eitaa logo
آیات غمزه
845 دنبال‌کننده
42 عکس
1 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
پلک صبوری می گشایی و چشم حماسه روشن می شود کدام سر انگشت پنهانی زخمه به تار صوتی تو می زند که آهنگ خشم صبورت عیش مغروران را منقّص می کند می دانیم تو نایب آن حنجره ی مشبّکی که به تاراج زوبین رفت و دلت مهمانسرای داغ های رشید است ای زن ! قرآن بخوان تا مردانگی بماند قرآن بخوان به نیابت کل آن سی جزء که با سر انگشت نیزه ورق خورد قرآن بخوان و تجوید تازه را به تاریخ بیاموز و ما را به روایت پانزدهم معرفی کن قرآن بخوان تا طبل هلهله از های و هوی بیفتد خیزران٬ عاجزتر از آن است که عصای دست شکستهای بزک شده باشد * شاعران بیچاره شاعران درمانده شاعران مضطر با نام تو چه کردند ؟ * تاریخ ِ زن آبرو می گیرد وقتی پلک صبوری می گشایی و نام حماسی ات بر پیشانی دو جبهه ی نورانی می درخشد : زینب ! از: گنجشک و جبرئیل سلام الله علیها @ayateghamze
سیگار می کشد پای کوه نور حاجی دارد حج بیست و یکمش را به جای می آورد پدر زنده به گور میکند دختر قرن بیست و چندمش را بقال محله ترازویی دارد که کارهای عجیب و غریبی می کند میوه فروش کرم های سیبش را هم کیلویی چند حساب می کند زنی سپیدی تنش را به سیاهی سکه ای می فروشد تا دوباره برای خودش رژ لب صورتی بخرد رنگها هیچ کدام جای خودشان نیستند شب های رو سفید روزهای سیاه بخت و رنگین کمانی که رنگهایش را کش رفته اند و ما بالا می رویم بالا و بالاتر از پله هایی که هیچ وقت به هیچ کجا نمی رسند دنیا پر شده است از سرنوشت کوزت های یتیمی که باید واکس بزنند کفش های دختران تناردیه را و بنشیند و بنشینند تا... اما ژان والژانی از راه نمی رسد پینوکیو با هر دروغی که می گوید دماغش را عمل می کند و پدر ژپتوی پیر کلیه اش را می فروشد تا... سیندرلا بازهم به اکس پارتی می رود و کفش های نقره ای عفتش را گم می کند باغ ها پر شده است از گیلاس هایی که طعم زردآلو می دهند زردآلوهایی که طعم هندوانه و هندوانه هایی که مزه ی هیچ چیزی نمی دهند من نمی دانم بمب هسته ای چیست شاید هسته ی گیلاسی باشد که بهینه سازی شده است اما هر چه هست چیز خوبی نیست همین هفته ی پیش با هسته ی یک گیلاس چشم پسر همسایه مان کور شد من نمی خواهم دنیا کور باشد من دنیای کور را نمی خواهم من همان دنیایی را می خواهم که یک روز مردی از کوه نور برایمان آورد. @aliyemehrabi @ayateghamze
به انگشتان بریده سردار/ و اشاره اش به ماه حتی گنجشک ها در نطنز لانه دارند و مرغابیان با آب سنگین اراک همسایه اند اما کبوتران هیروشمیا هنوز لال به دنیا می آیند و درختان ناکازاکی میوه های تالاسمی می زایند ای مجسمه ی آزادی که با مشعل تو چهارگوشه ی جهان را به آتش کشیده اند و هنوز در کربلا خیمه ها و در غزه بیمارستان ها و در کرمان دخترکی با کاپشن صورتی و گوشواره ی قلبی دارد می سوزد اما به بی قراری باد و پرچمی که تکان می خورد در گلزار شهدا به صدای شهید باکری که از پشت بیسیم دعوتم می کند به آن سوی باغ به انگشتان بریده ی سردار و اشاره اش به ماه به تنهایی مولا و درد دلش با چاه سوگند می خورم که بر نمی گردم از این راه به امریکا بگویید که عصبانی باش و از این عصبانیت دارد گره کراواتش را شل می کند اینجا دلی است اینجا دلی ست که دخیل بسته به دریا و پیاده راهی کربلاست اینجا ایران است که خورشید در نام احمدی روشن و ماه در مقنعه ی آرمیتا و خلیج فارس موج می زند در شناسنامه ی این ناخدای کنگی با بوی تند اسفند و زیتون زنگبار با بوی ادویه ی تند هند و زیتون زنگبار پدر لنج را دوباره به آب می اندازد شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .