eitaa logo
آیات غمزه
908 دنبال‌کننده
40 عکس
1 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
چند روز پیش بزدلانه کودکان غزّه را در "شجاعیه" به خون کشیده اید! آفرین! واقعا که در شهامت و شرف پدیده اید چشم بد به دور قوم برگزیده اید! از شما شریف تر کسی ندیده ام جز جماعتی که کارشان ماستمالی سیاه کاری شماست چون به جیب هایشان رسیده اید! اوج انتقاد و اعتراض این گروه در برابر تمامی قساوت شما گاه اخم ساده ای ست گاه ژست پرافاده ای ست مثل اینکه "بس کنید جنگ را بس کنید نام و ننگ را بس کنید بارش گلوله ی تفنگ را..." بی که واقعاً بیان شود کودکان غزّه اند یا شما که در میان خاک و خون تپیده اید! این گروه در برابر ستم همیشه بی طرف این جماعت سیاه رو، ولی یقه سفید مانده ام که ساقه ی چغندرند در مسیر باد یا که برگ بید؟! @ayateghamze https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/97571
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشه ی مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یکدل ما را ، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می داد بر پیکر سری دارم که آن را می سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می داند تفاوت می کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته ایم "آری" به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه" کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! @ayateghamze https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/242799
پادشاه لخت هجویه ای برای اسرائیل مظلوم! مهدی جهاندار چارمین ارتش پرقدرت دنیا! چه خبر؟ از چپ و راست و از خشکی و دریا چه‌خبر؟ غمت این بود که آن روزِ مبادا برسد عاقبت آمده آن روزِ مبادا، چه خبر؟ تو از این جنگ بعید است کمر راست کنی ای کمر بسته به نابودی دنیا چه خبر؟! جعلیِ فاسدِ گستاخِ تفرعن‌پیشه! سگِ زنجیریِ کفتارْهیولا! چه خبر؟ گاوهای پُر از ایرادِ بنی‌اسرائیل! سامری‌های به گوساله مطلّا! چه خبر؟ دِیرِیاسین و کفَرقاسم و قانا به کنار ای جنایتگرِ صبرا و شتیلا چه خبر؟ پادشاها چه‌عجب، لخت تو را هم دیدیم آبرو رفته‌ی لوْ رفته‌ی رسوا! چه خبر؟ ▫️ راه قدس از طرف کرب‌وبلا می‌گذرد زائر کرب‌وبلا! مسجد الأقصی چه‌خبر؟ سامری نیّت مظلوم‌نمایی دارد چه‌خبر ای غضب حضرت موسی! چه‌خبر؟ @mehdi_jahandar @ayateghamze
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم زهرا سپهکار باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم؟ امروز اگر که مشتِ گره کرده نیستیم شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست آن لحظه‌ها که با مدد از عشق زیستیم ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا در تنگنای قافیه تنها گریستیم ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم حتی اگر که دست فدا شد، بایستیم ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم @zahra_sepahkar @ayateghamze
دست و پا می زنند خونخواران میلاد عرفانپور غزه در خون خویش ‌غلتان است دادگاه بزرگ وجدان است دل من بود زیر بمباران... سوخت جانم، چه جای کتمان است؟ هر طرف نعش طفلی افتاده دل من مثل کودکستان است آی دنیا نگاه کن! دل من مثل این خانه‌هاست ویران است مثل آن مادرِ پسرمرده زلف لالایی‌اش پریشان است دل من بس‌که خون از او رفته‌ست زرد مانند برگ‌ریزان است نیست باریکه‌ای غریب... ببین غزه دیگر برای من جان است پرچمی زنده، باد را لرزاند شک ندارم زمان طوفان است دل من، رنگ انتقام بزرگ رنگ خونخواهی شهیدان است دست و پا می زنند خونخواران عمر این ظلم رو به پایان است هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه دادگاه بزرگ وجدان است @ayateghamze
نگذار در چشم جهان ویرانه باشی اعظم سعادتمند از زیر تلّ وحشی آوار برخیز ای خانه‌ی بی‌سقف ِ بی‌دیوار برخیز باید بگیری عاشقانت را در آغوش با اشتیاق لحظه‌ی دیدار برخیز تا پر درآرد کودکت از شادمانی با بادبادک‌هاش، شاهین‌وار برخیز تا کِی کبوترهای تو بی‌لانه باشند ای ساقه‌ی مجروح زیتون‌زار برخیز نگذار در چشم جهان ویرانه باشی با هرچه داری در توان این‌بار برخیز با دشمنان خونی‌ات تا کی مدارا؟! امشب به عزم آخرین پیکار برخیز پرونده ی طوفان الاقصی در آیات غمزه @azam_saadatmand @ayateghamze
صبح حتما آفرین می گیرد از آموزگارش طیبه عباسی ترابی برای هیا ، (کودک فلسطینی که شب قبل از شهادت وصیتنامه اش را نوشته بود): واژه ها را خط به خط ، خوش خط و خوانا می نویسد زخمی است و درد دارد ، باز اما می نویسد صبح حتما آفرین می گیرد از آموزگارش آخرین مشق شبش را بس که زیبا می نویسد او کلاس چندم است؟ اینقدر آرام است و محکم! او وصیت نامه نه! انگار انشا می نویسد! کفش ها و پیرهن ها وعروسک های خود را یک به یک می بخشد و از رسم دنیا می نویسد دوربین های جهانی باز هم کورند و خاموش آه ... گویا نامه‌ی خود را به فردا می نویسد گرچه موجی کوچک است اما به آیات شگفتش از عصای حضرت موسی و دریا می نویسد سامری را خوار و کوچک میکند با چند جمله از طلوع صبحدم در طور سینا می نویسد خوب می داند شهادت تازه آغاز حیات است... آخر نامه "الیه راجعون" را می نویسد... سال های بعدِ پیروزی ، معلم روی تخته نام او را در میان بهترین ها می نویسد... شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
سیاستی که ندارد دیانت، آلوده ست ناصر فیض چگونه رنج زمین را زمان نمی‌بیند چگونه این همه خون را جهان نمی‌بیند چرا نمی‌شنود رعد و برق ایمان را صدای عشق به اقصی کشانده طوفان را از این تقابل خونین که می‌شود خرسند!؟ قیامتی شده برپا چرا نمی‌پرسند چقدر کودک و زن بی‌پناه کشته شدند به راستی به کدامین گناه کشته شدند جهان و عافیتش ارزنی نمی‌ارزد به اینکه کودکی از هول مرگ می‌لرزد منادیان حقوق بشر نمی‌شنوند به حجتی که تمام است اگر نمی‌شنوند یکی بیاید و مرهم شود فلسطین را به سرب پر کند این گوش‌های سنگین را به میخ و تخته ببندد در سیاست را به سنگ خشم بکوبد سر سیاست را سیاستی که به جز نیش مار و کژدم نیست سیاستی که به نفع حقوق مردم نیست سیاستی که به اشغالگر امان داده است به این نژاد پراکنده سازمان داده است سیاستی که اگر بوده حق به جانب تو ربوده حق تو را با فریب حق وتو سیاستی که چنان غرق در مرض شده است که جای ظالم و مظلوم هم عوض شده است سیاستی که در آن روزن امیدی نیست به دست هیچ زبان بسته‌ای کلیدی نیست سیاستی که پلید است پشت پرده آن چنانکه هر ستم کرده و نکرده‌ی آن سیاستی که ندارد دیانت، آلوده‌ست مگر نه این که، همین بوده تا جهان بوده‌ست همیشه راه رسیدن به حق سیاسی نیست که گاه، چاره به جز حمله حماسی نیست نشان عشق و جنون بی‌نشانه رفتن‌ها میان آتش و خون عاشقانه رفتن‌هاست کنون که قرعه به نام حماس افتاده‌ست به جان اهل سیاست هراس افتاده‌ست یکی برآمده بر بام خون علم بزند بساط این همه تزویر را به هم بزند چنان کند که جهان بشنود فلسطین را به چشم صدق ببیند صلابت دین را قسم به اشهد آن کودک سرا پا آه که گفت: اشهد ان لا اله الا الله حرم که سوخت کسی محترم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
یهودا می شود مصلوب و عیسی زنده می ماند علی سلیمیان به زعم خویش تا پایان دنیا زنده می‌ماند ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده می‌ماند برای قدس خوابی دیده‌اند ابلیس‌ها اما به رغم این همه کابوس، رویا زنده می‌ماند میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک دلم قرص است این سرو شکیبا زنده می‌ماند تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان‌الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی‌فهمند، کورند و نمی‌بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها "اِنّا فَتَحنا" زنده می‌ماند شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
ای دریغ از نام بنیامین افشین علاء حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جاده‌ای منفور مانده‌ای مانند مرداری نهان در آشغال کوچه‌ای چرکین مثل مولود پلیدی حاصل دلالی قواده‌ای منفور ای دریغ از نام بنیامین بر تو ای نوزادکش، ای وصله‌ی ناجور فرزندان اسرائیل تهمت مردی کجا و تو کجا ای شرمگین از شیوه‌ی خون‌ریزی‌ات قابیل؟ روسپید از تو تمام روسپی‌ها، ای به ظاهر مرد! ای چو خفاشان خون‌آشام شوم هرزه‌ی شبگرد از تو خواهد ماند چون هم‌پیشه‌ات شارون لاشه‌ی گندیده‌ای بر دامن صهیون در دل ویرانه‌ها پوسیده چون سگ‌ماده‌ای منفور ای نتانیاهو! نه تنها بچه‌های غزه با بغض تو می‌بالند می‌زنندت سنگ نفرین مردم دنیا بی‌هراس از زوزه‌‌ات چون در قفس، فردا حبس خواهی شد همچو گرگی پوزه‌اش پوشیده در قلاده‌ای منفور @ayateghamze
تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها... مهدی جهاندار کسی خواب فرعونیان را برآشفته کرده کسی برج و باروی نمرودیان را به آتش کشیده کسی پشت ضحاک را سخت مالیده بر خاک کسی قصر شدّاد را داده بر باد کسی ریخته آبروی تماشاچیان را قضیه همین است قضیه همین است اگر ضجه‌ی مادران را شنیدی و چیزی نگفتی اگر کودکان و زنان را در آغوش هم زیر آوار دیدی و چیزی نگفتی اگر التماس و تمنّای گنجشک‌ها در شب زوزه‌ی گرگ‌ها را شنیدی و از خواب خرگوشی خود پریدی و چیزی نگفتی از آزادی و عشق و آبادی و دین و انسانیت دم نزن چون که دیگر حنای تو رنگی ندارد قضیه همین است قضیه همین است جهان مات این صبر و این بردباری جهان تشنه‌ی راز این پایداری جهان خشمگین از قوانین جنگل سیاستمداران خونخوار انگل جهان خسته از آن هیولای ملعون همان دستِ تا مرفق آلوده در خون قضیه همین است قضیه همین است ستم چیست؟ ظلم و فریب و دروغ و زر و زور و تزویر و طغیان و سرکوب و تهدید و تبعید و غصب و فساد و نفاق و ریاکاری و آتش‌افروزی و قلدری و هیاهو و گردن‌کلفتی و بی‌شرمی و قتل و نابودی و یاوه‌گویی و انکار و کتمان و جنگ روانی و آدم‌ربایی و کودک‌کشی و بلای جهانی! قضیه همین است قضیه همین است تقاص تو ای سروِ در خون طپیده تقاص تو ای ملت زخم‌دیده تقاص تو ای اشک و خون و حماسه تقاص تو ای ناله‌ی استغاثه تقاص تو ای مانده تنها و بی‌کس تقاص تو ای سرزمین مقدّس تقاص تو خشکاندن ریشه‌ی شیطنت‌ها تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها تقاص تو آزادی مملکت‌ها قضیه همین است قضیه همین است قضیه همین ماندن و ایستادن در اوج زمستان، گل تازه دادن قضیه همین بی‌تفاوت نبودن همین مُشت‌ها، مشت‌های تو و من قضیه همین خستگی‌ناپذیری دلیری دلیری دلیری دلیری قضیه همین است، عشق و توسّل قضیه همین است، صبر و توکّل همین شانه در شانه، بازو به بازو همین ربُّنا الله ثمّ استَقاموا فداکاری و اتّحاد و شهامت قضیه همین است، این استقامت همین استقامت همین استقامت همین استقامت همین استقامت... @mehdi_jahandar @ayateghamze