری می کند) هیچ گاه در دوران کیهان و صبح و پیش و پس از آن، همراه و همدل با برخوردهای خشونت آمیز از نوع حمله و تخریب مراکز فرهنگی و هنری و مطبوعاتی نبودم و بلکه مخالف بودم و این نوع واکنشها را مضر به جریان فکری و فرهنگی نقد روشنفکران چپ و راست و یا روشنفکران دینی می دانستم. 2️⃣حتی یک بار همین برادران مهاجم، به خاطر چاپ تصویری در مجله زن روز به موسسه کیهان (در سال 68 یا 69 ) حمله کردند و شیشه های موسسه را شکستند و کمترین اعتنایی هم به بنده و روزنامه کیهان نکردند و اگر من هم در اتاقم نبودم و دم دستشان قرار می گرفتم شاید بی نصیب از حملات نمی ماندم! جالب این بود که در همان وقت برخی از روزنامه های اصلاح طلب و روشنفکران، با هشتک! «خیاط در کوزه افتاد» و «شتر خشونت در خانه کیهان خوابید» از حادثه استقبال و بسی بابت آن شادی کردند! 3️⃣در ایام کیهان و صبح نه تنها با حمله فیزیکی به مراکز فرهنگی موافق نبودم بلکه حتی با تجمعات و تظاهرات دوستان تند و خشن و فاقد تحلیل انقلابی و حزب اللهی، در موضوع حجاب نیز موافق نبودم و باری به خاطر بی اعتنایی به تجمع چند ده هزار نفری علیه بدحجابی در میدان ولی عصر (سال 69) مورد توبیخ و شماتت آقای خاتمی نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان قرار گرفتم که از عدم انعکاس خبری برجسته این رویداد تعبیر به لیبرال منشی کرده بود. (https://t.me/nasiri42/524) 4️⃣ در موارد معدودی که نشریه ای یا فیلمی اقدام به توهین و هتک مقدسات و ارزشها می کرد و از مدار اندیشه ورزی خارج و قوانین را صریحا نقض می کرد، طبیعتا بنده ضمن نقد جدی این موارد، خواهان و پی گیر برخورد قانونی و قضایی نیز با متخلفان بودم و امروز نیز در مواردی این چنین، مدافع برخورد قانونی هستم، چه آن که توهین و هتک مقدسات و ... را مانع و رادع آزاد اندیشی در بستری بی تنش و مفید می دانم. 5️⃣ در دوران کیهان و صبح منتقد جدی و پی گیر روشنفکران چپ و راست و متمایل به غرب و نیز طیفی از روشنفکران دینی با محوریت دکتر سروش بودم. این انتقادات در قالب اخبار، مقالات و گفتگوها و باری نیز انتشار یک ویژه نامه در صبح در نقد سروش دنبال می شد و حتی در دورانی دو نشریه از موسسه کیهان بر سر دیدگاههای آقای سروش نزاع قلمی داشتند. کیهان فرهنگی مروج اندیشه ها و آراء سروش و روزنامه کیهان با مدیریت من منتقد این آراء بود و در عین حال در یک موسسه و در ذیل یک سرپرستی بودیم. اکنون نیز منتقد جدی مبانی روشنفکری مدرن و دینی هستم و البته برخی از این روشنفکران از جمله آقای سروش دچار دگرگونی های شگرف و شگفت و غریبی شده اند که باید در جای خود مورد نقد و تحلیل قرار گیرد اما انکار نمی کنم که با توجه به دیدگاه عصر حیرت بعضا در لون و لحن و نحوه نقادی ام نه تنها نسبت به روشنفکران بلکه همه کسانی که مانند من فکر نمی کنند، تغییراتی حاصل شده است که به مرور به تشریح آنها خواهم پرداخت. 6️⃣ به هیچ وجه منکر وجود خطا و اشتباه در سالهای گذشته عمرم و ایام کیهان و صبح و بعد از آن نیستم. چنین ادعایی تنها از یک انسان غیر معصوم مخبط و دچار جهل مرکب بر می آید. همه ما به اندازه نادانی ها و ناآگاهی هایمان در معرض افراط و تفریط هستیم و پیوسته نیازمند محاسبه خود و کسب آگاهی ها و تجارب بیشتر و مهمتر از همه اتکال به دستگیری و خطاپوشی خداوند متعال. 7️⃣ همچنین منکر ظهور تغییراتی در نگاهم به مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نیستم که در یک سیر طولانی حداقل بیست ساله و به تدریج حاصل شده و از حدود پانزده سال پیش به این سو به نشر دیدگاههای جدید و خلاف مشهورم در باره مدرنیته و فلسفه و عرفان اسلامی و اخیرا مبحث کلامی و فقهی عصر حیرت ـ که همگی به زعم خودم در یک خط منطقی قرار دارند ـ انجامیده و اکنون در حال توضیح و گفتگو در باره این موضوع هستم. این دیدگاه سئوالات و مجادلات عدیده ای را بر انگیخته است که ان شاء الله اگر عمری باقی بود و از ایام کرونایی به سلامت عبور کنم، به پاسخ آنها خواهم پرداخت. ◀️ با در خواست صحت و سلامت برای همه بندگان و خلق خداوند در شرق و غرب عالم بویژه برای هموطنان و محبان و موالیان اهل بیت علیهم السلام در ایام و اعیاد شعبان المعظم. . و السلام. @nasiri1342‌
❇️ مقام رهبری: بشر امروز بیش از هر زمان دیگر احساس نیاز به عصمت و یک امامت معصوم و یک دست نجات بخش می کند. 🔻گزیده ای از سخنان دیروز (۲۱ فروردین ۹۹) حضرت آیت الله خامنه ای: 🔸شاید در تاریخ بشر کمتر دوره ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری، جامعه‌ی بشری در همه جای عالَم، به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند - چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس می کنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز می کنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان- احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی؛ در کمتر دورهای از تاریخ، انسان این همه احساس نیاز به این حقیقت والا سراغ دارد. 🔸امروز بعد از آنکه بشریّت مکاتب گوناگون و نحله‌های فکریِ گوناگون و مسلک های گوناگون را تجربه کرده -از کمونیسم تا دموکراسی غربی تا لیبرال دموکراسیِ رایج در دنیا؛ با این همه ادّعایی که اینها دارند،-احساس آسایش نمی کند؛ بشر با این همه پیشرفت های علمیِ حیرت‌آور که به کلّی وضع زندگی را در جهان تغییر داده، احساس خوشبختی نمی کند؛ بشریّت دچار فقر است، دچار بیماری است، دچار فحشا و گناه است، دچار بی‌عدالتی است، دچار نابرابری است، دچار شکاف طبقاتی بسیار وسیع است؛ بشر دچار سوءاستفاده‌ی قدرتها از علم است؛ قدرتها از علم سوءاستفاده می کنند، از کشفیّات طبیعت سوءاستفاده می کنند، از توانایی‌های استخراج‌شده‌ی از طبیعت سوءاستفاده می کنند؛ بشر با اینها مواجه است؛ اینها موجب شده است که انسانها در همه جای دنیا احساس خستگی کنند؛ احساس نیاز به یک دست نجات‌بخش کنند. 🔸البتّه خرد انسانی، نعمت بزرگی است؛ تجربه، نعمت بزرگی است؛ [اینها] نعمت های خدا است و می تواند بسیاری از مشکلات حیات را حل کند، لکن برخی از گره ها هست که با اینها باز نمی شود. فرض کنید همین مسئله ی عدالت؛ عدالت به وسیله ی علمِ پیشرفته ای امروز و فنّاوریِ پیشرفته ی امروز قابل حل شدن نیست؛ گره اش بازشدنی نیست. امروز بی‌عدالتی در دنیا از علم تغذیه می کند؛ یعنی علمِ پیشرفته در خدمت بی‌عدالتی است، در خدمت جنگ‌افروزی است، در خدمت تصرّف سرزمین‌های دیگران است، در خدمت سلطه‌ی بر ملّتها است؛ پس علم این گره‌ها را دیگر نمی تواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوی، قدرت الهی، دست پُرقدرتِ امام معصوم که او بتواند این کارها را انجام بدهد؛ 🔸 آحاد بشر -چه آنهایی که نخبه هستند و حوادث را می توانند تشخیص بدهند، چه توده‌ی مردم در سطح دنیا، در کشورهای مختلف که بعضی‌ها گرفتارِ زندگی‌اند، غافلند- همه این احساس نیاز را دارند، منتها بعضی آگاهانه، بعضی غیر آگاهانه. و البتّه در همه‌ی ادیان هم این وعده داده شده است؛ در همه‌ی ادیان وعده‌ی یک فرج و یک حرکت عظیم الهی در پایان و انتهای تاریخ -که البتّه این هم پایان تاریخ نیست؛ دنیای واقعی و زندگی واقعی بشر از زمان حضرت ولیّ‌عصر شروع می شود، لکن در انتهای این وضع زندگی ای که امروز ما داریم- [آمده،] همه وعده‌ی آنچنان عاقبتی را داده اند. 🔸پس این نیاز هست، لکن برای اینکه این نیاز جهت پیدا کند و مفید فایده باشد، در اسلام از ما خواسته شده است که انتظار داشته باشیم. انتظار، فراتر از نیازمندی است، فراتر از احساس نیاز است. گفته اند منتظر باشید؛ انتظار یعنی امید، انتظار یعنی اعتقاد به اینکه یک آینده‌ی قطعی ای وجود دارد؛ صِرف نیاز نیست؛ انتظار، سازنده است، لذا در روایات ما، معارف ما، انتظار فرج جایگاه بسیار مهمّی دارد ...در انتظار فرج امید هست، تحرّک هست، اقدام وجود دارد ... 🔸انتظار، به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و چشم به در دوختن هم نیست؛ انتظار به معنای آماده شدن است، به معنای اقدام کردن است؛ به معنای این است که انسان احساس کند عاقبتی وجود دارد که میشود به آن دست یافت که برای رسیدن به آن عاقبت بایستی تلاش کند. 🔸ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را داریم، باید در این راه تلاش کنیم؛ باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازه‌ای که در وسع و قدرت ما است، به جامعه‌ی مهدوی نزدیک کنیم که جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی قسط است، جامعه‌ی معنویّت است، جامعه‌ی معرفت است، جامعه‌ی‌ برادری و اخوّت است، جامعه‌ی علم است، جامعه‌ی عزّت است. @asrehairat
¤ عصر حيرت 《مهدى نصيری》 .pdf
2.85M
🍀 متن کتاب "عصر حیرت" به قلم مهدی نصیری 🔺رویدادهای پیرامون کتاب را در كانال زیر در تلگرام دنبال کتید: @asrehairat
◀️ ادعای اساسی کتاب عصر حیرت این است که غیبت امام معصوم (ع) به ویژه وقتی که با تمدن فراگیر و مُسَیْطر جدید همراه می‌شود، مانع تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز دین است و حتی در صورت استقرار یک حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه، امکان تحقق چنان تمدنی در حد مطلوب وجود ندارد و تنها نسبت محدودی از آن مقدور است. این ادعا به هیچ وجه نافی وظیفه اصلاح‌گری در عصر غیبت و تلاش برای به دست گرفتن قدرت سیاسی در صورت امکان نیست؛ اما مسئله این است که امر اصلاح و تلاش برای تحقق احکام و آرمان‌های دینی در روزگار عدم دسترسی به امام معصوم، به ویژه در شرایط سیطرۀ تمدن ماتریالیستی و اومانیستی مدرن، با موانعی مواجه است که دایرۀ مقدور و ممکن آن را محدود می‌کند و عدم توجه به این محدودیت می‌تواند نتایج زیان‌باری، هم برای دین و هم نظام دینی، داشته باشد. (از مقدمه کتاب) @asrehairat
☘ مي توان در اين باره که الگوي حکومتي فقهي و ديني مبتني بر ولايت مطلق فقيه در عصر غيبت و به ويژه زمانه کنوني چگونه بايد باشد تا حداکثر منافع ممکن را براي دين و کشور و مردم تامين کند، بحث‌ها‌ي فراوان کرد و ديدگاه‌ها‌ي متنوع و مختلفي را مطرح نمود. ديدگاه غالب و مشهور اين است که نظام اسلامي بايد مجدانه در پي اجراي احکام شريعت و تحقق ارزش‌ها‌ي الهي و ساخت حکومت و جامعه اي تراز دين، يعني آنچه هدف از بعثت انبياء و ارسال رسولان بوده، باشد و ظرف سال‌ها‌ی اخير، اين ديدگاه با عنوان ساخت «تمدن اسلامي» مطرح شده است. اين کتاب در پي آن است به طرح ديدگاهي ديگر و نه البته متضاد، بلکه تا حدودي متفاوت بپردازد. نقطه آغاز و عزيمت اين ديدگاه اين است که اين انديشه و ذهنيت را که براي تحقق يک حکومت و جامعه و تمدن تراز دين، تفاوت چنداني بين وضعيت حضور انبياء و حجج معصوم الهي عليهم السلام و عدم حضور آنان وجود ندارد و غيبت امام معصوم مانعي جدي و اساسي در ايجاد و ساخت جامعه و حکومت تراز دين نيست و در عصر غيبت، در صورت قبضه قدرت سياسي از سوي فقها، آنان از عهده اين مهم در حدي مطلوب و قابل قبول بر خواهند آمد، به پرسش و نقد بگيرد. از کتاب عصر حیرت @asrehairat
🗣واکاوی ابهامات عصر حیرت در گفت‌وگوی انتقادی با مهدی نصیری 🔹انجمن اندیشه و قلم در گفت‌وگویی انتقادی با مهدی نصیری، مشي فكري و سياسي او و نظرات تازه‌اش درباب مدرنیته، حکومت فقهی، عصر غیبت و.. را به نقد و بررسی می‌گذارد. 🔹مهدی نصیری مدیرمسوول روزنامه کیهان و هفته نامه صبح که کارنامه مطبوعاتی مشخصی دارد، این روزها حرف‌های جدیدی می‌زند که بسیاری معتقدند با مواضع سابق او تفاوت کرده است؛ دیدگاه‌هایی که او در کتابی با نام عصر حیرت آنها را گردآورده است. ❇️ادعای اساسی او که در کتابی با عنوان «عصر حیرت» این است که غیبت امام معصوم (ع) به ویژه وقتی که با تمدن فراگیر جدید همراه می‌شود، مانع تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز دین است و حتی در صورت استقرار یک حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه، امکان تحقق چنان تمدنی در حد مطلوب وجود ندارد و تنها نسبت محدودی از آن مقدور است. ❇️او بدون نفی وظیفه اصلاح‌گری و تلاش برای به دست گرفتن قدرت سیاسی در عصر غیبت، معتقد است امر اصلاح و تلاش برای تحقق احکام و آرمان‌های دینی در روزگار عدم دسترسی به امام معصوم، به ویژه در شرایط سیطرۀ تمدن مدرن، با موانعی مواجه است که دایرۀ مقدور و ممکن آن را محدود می‌کند و عدم توجه به این محدودیت می‌تواند نتایج زیان‌باری، هم برای دین و هم نظام دینی، داشته باشد. 🔻واکاوی این دیدگاه‌ها و بررسی ابهامات آن، موضوع گفت‌وگوی انتقادی صدرا صدوقی، روزنامه نگار حوزه اندیشه با مهدی نصیری است که دوشنبه ۱ اردیبهشت ۹۹ ساعت ۲۰:۳۰ به صورت زنده از اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم پخش می‌شود. 📩علاقمندان می‌توانند سوالات و نقدهای خود را برای طرح در این گفت وگو از طریق صفحه اینستاگرام و کانال انجمن اندیشه و قلم ارسال کنند. 📡@andisheqalam
☘ اين کتاب در صدد وارسي و نقد ديدگاه «امکان تحقق تمدن تراز دين در عصر غيبت و روزگار سيطره مدرنيته» است و بر اين باور است که اکنون ديگر نمي توان به سهولت و بساطت سال‌ها‌ي قبل و آغاز انقلاب، سخن از تحقق آرمان‌ها‌ و ارزش‌ها‌ و ساخت جامعه اي با محوريت موازين و احکام ديني به نحو مطلوب و رضايت بخش گفت؛ اگر چه امکان تحقق نسبي آن را هم نمي توان و نبايد نفي کرد که البته ميزان توفيق آن، بستگي به عوامل مختلف از جمله نقشه راهي سنجيده و درست و چگونگي عملکرد مسئولان و دستگاه‌ها‌ي حکومتي دارد. مقصود از تعبير جامعه و تمدن «تراز دين» در اين کتاب، جامعه و تمدن مهدوي عليه السلام نيست ـ که کسي خوشبختانه پس از پيروزي انقلاب مدعي تحقق آن نبوده است ـ بلکه مقصود، تحقق احکام و ارزش‌ها‌ی ديني ـ آن گونه که از قرآن و سنت و اسنادي متعالي چون نهج البلاغه و يا آنچه اساتيد دانشمند و فرهيخته، برادران حکيمي در موسوعه گرانسنگ «الحيات» تحقيق و تدوين کرده اند، فهميده مي شود ـ در حدي مثلا هفتاد ـ هشتاد درصدي می‌باشد . اکنون سؤال اين است که آيا مي توان در عصر غيبت و روزگار سيطره مدرنيته، جامعه اي تراز آموزه‌ها‌ي کتاب و سنت و فقه موجود با محوريت قرائت و فتاواي فقيهاني انقلابي چون امام خميني (ره) ساخت که در ابعاد فردي و جمعي (اعم از اعتقادي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ...) تحت حاکميت و نفوذ احکام و آرمان‌ها‌ی ديني و فقهي در حدي قابل قبول و رضايت بخش باشد يا خير؟ از کتاب عصر حیرت @asrehairat
آقای نصیری زنّار ببندید! (مهدی کرمی‌پور) تصویربالا ترجمه فارسی متن نوشته شده توسط یک تئوری‌پرداز پیشین طالبان که به کشور بازگشته و به عنوان عضوهیأت علمى دانشگاه مشغول فعالیت شده نیست. نویسنده هیچ ارتباطی با مکاتب سلفی نداشته بلکه به عنوان یک استاد دانشگاه، یک پژوهشگر و یک روشنفکردینی و اهل‌فکر شناخته می‌شود! فرزادجهانبین باشمشیر آخته به استقبال یک نظریه کلامی-فلسفی شتافته و با زدن برچسب سیاسی و تعابیر عوامانه مانند خودی/غیرخودی درصدد ممانعت از طرح یک نظریه علمی درمیان اصحاب اندیشه است این درحالی است که کتابهای مهدی‌نصیری اساسا مخاطب خاص دارد که نوعا قشرحوزوی یا دانشگاهی‌ مذهبگرا هستند اگر کرسی‌های‌آزاداندیشی اینقدر ضیق است که مهدی‌نصیری را هم برنمی‌تابد پس نامش را بگذارید "کرسی‌های‌آزادخوانی" کرسی‌هایی که درآن متون مصوبی دراختیارتان قرار می‌گیرد و شما آزادید باسبک‌ دلخواه از روی متن "مداحی" کنید (البته نه هرسبکی) مهدی نصیری اخیرا نسخهPDF کتاب جدیدش(عصرحیرت) را رایگان منتشر کرده : 👇 t.me/asrehairat/191 وضع ما در : پژوهشگر نقاد مجاز است بنویسد بشرط حمل تابلوی "دشمن" !! ادامه دارد.. @MKaramipour
☘️ ما در این کتاب با استناد به ادله قرآني و روايي توضيح خواهيم داد که شرط ارائه و اقامه مطلوب و مقبول دين در عرصه‌ها‌ي فردي و جمعي، حضور مبسوط اليد حجت معصوم الهي است و بدون وجود چنين شرطي، آنچه در نهايت قابل تحقق است ـ حتي در شرايط برپايي حکومت ديني با محوريت ولايت فقيه جامع الشرايط ـ نسبتي محدود و حداقلي از دين و احکام و ارزش‌ها‌ی ديني است که بسته به ميزان فعاليت و تلاش مومنان و نحوه حکمراني فقيه حاکم، موفقيت آن کم و يا زياد مي شود. ضمن اين که در روزگار کنوني، مانعي ديگر به نام مدرنيته و تمدن جديد غرب وجود دارد که اين نسبت و توان را در قياس با دوران ماقبل مدرن، به شدت محدود مي کند. البته در يکي از فصول پاياني کتاب توضيح خواهم داد که محدوديت مومنان در عصر غيبت و روزگار کنوني براي تحقق احکام و آرمان‌ها‌ی ديني، نه به معناي مکلف نبودن به تلاش براي تحقق چنين امکاني است و نه به معناي کم فايده و بي ارزش بودن آن؛ بلکه اساسا باب اصلاح گري و تکليف براي بهتر کردن وضعيت، در هر شرايطي مفتوح بوده و قعود و بي عملي و عدم مسئوليت در برابر مفاسد و مظالم، بر خلاف آموزه‌های قرآني و روايي و عقلانيت است. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
☘ مقصود از تمدن تراز دین که دست یافتنی نیست، تمدن مهدوی علیه‌السلام که بر اساس روایات، ابعادی بسیار شگفت از علم و معرفت و عدالت و معنویت در آن وجود دارد، نمی باشد و کسی هم مدعی ایجاد تمدنی دینی در این سطح در عصر غیبت نیست؛ بلکه مقصود تمدنی مبتنی بر آموزه‌ها‌ی دینی مستنبط از قرآن و سنت است که در علوم اسلامی موجود مانند کلام و فقه و اخلاق و تفسیر و حدیث و ... منعکس می باشد. تمدنی که هم در بعد نظری و هم در بعد عملی و سبک زندگی، متفاوت از تمدن‌ها‌ی غیر اسلامی و سکولار و ماتریالیستی باشد و کسانی که در متن چنین تمدنی تنفس و زندگی می کنند، از رضایت خاطری در حد مطلوب ـ که تمنای مزایای دیگر تمدن¬ها و جوامع غیر دینی را نداشته باشند ـ برخوردارند و حضور موازین الهی و دینی را در ساحت‌ها‌ی فردی و جمعی به روشنی حس می کنند؛ یا به عبارت دیگر، تمدنی که در آن معرفت صحیح و معنویت و عدالت و فقدان فقر و فساد، امری غالب است، هر چند ممکن است درصدی هم ظلم و گناه و فساد در آن یافت شود. در قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اغلب در باره جامعه سازی اسلامی به گونه ای سخن رفته و وعده داده شده است که مردم در انتظار ساخت جامعه ای اسلامی در حدی که توضیح داده شد، بوده و هستند و بسیاری از عدم تحقق آن پس از چهل سال، دچار سرخوردگی و انفعال شده اند. در حالی که این سؤال مطرح است که آیا اساسا امکان تحقق چنین جامعه و تمدنی ـ حتی در سطح جامعه ایران ـ وجود داشته و جمهوری اسلامی مکلف به آن بوده است؟ و آیا همه نقایص موجود، معلول سوء سیاست‌ها‌ و سوء مدیریت‌ها‌ است و یا آن که بخش قابل توجهی از آن مربوط به مانعی است که رفع آنها از عهده مسئولان و اسلام شناسان موجود ساخته نیست و آن مانع، عبارت از غیبت امام معصوم است که همراه با قرآن، شارع و هادی و مفسر و مجری دین است و فقدان او موجد خلل و تنگناهایی عظیم در جامعه بشری شده و تا از پرده غیبت خارج نشود و حاکمیت مبسوط الید نیابد، خیمه شریعت و هدایت، آن گونه که باید بر پا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شودو متدینان تنها در حدی محدود می توانند اقدام به اصلاح امور نمایند و بیش از آن تکلیفی بر عهده آنان نیست و البته عدم درک این محدودیت و سودای اصلاحی بیش از قدر مقدور و حد میسور داشتن، منشأ خسارت¬ها و ناکامی‌ها‌ی فراوان و گاه ویرانگری خواهد شد. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
🔸نقش انحصاری و غیرقابل جایگزین حجت معصوم در امر هدایت و جامعه سازی دینی ☘ آنچه از آیات قرآن و احادیث صادره از اهل بیت علیهم‌السلام فهمیده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوداین است که نقش حجج معصوم الهی در هدایت انسان ها و جوامع، انحصاری و بی بدیل بوده و غیبت یا عدم بسط ید آنها در شرایط حضور، موجب حیرت و سرگردانی و مصیبت مادی و معنوی خواهد شد. به عبارت دیگر، حجت معصوم خداوند، عمود خیمه هدایت و رکن اساسی اصلاح گری و جامعه سازی دینی در هر عصر و نسلی است که غیبت (و یا دست بستگی اش) موجب انکسار خیمه هدایت و اصلاح گری می شود. آیات عدیده ای از قرآن که از بعثت انبیا و ارسال رسولان سخن گفته اند، همگی بیانگر جایگاه انحصاری پیامبران و رسولان الهی در امر هدایت و تعلیم و تزکیه و اقامه عدل و قسط و مبارزه با طاغوت ها و نظام های جائر است و اساسا انبیا و حجج معصوم، واسطه بین خدا و خلق برای هدایت افراد و جوامع بوده اند. و از این رو در هر قوم و امتی، پیامبری مبعوث شده است و اگر آنان نبودند، امر هدایت و حجت بر مردم تمام نمی شد: آیات: 1. رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ «پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند تا براى مردم پس از [فرستادن] پيامبران در مقابل خدا [بهانه و] حجتى نباشد.» علامه حلی با استناد به این آیه، در اثبات ضرورت عصمت امام به عنوان جانشین پیامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌ می نویسد: «خداوند در قرآن می فرماید: لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ. مقصود آیه این است که برای حتی یک تن از مردم، هیچ حجتی ـ حجت در آیه نکره در سیاق نفی است و افاده عموم می کند ـ بر خداوند در ترک طاعت و انجام معصیت نباشد و این در حق کسانی که بعد از عصر رسول هستند محقق نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود مگر آن که ناقل شریعت، عصمت داشته باشد و قائم مقام رسول در همه امور جز امر نبوت باشد و این جز با امام معصوم دست یافتنی نیست.» @asrehairat
☘ و َقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى (طه/ ۱۲۳ و ۱۲۴) «گفتند: «چرا (پیامبر) معجزه و نشانه‌ای از سوی پروردگارش برای ما نمی‌آورد؟! (بگو:) آیا خبرهای روشنی که در کتاب های (آسمانی) نخستین بوده، برای آنها نیامد؟! و اگر ما آنان را قبل از [آمدن قرآن] به عذابى هلاك مي‌کرديم، قطعا مى گفتند: پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟» خداوند در بخش اول این آیه در مقام احتجاج و عدم پذیرش عذر مشرکان و کافران مي‌گوید: مگر ما برای شما کتاب های آسمانی نفرستاده بودیم؟ اما بلافاصله در آیه بعد به آمدن رسولان نیز همراه با کتب آسمانی تصریح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و این بدین معنا است که در منطق قرآن، اتمام حجت به نحو مطلوب و کامل و قاطع عذر، منوط به حضور رسول (یا امام معصوم) همراه با کتاب مي‌باشد. وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ و َفِيكُمْ رَسُولُهُ و َمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (آل عمران/ ۱۰۱) «و چگونه کفر مي‌ورزید در حالی که آیات خدا بر شما خوانده مي‌شود، و پیامبر او در میان شماست؟! و هر کس به خدا تمسّک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است.» آیه صریحا مي‌گوید: چطور کافر مي‌شوید در حالی که قرآن دارید و رسول خدا در بین شماست.؟ همچنین آیه متضمن این معنا است که وجود آیات الهی و قرآن در میان مردم بدون حضور رسول (و یا وصیّ معصوم او) که مفسر و مبین و مجری قرآن است، برای هدایت و اتمام حجت و رفع استضعاف و اجتناب از کفرورزی کافی نیست و در عصر غیبت که امام معصوم در دسترس نیست، سطح هدایت‌گری پایین مي‌آید. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
☘ از آیات (نساء/165، قصص/59 ، اسراء/15، انعام/130 و131، قصص/ 46 ـ 47 ، مائده / 19، طه/ 133 و 134، آل عمران/ 101) به روشنی دریافت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که بدون حضور انبیای الهی و جانشینان معصوم پیامبر اعظم ـ صلّى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌ ـ برنامه هدایت خداوند، قابلیت تحقق تام و قابل قبول را نداشته و خداوند بر اکثریت مردم دنیا به خاطر ضلالت و گمراهی‌ها‌یشان احتجاج نخواهد کرد و آنان را مستحق عذاب نخواهد دانست. زیرا اکثر مردم و ملل مي‌توانند در پاسخ بگویند، ما دسترسی به هادی و راهنمایی که حجت را بر ما تمام کند و راه سعادت از شقاوت را به روشنی و بدون ابهام به ما نشان بدهد، نداشتیم. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
☘️ شیخ صدوق: «اگر كسى (از منکران امامت) احتجاج به كتاب كند و بگويد قرآن كتابى است‏ كه با وجود آن به ائمّه هدى نيازى نيست زيرا در آن هر چيزى بيان شده است و خداى تعالى خود فرموده است: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ»، گویيم: امّا قرآن همين گونه است كه مى‏ گويى و در آن هر چيزى بيان شده است، ولى بعضى از آياتش منصوص و مبيّن است و بعضى ديگر از آياتش مختلف فيه است و از وجود مبيّنى كه موارد اختلاف را تبيين كند گريزى نيست، زيرا روا نبود كه در قرآن اختلاف باشد به دليل آيه‏ «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» و ناگزير براى مكلّفين بايد مبيّنى وجود داشته باشد تا با براهين واضحه خردها را خيره و حجّت را تمام گرداند، چنانچه در هر يك از امّت‌ها‌ى پيشين نيز مبيّنى وجود داشته است و پس از پيامبر، در موارد اختلاف امّت رفع اختلاف مى‏ كرده‏ اند و اهل تورات و اهل زبور و اهل انجيل به كتاب‌ها‌ى خود بى‏ نياز از مبيّن نبودند و خداى تعالى از اين كتابها خبر داده كه در آنها هدايت و نور بوده است و پيامبران به آنها حكم مى‏ كردند و حوائج مردم در آن بوده است. و ليكن خداى تعالى آن امّتها را به آن علمى كه از آن كتاب ها دارند واگذار نكرده و پى در پى براى آنها رسولانى فرستاده و براى هر رسولى علَم و جانشين و حجّتى معيّن فرموده و به آنها امر كرده است كه از او اطاعت كنند و پذيراى او باشند تا آن هنگام كه پيامبر ديگرى ظهور كند تا بر مردم عليه او حجّتى نباشد؛ و اوصياى پيامبران را حكّام بر آن كتب قرار داده و فرموده است: پيامبرانى كه تسليم اوامر الهى بودند، بر يهوديان و ربّانيون و احبار حكم مى‏ كنند به آنچه كه از كتاب خدا حفظ كرده و بر آن گواه بودند. سپس خداى تعالى پس از پيامبر ما صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم، رشته رسولان را گسسته و براى ما هاديان از عترت و اهل بيت او معيّن فرموده تا ما را به حقّ هدايت كنند و كورى را از ما بزدايند و اختلاف و تفرقه را برطرف سازند، معصومانى كه ما را از خطا و لغزش آنها ايمن ساخته و آنها را قرين قرآن قرار داده و به ما فرمان داده است كه به آنها متمسّك شويم و با زبان پيامبرش به ما خبر داده است كه مادام كه به آن دو متمسّك شويم گمراه نخواهيم شد؛ و اگر چنين نبود حكمت اقتضا مى‏ كرد كه تا انقضاى تكليف از ما، رسولان را بفرستد و خداى تعالى اين مطلب را تبيين‏ كرده و به رسولش فرموده است: «تو منذرى و براى هر قومى هدايت‏ كننده‏ اى است». در آنچه از صدوق نقل کردیم نیز محوریت حجت معصوم الهی اعم از پیامبر و یا امام در امر هدایت و جامعه سازی روشن است و این که بدون حضور معصوم، امر هدایت و فهم قرآن و مقاصد و دستورات شریعت و اجرای آنها با مشکل و معضل جدی مواجه مي‌شود. البته معلوم است که فقدان حجت معصوم در میان مردم که منجر به گمراهی و سرگردانی آنها مي‌شود، به معنای نقصان و کاستی در هدایت خداوند نیست بلکه به دلیل ظلم ظالمان و عدم همراهی و حمایت مردم از پیامبر یا امام است. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
☘ علاوه بر آیات، روایات معتبر فراوانی نیز بیانگر نقش بنیادین و انحصاری حجت معصوم خداوند در امر هدایت و جامعه سازی است. روایات معتبر فراوانی نیز بیانگر این موضوع هستند از جمله روایت مشهور زیر: الامام الباقر علیه‌السلام: دَعَا رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُ بِمِنًى فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ امام باقر علیه‌السلام: «پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - اصحابش را در منا فراخواند و فرمود: مردم! من دو ثقل و امانت گرانبها را در میان شما وا مي‌گذارم. تا وقتی به این دو متمسک باشید، هرگز گمراه نمي‌شوید: قرآن و عترتم یعنی اهل بیتم. این دو هرگز از هم جدا نمي‌شوند تا هنگامی که در حوض کوثر بر من وارد شوند.» پیامبر اکرم صلّى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌ شرط عدم ضلالت امّت را پس از خویش، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت ـ و نه سنت آن گونه که در منابع اهل سنت روایت شده ـ اعلام کرده اند و این که شرط بهره وری از هدایت قرآن، همراه بودن عترت با آن به عنوان ترجمان و مفسر و مجری قرآن است. اما افسوس که امت به سفارش پیامبر اکرم در جانشینی امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم السلام عمل نکرد و عترت از صحنه حاکمیت حذف شد و بنی امیه و بنی عباس با قساوتی تمام با اهل بیت عصمت علیهم‌السلام برخورد کردند و عرصه را بر آنها چنان تنگ کردند که دوازدهمین هادی و امام در پرده غیبت رفت و دست جهانیان تاکنون از امام حیّ حاضر ـ هم به عنوان ترجمان و مفسر قرآن و هم به عنوان عضوی از عترت رسول ص کوتاه است و آنچه در اختیار ما و فقها قرار دارد کتاب و سنت است که هرگز نمی‌تواند خلا حضور امام معصوم علیه‌السلام را پر کنند و تنها نجات بخش از گمراهی و ضلالت ِمطلق هستند و حیرت و سرگردانی تا ظهور امام ادامه خواهد یافت. از کتاب عصر حیرت @asrehairat
🔻بازتابها 🔻
📖 دانلود pdf | کتاب عصر حیرت مهدی نصیری 🔸مهدی نصیری پژوهشگر، و مدیر مسئول فصلنامه اعتقادی-معرفتی است. او که واجد رویکردی موسوم به نواخباری‌ست بر رجحان آیات و روایات در خردورزی بشری تاکید کرده و امکان تحقق عقل مستقل را نمی‌پذیرد. 🔹 نصیری که صاحب تالیفاتی همچون "اسلام و تجدد" در زمینه مواجهه اسلام با مبانی مدرنیته، آثار و لوازم مختلفش همچون تکنولوژی و علم مدرن است، "فلسفه از منظر قرآن و روایات" که درباره نگاه مستنبط نصیری از دین در نوع مواجهه با فلسفه است و... این بار به سراغ نگارش کتابی درباره وضع حکمرانی، تمدن سازی و دولت در عصر غیبت رفته است. 🔸کتاب به سراغ موضوعی چالشی و البته بسیار مهم در وضع حاضر ما رفته است و نگاه خاصی که آن را نمایندگی می‌کند نیز بر اهمیت و چالشی بودن مسئله دمیده است. باید منتظر واکنش‌های علمی که از جانب اساتید و محافل علمی نسبت به کتاب خواهد شد، بود. ◀️ کانال گروه کلام و فلسفه موسسه امام خمینی (وابسته به آیت الله مصباح یزدی)
نسبت اخباری و نو اخباری و ... حربه ای است که معمولا اهل فلسفه و عرفان مصطلح که معارف عقلانی و عرفانی قران و اهل بیت علیهم السلام را رها کرده و به سراغ محصولات فلسفی و عرفانی یونان رفته اند، نثار منتقدان و مخالفان خود می کنند تا از تنگنای اتهام و بلکه جرم سنگین مهجور کردن قران و سنت و رواج انگاره های فلسفی و عرفانی یونانی و نیز پشت پا زدن به عقلانیت مستقل و ناب وحیانی در جامعه اسلامی و شیعی به در آیند. البته آنچه این مصیبت و فاجعه عظیم را که از ناحیه اهالی فلسفه و عرفان یونانی در حق معارف عقل و قران و اهل بیت علیهم السلام رفته، قابل تحمل می کند، همین دیدگاه عصر حیرت است که این خطای عالمان و بزرگان و برادران و عزیزان شیعه اهل فلسفه و عرفان را در ذیل استضعاف و حیرانی دوران غیبت تحلیل می کند و از برخوردهای تکفیری و تفسیقی و تعارضات تند و زیانبار اجتماعی بر حذر می دارد و آنان را به گفتگو دعوت می کند تا وقتی که هادی و فصل الخطاب معصوم از حجاب غیبت به در آید و به این مصیبت عظیم معرفتی پایان دهد. @asrehairat
✅خشونت اجتماعی و عطوفت اقتصادی، آیا این معادله‌ معکوس میشود؟ ✔️پنجمین گفتگوی اینترنتی جدال در آپارات منتشر شد. مدت: شصت و نه دقیقه 🔺در پنجمین اپیزود از برنامه‌های تلویزیون اینترنتی جدال با سردبیر و مدیر مسئول روزنامه کیهان بین سالهای شصت و هفت تا هفتاد و چهار و نویسنده کتاب اخیرا منتشر شده‌ی «عصر حیرت» گفتگو کردم. مهدی نصیری که از شخصیتهای منسوب به جناح راست است را باید یکی از چهره‌های مهم تاریخ روزنامه‌نگاری بعد از انقلاب دانست. او در بیست و پنج سالگی به سردبیری و در بیست و هشت سالگی به مدیرمسئولی مهمترین روزنامه کشور یعنی کیهان رسید. در این روزنامه و بعدها در مجله صبح، او از پیشگامان مبارزه با فساد اقتصادی درون نظام و اعتراض علیه شکل گیری سرمایه‌داری اسلامی و طبقه جدید اشراف بعد از انقلاب بود. آنهم در دوره اولیه شکل‌گیری این ساختار جدید طبقاتی و اقتصادی یعنی سالهای ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی بر قوه مجریه. زمانی که «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» شعاری رایج در نماز جمعه‌های رسمی کشور بود. اما شمشیر متون نصیری لبه دیگری هم داشت. نصیری در کنار مقالات عدالتخواهانه‌اش با قرائتی سخت‌گیرانه از «اسلام سیاسی» از پیشگامان مبارزه با آن چیزی بود که در آن زمان تازه ذیل «تهاجم فرهنگی» تعریف شده بود. نصیری از اولین منتقدان جریان روشنفکری و لیبرالی بود که اگرچه آن سالها از چرخه قدرت بیرون بود اما مشغول انسجام یافتن و بازگشت و تسخیر عرصه غیررسمی فرهنگ بود. اتفاقی که چند سال بعد در دوم خرداد موفق شد از میان بخشهای بزرگی از جامعه ایران هم یارگیری کند. حالا نصیری بازگشته‌است. بعد از بیست و چند سال غیبت از متن سیاست ایران. بیست و پنج سالی که میگوید صرف اندیشیدن درباره نسبت اسلام و سیطره مدرنیته کرده و صرف بازاندیشی در فاصله آرمانها و واقعیتهای انقلاب. بازاندیشی که محصولش نظریه تجدیدنظرطلبانه‌ی «عصر حیرت» است . نظریه‌ای که در ظاهر مربوط به علم کلام شیعه و بحثی درون-گروهی و درون-گفتمانی است. اما میتواند تبعاتی مهم برای مسایل فرهنگی و اجتماعی همه بخشهای جامعه ایران در سال نود و نه داشته باشد و اجازه همزیستی مسالمت‌آمیز نظام سیاسی حاکم با اقلیتها، کم دینان، بی‌دینان، دگراندیشان و گروه‌های اجتماعی با سبک زندگی مختلف را بدهد. تجدیدنظرطلبی در جهتی کاملا مخالف نگاه سخت‌گیرانه نصیری در عرصه فرهنگ و اجتماع در دهه شصت و هفتاد. با این حال نصیری همچنان مسلمانی استحاله نشده و غیرلیبرال است. و همچنان عدالتخواهی که معتقد است فساد و اشرافیت میتواند انقلاب را از پا در بیاورد. او معتقد است خشونتی که همه این سالها باید علیه فاسدان اقتصادی به کار میبردیم را در عرصه فرهنگ و اجتماع با جوانان و هنرمندان و زنانی به کار بردیم که مثل ما نمی‌اندیشیدند و مثل ما زندگی نمیکردند. فایل پی‌دی‌اف عصر حیرت را میتوانید در کانال مهدی نصیری دانلود کنید: @asrehairat خاطرات مهدی نصیری درباره دوره سردبیری کیهان و صبح را میتوانید در کانال شخصی او دنبال کنید: @nasiri1342 @jedaal_tv https://bit.ly/2YpGseu
«منصور‌بن‌حازم‏ مي‌گويد: به امام صادق علیه‌السلام... عرض كردم: كسى كه بداند براى او پروردگاريست، سزاوار است كه بداند براى آن پروردگار خرسندى و خشم است و خرسندى و خشم او جز به وسيله وحى يا فرستاده او معلوم نشود. و كسى كه بر او وحى نازل نشود بايد كه در جستجوى پيغمبران باشد و چون ايشان را بيابد، بايد بداند كه ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازم است. من به مردم (اهل سنت) گفتم: آيا شما می‌دانيد كه پيغمبر حجت خدا در ميان خلقش بود؟ گفتند: آرى. گفتم: چون پيغمبر درگذشت، حجت خدا بر خلقش كيست؟ گفتند: قرآن، من در قرآن نظر كردم و ديدم سنى و تفويضى مذهب و زنديقى كه به آن ايمان ندارد، براى مباحثه و غلبه بر مردان، در مجادله به آن استدلال می‌كنند، (و آيات قرآن را به رأى و سليقه خويش بر دیدگاه خود تطبيق می‌كنند) پس دانستم كه قرآن بدون قيم (سرپرستى كه آن را طبق واقع و حقيقت و بدون تردید تفسير كند) حجت نباشد و آن قيّم هر چه نسبت به قرآن گويد حق است. پس به ايشان گفتم: قيّم‏ قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را می‌دانست، عمر هم می‌دانست، حذيفه هم می‌دانست، گفتم: تمام قرآن را؟ گفتند: نه، من كسي را نديدم كه بگويد كسى جز على علیه‌السلام تمام قرآن را می‌دانست و چون مطلبى ميان مردمى باشد كه اين گويد نمی‌دانم و اين گويد نمی‌دانم و اين گويد نمی‌دانم و اين (على‌بن‌ابى طالب) گويد می‌دانم، پس گواهى دهم كه على علیه‌السلام قيّم قرآن باشد و اطاعتش لازم است و اوست حجت خدا بعد از پيغمبر بر مردم و اوست كه هر چه نسبت به قرآن گويد حق است. حضرت به منصور فرمود: خدايت رحمت كند.» (کافی/ ۱/ ۱۶۹) {و دیدگاه منصور را در مورد وابستگی حجیت (تام) قرآن به قیّم و امام معصوم تایید کردند.} در این روایت هم به روشنی بیان شده که حجیت و کارکرد تام و تمام قران به عنوان راهنما، منوط به وجود قیّم و مفسّری معصوم و عاری از خطا است و در صورت فقدان چنین قیّمی، از هدایت قرآن بهره وافی و مطلوب را نخواهیم برد. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
☘ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ‏ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي يَا ابَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ مِنَّا هَادٍ الْيَوْمَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا زَالَ فِيكُمْ هَادٍ مِنْ بَعْدِ هَادٍ حَتَّى رُفِعَتْ إِلَيْكَ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا ابَا مُحَمَّدٍ وَ لَوْ كَانَتْ إِذَا نَزَلَتْ آيَةٌ عَلَى رَجُلٍ ثُمَّ مَاتَ ذَلِكَ الرَّجُلُ مَاتَتِ الْآيَةُ مَاتَ الْكِتَابُ وَ لَكِنَّهُ حَيٌّ يَجْرِي فِيمَنْ بَقِيَ كَمَا جَرَى فِيمَنْ مَضَى‏ «ابو بصير روايت كرده است كه به امام صادق عليه السلام عرض كردم: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» يعنى چه؟ فرمود: «رسول خدا ترساننده‏ اى است كه خدا فرموده، و على همان رهنما است كه در آيه مذكور است. اى ابو محمد! آيا امروز هيچ رهنمايى هست؟» عرض كردم: بلى! فداى تو گردم، هميشه از شما رهنمايى بعد از رهنمايى بوده، تا آن‏ كه هدايت به تو داده شد، و خلافت به تو رسيد. حضرت فرمود: خدا تو را رحمت كند اى ابو محمد! اگر قصّه چنان باشد كه هرگاه آيه‏ اى بر مردى فرود آيد، پس آن مرد بميرد و آن آيه نیز بميرد (و مصداق خارجى نداشته باشد)، كتاب خدا مى‏ ميرد و معطّل و بيكار مى‏ ماند و بيان و تفسیرش فوت مى‏ شود {چه بنابر اين فرض، رهنمايى نيست كه مردم را به سوى احكام و اسرار آن راهنمايى كند} و ليكن كتاب خدا زنده است و جارى مى‏ شود در كسانى كه باقى مانده‏ اند؛ چنانچه در آنان كه در گذشته‏ اند جارى شده و امر و نهى آن به همه رسيده و مى‏ رسد». امام صادق علیه‌السلام در این روایت مي‌گویند اگر پیامبر اکرم صلّى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌ جانشینی نداشت، آیات نازله بر او یعنی قرآن، با مرگ او مي‌مرد، چرا که مفسر و بیانگری نداشت؛ اما خداوند برای او جانشینانی (معصوم) تعیین کرد تا فهم و عمل به آیات الهی تداوم پیدا کند و همان گونه که بر مردم زمان پیامبر حجت و راهنما بوده اند، بر آیندگان نیز حجت و هدایت گر باشد. علامه مجلسی در تبیین روایت مي‌نویسد: «مراد از مرگ آیه، فقدان عالم به آیه و مفسر برای آن است و مقصود از مرگ کتاب، از بین رفتن حکم و حجیت آن و از بین رفتن تکلیف عمل به آن است. و خلاصه این که اگر بعد از پیامبر کسی که دانای به آیات الهی و مفسر آنها باشد نبود، لازمه آن باطل شدن حکم قرآن و از بین رفتن تکلیف عمل به آن بود، چرا که تکلیف غافل و جاهل با عدم قدرت بر علم، امری قبیح است؛ اما مي‌دانیم که خداوند برای پیامبر جانشینانی تعیین کرد که عالم به قرآن و مفسر آن بودند.» از روایت فوق و بیان مرحوم مجلسی درمی یابیم که تداوم حیات و هدایت قرآنی بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله، به وجود و طبیعتا حضور امام و هادی معصوم است و بدون وجود و حضور چنین امام و هدایتگر معصومی، امر هدایت و عمل به قرآن با اختلال مواجه مي‌شود. بله! در فصل هشتم کتاب توضیح خواهیم داد که در عصر غیبت، مردم به طور کامل و کلی بدون حجت و راهنما نیستند و مکلف به مراجعه به فقها و راویان فقیه احادیث اهل بیت علیهم‌السلام هستند، اما روشن است که این امری ثانوی است و مرجعیت و ولایت فقها که عاری از خطای در فهم و تفسیر آیات الهی نیستند، نمی‌تواند جایگزین کمال و تمام معصوم در تبیین و تحقق آیات و مقاصد قرآنی باشد و تنها در حدی نسبی و محدود، چنین مقصد و مقصودی را تامین و محقق مي‌کند. هایی از کتاب عصر حیرت @asrehairat
🔻بازتابها 🔻
⚡️با مهدی نصیری چه باید کرد؟ 🖋مصطفی قناعتگر 🔹رسانه‌ای‌های قَدَر، بهره‌ای از جامعه‌شناسی نیز دارند. وقتی جامعه‌شناس شوی، یا دین را به کناری می‌اندازی و یا آن را در چارچوب واقعیات اجتماعی و نه بیشتر، قابل جریان می‌دانی. نمی‌توان گفت «مهدی نصیریِ» پسا«صبح»، ناامید از اصلاح است؛ اما می‌توان دید که دیگر با هیجان مطالبه‌گری نمی‌کند. نمی‌توان گفت نویسنده «عصر حیرت»، نسبت به برداشتش از متون روایی مدافع نیست؛ اما می توان دید که دیگر با ذوق زدگی از آن برداشتها دم نمی‌زند. او مدتی است که در مرزبندی‌های سیاسی و اعتقادیش، ملایم‌تر و دوست‌داشتنی‌تر شده‌است. 🔹«حیرتی» که نصیریِ کمتر روادار را به نصیریِ خیلی روادار تبدیل کرد، مولودِ همه آرزوها، همه امیدها، همه تلاش‌ها، همه بن‌بست‌ها،همه پیروزی‌ها و همه شکست‌های یک حکومت دینی است. 🔹او وقتی با مراجعه به متون مقدس شیعی، مفاهیمی چون تقیه و مدارا را به خصوص در عصر غیبت لمس کرد، صدای شکسته‌شدن استخوان‌های تک‌صدایی را بیشتر شنید. 🔹این کیهانیِ دیروز و توییتریِ امروز، بر آن است که برچسب‌هایی مانند التقاطی، سکولار، واداده، حجتی، اخباری و نه چندان انقلابی را از خویش بکَنَد؛ چه آشفتن و نیاسودنی. 🔹او می‌گوید من آنچه را از ظلمت آخرالزمان و قدرت محدود اصلاح‌گری در آن را در روایات خوانده بودم، در دو چیز به عیان مکاشفه کردم: سال‌ها کوشش کم اثر فسادستیزانه‌ام؛ سال‌ها تعمق در تمدن تاریک و نوین جهانی و مطالعات انتقادی‌ام. 🔹البته او پیوسته در شرح اینکه چه مقدار از پسوندهای اسلامی در دوره پیشاظهور امکان بروز دارند، پریشان سخن رانده است؛ کمتر از پنجاه درصد، چهل درصد، سی درصد. شاید این پریشانیِ نصیری، ریشه در این دارد که هنوز نتوانسته است به دقت، گستره شریعت را به شکلی کمّی تصویر کند تا اینکه پس از آن بداند چه درصدی از آن، قابلیت پیاده سازی دارد. 🔹اما او امروز به این آگاهی رسیده که رسانه‌ها، کمک شایانی به خروج بشریت از استضعاف دینی نکرده‌اند. باید بیشترِ کافران عصر انفجار اطلاعات را جاهلانی بی گناه و گیج شده قلمداد کرد. به واقع، رسانه‌ها به حیرت ذاتی عصر غیبت دامن زده‌اند؛ از شانتاژ دنیاگرایی تا آمیختن حق و باطل و ناامید کردن توده‌ها از درک حقیقت در پسِ ارائه مذاهب متکثر. 🔹نصیری، اهل روستای «ایستا»ی طالقان نیست؛ اما آن سامان را خیلی هم دور از آبادی نمی‌داند. او «مهندس و بازرگان» نیست؛ اما به تازگی آن‌ها را بیشتر درک می‌کند. نمی‌گویم نظریات این پژوهشگر حوزه دین، در میان پژوهشگران بی‌سابقه است؛ اما عقیده دارم شنای در دریای متون مقدس و دویدن در جنگل تاریک تجدد، از او یک ضد فلسفه انقلابیِ اخبارگرایِ آوینی‌گون ساخته‌است. 🔹انسان‌های چند بُعدی، همیشه خلّاق بوده‌اند و البته هیچ کس کامل نیست. 🔻🔻🔻 @mobahesat