eitaa logo
آیات غمزه
920 دنبال‌کننده
40 عکس
2 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
هر سال مهدی مادرش را مشهد آورده راضیه مظفری بیست و‌ سهٔ ذی القعده باید در سفر باشد هرچند فرصت کم، زیارت مختصر باشد حتی اگر ماشین برای او ضرر دارد حتی اگر پادرد با او همسفر باشد از نان خشک بقچه کمتر میخورد، شاید سهم کبوترهای آقا بیشتر باشد خرج سفر این بار یک انگشتر کهنه ست هرچند ارث مادرش، بی‌بی‌گُهر باشد... آرام می گوید: (خدایا! کاشکی میشد مشهد به ما دلتنگ ها نزدیکتر باشد...) این ساحل آرامش ست و پیش روی اوست هرچند یک دریا تلاطم پشت سر باشد چشمش به گنبد می خورد‌...بغضش ترک خورده ست گاهی همان بهتر زبانش، چشمِ تر باشد: ( آقای خوبم! آفتابی که لب بام است تا کی برای یک خبر چشمش به در باشد؟ پیراهنی...تکه پلاکی...ساعتی...چیزی... کو آن که مثل قاصدک ها خوش خبر باشد؟ حالا برای مهدی ام یک نامه آوردم شاید یکی از کفترانت نامه بر باشد...) :: هرسال مهدی مادرش را مشهد آورده زنده ست او...هرچند مفقود الاثر باشد... زیارت شعر رضوی @roozikenemidanam @ayateghamze
به دنبال یکی مثل تو با فانوس می گردیم... مریم سقلاطونی تقدیم به روح مطهر سید شهیدان خدمت به امید انتخاب فرد اصلح یکی باید بیاید... خاکی و بی ادعا باشد شبیه حاج قاسم... مرد میدان... جان فدا باشد یکی از جنس مردم... هم امانتدار و هم عاشق یکی مثل خودت ...با درد مردم آشنا باشد یکی مثل خودت... مثل خودت... مثل خودت... سید! یکی مثل خودت هم عهد و پیمان با خدا باشد به دنبال یکی مثل تو با فانوس می گردیم... یکی که مثل تو آیینه باشد... بی ریا باشد یکی مثل خودت... سرباز گمنام امام عصر مرام و مسلکش مثل شهید کربلا باشد در این بازار مکاره به دنبال کسی هستیم که مثل تو مرید راه مردان خدا باشد کسی که رنج مردم, خواب را دزدیده از چشمش حسابش از حساب بی تفاوت ها جدا باشد دریغا رفته ای...مردم به دنبال کسی هستند مدیری قابل و شایسته مانند شما باشد... @ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
من به انتخاب رأی می دهم احسان کاوه پرچمت بلند خاک سرخ! سرزمین سبز! موی و روی تو سپید باد میهن مهین مهربان من! انتخاب من تویی، وطن! گرچه از عبور گهگدار گله ی گراز خسته ای از هجوم دار و دسته ی ملخ از ش-کاف ها و گاف-ها و یا-و-ها، از ف-صاد های ح-ف-نون و غ-ر و الخ شرحه شرحه ای، ولی؛ پاره تنم! ریشه مقاوم کهن! انتخاب من تویی وطن! تویی که وارث کمان آرشی جلوه نجابت سیاوشی جمع آب و خاک و باد و آتشی مهد مردمان مرد سرزمین من! مادرم! شیرزن! تا همیشه انتخاب من تویی وطن! معنی دقیق سرزمین! آب و خاک بهترین! من به قله های قاف تو به سروهای سربلند به رودهای سر به زیر به تک تک ستاره های این مسیر من به توده های ناگزیر رای می دهم؛ بین این همه سوال بی جواب من به انتخاب، رای می دهم ما درخت باوریم وارثان قول قیصریم: "ریشه های ما به آب، شاخه های ما به آفتاب می رسد" من به ریشه های سرخ من به شاخه های سبز من به اعتبار روشن سپیده دم به ائتلاف آب و آفتاب رای می دهم ملی میهنی @ayateghamze
در روزگار دختر از بابا جدا کردن فاطمه عارف نژاد مریم شدن، نذر خدا بودن، دعا کردن هاجر شدن، با تشنگی سعی و صفا کردن آهو شدن در دشت‌های سربه‌سر صیاد ماهی شدن، در موج‌موج غم شنا کردن باری کنار خیمهٔ سقا زمین خوردن باری کنار ذوالجناحت پابه‌پا کردن باری کنار عمه سرگردانِ چادرها پروانه‌ها را از شبِ آتش رها کردن این گوشه آرامش شدن پیش رباب و آه آن گوشه پنهانی برایت گریه‌ها کردن بی اذنِ مُردن رد شدن از محشرِ گودال با شیون و با مویه نامت را صدا کردن هم‌کاروان با تو که روی نیزه می‌رفتی عزم سفر تا دوردستِ ناکجا کردن با اشک‌های کودکان همسایگی تا صبح با خندهٔ شمر و سنان تا شام تا کردن با خطبه، با فریاد، با شعر و سکوت و سوگ هرجا که شد یک پنجره رو به تو وا کردن دیدی پدر؟! دیدی وفادار غمت بودم؟ در روزگارِ دختر از بابا جدا کردن در کار عشق و عاشقی تسلیم باید بود ما را مبادا لحظه‌ای چون و چرا کردن سلام الله علیها @fatemeh_arefnejad @ayateghamze
ای دریغ از نام بنیامین افشین علاء حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جاده‌ای منفور مانده‌ای مانند مرداری نهان در آشغال کوچه‌ای چرکین مثل مولود پلیدی حاصل دلالی قواده‌ای منفور ای دریغ از نام بنیامین بر تو ای نوزادکش، ای وصله‌ی ناجور فرزندان اسرائیل تهمت مردی کجا و تو کجا ای شرمگین از شیوه‌ی خون‌ریزی‌ات قابیل؟ روسپید از تو تمام روسپی‌ها، ای به ظاهر مرد! ای چو خفاشان خون‌آشام شوم هرزه‌ی شبگرد از تو خواهد ماند چون هم‌پیشه‌ات شارون لاشه‌ی گندیده‌ای بر دامن صهیون در دل ویرانه‌ها پوسیده چون سگ‌ماده‌ای منفور ای نتانیاهو! نه تنها بچه‌های غزه با بغض تو می‌بالند می‌زنندت سنگ نفرین مردم دنیا بی‌هراس از زوزه‌‌ات چون در قفس، فردا حبس خواهی شد همچو گرگی پوزه‌اش پوشیده در قلاده‌ای منفور @ayateghamze
آیات غمزه
ای دریغ از نام بنیامین افشین علاء حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جاده‌ای منفور مانده‌ای م
سرودن هجویه، خصوص در زمانه ای که از طرفی شاعران جوان با سنت های ادبی و ظرفیت های آن کمتر آشنا هستند و از طرفی تعریف های به روز شده و روشنی که هجو را به ورطه ابتذال و سطحی گویی نکشاند، کمتر ارائه شده حکم راه رفتن روی لبه تیغ دارد. از طرفی هر از گاهی با خواندن نمونه هایی از این گونه ادبی مغفول مانده، دوباره ظرفیت عظیم و بی بدیل آن به ما گوشزد می شود. در چنین اوضاعی، معدود آثار درخشان شاعرانی چون افشین علاء و مهدی جهاندار یک بار دیگر می تواند توجه ها را به هجو و لزوم قدم گذاشتن شاعران متعهد در این مسیر شگفت، جلب کند و البته لزوم ارائه پژوهش ها و تعریف های علمی و روشنگر و راهگشا در این زمینه و برگزاری کارگاه های آموزشی بر کسی پوشیده نیست. تا چنین روزی، معدود آثار درخشان در این زمینه می توانند راهنما و جریان ساز باشند. ان شاءلله @ayateghamze
تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها... مهدی جهاندار کسی خواب فرعونیان را برآشفته کرده کسی برج و باروی نمرودیان را به آتش کشیده کسی پشت ضحاک را سخت مالیده بر خاک کسی قصر شدّاد را داده بر باد کسی ریخته آبروی تماشاچیان را قضیه همین است قضیه همین است اگر ضجه‌ی مادران را شنیدی و چیزی نگفتی اگر کودکان و زنان را در آغوش هم زیر آوار دیدی و چیزی نگفتی اگر التماس و تمنّای گنجشک‌ها در شب زوزه‌ی گرگ‌ها را شنیدی و از خواب خرگوشی خود پریدی و چیزی نگفتی از آزادی و عشق و آبادی و دین و انسانیت دم نزن چون که دیگر حنای تو رنگی ندارد قضیه همین است قضیه همین است جهان مات این صبر و این بردباری جهان تشنه‌ی راز این پایداری جهان خشمگین از قوانین جنگل سیاستمداران خونخوار انگل جهان خسته از آن هیولای ملعون همان دستِ تا مرفق آلوده در خون قضیه همین است قضیه همین است ستم چیست؟ ظلم و فریب و دروغ و زر و زور و تزویر و طغیان و سرکوب و تهدید و تبعید و غصب و فساد و نفاق و ریاکاری و آتش‌افروزی و قلدری و هیاهو و گردن‌کلفتی و بی‌شرمی و قتل و نابودی و یاوه‌گویی و انکار و کتمان و جنگ روانی و آدم‌ربایی و کودک‌کشی و بلای جهانی! قضیه همین است قضیه همین است تقاص تو ای سروِ در خون طپیده تقاص تو ای ملت زخم‌دیده تقاص تو ای اشک و خون و حماسه تقاص تو ای ناله‌ی استغاثه تقاص تو ای مانده تنها و بی‌کس تقاص تو ای سرزمین مقدّس تقاص تو خشکاندن ریشه‌ی شیطنت‌ها تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها تقاص تو آزادی مملکت‌ها قضیه همین است قضیه همین است قضیه همین ماندن و ایستادن در اوج زمستان، گل تازه دادن قضیه همین بی‌تفاوت نبودن همین مُشت‌ها، مشت‌های تو و من قضیه همین خستگی‌ناپذیری دلیری دلیری دلیری دلیری قضیه همین است، عشق و توسّل قضیه همین است، صبر و توکّل همین شانه در شانه، بازو به بازو همین ربُّنا الله ثمّ استَقاموا فداکاری و اتّحاد و شهامت قضیه همین است، این استقامت همین استقامت همین استقامت همین استقامت همین استقامت... @mehdi_jahandar @ayateghamze
پس چه شد آن انتقام سخت‌ میدان‌دارها؟ رضا یزدانی یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها پس چه شد آن انتقام سخت‌ میدان‌دارها؟ پس چه شد آن انتقام سخت ای مردانِ مرد؟ خسته‌ایم از این همه اصرارها... انکارها... داغداریم؛ آری آری... داغدار لاله‌ها بی‌قراریم؛ آری آری... بی‌قرارِ یارها می‌کُشند از ما چه بی‌رحمانه، بی‌احساس‌ها می‌کُشند از ما چه بی‌اندازه، بی‌مقدارها این که زیر خاک و خون مانده است، "حزب‌الله" نیست آرزوی انتقام ماست در آوارها آه... پرپر گشت "اسماعیل"... "ابراهیم" سوخت از غم "سیدحسن"... آتش گرفتم بارها "انتقام ماست قطعی... انتقام ما..." چه شد؟ آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها... آرزوها ابر شد؛ چون فرصتی کوتاه رفت "جاء نصرالله" می‌خواندیم، "نصرالله" رفت ؟ @rezayazdaanii @ayateghamze
راهی به جز مبارزه باقی نمانده است... مهدی جهاندار بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود فرجام عاشقان علی سرخ مردن است در خون خود برای خدا غلت خوردن است ای عشق! همّتی که مسلمان بایستیم تا لااقل کنار شهیدان بایستیم کشتار دسته‌جمعی زن‌ها و کودکان این است واقعیّت امروزِ این جهان چندین هزار کودک دیگر تلف شوند، حکام بی‌حیای جهان با شرف شوند؟! ای شب! به انتهای دقایق خوش آمدی یعنی به عصر وعده‌ی صادق خوش آمدی آری نفس بکش که نفس‌های آخِر است خوش دست و پا بزن که خداوند، ماکر است کودک‌کشِ غریب‌کشِ وحشی حقیر! ای گرگ هار! ژست حقوق بشر نگیر دوران ظلم و سلطه‌گری سر رسیده است هنگام کندن درِ خیبر رسیده است جز دُرد در پیاله‌ی ساقی نمانده است راهی به جز مبارزه باقی نمانده است... @mehdi_jahandar @ayateghamze
یحیی! هنوز اسلحه در دستهای توست فاطمه عارف نژاد یحیی چقدر صاعقه در چشم‌های توست! طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست «بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است! من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند امروز، روز جشن تبرها برای توست معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟! این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟ ساحل همیشه در قرق ردپای توست آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم! غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل… یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست @fatemeh_arefnejad @ayateghamze
. به دست و پای تو بارِ چه قفل ها که نبود حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد... مرتضی امیری اسفندقه @ayateghamze
جهان بی تو را نمانده اعتبار یا علی میلاد عرفانپور جهان نگاه کودکی‌ست بی‌قرار، یا علی که غرق شد میان موج انفجار، یا علی جهان یتیم‌خانه‌ای‌ست تشنۀ نوازشی پدر ندیده است چون تو روزگار، یا علی جهان صدای مادری‌ست شیرزن که مانده است به رغم داغ، مثل کوه استوار، یا علی تو التیام شو برای آن پدر که می‌رسد کنار نعش دخترش امیدوار، یا علی نه لای‌لای مادران، که گوش شیرخواره‌ها به خون نشسته از صدای مرگبار، یا علی جهان چه بی‌وجود شد، به خواب رفت و دود شد جهان بی‌تو را نمانده اعتبار، یا علی جهان بی تو آه نه، تو هستی و کشانده‌ای حماسۀ حماس را به کارزار، یاعلی به بازوان مرحب‌افکنت مدد رسانده‌ای به جان این دلاوران داغدار، یا علی به وارثان خیبر از خروش حیدری بگو حواله‌شان بده به تیغ ذوالفقار، یا علی @ayateghamze