کتابخونهیزیرشیروونی.
توجه: این تقدیمی صرفاً برای قاتلهای سریالیایه که نویسندگی رو به عنوان پوششون انتخاب کردن.✨ این پست
اهم اهم*
بالاخره.
میریم که داشته باشیم:✨
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه که:
-امروز اولین پیام را دریافت کردم: اون، کسی نیست که فکرشو میکنی. بکشش.
و اینجوری تموم میشه:
-امروز، بعد از اینکه کار او را تمام کردم، دومین پیام را دریافت کردم: پیام قبلی یه اشتباه تایپی داشت. امیدوارم نکشته باشیش.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه اسم "سایهی مرگ"ه چون عادت داشتی قبل از عملیات، قربانیانت رو در فاصلهی خیلی نزدیکی تعقیب کنی ولی به محض اینکه سایهت رو میدیدن و برمیگشتن تا اوضاعو چک کنن، تو غیب شده بودی و همین تکتکشون رو تا مرز جنون میبرد
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه که:
-چراغها خاموش شدند.
و اینجوری تموم میشه که:
-دفعهی قبل حماقت کردم. اما اینبار، حتی اگر چراغها روشن باشند، دیگر شانسم را از دست نمیدهم. آن چاقوی لعنتی را در قلبش فرو میکنم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "سیریوس بلک"ه و دلیلشم خبرنگار پاترهدیه که اولین مقاله درموردت رو نوشته و جوری که یه بمب کوچیک توی فضاهای شلوغ منفجر میکنی و بدون هیچ ردی ناپدیدی میشی رو به پاپوشی که برای سیریوس دوخته شد تشبیه کرد
البته که تو خودت اون خبرنگاری
رمان جناییای که #مریم مینویسه،
اینجوری شروع میشه:
-امروز، ۲۴ مه است. روز تولدم.
و اینجوری تموم میشه:
-امروز، همچنان ۲۴ مه است. روزی که چندان شبیه روز تولدم نبود، اما قطعا میتوانست روز مرگم باشد.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "دختر کبریتفروش"ه
دلیلش؟ مشخصا وضعیتی که تکتک قربانیهارو براشون گذاشتی تا پیداشون کنن
بدنی سوخته، ولی نه اونقدری که کامل از بین رفته باشه و دستهی بزرگی از کبریت توی دست چپش
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-این خون لعنتی هیچجوره از روی لباسهایم پاک نمیشود. دیگر نمیتوانم تحملش کنم. شاید باید شغلم را عوض کنم.
و اینجوری تموم میشه:
-شغلم را که نه، نمیتوانم؛ اما باید شویندهی لعنتیام را عوض کنم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "فرشتهی سفید"ه
بعنوان پرستار وارد خونهی افراد سالمند میشید و به طور عجیبی، تکفرزندان همهشون بعد از فوتشون به علت کهنسالی(و شاید یکککمقدار زودرس) اقدام به خودکشی میکنن. یا حداقل این چیزیه که اولش همه فکر میکنن
متاسفانه باید بگم شما به علت الگوی یکنواختی که داری گیر میوفتی و تازه بعد از اونه که داستانت تبدیل به تیترای صفحه اول روزنامهها و مجلهها میشه