هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه هست "مجنون"
اولین و آخرین قتلت روزی بود که تو خونهی شخص موردنظرو از کف تا سقف پر گل کردی ولی اون فقط خارهاشو به قلبت برگردوند
خب توهم لطف خودشو جبران کردی. مگه این چه اشکالی داره؟
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-اعتماد، احمقانهترین کار دنیاست.
و اینجوری تموم میشه:
-این دنیا پر از موجودات احمق است. این، دوازدهمین احمقیست که دفنش میکنم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه متاسفانه هیچی نیست چون با هرکدوم از قربانیا یه روش جدید امتحان میکنی و اونا حتی نفهمیدن همهی اینا کار یه نفره
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-قرارمان این بود که زیر همان درخت سپیدار، منتظر هم بمانیم.
و اینجوری تموم میشه:
-او اینجاست. منتظر من. زیر همین درخت سپیدار. دو متری پایینتر.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "قاصد والهالا"ست
در اساطیر اسکاندیناوی گفته شده زمانی که مرگ افراد نتیجهی نبردی شجاعانه و شرافتمندانه باشه، روح اونها توسط والکریها به والهالا میره. مکانی ابدی برای روحهای جنگجو. دلیلی که این اسم نصیب شما شده الگوی مشخصیه که برای قربانیان دنبال میکنید. کسانی که دقیقا برعکس راهیان والهالا، از ضعفا سواستفاده کردند و اهمیتی به اونها یا هیچ چهارچوب اخلاقیای ندادن
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-من، یک قاتلم.
داستان را با این جمله شروع میکنم.
و اینجوری تموم میشه:
-در حالی که پلیسها تقلا میکنند تا درِ خانهام را بشکنند و وارد شوند، این صحنه را به عنوان آخرین جملهی داستانم مینویسم.
بههرحال، بعید میدانم کسی جملهی اولم را جدی بگیرد.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "افعی"ه
دلیلش هم حملات سنجیده و دقیقیه که به هرکدوم از قربانیا شده
نه خشونت زیادی، نه وقتی تلف شده، همهچیز دقیقا به حد اندازهی خودش
رمان جناییای که شما مینویسیش،
اینجوری شروع میشه:
-مهمترین اصل را میدانم. تا وقتی وضعیت اضطراری نشده، نباید کسی را بکشم.
و اینجوری تموم میشه:
-مهمترین اصل را میدانم. و اینبار، تلاش میکنم به آن عمل کنم.